به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، اولین شمارة دوفصلنامة علمی-پژوهشی «نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان» به مدیرمسئولی دکتر غلامرضا جمشیدیها و سردبیری دکتر حسین کچویان منتشر شد. تلاش بر این است که در شماره های آتی امکان انتشار مجله به زبانهای انگلیسی و عربی فراهم شود.
عناوین مقالات شمارة اول عبارتند از:
• علوم اجتماعی قاعده مدار است یا قانون مدار؟ بازخوانی آراء علامه محمدحسین طباطبایی/ حسین کچویان و عبدالحسین کلانتری
• الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی از منظر شریعتی/ غلامرضا جمشیدی ها و حمزه نوذری
• نقد برداشت یونانی از ابن خلدون: نقد برخی مواضع محسن مهدی در تفسیر آراء ابن خلدون در کتاب فلسفة تاریخ ابن خلدون/ حمید پارسانیا و محمدرضا قائمی نیک
• انسان شناسی علوم انسانی اسلامی: بررسی تطبیقی انسان شناسی فارابی و ابن خلدون/ محسن صبوریان
• اسلامی سازی علوم یونانی: مطالعة موردی دریافت ابن سینا از مابعدالطبیعة ارسطو/ مصطفی زالی
• مطالعهای دربارة اندیشههای جمعیتی ابن خلدون/ عهدیه اسدپور
این دوفصلنامه به انعکاس یافتههای مطالعات صاحبنظران در حیطة اندیشههای اجتماعی متفکران مسلمان اختصاص دارد. بر این اساس، صاحبنظرانِ حوزةهای مختلف علوم انسانی، اعم از جامعهشناسی، سیاست، تاریخ، اقتصاد و نظایر آن، و محققان علوم دینی میتوانند مقالاتی که (دستکم) در ارتباط با حوزههای ذیل هستند را به دفتر مجله ارسال کنند:
1. معرفی و بازتفسیر ایدهها و نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان، اعم از «بزرگان اندیشة» در تمدن اسلامی و نیز صاحبنظران و متفکران دورة معاصرِ جهان اسلام و ایران
2. پژوهش در مورد سنتهای فکری و زمینههای تاریخی-تمدنی تفکر اجتماعی مسلمانان
3. پیگیری ریشههای علوم اجتماعی جدید در تاریخ فکر اجتماعی مسلمین
4. ارائة بحثهای انتقادی از منظر دینی پیرامون ماهیت «علوم انسانی» جدید
5. طرح ایدههای بدیل برای بازسازی «علوم اجتماعی» بر اساس منابع فکر اسلامی و آراء متفکران مسلمان (و انعکاس تلاشهایی که در دورة اخیر برای تجدیدساختار علوم انسانی و اجتماعی در جهان اسلام صورت گرفته است)
سخن سردبیر دوفصلنامه (حسین کچویان)
هم سنت و هم منطق کار اقتضای این دارد که در آغاز انتشار هر نشریه جدیدی کلامی چند در توضیح دلایل و ضرورت های این اقدام، به همراه مطالبی، ولو اجمالی، در باب آنچه اهداف و خط مشی آن مطبوعه را حداقل به شکل کلی روشن سازد، بیان گردد. منطق و سنت موجود در مواردی این نیاز معقول را به ضرورتی اجتناب ناپذیر بدل میسازد که تولد نشریهای با مختصات این فصلنامه از برجستهترین مصادیق آن میباشد. با اینحال، با نظر به این مختصات و پس زمینههای نظری-تاریخی مربوطه، چنین توضیحاتی به همان اندازه و بلکه بیشتر طالب شرح دلایل و علل تأخیر این مهم میباشد که آن را باید به مجال دیگری انداخت، گرچه آنچه درپی خواهد آمد خالی از اشاراتی در این باب اخیر نیز نیست.
برای رعایت اختصار، سخن در خصوص ضرورت ها و نیازها را باید به دو سطح حداقلی و حداکثری محدود ساخت تا زمینه ای نیز برای تخیل خلاقانه خوانندگان فرهیخته در میانه این دو حد باقی بماند. از حداقلها شروع کنیم که الزامات حاکم بر آن فراتر از شرایط محلی یا نیازهای خاص فصلنامه یا مختصات تاریخی آن میباشد. بحث در این سطح حداقلی میتواند پاسخهایی نیز برای علل تأخیر فراهم سازد که با توجه به الزامات مختصاتی فصلنامه، متضمن تأکیدهایی محکم و مستدل بر ضرورتها و نیازها خواهد بود، اما برای درک ضرورتهای حداقلی که در واقع از نیازهای عام و بنیانی دانش های تاریخی-اجتماعی حکایت میکند، اشارهای مجمل به ماهیت معرفتی این دانشها و نسبت آنها با تاریخ اندیشه یا تفکر اجتماعی منطقا پیش نیاز یا مقدمهای اجتناب ناپذیر است.
