کد خبر:۲۰۶۲۹۰
معرفي تشكلهاي دانشجويي از زبان خود - 4
دفتری که با پیشنهاد امام(ره) تاسیس شد/ ماجرای طیف علامه و جدایی از تحکیمیها
انجمنهاي اسلامي، تحكيم وحدت كردند و با تأكيد بر اصالت وحي، اصالت دين و محوريت خدا و صورت بندي تمام ابعاد و وجوه گفتماني خود ...
گروه سياسي «خبرگزاري دانشجو»؛ پس از تأسيس دانشگاه تهران و بعد از اينكه شاخه دانشجويي حزب توده به صورت رسمي اعلام موجوديت نمود و به فاصله اندكي بعد از آن انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده پزشكي دانشگاه تهران آغاز به كار كرد، بتدريج حركتهايي در ميان دانشجويان آغاز شد و با گسترش اين حركتها و گذشت زمان، در قالب جنبش دانشجويي نمود پيدا كرد.
اين حركت دستجمعي دانشجويان از روزهاي نخستين خود در سال 1332 كه متولد شده بود، شاهد نوعي مبارزه براي گفتمان اسلام و اسلام گرايان بود و بتدريج در گذر زمان به قوت گرفتن حركت اسلامي و ضعف و شكست گفتمان چپ انجاميد؛ در اين سالهاست كه بتدريج نمود گفتمان اسلامگرا در انجمنهاي اسلامي آشكار و ظاهر شد.
با پيروزي انقلاب اسلامي انجمنهاي اسلامي به دنبال عملي كردن اهداف و آرمانهاي انقلاب اسلامي به سمت نوعي همگرايي حركت كرده و در تابستان 1358 انجمنهاي اسلامي ملاقاتي با امام خميني ترتيب دادند و ايشان در آن جلسه فرمودند: «برويد و تحكيم وحدت نماييد.»
به اين ترتيب انجمنهاي اسلامي تحكيم وحدت كردند و با تأكيد بر اصالت وحي، اصالت دين و محوريت خدا و صورت بندي تمام ابعاد و وجوه گفتماني خود بر آن مبنا، مرز خود را با تمامي گفتمان تجددي چپ و راست روشن نمودند، اما از آنجا كه باز هم امكان سوءبرداشت از خدامحوري و دينمحوري منتفي نبود، مرامنامه اين تشكل دانشجويي در جهت تحقق اين دينمحوري و خدامحوري، تأكيد زيادي بر «اسلام فقاهت»، «اصل ولايت فقيه»، «ارتباط با روحانيون معتقد به ولايت فقيه» و «وحدت حوزه و دانشگاه» مينمايد و آنها را عامل خلوص و يكدستي جريان اسلامي دانشجويي مي داند.
نمونههايي از چگونگي صورت بندي موضوع ولايت فقيه در اين گفتمان به شرح ذيل است:
«اعتقاد به ولايت فقيه، با حدود و شرايطي كه امام مدظلهالعالي بيان كردهاند به عنوان تبلور اسلام راستين و نيابت امام عصر (عج) در زمان غيبت كبري آن حضرت ...»
«ايجاد و حفظ ارتباط منظم و پيوسته با ولايت فقيه از طريق تماس مستقيم و غيرمستقيم توسط رابط يا نماينده ولي فقيه در تشكيلات سراسر دانشجويي»
«اعتقاد به وسيله بودن تشكيلات در طول ولايت فقيه در جهت حاكميت مكتب و نفي هر گونه اصل شدن آن»
- تسخير سفارت آمريكا
در اين زمينه بايد گفت كليت تسخير سفارت آمريكا گزارهاي مؤثر در جهت تثبيت اسلام ناب در دفتر تحكيم وحدت بوده است؛ چرا كه اعضاي انجمنهاي اسلامي دانشجويان تنها بر مبناي تحليلهاي روشنفكرانه اقدام به اين عمل ننمودهاند، بلكه آنها به اشارات ولي فقيه خود توجه كرده و به منظور حفظ انقلاب دست به چنين كاري زدند.
