به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به مناسبت 16 آذر و روز دانشجو به شرح زیر است:
بسماللهالرحمنالرحیم
خونهایی که در 16 آذر 1332 سنگفرش سرسرای دانشکده فنی دانشگاه تهران شد، امتداد مظلومیت همه مستضعفان، محرومان و ستمدیدگان در برابر مستکبران و طاغوتهای تاریخ بود؛ سرگذشت سراسر فقر، محرومیت و استضعاف پابرهنگان و مستضعفان حقطلب و تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها از یک سو و استکبار و ستمگستری و غارتگری مرفهین بیدرد و جهانخواران از سوی دیگر.
16 آذر برای همیشه یادآور حقطلبی مردمی است که با تأسی به سالار شهیدان، مرگ عزتمندانه را بر زندگی ذلیلانه ترجیح میدهند و در راه مبارزهی با استکبار و دنیاپرستان از نثار خون پاک خویش دریغ ندارند.
شعار حقطلبی همواره مورد سوءاستفادهی جریانهای تقلبی نیز قرار گرفته که به نام آزادی و دموکراسی سودای حاکمیت غرب و ارزشهای غربی را بر این کشور داشتهاند و روزی به نام مشروطهخواهی راه را بر سلطنت رضاخوانی هموار کردند و روزی دیگر با تمسک موهوم به تقلب، امنیت ملی کشور را مخدوش نمودند.
متأسفانه این جریان که هیچگونه احترامی برای رأی اکثریت قائل نیست، امروز نیز همچنان در حصار توهم سبز خویش باقی مانده و به یاوهسراییها و دروغپردازی مشغول است و هیچگونه اثری از ندامت نسبت به این خیانت اسفبار که توأم با افسانهپردازی و کشتهسازی و ریخته شدن خون پاک جوانانی چون شهید حسین غلامکبیری، شهید امیرحسام ذوالعلی، شهید مهدی رضایی و شهید میثم مقبولی بوده است، ندارد.
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بعنوان میراثدار و میراثبان ارزشهای انقلابی و میداندار جنبشهای دانشجویی حقطلبانه بر خود لازم میداند مصادف با این آذر عاشورایی نکاتی را به اطلاع جامعه دانشگاهی کشور برساند:
یک: دانشگاه تهران
1- متأسفانه در سالهای اخیر شاهد حاکمیت جریانی بر دانشگاه تهران هستیم که با تمسک به نوعی نگاه امنیتی، در حال تبدیل کردن دانشگاه به محیطی سرد و بی روح و عاری از هرگونه آزاد اندیشی، تضارب آرا، مطالبهگری و نقادیهای منصفانه است؛ لغو پی در پی مجوز برنامههای بسیج دانشجویی، ممانعت از حضور و سخنرانی چهرههای برجستهی انقلابی و بالاخره شاهکار مدیریت دانشگاه در احضار فلهای دانشجویان بسیجی به کمیتهی انضباطی صرفا به دلیل مخالفت با سیاستهای شخص رئیس دانشگاه و نیزاعمال محدودیتهای سادهلوحانه بر تشکلهای دانشجویی از جمله مصادیق این مسأله است؛ این اتفاقات در کنار سکوت و حمایت ضمنی وزیر علوم و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی منجر به وخیمتر شدن هر چه بیشتر وضعیت دانشگاه تهران شده است.
2- یکی از مشکلاتی که در سالهای اخیر در دانشگاه تهران بروز کرده، آن است که بر خلاف تصور و تبلیغات بیرونی، رئیس آن نسبت به اساتید دلسوز و حزباللهی رویکردی حذفی داشته و همواره بر آن بوده تا با بازنشستگیهای اجباری و نیز دور نگاه داشتن اساتید موجه از مصادر کلیدی، دانشگاه را به وسیلهی مدیرانی اداره کند که در سابقهی فکری آنها حمایت از جریانهای سیاسی تندرو و اپوزیسیون نیز دیده میشود؛ از مصادیق بارز این ادعا اعمال فشار و کارشکنی در مسیر رئیس آگاه و دلسوز و مبارز پردیس کشاورزی که در برابر تصمیم کاسب مابانه تبدیل کاربری زمینهای کشاورزی پردیس به کاربری تجاری مقاومت میکرد و عزل وی و تحت تعقیب انضباطی قراردادن و بازنشستگی اجباری و غیرقانونی جمعی دیگر از استادان حزبالهی پردیس کشاورزی دانشگاه تهران است.
