کد خبر:۲۰۴۹۸۰
استاد دانشگاه مالزی:

باید در برابر نفوذ تفکر غربی مقاومت کنیم

نخستین کار مهمی که مسلمانان برای تغییر علوم اجتماعی و علوم انسانی باید انجام بدهند، این است که رسانه های علوم اجتماعی را، هم از نظر شکلی و هم از نظر محتوایی گسترش بدهند.
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ احمد مراد مریکان دارای دکترای مدیریت تکنولوژی از کشور مالزی است و هم اکنون در دانشگاه پتروناس مالزی تدریس می‌کند، او همچنین به صورت تخصصی در زمینه مسائل نظری و عملیاتی حوزه رسانه‌ دارای مطالعات و مکتوباتی است ضمن اینکه از علایق خاص او مولاناشناسی است، با او در این گفت‌وگو بیشتر در باب جایگاه رسانه در تحول علوم انسانی و ترویج علوم انسانی رایج سخن گفتیم.
 
دانش آکادمیک و دانشگاه‌های ما شاخه‌ای از دانش استعماری است
 
* علوم انسانی تولید شده در غرب، در قالب‌های متنوع به کشورهای مختلف عرضه شده است؛ که می‌توان همه این قالب‌ها را رسانه نامید، بنابراین باید در تحول علوم انسانی در دو زمینه کار انجام دهیم. یکی درباره این قالب‌ها که به آن رسانه می‌گوییم و دیگری درباره محتوای علوم انسانی که در این قالب‌ها عرضه می‌شود، باید فکری کنیم. اولاً توضیح دهید غربی‌ها چگونه از ظرفیت رسانه استفاده کردند؟ و دیگر اینکه ما چگونه باید از این فضای رسانه‌ای در مقابل آنها استفاده کنیم؟
 
مریکان: غرب در پانصد سال گذشته، از روش‌های مختلفی برای انتقال استفاده کرده که یکی از این روش‌ها، استعمار بوده است. بسیاری از چیزهایی که در دوران استعمار منتقل شده، محتوای معرفتی و دانشی علوم اجتماعی و علوم انسانی بوده که به کشورهای غربی وارد شده است. یکی از کارهای غرب این بوده که در مورد ما تحقیق کردند و از طریق همین فرم رسانه‌ای، مقالات و گزارش‌هایی درباره ما در مجلات نوشتند.
 
این کار را انجمن‌های مختلفی مانند انجمن‌های شاهنشاهی و بریتانیایی انجام می‌دادند. آنها رفتار مسلمانان و عرب‌ها و هندی‌ها را مشاهده می‌کردند و متناسب با آن، قالب‌هایی در این مجلات ارائه می‌دادند تا متناسب با فرهنگ کشور، در آن نفوذ کنند.
 
کار دیگر آنها این بود که یک عده از دانشمندان غربی به کشورهای مسلمان آمدند و مشغول اداره امور شدند و هنگامی که اینجا بودند، مطالبی نوشتند و چاپ کردند و از این راه، تفکرات خود را به جوامع اسلامی انتقال دادند. گروه دیگر هم جهانگردان اروپایی بودند که گزارش سفرهایشان را نوشتند. همه اینها مجموعه‌ای از کتاب و مقاله و نوشته را در مورد مسلمانان تشکیل داده است.
 
این مجموعه معرفتی را که از طرق مختلف به وجود آمده، معرفت و دانش استعماری می‌نامیم. دانش استعماری، دانشی است که استعمارگران از طریق مشاهده رفتار استعمارشدگان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، ایجاد کردند.
 
دانش آکادمیک و دانشگاه‌های ما نیز شاخه‌ای از دانش استعماری است که از طریق ژورنال و مقاله و کتاب‌ها به وجود آمده است. نود درصد معرفتی که الآن در علوم اجتماعی داریم، از چهار ابرقدرت علوم اجتماعی است، این چهار ابرقدرت عبارتند از: آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان. آنها تمام روند رشد دانش را در کنترل خود دارند و اکثر ژورنال‌ها و مقاله‌ها و کتاب‌هایی که ما داریم، تحت کنترل آنهاست.
 
غیر از رسانه‌های دانشگاهی، رسانه‌های مردمی مثل رادیو و تلویزیون نیز علوم انسانی را برای مردم تولید می‌کنند؛ مثل شبکه بین‌المللی جغرافی که برنامه‌های مستندی در مورد جوامع دیگر تهیه می‌کند و همگی آمریکایی و غربی هستند. تولیدات آنها نیز با نگاه خودشان به ماست، نه از دید ما.
 
بعد دیگر نیز فضای اینترنت و روزنامه‌هاست. روزنامه‌های دنیا دو بخش دارد: یک بخش اخبار و یک بخش نظرها و تحلیل‌ها که آن هم بخش مهمی است. حال اگر بخش تحلیل روزنامه‌هایی که در غرب و آمریکا منتشر می‌شود را نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که در تمام دنیا اثرگذار است. ولی بخشی که در کشورهای اسلامی تولید و منتشر می‌شود، هیچ توزیعی بیرون از کشورهای اسلامی ندارد و به خودشان محدود است و در نتیجه تاثیری بر دنیای بیرون از خودشان نیز ندارد.
 