با اینکه به لحاظ معرفت شناختی در وضعیت بحرانی کنونی علوم تجددی، امکان تمایزگذاری عقلانی میان دانشهای طبیعی و انسانی با تاریخهای این علوم وجود ندارد، اما از آن سوی نیز عدم امکان تردید در نسبت خاص دانشهای انسانی-اجتماعی با تاریخ این نوع دانشها جایی برای ابهام در این زمینه باقی نمیگذارد. امکان بازگشت و احیای نظریه های گذشته به شکل کلی یا جزیی و همچنین امکان بهره گیری از مفاهیم و نظریه های گذشته برای ساخت و صورتبندی نظریات و مفاهیم تازه، حداقلهایی است که نیاز این علوم به اندیشههای گذشتگان را صورتی اجتناب ناپذیر میبخشد، اما در این مورد نیز اینها تنها حداقل هایی دال بر ماهیت الزامی تاریخ اندیشههای اجتماعی برای دانشمندی و فرهیختگی در این دانشها است که تفصیل آن درخور کتابهایی حجیم میباشد. ضرورت ها در این زمینه نه تنها بسیارگسترده و کثیر، بلکه بیش از اندازه اساسی و مبنایی است که نمیتوان حدود آن را فهم درست و دقیق، بلکه در مورد مفاهیم و نظریههای عدیدهای، اصل فهم و درک در کلیت آن، حد الزام و ضرورت را مشخص میسازد.
با اینحال، ممکن است تعلق موضوعی این فصلنامه به تاریخی متفاوت از تاریخ علوم اجتماعی تجدد آن را بیربط یا نافی چنین ضرورتی بنمایاند. روشن است که پاسخ تفصیلی به این اشکال خارج از حدود این نوشتار است، اما اجمالا بایستی اشکال را ناشی از درک نادقیق از تاریخ علوم اجتماعی تجدد و بیتوجهی به پیوندهای آن با دیگر تاریخها خاصه تاریخ فکر اجتماعی مسلمین دانست.
به غیر از آنچه بطور خاص در پرتوی مطالعات چند دهه اخیر اکنون در مورد وامداری علوم تجدد به تمدن اسلامی مشخص شده است، این فصلنامه میتواند زمینه کشف و عرضه پیوندهای مستقیم تری میان اندیشههای اجتماعی مسلمین با تاریخ شکلگیری علوم اجتماعی تجدد باشد، نظیر آنچه که پیش از این مثلا در مورد شباهت بسیار زیاد «گفتار» دکارت با «تهافت» غزالی شناخته شده است؛ کما اینکه بعضی از مطالعات در حوزه تاریخ علم اقتصاد در سالهای اخیر نیز از مشابهتهای کلاسیکهای اقتصاد تجدد در زمینههای مختلف، از جمله مثالهای مشهور آدام اسمیت در مورد تقسیم کار با مثالهای فلاسفه و فقهای مسلمان چون خواجه نصیر، پرده برداشته است.
بعلاوه، نباید از یاد برد که تطور در دو منبع عمده فکر اجتماعی تجدد، یعنی فلسفه سیاسی و تاریخ، دقیقا از همان نقطهای آغاز گردیده است که مسلمین آن را تکامل داده و به دست غربیها رسانده اند. در این زمینه تنها مشابهت مسأله محوری ماکیاولی، پدر نظریه اجتماعی تجدد با مسأله کانونی ابن خلدون، یعنی ظهور و سقوط دولتها، که هر دو از طریق تفحص تاریخی به آن پرداخته اند، موضوعیت دلالی ندارد، بلکه مشابهتهای صوری و جوهری نظریههای تاریخی اولیه تجدد با نظریه تاریخی ابن خلدون را نیز داریم که وی را بیهیچ فاصلهای سلف مستقیم نظریه اجتماعی تجدد در قرن هجدهم میلادی میسازد.