جريان تسخير سفارت از ابتداي شكلگيري تا انتها به صورتي ديگر اعضاي تحكيم وحدت را درگير وقايعي كرد كه آنها را بيشتر به سمت گفتمان اسلام ناب كه همان گفتمان امام بود، نزديك كرد. آنها رويكرد انقلابيگري را در سايه دين و رهبري ديني امام تجربه كرده و زين پس بيش از پيش بر پيرو خط امام بودن خود تأكيد كردند، پس از اين جريان دولت موقت استعفا داد و رابطه ايران و آمريكا نيز قطع شد. بتدريج مواضع نهضت آزادي و اعضاي دولت موقت عليه دانشجويان خط امام و اين اقدام آنها شديدتر شد و اين امر همچون گزاره مؤثري بود كه گفتمان دفتر تحكيم را از گفتمانهاي تجددي راست دور كرد و به گفتمان اسلام ناب نزديكتر ساخت. به صورت مشخص بازرگان در 17 بهمن 1358 در خصوص اين واقعه و ساير اقدامات دفتر تحكيم وحدت گفته بود: «حالا اختيار مملكت افتاده است دست چند تا بچه و اين جايي بسيار تأسف است» كه اين سخن واكنشهاي زيادي را در پي داشت.
- انقلاب فرهنگي
انقلاب فرهنگي از ديگر وقايعي است كه تأثيرات عميقي بر تطور گفتماني تحكيم وحدت داشت. در شرايط انقلاب فرهنگي به موازات فعاليت بخشي از اعضاي دفتر تحكيم وحدت در سفارت آمريكا بخش ديگري از اعضا بر مبناي گفتمان اسلام ناب به تحليل شرايط فوق پرداخته و به اين راهبرد رسيدند كه دانشگاهي كه غيراسلامي است و تبديل به پايگاهي به نيروهاي مخالف انقلاب اسلامي شده است، بايد تعطيل شود و نيروهاي ضدانقلاب تصفيه شده و دانشگاه اسلامي شود.
بر اين اساس پس از تعطيلي دانشگاهها، دفتر تحكيم وحدت در جهت به ثمر رساندن انقلاب در دانشگاهها، ارتباط وسيعي را با كساني كه به نوعي گفتمان اسلام ناب را تئوريزه ميكردند، برقرار نمود و به اين طريق اعضاي دفتر تحكيم وحدت فهم عميقي از گفتمان اسلام ناب پيدا كردند و كاملاً سوژه اين گفتمان شدند و فهم آنان از مباني اسلامي و مرزهاي دقيق و ظريف آن با ساير گفتمانهاي روشنفكري عميقتر شد، به هر صورت اين واقعه نيز در جهت حمايت از انقلاب و كوشش در جهت تثبيت آن صورت گرفت و اگر چه ظاهراً وجه سياسي و مبارزاتي آن آشكار شد و محدود به دانشگاه بود، اما بسرعت وجوه معرفتي و نظري آن نيز مطرح شد و به سطح كل جامعه تعميم پيدا كرد.
دفتر تحكيم وحدت در اين فاصله با برقراري اردوها و كلاسهاي آموزشي و عقيدتي بر خلوص و غناي افراد خود افزود و در اين گفتوگوها و جلسات به تنظيم و تدوين مرامنامه و اساسنامه خود كه به علت تسخير لانه جاسوسي و انقلاب فرهنگي و ديگر مسائل به تعويق افتاده بود، پرداخت؛ اساساً پس از انقلاب فرهنگي اين واقعيت كه براي تحقق يك دانشگاه اسلامي وجود يك تشكل دانشجويي اسلامي ضرورت دارد و تدوين اساسنامه و مرامنامه، ضرورت بيشتري پيدا كرد.