باید رسانه‌های علوم اجتماعی را هم از نظر شکلی و هم از نظر محتوایی گسترش دهیم
 
نخستین کار مهمی که مسلمانان برای تغییر علوم اجتماعی و علوم انسانی باید انجام بدهند، این است که رسانه‌های علوم اجتماعی را، هم از نظر شکلی و هم از نظر محتوایی گسترش بدهند؛ یعنی هنگامی که مطلبی منتشر می‌شود یا فکر می‌شود یا نوشته می‌شود به مناطق بیشتری برسد و از نظر محتوا و شکل، افراد بیشتری آن را ببینند. بسیاری از کارهایی که در ایران انجام می‌شود، خوب است اما زبان، مانع انتشار و استفاده افراد بیشتر از آن است.
 
مسلمانان باید هم مقالات بیشتری عرضه کنند و هم روزنامه‌های بیشتری منتشر کنند و هم افکار و ایده‌های بیشتری تولید کنند؛ به طور مثال ژورنال «فارین پالیسی» و «فارین فرست» را که در آمریکا منتشر می‌شود، در تمام دنیا می‌خوانند، ولی در ایران چیزی وجود ندارد که آن طرفی‌ها بخواهند بخوانند.
 
خبرگزاری‌هایمان را گسترش بدهیم تا بتوانیم در دنیا تاثیر گذار باشیم
 
کار دیگری که باید انجام دهیم این است که خبرگزاری‌هایمان را گسترش بدهیم؛ زیرا فقط الجزیره کافی نیست و باید رسانه‌های خبری بیشتری مانند رویتر و BBC و CNN در کشورهای مسلمان وجود داشته باشد تا بتوانیم مانند آنها تاثیر‌گذار باشیم.
 
* رسانه‌ها دو لایه تاثیرگذاری دارند: یک لایه روبنایی و اجتماعی و ظاهری و یک لایه باطنی. آیا می‌توانیم لایه زیربنایی و محتوایی و تاثیرگذاری را در حوزه عقلانیت هم برای رسانه‌ها تصور کنیم؟ تصور می‌کنم رمز موفقیت غرب در این است که ما را با ظاهر رسانه سرگرم کرده و محتوای خودش را از طریق رسانه و حتی از طریق کارتون‌ها و فیلم‌های سینمایی و بحث‌های خبری، در ذهن ما رسوخ داده است. غرب توانسته بسته‌های فرهنگی خود را در این قالب‌ها عرضه و تفکر ما را با خود همراه کند و اصلاً تفکر ما را مدیریت می‌کند. به نظر شما ما در این حوزه چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟
 
مریکان: این لایه دوم، خیلی مهم است؛ زیرا همیشه آگاهی درونی ما متوجه غرب شده و لذا همیشه خودمان، کشورمان و دینمان را از نگاه آن می‌بینیم؛ یعنی از لنزی که آنها درست کردند، خودمان را نگاه می‌کنیم.
 
ما باید در مقابل تفکر غربی که در تمام ابعاد دانشگاهی و رسانه‌ای ما رسوخ کرده، مقاومت کنیم
 
* امیرالمومنین امام علی(ع) در نهج البلاغه می‌فرمایند: «شیطان مثل مرغی است که در وجود انسان تخم می‌گذارد. این تخم‌ها سرباز می‌کند و در وجود انسان تبدیل به جوجه می‌شود و آن جوجه بزرگ می‌شوند و تمام وجود انسان را می‌گیرند و به جایی می‌رسد که شیطان جای چشم انسان را می‌گیرد؛ یعنی انسان با چشم شیطان نگاه می‌کند و با عقل شیطان فکر می‌کند و با دست شیطان عمل انجام می‌دهد.» غرب نیز در رسانه دقیقاً این کار را با ما انجام داده است.
 
مریکان: اتفاقی که افتاده این است که بدن ما از روحمان جداست. لذا اولین قدم این است که متوجه این مسئله شویم؛ زیرا بسیاری از مسلمانان متوجه این موضوع نیستند. بعد از اینکه متوجه این مسئله شدیم باید به دنبال راه‌حل باشیم.
 
ما در مرحله اول باید در مقابل تفکر غربی که در تمام ابعاد دانشگاهی و رسانه‌ای و سیاسی و فرهنگی ما رسوخ کرده، مقاومت کنیم. ولی کار اصلی ما چیز دیگری است. به عنوان مثال ما می‌گوییم نوشابه کوکاکولا از محصولات شیطانی است و نباید از آن استفاده کرد؛ ولی عده‌ای برای مقابله با آن، پیشنهاد ساخت کوکاکولای اسلامی را می‌دهند. به نظر ما این حرف اشتباهی است؛ زیرا ما باید این پدیده شیطانی را کاملاً نابود و خودمان محصول جدیدی تولید کنیم. باید در این زمینه، همه چیز را برای خودمان روشن کنیم و با یک فکر باز پیش برویم.
 
