گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»؛ 15 سال پیش در 8 آذر 76، تیم ملی فوتبال ایران در ملبورن رو در روی استرالیا صفآرایی کرد. شاید در نگاه اول این دیدار مانند سایر بازی های تیم ملی ایران باشد اما اتفاقاتی در این بازی رقم خود که این دیدار را تاریخی کرد تا همیشه در ذهن مردم ایران به عنوان حماسه هشت آذر و حماسه ملبورن باقی بماند.
تیم ملی فوتبال ایران در آن روزها در اوج آمادگی قرار داشت و ستارگانی در آن بازی می کردند که بدون توجه به پول و بدون اینکه دنبال قراردادهای پر صفر باشند به عشق پیراهن تیم ملی و ایران بازی می کردند.
این موفقیت ها یکباره و با چند پیروزی شانسی و در یک بازی بدون برنامه حاصل نشد بلکه روند رو به رشد ایران از جام ملت های آسیا آغاز شد و محصول آن با صعود به جام جهانی 1998 برداشت شد.
ستارگان بی ریا و مردمی تیم ملی هزاران هوادار را به استادیوم ها می کشاندند تا یک صدا تیم ایران را تشویق کنند و با فریادهای خود لرزه بر اندام بازیکنان تیم حریف بیندازند.
در آن روز ها مردم با عشق به استادیوم می رفتند و لازم نبود رسانه ها و صدا و سیما با هزار ترفند مردم را به آزادی بیاورند؛ پشت درهای استادیوم پر بود از مردمی که از اقصا نقاط ایران خود را به تهران می رساندند تا در ورزشگاه جایی برای خود دست و پا کنند و برخی از آنان نیز باید به علت تکمیل ورزشگاه پشت در استادیوم می ماندند و از روی سر و صدای تماشاگران داخل استادیوم نتیجه را حدس می زدند.
کسانی هم که در خانه و پای تلویزیون ها نشسته بودند با دعای خود فوتبالیست ها را حمایت می کردند و بدون اغراق از یک ساعت پیش از آغاز بازی های تیم ملی خیابان ها خالی می شد از ماشین ها و مردم.
8 آذر سال 76 نیز یکی از این روزها بود که همه ایرانی ها پای تلویزیون نشسته بودند و انتظار آغاز دیدار ایران و استرالیا را می کشیدند. دیداری که به واسطه تساوی در ایران، از حسایست بالاتری برخوردار بود و به عنوان آخرین شانس ایران برای صعود به جام جهانی محسوب می شد.
این دیدار جدا از موضوع صعود ایران، به دلیل برخی از رفتارهای استرالیایی ها در تهران نیز از اهمیت بالایی برخوردار بود؛ چرا که تری ونهبلز، سرمربی تیم ملی فوتبال استرالیا و دیگر مسئولان این تیم پیش از عزیمت به تهران برای انجام بازی دور رفت، اظهار نظرهای منفی راجع به کشور ایران کرده بودند؛ ایران را کشوری خطرناک خوانده و حتی به بهانه قحطی در ایران با خود آب برای نوشیدن آورده بودند.
بالاخره بازی آغاز شد و استرالیا همان طور که انتظار می رفت بازی را هجومی آغاز کرد و با گل دقیقه 32 هری کیول از ایران پیش افتاد.
استرالیاییها در تمام نیمه نخست، بر تیم ایران تاختند و موقعیتهای زیادی داشتند، درحالی که ایران هیچ فرصتی نداشت. در این نیمه علاوه بر گلزنان استرالیا، استن لازاردیس، رابی اسلاتر و آئورو ویدمار صاحب فرصتهای بیشماری شدند اما احمدرضا عابدزاده، دروازهبان و کاپیتان ایران، با درخشش دروازهاش را از دریافت گلهای بیشتر نگهبانی کرد تا نیمه نخست با نتیجه یک به صفر به نفع تیم ملی استرالیا به پایان برسد و این تیم در آستانه صعود به جام جهانی قرار بگیرد.
دقایقی از آغاز نیمه دوم نگذشته بود که اورلیو ویدمار در دقیقه 48 بار دیگر دروازه عابدزاده را گشود تا امیدهای ایرانی را برای صعود به جام جهانی پس از 24 سال کمرنگ شود.