تشكيل گروههاي مطالعاتي برگزاري جلسات سخنراني و تهيه جزوه تحليلي و عقيدتي از ديگر كارهاي دفتر تحكيم در اين دوره از فعاليت خود بود كه تمامي آنها در جهت آشكاري بيشتر با گفتمان اسلام ناب عمل ميكردند. از ديگر فعاليتهاي دفتر تحكيم وحدت در اين دوره كه با شاخصههاي ديگري از توفق گفتمان اسلام ناب بر دفتر تحكيم وحدت ميباشد، برگزاري مجمع جهاني اسلامي دانشجويي بود.
اين مجمع كه با همت دفتر تحكيم وحدت و با حضور دانشجويان مسلماني از كشورهايي نظير نيجريه، لبنان، آفريقاي جنوبي، مصر و ايتاليا و با حضور مرشدانه عدهاي از روحانيون و طلاب حوزه علميه قم برگزار شد، در صدد بود تا با برقراري ارتباط و اتحاد در ميان دانشجويان مسلمان كشورهاي مختلف، آنها را در جهت مقابله با ابرقدرتهاي غرب و شرق تجهيز كند و به اين طريق به صدور انقلاب و ساخت جهان اسلامي بپردازد.
دوره دوم؛ بازگشايي دانشگاهها
پس از انقلاب فرهنگي، دانشگاهها پس از دو سال وقفه، در سال تحصيلي 61 و 62 بازگشايي شد و پس از انقلاب فرهنگي تمام تشكلهاي دانشجويي كه گرايش تجددي (چپ يا راست) داشتند از دانشگاه تصفيه شدند، بنابراين فضايي در دانشگاه شكل گرفت كه فقط دانشجويان مسلمان معتقد به انقلاب اسلامي اجازه فعاليت يافتند، بنابراين فعاليت هاي دانشجويي تنها به دفتر تحكيم وحدت محدود ميشد و فضاي گفتماني دانشگاه را به دست ميگرفت.
تحول ديگري كه از قضا بيشترين تأثيرات را بر فضاي عمومي جامعه گذاشت، جنگي بود كه به مدت هشت سال به طول انجاميد و بر اين مبنا اعضاي دفتر تحكيم به صورت نيروهاي داوطلب در جبهه حاضر شدند و به معناي واقعي نقش مهمي را ايفا كردند.
در اين دوره دومين مجمع جهاني حركت دانشجويي از 24 مرداد تا 3 شهريور با حضور 130 دانشجوي مسلمان خارجي از 30 كشور و 300 دانشجوي مسلمان ايراني توسط دفتر تحكيم وحدت برگزار شد. در بيانيهاي كه در ارتباط با همين مجمع از جانب دفتر تحكيم وحدت و اتحاديههاي انجمنهاي اسلامي هند و اروپا صادر شد، بر اين امر تاكيد گرديد كه گرايش تمامي نيروهاي مستضعف به اسلام و پشت پا زدن آنها به تمامي مكاتب الحادي و حكومتهاي غير الهي و بازگشايي نيروهاي روشنفكر به اسلام طرحهاي شوم استكبار را نقش بر آب ساخته است و اين فراز نيز حكايت از بازتوليد گفتمان اسلام ناب در دفتر تحكيم وحدت داشت.
در بيانيهاي كه به مناسبت 27 آذر، روز حوزه و دانشگاه منتشر گرديد، عنوان شد: «در حال حاضر دانشگاهها به طور يكجانبه نيازمند مساعدت حوزههاي علميه ... هستند؛ به همين جهت لازم است تا ... نيروهاي متحد مسلمان دانشگاهي همچنان شعار وحدت حوزه و دانشگاه را بهعنوان مستحكمترين سپر در برابر هجوم افكار غربي در دانشگاهها طرح نمايند ...»
بهعلاوه در اين دوره، صورتبندي اسلامي كه از آزادي نشات ميگرفت، آزادي معناي حريت يافت و دنياي آزاد به دنياي توحيدي تبديل شد كه خود نشانه ديگري از تعميق گفتمان اسلام ناب در اين اتحاديه است؛ چنين تعميقي، بخصوص با گسترش دامنه جنگ با عراق و فضاي جهادي جامعه ايران كه تحول عميقي را در نفوس و وجود انسانها به همراه داشت، قابل درك و فهم است.
در اين مقطع كنگرهاي با عنوان «بررسي جايگاه سياسي دانشجويان مسلمان» برگزار شد كه مهمترين نتيجه اين كنگره اين بود كه انتقاد به مسئولان دولتي، انتقاد به ولي فقيه نيست و لذا بايد باب انتقاد را در انجمنهاي اسلامي باز گذاشت و خطر سياستزدايي را در دانشگاهها زدود.
اين اتحاديه همچنين در موضوع «برخورد با خوانين و سرمايهدارها» كه از اين مقطع رنگ و جلاي بيشتري يافته و به يكي از مسائل و موضوعات مورد اختلاف ميان دو جريان عمده انقلابيون مسلمان تبديل شده بودند، به تحليل ميپردازد و در بيانيهاي كه در اين منظور صادر مي كند، تصريح مي نمايد كه صاحبان انقلاب تودههاي مردمند و در تفسير، متكي به نظرهاي امام هستند: مردم ما قشرهاي پابرهنهاي هستند كه امام آنان را صاحبان انقلاب و ولي نعمت همه توصيف ميكند و يك موي كوهنشينان را به همه كاخنشينان ترجيح ميدهد.
به هر صورت اين اتحاديه به همگان توصيه ميكند: «مبارزه خويش با آمريكا را يك مبارزه خصمانه تلقي كرده و با اتكا به تاريخي بودن اين خصومت، مبارزه را دائمي كرده و كوشش نماييم تا اشكال تكاملي آن را بازشناسيم و نيز بايد به مبارزه خويش با آمريكا كه فراتر از مرزهاي جغرافيايي است بينديشيم.»
بهعنوان مثال با طرح بحث قطعنامه 598 و وساطت برخي از كشورها و سازمانهاي بينالمللي جهت خاتمه جنگ، برخي از افراد شاخص جريان راست با نگاه مثبت، اين مباحث را پيگيري ميكردند كه انتقاد دفتر تحكيم وحدت را به همراه داشت.
به نظر اين اتحاديه نبايد از شعارهاي تند و انقلابي عدول كرد و با طرح شعارهايي نظير خردگرايي و واقعهگرايي بر ديپلماسي حاكم بر جهان دلخوش نمود؛ چرا كه به نظر آنها اميد بستن به مجامع بينالمللي موجبات غفلت و در نتيجه كاهش توان انقلاب در برخورد و مقابله با دشمنان را فراهم ميسازد.
دوره سوم؛ از 1370 تا دوم خرداد 1376
هاشمي رفسنجاني در تابستان 1368 بر مسند رياست جمهوري تكيه زد. وي كه از جريان راست اسلامي برآمده بود به اقتصاد باز باور داشت؛ اين در حالي بود كه جريان چپ اسلامي اين نوع نگاه اقتصادي را ناشي از نفوذ انديشههاي ليبراليستي و غيرمكتبي ميدانست كه با استعمار كارگران و طبقات پايين جامعه به حاكميت سرمايه و سرمايهدارها منجر ميشد.
در اين دوره در عرصه سياست خارجي، اختلاف ميان جريان اسلامي و چپ اسلامي ديده مي شود؛ به طوري كه در اين عرصه جريان چپ اسلامي جريان راست را ليبرال و طرفدار رابطه با آمريكا ميداند.
دفتر تحكيم وحدت سعي كرد تا نگذارد در جريان سازندگي و بازسازي كشور آرمانهاي امام به فراموشي سپرده شود، بر اين اساس، انتقاد به مشي دولت در كل عرصههاي جامعه و بهصورت خاص در دانشگاه را پيش گرفت، اما دولت هاشمي كه بهطور كلي و بر اساس باورهاي خود اعتقاد چنداني به فعاليت و مشاركت سياسي دانشجويان در عرصههاي مختلف مسائل كشوري نداشت، بهصورت خاص در شرايطي كه عزم سازندگي كرده بود، چنين فعاليتهايي را مانع تمركز دولت بر مسائل اصلي كشور و به حاشيه بردن توان مملكت ميدانست.