نکته قابل توجه این است که در مباحث اسلامی کردن، نباید دیدمان خیلی انحصارگرایانه باشد و مسلمانان را جدا کنیم. مثلاً اگر یهودی رسانه‌ای را اداره می‌کند و مباحث اخلاقی را در آن رعایت و حقیقت را بیان می‌کند، آن رسانه از نظر ما اسلامی است و نباید گفت چون مدیرش یهودی است، پس آن رسانه اسلامی نیست. در واقع تعریف ما از اسلامی بودن، باید مطابق با همان چیزی باشد که مدنظر خداوند و شرع است و انحصارگرایی در آن وجود نداشته باشد. در واقع ما باید دنیا را تعریف کنیم، نه اینکه دنیا برای ما تعریفی ارائه کند.
 
تدریس مباحث اخلاقی غربی در دانشگاه‌های ما کاملاً اشتباه است و ما باید به دنبال دستورات دینی خودمان برویم
 
* بنده این حرف شما را قبول دارم که ما باید دنیا را تعریف کنیم، نه اینکه مقهور دنیا بشویم. اما قبول ندارم که هر چیزی اخلاقی باشد، الزاماً اسلامی هم هست. دلیلش هم این است که تعریف اخلاق عوض شده اشت. فلسفه اخلاق در دنیای امروز مبانی مختلفی مانند: وظیفه گرایی، غایت گرایی و نتیجه‌گرایی دارد و این مبانی مختلف، معانی اخلاق را عوض کرده است. مثلاً فرآیند افعال برای فردی مثل کانت اصلاً مهم نیست و تنها نتیجه فعل برایش مهم است.
 
مریکان: این معنای عادی و عرفی از اخلاق که در محیط دانشگاه‌های ما وجود دارد، در قرن هیجدهم در اروپا شکل گرفته و با عقاید ما مسلمانان همخوانی ندارد؛ زیرا آنها دین مسیحیت را کنار گذاشتند و اخلاق را جایگزین دین کردند؛ مثلاً هنگامی که با بحران‌های علمی مانند تغییرات ژنتیکی یا بحث‌های اقتصادی مواجه می‌شوند، طبق یک قاعده اخلاقی که خودشان جعل کرده‌اند، عمل می‌کنند. ولی ما مسلمانان احتیاجی به آن نداریم و به دنبال نظر اسلام می‌رویم.
 
به همین دلیل به نظر من، تدریس مباحث اخلاقی غربی در دانشگاه‌های ما کاملاً اشتباه است و ما باید به دنبال دستورات مذهبی و دینی خودمان برویم، نه اینکه به دنبال یک اخلاق جدای از دین برویم.
 
رسانه شاخه‌ای از وجود خود انسان است
 
* بنابراین نقطه اشتراک نظر ما با شما این است که رسانه ظرفیت خیلی زیادی در حوزه علوم انسانی دارد. لذا سوال آخر بنده این است که اسلام تا چه حد ظرفیت دارد به رسانه پر و بال بدهد و آن را تقویت کند و از رسانه در فرآیندی مثل مدیریت اجتماعی استفاده کند؟
 
مریکان: در واقع الان تحقیق زیادی در مورد این مسئله نشده و به تازگی تحقیقاتی در این زمینه را شروع کرده‌اند. حالا غیر از اینکه می‌توانیم به اسلام و رسانه در بعد محتوایی و اثرگذاری آن نگاه کنیم، می‌توانیم از بعد دیگری نیز به رابطه بین اسلام و رسانه بنگریم و آن این است که رسانه‌ها چطور کمک می‌کنند اسلام در جامعه ترویج شود و با کل جامعه ارتباط برقرار کند؟
 
نکته مهم در ارتباط رسانه با مذهب و جامعه، پیامی است که منتقل می‌شود
 
می‌توان در تعریف رسانه گفت که شاخه‌ای از وجود خود انسان است و نکته مهم در ارتباط رسانه با مذهب و جامعه، پیامی است که منتقل می‌شود؛ یعنی غیر از محتوای ظاهری و ساختار و شکل پیام، چیزی که خیلی مهم می‌باشد، ارتباط پیام با وجود انسان است.
 
مسلمانان از این طریق می‌توانند پیام خود را گسترش بدهند و متنوع کنند؛ یعنی این پیام را در مناطق مختلف دنیا به شکل‌های گوناگون، ارائه دهند.
 
به طور مثال، گروه‌های مسلمانی که در کشورهای دیگر مثل انگلیس زندگی می‌کنند، مانند گروه‌های ایرانیان یا افغانی‌ها یا هندی‌های مقیم لندن، رسانه‌هایی برای خودشان دارند که می‌توانند پیام خودشان را به بقیه برسانند و خودشان را نشان بدهند.
 
یک مثال خیلی خوب، فیلم‌های ایرانی است که جایزه‌های مختلفی را بردند و بسیاری از مردم دنیا به آن علاقه‌مند شده‌اند، شما توانسته‌اید با این کار، پیام مورد نظر خود را به سایر مردم دنیا منتقل کنید.
 
پی نوشت:
 
منبع این مطلب سومین شماره از ویزه نامه برگزاری نخستین کنگره علوم انسانی است.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار