گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ با گذشت حدود یک سال از شهادت سردار حاج حسن طهرانی مقدم، پدر موشکی ایران، گفتوگویی با یکی دوستان دوران دانشجویی این شهید که مدتی در دانشگاه انقلاب اسلامی با وی مشغول به تحصیل بود، انجام دادیم. رضا خانعلی دوست دوران دانشگاه شهید طهرانی مقدم در دانشگاه انقلاب اسلامی بوده است. وی هم اکنون از اساتید این دانشگاه به شمار می رود.
مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید:
«خبرگزاری دانشجو» - آشنایی شما با شهید حسن طهرانی مقدم از کجا و چگونه آغاز شد؟
خانعلی: من با حاج حسن طهرانی مقدم برای اولین بار در دانشگاه انقلاب اسلامی (لویزان) در مقطع فوق دیپلم متالورژی (شاخه ریخته گری) در سال 1365 آشنا شدم؛ این دوستی در مقطع کارشناسی هم ادامه پیدا کرد. هر دو آن زمان در دانشگاه انقلاب اسلامی دوباره پذیرفته شدیم، اما حاج حسن دیگر مانند گذشته یعنی مقطع کاردانی به صورت منظم در کلاس ها حاضر نمی شد دلیل آن هم این بود که در جبهه حضور داشت و فعالیت می کرد.
«خبرگزاری دانشجو» - حضور شهید طهرانی مقدم در فعالیت های دانشگاهی و کلاسی به چه شکل بود؟
خانعلی: تهرانی مقدم شخصیتی ویژه و خاص داشت؛ البته نمی خواهم تعریف خلاف واقعی از وی ارائه دهم، حاج حسن شخصیتی بسیار ساده و متواضع داشت؛ یکی از ویژگی های خاص این شهید این بود هیچ وقت چهره اش عبوس نبود و همیشه لبخند بر لبانش دیده می شد؛ یعنی هر وقتی که با هم روبرو می شدیم، مرا بغل می کرد و می خندید؛ حاج حسن همیشه خنده رو بود.
از نظر درسی هم، در دوره کارشناسی با این که مشغول درس خواندن بود، اما همیشه درگیر کارهای نظامی و سپاه هم بود، بیشتر اوقات برای آموزش و بستن قراردادها به کشورهای خارجی سفر می کرد. اما با این وجود، همیشه نمرات پایان ترم خوبی دریافت می کرد.
یکی از خاطراتی که در این باره به یاد دارم این است که یکی از دانشجویان یک وسیله ای با عنوان چاشنی مواد منفجره ساخته بود که از راه دور می توانست مواد منفجره را مدیریت و کنترل کند. در آن دوران مشابه این دستگاه را از کشورهای خارجی وارد می کردیم، آن دانشجو قصد داشت در آن زمان چنین دستگاهی را به تولید انبوه برساند، اما نمی دانست به چه نحوی می تواند این کار را انجام دهد، من به او گفتم آقای تهرانی مقدم می تواند کار شما را انجام دهد، البته در آن برهه آقا حسن خودش شخصاً وارد این قضایا به صورت جدی نشده بود، اما برادر ایشان یعنی آقا محمد از مسئولان جنگ بود و آقا حسن می توانست با برادرش در این خصوص صحبت کند.
یادم هست که بعد از در میان گذاشتن این موضوع با حاج حسن بالاخره این کار به ثمر رسید و واردات این محصول از کشورهای خارجی قطع شد. کیفیت محصول هم به گونه ای بود که حتی از نمونه خارجی آن خیلی بهتر بود؛ به طور کلی حاج حسن بسیار برای این نوع مسائل اهمیت قائل می شد و بسیار علاقه مند بود که چنین محصولاتی ایرانی باشد و در کشور خودمان به دست یک ایرانی تولید شود.