بر اين اساس، اگر در اين دوره حتي از فعاليت سياسي دانشجويان و بهطور كلي مردم سخن گفته ميشود، بيشتر منظور حمايت از سياستهاي دولت، شركت در انتخابات، نماز جمعه، تظاهرات دولتي و از اين قبيل است، نه فعاليتي مستقل يا انتقادي.
بر مبناي همين تحليل و نگاه است كه تشكلهايي نظير جامعه اسلامي كه حامي دولت و جريان راست بودند، به صورت موازي با دفتر تحكيم وحدت در دانشگاهها راهاندازي شده و از آنها حمايت ميشود؛ بهعلاوه بر همين علت است كه بسياري از مناسبتهاي خودجوش و مردمي از جمله 13 آبان به بهانه نهادينه شدن، بتدريج دولتي ميشوند كه اين امور، انتقاد شديدي را از جانب دفتر تحكيم وحدت برمي انگيزد.
دوره چهارم؛ از دوم خرداد 1376 تا اسفند 1380
دوم خرداد 1376 فصل مهمي از تحولات جامعه ايران در مسير تاريخي آن محسوب ميشود. در اين مقطع گفتمان دفتر تحكيم وحدت بيش از پيش سياسي شده و وارد همكاري با جرياني و رقابت با جريانهاي ديگر مي شود كه در مجموع آن را به سمت گفتمان روشنفكري متطور مي كند.
در اين باب شايد بتوان گفت بيش از هر عاملي بر تأثيرات شخصي خاتمي و آرا و نظرهاي وي انگشت تأكيد نهاد، لذا دفتر تحكيم وحدت از او كه كانديدايش بود، حمايت كرد.
اين انتخابات فرصتي را فراهم كرد تا دفتر تحكيم بيش از پيش به احزاب و جريانهاي همسوي خاتمي نزديك شود؛ اين تشكل از اين مسير گزارههاي جديدي را در گفتمان دفتر تحكيم وارد كرد و تغيير در گفتمان آنها تجلي يافت.
لذا دفتر تحكيم وحدت ذيل گفتمان ديني و سكولار موقعيت بندبازي را يافت كه در موقعيت حركت بر روي بندي قرار گرفته كه از يكسو بايد كنشهاي تجددي و ديني دوسوي بند را پاسخ گويد و از ديگر سو از آنجا كه مبناي حركت خودش نيز روشن و يكدست نبود، تحت شرايط متفاوت، گاه به اين سمت كشيده ميشد و گاه به آن سمت. در نهايت پس از شديد شدن حركات به اين سو و آن سو، به اوج خود رسيد و موجب فروپاشي دروني دفتر تحكيم وحدت شد.
اين فروپاشي با جدايي دو طيف سنتي و تجددي از يكديگر آغاز ميشود، در اين دوره دفتر تحكيم وحدت سعي كرد كه از طريق آشنايي با نظريات تجددي پشتوانه عظيم و متكسر دانشجويي را حفظ كرده و مانند گذشته رهبري آن را برعهده داشته باشد، لذا كتابهاي مذهبي و انقلابي جاي خود را به كتابهاي تحليلي و روشنفكران ديني و سكولار سپرد و دعوت از روشنفكران ديني و سكولار و رايزني و مشاوره و برگزاري جلسات خصوصي با اين افراد نيز افزايش چشمگيري يافت.
در مجموع تمام اين تحولات راه را براي گزاره هاي موثر تجددي كه صورتبندي دگرگونهاي از موضوعات، مفاهيم و قواعد اظهار و بيان و نيز راهبردها ارائه ميداد، فراهم كرد و موجب شد تطوري به سمت گفتمان روشنفكري ديني و از آنجا به روشفنكري سكولار در اين اتحاديه صورت گيرد؛ به اين ترتيب شكاف ميان دو طيف به حد اعلاي خود رسيد و شكاف دروني تحكيم تشديد شد و كار را به آنجا رساند كه هر يك از طيفها اگر گمان پيروزي طيف ديگري را ميداد با عدم شركت يا ترك انتخابات آن را از رسميت ميانداخت.