اگر از این بگذریم که حتی آن درک غلط از تاریخ علوم اجتماعی تجدد نیز، با توجه به ماهیت معرفتی و معرفت شناختی این حوزه، نمیتواند نافی ضرورت و فایده مطالعات اجتماعی در تاریخ اندیشه گذشته باشد، به سطح دیگری میرسیم که الزامات آن بنیادیتر و راهبردیتر است. ظاهرا به اعتبار آنچه گفته شده، ضرورتهای حداکثری به مختصات تاریخی-محلی فصلنامه مربوط میشود، اما حقیقت این است که وضعیت بحرانی علوم اجتماعی تجدد به این ضرورتها ابعاد عام و جهانی نیز میدهد. از این حیث، ما در کلیت آن با همان الزامات و نیازهایی روبروییم که از حدود پنج دهه پیش با فروپاشی معرفت شناختی تجدد و امحای فضای انحصارطلبانه علوم آن به شکلگیری و ظهور موجی از جریانها و گرایشهای نظری بدیل و رقیب در عرصه تمدنی تجدد منجرگردید.
اینکه این منازعات نظری و رقابتهای شناختی چه آینده ای را برای حوزه دانشهای اجتماعی رقم خواهد زد، نامشخص و غیرقابل پیش بینی است. اما روشن است که سهم و نقش، بلکه مسؤلیت اسلام و متفکران مسلمان برای درگیری فعالانه در این چالش ها و تلاش برای برون رفت از این بحران نظری-شناختی، ویژه و خاص میباشد. اگر ظرفیت ها و سابقه تمدنی گذشته را نیز لحاظ نکنیم، با نظر به وضعیت تاریخی کنونی و منازعات جاری تمدنی، تردیدی در این نیست که متفکران کشورهای مسلمان، خاصه ایران که جایگاه کانونی و راهبردی آن در این منازعه تاریخی بی هیچ ابهامی تعیین کننده است، بایستی با درک حساسیت و اهمیت موضوع، درگیری و ورود به این صحنه را برای خود همچون رسالتی تاریخی در نظر گیرند.
بنابراین از منظر ضرورت های حداکثری، فصلنامه بدنبال آن است تا با فراهم سازی بستر لازم و مناسب طرح و نقد نظرات و دیدگاه ها، ضمن عطف توجه به شرایط خطیر تاریخی موجود و مسؤلیت ها ی ناشی از آن، در حد مقدور خود در جهت انجام این رسالت تاریخی یا تلاش در راه آن به حوزه اندیشه اجتماعی و اصحاب آن مساعدت نماید. حداقل هدفی که فصلنامه در این سطح حداکثری به آن نظر دارد این است که از خلال و در نتیجه فضای حاصله از انتشار آن، دیدگاه و رویکرد اسلامی در عرصه تکثرگرای موجود نظری به عنوان بدیل و رقیبی مطرح شکل گرفته و به بحث گذاشته شود.
روشن است که خط مشی فصلنامه بر اساس این دو سطح از اهداف چه خواهد شد. از این جهت تنها این تأکید خالی از فایده نیست که هر آنچه فصلنامه برای پاسخگویی به سطح اول تا سطح نهایی الزامات یا ضرورت ها طالب آن میباشد، برپایه سطح نهایی ارزیابی میشود. به بیان دیگر، اینکه نوشتار یا مقاله ای تا چه پایه و حدی به شکل گیری بدیل اسلامی در قلمروی اجتماعی مدد میرساند، ملاک ارزیابی و انتخاب میباشد. امید است که با یاری فرهیختگان و صاحبان اندیشه در این قلمرو، با انتشار این فصلنامه بابی بازگردد که حاصل آن، اگر نه انجام نهایی آن، حداقل کمک هرچه بیشتر در جهت پاسخگویی به این ضرورت تاریخی خاص و عام باشد.
صاحبنظران می توانند مقالات خود را به آدرس الکترونیکی مجله (motefakeran.mosalman@gmail.com) و یا به آدرس دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه تهران واقع در خیابان کارگر شمالی، بالاتر از بیمارستان شریعتی، جنب دانشگاه تربیت مدرس، طبقة پنجم، دفتر دوفصلنامه ارسال کنند.
علاقمندان به تهیة شمارة اول دوفصلنامه میتوانند با پست الکترونیکی مجله مکاتبه کنند.