حاج حسن برای به ثمر رسیدن این پروژه خیلی دوندگی و تلاش کرد، شاید اگر من بودم این همه تلاش نمی کردم؛ با وجود اینکه کارهای مهمی را انجام می داد، اما ما از آنها باخبر نمی شدیم و دلیل آن هم شاید سری بودن و محرمانه بودن کار بود.
ما آن زمان آشنایی زیادی با کارهای صورت پذیرفته توسط حاج حسن نداشتیم، در حال حاضر که متوجه این موضوع شده ایم اذعان می کنم که واقعاً حسن پدر موشکی ایران است و شاید کسی مثل او نمی توانست به این درجه از علم دست پیدا کند.
دلیل این موفقیت ها هم پر جنب و جوش و فعال بودن وی بود، یعنی ما هیچ وقت ندیدیم که حسن ساکن باشد، همیشه فعالیت می کرد؛ به خاطر همین فعالیت ها خیلی کم در کلاس حضور پیدا می کرد، البته همیشه با نمرات بالا درس ها را می گذراند.
حسن واقعاً از لحاظ مسائل فنی فرد باهوشی بود، البته وی ورزشکار خوبی هم بود؛ کوچکترین وقتی را که پیدا می کردیم می رفتیم فوتبال، حسن یک فوتبالیست خوب بود و من بیشترین خاطراتم را در زمین فوتبال از حسن به یاد دارم.
یک روز بارانی که فوتبال بازی می کردیم در یک برخوردی که با حسن داشتیم، دست من بشدت ضربه خورد، حسن مرا کول کرد و به داخل ماشین یکی از بچه ها برد و به بیمارستان رساند و دستم را آتل بندی کردند؛ حسن تا مرا به خونه نرساند جایی نرفت و بعد از آن هم بشدت پیگیر کار و درمان من بود.
در کلاس هم یک شخصیت خاصی داشت، البته در آن زمان خیلی شناخته شده نبود، ولی همان موقع هم یک دانشجوی قابل احترام برای استادان و دانشجویان بود.
دیگر خصوصیت حسن مسئله نماز بود؛ من هیچ وقت ندیدم که نماز اول وقت را ترک کند، هر جا که بود برایش فرقی نداشت، وضو می گرفت و نماز اول وقت را اقامه می کرد؛ وقتی فوتبال بازی می کردیم همین که سیاهی آسمان نمایان می شد، حسن بازی را ترک می کرد و کنار زمین مشغول نماز می شد.
یادم هست یک روز مشغول امتحان پایان ترم دوره کارشناسی بودیم، حسن در جلسه امتحان از استادان اجازه گرفت و با توجه به اینکه وضویش را از قبل گرفته بود همانجا شروع به اقامه نماز کرد؛ حسن به نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد و این چیزی بود که من به عینه دیدم.
«خبرگزاری دانشجو» - به عنوان دوست و همکلاسی شهید حسن طهرانی مقدم مهمترین ویژگی و خصوصیت شهید تهرانی مقدم را چه می دانید؟
خانعلی: اولین چیزی که به خاطر دارم همین خنده رو بودنش است. یکی دیگر از خصوصیات وی علاقه شدیدش به پیامبر اسلام (ص) بود. یک بار به حسن گفتم چرا صورتت را به این شکل اصلاح می کنی، گفت من دوست دارم ظاهرم هم شبیه پیامبر (ص) باشد و از پیامبر الگوبرداری کنم، البته فقط بحث ظاهر نبود، حسن در صحبت کردن، نوع برخورد و حتی شیوه سلام کردن همیشه سعی می کرد از پیامبر و اهل بیت(ع) الگوبرداری کند. حسن به هر کسی که می رسید زودتر از او سلام می کرد؛ این حرف ها شعار نیست، بلکه واقعیت دارد و این خصوصیات در حسن وجود داشت.