در همین زمان بود که پیتر هور، یکی از تماشاگران استرالیا که بارها در روند مسابقات مختلف اخلال ایجاد کرده بود وارد زمین شد و تور دروازه ایران را پاره کرد و سبب شد تا بازی برای دقایقی متوقف شد و این فرصت را برای احمدرضا عابدزاده ایجاد کرد که برای حفظ روحیه تیم شروع به انجام حرکات نمایشی کند.
پس از این وقفه در بازی، روند کار به کلی تغییر کرد و کریم باقری در دقیقه 71 دروازه مارک بوسنیچ را باز کرد تا بار دیگر روحیه از دست رفته بازیکنان باز گردد و ایرانی ها که تا پیش از این با چهره ای اندوهگین بازی را نگاه می کردند این بار ایستاده و امیدوار به دقایق پایانی باشند.
درست 4 دقیقه بعد و در شرایطی که استرالیایی ها هنوز شرایط خود را پس از دریافت گل اول باز نیافته بودند خداداد عزیزی بود که در یک فرار جانانه و در یک موقعیت تک به تک با دروازه بان، دروازه استرالیا را فرو ریخت تا فریادی شادی ایرانیان سکوت مطلق شهر را بشکند.
اوج حساسیت این دیدار را باید از بعد از تساوی ایران دانست؛ چرا که استرالیا که چیزی برای از دست دادن نداشت یکسره حمله بود و این احمدرضا عابدزاده بود که با درخشش خود اجازه فروریختن دروازه ایران را نداد.
8 دقیقه وقت اضافه این دیدار برای تمام ایرانی ها به اندازه یک سال گذشت و گویا داور مسابقه تصمیم نداشت که در سوت خود بدمد اما بالاخره سوت پایان بازی به صدا درآمد و ایرانی هایی که استرس زیادی را تحمل کرده بودند دیگر تاب ماندن در خانه ها را نداشتند و به خیابان ها ریختند تا در کنار یکدیگر این موفقیت را جشن بگیرند.
والدیر ویهرا، سرمربی برزیلی تیم ملی فوتبال ایران گفت: من فقط روی نیمکت نشستم و دعا میکردم. البته وقتی صعود کردیم، دلم واقعا برای استرالیاییها سوخت. چون در آن لحظات میدانستم چه غم سنگینی در دل دارند. به ویژه کودکان استرالیایی که میگریستند و میپنداشتند تیمشان باید برنده این بازی میشد.
مردمی که آن روز دوست داشتند بازیکنان تیم ملی را نیز در این شادی کنار خود داشته باشند تا نیمه های شب در خیابان ها شادی کردند و در حالی که پرچم ایران را می بوسیدند، قدردان زحمت های ملی پوشان بودند.
بسیاری از طرفداران استرالیایی این بازی را تلخترین لحظه در تاریخ ورزش این کشور میدانند. گزارشگر استرالیایی بازی پس از پایان بازی آشکارا در پیش چشم بینندگان تلویزیونی گریه کرد و صدای جواد خیابانی گوینده ایرانی مستقر در ورزشگاه نیز خبر از گریه وی میداد. بازیکنان تیم ایران آنقدر خوشحال بودند که پس از سوت پایان بازی، داور مسابقه (ساندرو پل) را در آغوش گرفتند.
دیدار ایران و استرالیا به تاریخ پیوست و به عنوان به یادماندنی ترین روز فوتبال ایران ثبت شد.
با وجود گذشت 15 سال و در این روزهایی که فوتبال ایران جز ناکامی چیز دیگری برای مردم به ارمغان نمی آورد، زنده کردن این خاطره مرهمی است برای دل مردمی که روزی پشت درب های استادیوم صف می کشیدند.
تکرار حماسه ملبورن بار دیگر به یاد مسئولان فوتبال می آورد که این فوتبالی که امروز این چنین ناتوان شده است روزی حرف اول آسیا را می زد و بازیکنان آن برای ایجاد شادی در جامعه و پیروزی نیازی به پاداش های 20 میلیون تومانی نداشتند.
در این روز ها که تیم ملی کشورمان برای صعود به جام جهانی با یک قرعه آسان رو به رو است، باز هم کارمان به اما و اگر کشید تا مردم آرزو کنند کاش نسل طلایی فوتبال ایران ماندگار بودند.