رویهای که متأسفانه با حمایت ضمنی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز مواجه شده است.
3- از دیگر مسائل تأسفبار دانشگاه تهران آن است که به رغم شعارهای مکرر وزیر علوم مبنی بر جذب اساتید متعهد به انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم، اساتیدی به دانشگاه تهران جذب میشوند که نه تنها سابقهی همراهی با نظام و انقلاب را ندارند که حتی هنوز نظام مقدس جمهوری اسلامی طعم تلخ ضربات مهلک آنها را بر پیکر خود به کام دارد؛ عدم شفافیت رویه ها و حکومت رابطه بجای ضابطه امری رایج گردیده و راه را برای استفاده فرصت طلبان بی درد و ریاکار گشوده است.
4- مسألهی دیگر تصمیمات فردی و نسنجیده شخص رئیس دانشگاه است که منجر به دور شدن دانشگاه از یک محیط آکادمیک میشود. به عنوان نمونه تغییر شکل خدمات آموزش دانشگاه که ظاهرا بر اساس تصمیمات سلیقهای و بدور از هرگونه نیاز سنجی انجام شده موجب گردیده بر خلاف گذشته، دانشجویان در فضایی مغایر با کرامت انسانی و پس از اتلاف وقت فراوان درخواستهای اَموزشی خود را پیگیری کنند و یک فرآیند ساده مانند صدور مدرک تحصیلی یا حتی گواهی اشتغال به تحصیل ممکن است روزها و ماهها به طول انجامد.
علاوه بر این میتوان به اقداماتی چون تأسیس یکشبه و فاقد کارشناسی دانشکدهی علوم و فنون و گروه جامعهشناسی اسلامی دانشکدهی علوم اجتماعی به عنوان مصادیق دیگری از همین مسأله اشاره کرد. در این میان ریاست محترم دانشگاه از برخی وظایف اساسی خویش نیز غفلت نموده است؛ عدم پیگیری حملهی نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی در 25 خرداد 88 به کوی دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان متدین از مصادیق این موضوع است، که حتی شائبهی رضایت و همراهی مدیریت دانشگاه را نیز در اذهان پدید آورده است.
دو: آموزش عالی
5- از معضلات جاری آموزش عالی تأکید دولت بر گسترش کمی بدون ارتقای کیفی و عدم توجه به تبعات این تصمیم است. در شرایطی که دانشگاههای ما از کمبود امکانات پژوهشی رنج میبرند و دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی مجبور هستند هزینههای لازم جهت تأمین منابع و امکانات لازم برای انجام امور پژوهشی را از جیب خود بپردازند و وزارت علوم توان تأمین بودجههای پژوهشی پیشبینی شده را نیز ندارد، افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی چه حاصلی جز افت کیفیت آموزش عالی کشور خواهد داشت؟
شرایط به گونهای است که در سال جاری وزارت علوم امکان تمدید اشتراک دسترسی به مقالات خارجی را نیافته و دانشجویان و اساتید از این امکان حداقلی نیز محروم گشتهاند. در این میان سیاست وزارت علوم تحت عنوان رفع پارهای از محدودیتها از جمله افزایش ظرفیت هر استاد برای راهنمایی دانشجو، نیز موجب آن شده است که اساتید از فرصت کافی برای هدایت پایاننامههای دانشجویی و نظارت بر امور پژوهشی دانشجویان برخوردار نباشند.آیا آموزش عالی ابزاری است برای سربندی جوانان؟ یا راهبردی است برای پیدا کردن راه حلهای عالمانه برای مسایل کشور؟
6- شورای عالی انقلاب فرهنگی که باید مرجعی عالی برای سیاستگذاری اموری علمی و فرهنگی کشور باشد، متأسفانه از وظیفهی اصلی خود غافل شده و با پرداختن به امور جزئی و نیز تصویب سیاستهایی که به لحاظ محتوایی خنثی هستند، دچار معضل روزمرگی شده است؛ این شورا که انتظار میرفت در جایگاه نظارت بر عملکرد وزارت علوم و نیز دانشگاههای کشور، در برابر تصمیمات نادرست و ناسنجیده آنها ایستادگی کند، خود به یکی از گلوگاههای انسداد فرهنگی کشور بدل شده و حتی در مواردی مؤید خطاهای مدیریتی رؤسای دانشگاهها و مسئولان وزارت علوم است.
