عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با طرح این سوال که آیا چیزی به عنوان تاریخ فلسفه اسلامی داریم یا نه گفت: سه روش بحث را برای پاسخ ...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، دکتر قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تهران در نشست «بررسی وضعیت آموزش و پرورش فلسفه اسلامی در ایران» در همایش روز جهانی فلسفه که عصر امروز در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد به ایراد سخنرانی در رابطه با بررسی انتقادی وضعیتی تاریخ فلسفه اسلامی در ایران پرداخت.
دیدگاههای افراطی و تفریطی به فلسفه
عضو هیئت علمی علامه طباطبایی گفت: در رابطه با تاریخ فلسفه اسلامی دو دسته مخالف و موافق وجود دارند یک مشرق فلسفه اسلامی که این دیدگاه موافقان است و دیگری مغرب فلسفه اسلامی که دیدگاه مخالفان است.
وی افزود: دیدگاه موافقان دو رویکرد را در بر میگیرد یکی اینکه عدهای فلسفه اسلامی را ادامه سنت یونانی میدانند که این افراد هیچ آگاهی از سیر فلسفه ندارند و گروه دیگر که نه تنها قائل به ذاتیات برای فلسفه اسلامی هستند بلکه بهوجود خواستگاه مجزا هم برای فلسفه اسلامی اعتقاد دارند.
آیا تاریخ فلسفه اسلامی وجود دارد؟
پورحسن در ادامه با طرح این سوال که آیا چیزی به عنوان تاریخ فلسفه اسلامی داریم سه روش بحث را برای پاسخ به این سوال عنوان کرد و گفت: یک روش بحث این است که ما تئوریهای موجود را بهعنوان مطالعات ببینیم؛ یعنی ببینیم چه دیدگاههایی وجود دارد و آنها را رصد کنیم که این روش برای ما ناکارآمد است.
وی افزود: دیدگاه دوم این است که علاوه بر رصد دیدگاهها صاحب یک نظریه باشیم و آن دیدگاهها را براساس آن نظریه سامان دهیم؛ اما اکنون هیچ نظریهای وجود ندارد و دیدگاه سوم این است که از منظر فلسفی به تاریخ فلسفه انسان نگاه کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: من معتقدم تاریخ فلسفه اسلامی باید دو بنیان داشته باشد. یکی منحنی تحول است، اگر سنت محوری را اساس قرار دهیم بنیاد اول منحنی تحول و سیر است؛ یعنی ما با تاریخ فیلسوفان اسلامی مواجه هستیم نه با تاریخ فلسفه اسلامی و اگر ما میخواستیم از منظر تاریخ اسلامی بررسی کنیم نمیگفتیم که بهعنوان مثال نظریه نفس ابنسینا با نظریه ارسطو هماهنگی دارد.
پورحسن در ادامه گفت: تاریخ فلسفه نیاز به یک سیر دارد که این سیر باید در یک سنت قرار بگیرد و نشان دهیم که این تحول در این سیر اتفاق افتاده است. اگر ما منحنی تحول داشته باشیم میتوانیم ادعا کنیم که تاریخ فلسفه اسلامی داریم وگرنه نمیتوانیم چنین ادعای داشته باشیم.
وی با اشاره به بنیان دوم گفت: بنیان دوم این است که ما باید در تاریخ فلسفه اسلامی گسستها و پیوندها را ببینیم.
پورحسن خاطرنشان کرد: برخلاف نگاه ما که تاریخ فلسفه را براساس اصالت افراد میبینم نگاه متأخر به تاریخ فلسفه می گوید که آیا ما در مقام ذات برای فلسفه قائل به سیر بحث و پیشرفت هستیم یا خیر.
وی بیان داشت: تاریخ فلسفه غرب مدل پیشرفت و بحث دارد، اما در مورد تاریخ فلسفه اسلامی میتوان چنین چیزی گفت؟ این در مورد تاریخ فلسفه اسلامی یک ادعاست.
مدیر گروه فلسفه و دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعلت فرهنگی در خاتمه اظهار داشت: اگر این بنیانها فراهم باشند میتوانیم از تاریخ فلسفه اسلامی حرف بزنیم اما این دو بنیاد اکنون وجود ندارند.