چنين روندي باعث شد كه از سويي انتخابات شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، با وجود وساطت فعالان و گروههاي سياسي مختلف و حتي تعيين آراي هر يك از اين طيفها، به علت نتيجه نرسيدن بر سر تركيب و توزيع آرا، پس از ماهها به سرانجام نرسد و از ديگر سوي در نتيجه رايزنيهاي سران هر يك از اين طيفها و حتي برخي از اين فعالان سياسي و نهادها با برخي از اعضاي انجمنهاي اسلامي دانشگاهها كه گمان ميرفت كه با طيف مزبور هماهنگترند موجب شد كه اين شكاف به بدنه انجمنها نيز تزريق شود و حتي منجر به شكلگيري انجمنهاي موازي در يك دانشگاه شود كه هر يك از آنها از يكي از اين طيفها حمايت ميكرد.
در نهايت پس از كش و قوسهاي طولاني به اينجا انجاميد كه هر يك از اين طيفها طي نشستهاي جداگانهاي در سوم و چهارم اسفند 80 در دانشگاه شيراز (طيف سنتي) و در 17 و 18 در دانشگاه علامه طباطبايي (طيف مدرن) انتخابات شوراي مركزي دفتر تحكيم را برگزار، و به اين طريق به طور كامل مسير خود را با ديگري جدا كند.
بديهي است كه تعيين وارث مكان استقرار دفتر تحكيم وحدت نيز از موارد مورد نزاع بود كه بايد تكليف آن مشخص بشود، اما تعيين وارث به درگيري انجاميد و در نهايت با دخالت نيروي انتظامي و بازداشت موقت طرفين دعوا و پلمپ نمودن مكان تاريخي، دفتر تحكيم وحدت به پايان رسيد.
دوره پنجم؛ از اسفند 1380 تا كنون
با پلمپ كردن محل استقرار دفتر تحكيم وحدت، دو گفتمان حاكم بر دو طيف كاملاً از هم جدا شدند و محلي را براي استقرار خود در نظر گرفتند و با مهر و سربرگي مستقل با نام دفتر تحكيم فعاليت مستقل خود را آغاز كردند.
طيف علامه
اين طيف به مثابه تمامي نهادها و تشكل هاي سكولار و شكلمحور تنها بر فرايند دمكراتيك خود تأكيد كرد و هيچ اشارهاي به هدف و آرمان ارزش مورد نظر خود ننمود و كامل از مرامنامه دفتر تحكيم وحدت دور شد.
اين ادعا زماني برجستهتر ميشود كه بدانيم اين طيف هيچ هويت و محتوايي براي تشكل خود قائل نبوده و بر مبناي اصل پذيرش تكثر شبيه به يك پارلمان دانشجويي سكولار هر دانشجويي را به مجموعه خود وارد ميساخت؛ اين طيف كاملاً از مرامنامه و اساسنامه دفتر تحكيم وحدت دور شد و تمام اين اتفاقات باعث گرديد كه وزارت علوم آن را غيرقانوني اعلام كند.
دفتر تحكيم وحدت بازتوليد گفتمان اسلام ناب
بعد از آن كه طيف علامه غيرقانوني اعلام شد انجمنهاي اسلامي كه بر مبناي گفتمان اسلام ناب حركت ميكردند و انجمنهاي طيف شيراز، پرچمدار حقيقي دفتر تحكيم وحدت شدند.
برخلاف طيف علامه كه مورد استقبال شديد و وسيع جريان اصلاحطلبي و عموم جبهه دوم خرداد قرار گرفت و اخبار مربوط به نشستها و برنامههاي اين طيف بهصورت وسيع در رسانههاي وابسته به آنها بازتاب يافت، انشعاب طيف سنتي چندان مورد استقبال اين جريانات قرار نگرفت.