سه: مشکلات اقتصادی
7- یکی از مهمترین مسائل جاری کشور که فشار فراوانی را به طبقات مستضعف جامعه تحمیل میکند بحث گرانی و فشارهای اقتصادی است؛ متأسفانه در یک سال اخیر و به بهانهی تحریمها شاهد لجامگسیختگی قیمتها و درهمریختگی بازار بودهایم؛ در شرایطی که کشورهای غربی تمام هم خود را برای تسلیم نمودن ملت ایران بسیج نمودهاند و در صدد هستند ارادهی پولادین ملت را درهمشکسته و آنها را به زانو درآورند، کوتاهی مسئولان و پرداختن به حاشیههای بیاهمیت و منازعات شخصی، جز ریختن آب به آسیاب دشمن چه حاصلی در پی دارد؟
در حالیکه در سال جاری با کاهش فروش نفت روبرو شدهایم، جای آن بود که مسئولان کشور با رویکردی مقاومتی، جلوی ریختوپاشها و هزینههای زائد را گرفته و با مبارزهی روزافزون با فساد اداری عبور از این گردنهی دشوار را تسهیل نمایند، ولی متأسفانه به نظر میرسد که ارادهای جدی برای صرفهجویی و استفادهی بهینهی از فرصتها و قطع دست سودجویانی که در صدد هستند با نفوذ به مراکز حساس همچون بانکها و سایر نقاط مهم تصمیمگیری، کیسهای برای خود بدوزند، وجود ندارد. چنین وضعی بیشک منجر به افزایش شکاف طبقاتی و به دنبال آن دور شدن از آرمانهای اصیل انقلاب دارد.
چهار: مذاکره با آمریکا
8- در شرایط فعلی که از دور جدید مقاومت ملت ایران در برابر زیادهخواهی غرب قریب به ده سال میگذرد و این فرآیند در حال گذر از آخرین مراحل خود است، عدهای در صدد هستند تا با سوء استفاده از شرایط پیشآمده و بهانه نمودن فشار تحریمها و گرانی راه را برای مذاکره با شیطان بزرگ هموار نمایند.به نظر میرسد این عده که شامل بخشی از مدیران کهنهکار و سودجویان نوکیسه و فاسد اقتصادی هستند، درصددند تا کارشکنی در مراکز تصمیمگیری و بالا بردن تصنعی قیمتها، بار دیگر خاطرهی تلخ نوشیدن جام زهر را توسط امام راحل تکرار نمایند؛ بسیج دانشجویی دانشگاه تهران ضمن تأکید بر موضع مقام معظم رهبری مبنی بر نفی هرگونه مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی، اعلام میدارد که ملت مبارز ایران به هیچ وجه اجازهی وقوع چنین خیانتی را نخواهد داد و داغ سازش با آمریکا را بر دل عافیتطلبان خواهد نهاد.
9- اکنون و پس از گذشت بیش از سی سال از انقلاب اسلامی، صدور انقلاب به بار نشسته و مستضعفین جهان و تودههای مردم نسبت به حیله های استکبار و آمریکای جهانخوار آگاه شده و در جهت نفی استکبار آمریکا قدم برداشتهاند.
امروز روح انقلاب اسلامی که همان نفی سلطه ابرقدرتهای استثمارگر ملتهاست در انقلابهای منطقه تبلور یافته است. جغرافیای منطقه و جهان در حال تغییر است و این عصر به گفته امام راحل(ره) نه عصر دولتها و حکومتها، بلکه عصر ملتهاست.
استکبار جهانی در تلاش است تا با ناآرامسازی منطقه و ارسال سلاح به خط اول مقاومت، مسیر انقلابهای ضداستکباری منطقه را به سوی دیگری منحرف نماید؛ در این میان برخی سادهلوحان و خائنان داخلی نیز همسو با استکبار جهانی تفاوتی میان تحولات ساختگی سوریه و دیگر جنبشهای مردمی قائل نبوده و حتی در برابر مظلومیت مردم مظلوم بحرین سکوت پیشه میکنند؛ دانشجویان بسیجی ضمن حمایت از انقلابهای اسلامی منطقه و محکوم نمودن دخالت خارجی در تحولات خاورمیانه، تنها تحول اصیل را ناشی از ارادهی ملتها و مستقل از دخالت ابرقدرتهای سلطهگر میدانند.
و العاقبه للمتقین
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
آذرماه یکهزار و سیصد نود ویک