«خبرگزاری دانشجو» – خانواده در نگاه شهید طهرانی مقدم چگونه بود؟
خانعلی: من به یاد دارم حسن یک روز خیلی ناراحت بود، گفتم حسن چی شده؟ گفت: حاجیه خانوم زخمی شده، گفتم حاجیه خانوم کیه؟ گفت: مادرمو میگم. دیروز که برای نماز جمعه رفته بود سقف کاذب به خاطر برف سنگین افتاده رویش و کمی زخمی و مجروح شده است.
برای اولین بار بود که حسن را با این ناراحتی می دیدم.من واقعاً به پدر و مادر این بزرگوار تبریک می گویم به خاطر اینکه یک چنین فرزند صالحی تربیت کرده اند. با ارتباط چند باره ای هم که با آقا محمد، برادر حسن داشته ام، به این نتیجه رسیدم که شخصیت و مرام حسن فقط مختص او نبوده و همه این خانواده به این صورت هستند.
بعضی ها شاید به خاطر رسیدن به مقام، شهرت و پول، طرفدار نظام، انقلاب و سپاه باشند، ولی حسن تهرانی مقدم کسی بود که قلباً به این مسائل اعتقاد داشت؛ امثال حسن ها واقعاً کم هستند، وی قلباً به نظام اسلامی و چیزهایی که به زبان می آورد، اعتقاد داشت.
من فکر می کنم یکی از چیزهایی که باعث پیشرفت و موفقیت شهید تهرانی مقدم شد، همین مسئله بود؛ یعنی قلب و زبانش یکی بود؛ به عبارتی ظاهرساز نبود و این باعث شده بود که همه دوستش داشته باشند؛ حتی به یاد دارم یک استاد ضد انقلابی داشتیم، اما همین استاد هم احترام خاصی برای حسن قائل بود.
خصوصیت دیگر حسن صداقتش بود؛ یکی دیگر از عوامل دوست داشتنی بودن او نزد دانشجویان، استادان و دوستان همین صداقت وی بود. یادم می آید حسن یک قولی به مستخدم کارگاه دانشگاه داده بود، اما به خاطر مشغله زیادی که داشت نتوانسته بود بموقع کار مستخدم را انجام بدهد، برای همین مسئله خیلی ناراحت بود؛ بعد از چند وقت یک روز با خود مستخدم رفت و کاری را که به او قول داده بود، انجام داد؛ یعنی حسن هر قولی را که به هر کسی می داد آن را به انجام می رساند.
«خبرگزاری دانشجو» - با توجه به تلاش های شهید طهرانی مقدم و خود شما در عرصه علمی، انتظار شما از دانشجویان چیست؟
خانعلی: من فکر می کنم پشتکار دانشجویان نسبت به گذشته مقداری کمتر شده است؛ یعنی آن کار و تلاشی را که باید برای یادگیری بیشتر انجام دهند، صورت نمی دهند؛ نمی دانم این مسئله به خاطر کم شدن انگیزه است یا تفکر مادی است که حاکم شده؛ به هر حال دانشجویان نسل امروز در مسائل علمی سهل انگاری می کنند.
دانشجو باید اول شخصیت خودش را درست بشناسد و مسائل اخلاقی را یاد بگیرد، بعد به دنبال مسائل علمی و فنی باشد؛ یعنی اگر اول شخصیت بدرستی شکل بگیرد پیشرفت هم در همه زمینه ها صورت خواهد گرفت.
یک مقدار هم احترام ها نسبت به گذشته کمتر شده است؛ وقتی به نحوه احترام گذاشتن شهید طهرانی مقدم و کسانی مانند وی به بزرگترها فکر می کنم، واقعاً تفاوت را احساس می کنم. اگر در بین دانشجویان این خصوصیات و اخلاقیات اجرایی شود، موفق تر خواهند شد.
اميدوارم راهش هميشه ادامه داشته باشه!
دست شما درد نکند.
خداوند روحش را شاد کند .
خسته نباشيد عالي بود.