اين طيف كه خود را تحكيم وحدت حقيقي و اصيل ميداند، سعي كرد تا با تكيه بر اعتقادات و باورهاي خويش كه آن را با مرامنامه و اساسنامه و هويت تاريخي دفتر تحكيم سازگار ميدانست، مشروعيت خود را بهعنوان وارث بحق تحكيم تثبيت نمايد؛ در واقع دفتر تحكيم وحدت بر مبناي گفتمان اسلام ناب كماكان خود را چشم نگران نظام ميداند و بر خط امامي بودن خود تأكيد دارد و سعي مي كند تا انتقادات خود را از سردلسوزي و نگراني براي نظام و بر مبناي آموزههاي اسلامي و انقلابي كه در كلام امام و رهبري تجلي يافته است، عنوان كند.
اعضاي دفتر تحكيم وحدت خود را فرزندان معنوي خميني كبير كه شكلگيري اين اتحاديه مديون و مرهون ابتكار و ارشاد آن پير فرزانه است، ميدانند و بر همين مبناست كه بر آرمانهاي پيشين خود تأكيد ميورزند.
دفتر تحكيم وحدت بر مبناي گفتمان اسلام ناب دوباره بر آرمانهاي فلسطين و فلسطينيان و ادامه مقاومت و عمليات استشهادي در مقابل اسرائيل تأكيد ميورزند. اين تشكل به صورت خاص كميسيون فلسطين را در دفتر تحكيم وحدت شكل داد، بنابراين دوباره بر آمريكاستيزي تأكيد كرد و به مناسبتهاي گوناگون بيانيههايي را در محكوميت آمريكا صادر نمود.
در اين دوره تأكيد شعار عدالت بر مبناي آموزههاي ديني و انقلابي و با ارجاع به نظريات امام و رهبري نيز شدت يافته و دوباره مردم به معناي تودههاي مردم انقلابي در ادبيات تحكيم گسترش پيدا كرده است؛ اين طيف با سرمايه داران و كوخنشينان بشدت مبارزه ميكند، براي مثال براي دانشگاه آزاد و عوض شدن جاسبي، رئيس دانشگاه تلاش زيادي مي نمايد.
دفتر تحكيم وحدت سعي ميكند كه در عين حال كه در چارچوب نظام و قانون اساسي فعاليت ميكند منتقد نيز باشد كه نمونههاي آن را ميتوان در انتقاد به عملكرد شوراي نگهبان در جريان انتخابات سراغ گرفت.
اساساً دفتر تحكيم وحدت بر مبناي گفتمان اسلام ناب حركت ميكند و به هيچ وجه خود را بيرون از نظام و منتقد آن نميداند و برمبناي مرامنامه تحكيم، خود را مكلف به حمايت از نظام و اركان آن و بخصوص ولايت فقيه ميداند؛ همچنين بايد گفت در سال 88 رهبر معظم انقلاب پيامي به نشست سراسري اين اتحاديه دادند كه اين پيام مشروعيت و وراثت حقيقي دفتر تحكيم را به انجمنهاي اسلامي داد و جايگاه آن را تثبيت كرد.
حال ما معتقديم كه دفتر تحكيم وحدت فارغ از طيفبنديها وارث حقيقي دفتر تحكيم وحدت است و سعي دارد از همه تعلقات و مصلحتهاي كاذب كه جنبش دانشجويي براي خود ساخته است، رهايي يابد و به معناي واقعي زنده بماند و تسليم ارادههاي شومي كه خيال وابستگي جنبش دانشجويي را در سر ميپرورانند، نشود و با عزمي راسخ و استوار و با پايمردي و رشادتها صحنههاي افتخارآفرين براي تاريخ جنبش دانشجويي رقم بزند و با حفظ حريت و آزادگي خويش با تأكيد بر گفتمان اسلام ناب بر مواضع آرمانخواهانه و استقلالطلبانه تسليم فشارهاي پيدا و پنهان نگشته و تاريخ پرافتخار جريان دانشجويي را به شيريني قدرت واگذار ننمايد و اين ننگ را نپذيرد كه جريان دانشجويي را به شاخه گروهها و افراد مختلف تبديل كند.
زهرا احمدي، عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.