کد خبر:۲۲۳۹۱۳
وبلاگ «پارک ممنوع والا پنچر»

چگونه کتاب بچاپیم یا گام به گام آموزش کتابسازی!

در این نوشتار (هر چند بصورت مختصر) راهکارهای تولید کتاب را با شما علاقمندان به عرصه کتاب و کتابسازی بررسی کنیم.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در آخرین به روز رسانی وبلاگ «پارک ممنوع والا پنچر» چنین آمده است:

 

کتاب و انواع کتاب


کتاب یک مکعب مستطیل کاغذی است که هم می‌تواند توی جیب جا بشود و هم نه، که بستگی به حجم کتاب دارد.


کتاب‌ها معمولاً از دو بخش تشکیل شده‌اند: 1- جلد و صفحات کتاب 2- محتویات کتاب.


جلد کتاب را که با توجه به افزایش روزافزون گرافیست‌های تجربی و علمی-تخیلی (در حدی که وقتی به دیوار بزنید، گرافیست بریزد پایین) به راحتی می‌توان ساخت. ساخت صفحات کاغذی کتاب هم که از زمان مصریان و اختراع پاپیروس متداول است! موضوعی که بعنوان یک دغدغه فرهنگی-اقتصادی، مورد بحث ماست، تولید محتویات کتاب است. کتاب‌ها بسته به موضوع، انواع مختلفی دارند که خب البته برای شما بعنوان یک کتابساز، موضوع کتاب نباید از اهمیت چندانی برخوردار باشد و باید قادر باشید هر کتابی، در هر موضوعی و با هر حجمی بسازید.

 

:: مواد لازم برای تولید محتویات کتاب:


برای ساخت و تولید کتاب، یک یا چند یا همهٔ موارد زیر با هم لازم است:


1- دغدغه اقتصادی-فرهنگی


2- وزارتخانه، سازمان، نهاد، ارگان، اداره دولتی و یا خصوصی سفارش دهنده


3- نرم افزار میکروسافت ورد با قابلیت تایپ، کپی؛ کات و پیست


4- توانایی تایپ با بیش از دو انگشت به منظور سرعت عمل در تولید

 

انواع کتابسازی:

 

1- سرقت ادبی:

 

بهتر است تعارف را بگذاریم کنار و با هم روراست باشیم تا هم شما منظور من را به خوبی متوجه بشوید و هم زود‌تر به هدف برسید. یکی از ساده‌ترین و بی‌خطر‌ترین راه‌ها برای تولید کتاب، سرقت ادبی است. اگر نگاهی به اطراف خود بیندازید متوجه می‌شوید که آن قدر چیزهای مهم دزدیده و حتی اختلاس می‌شود و تکلیفشان مشخص نمی‌شود که تا بخواهد سرقت ادبی مهم جلوه کند و دغدغه بشود، شما کتابتان را چاپ کرده و کتاب و کفنتان را پوسانده‌اید.
 

فایل کتابی که یک نفر نوشته را قبل از اینکه آن را چاپ کند به هر نحوی که صلاح می‌دانید به چنگ آورده و زود‌تر از او به نام خودتان چاپ کنید. مکان‌هایی وجود دارد که شما می‌توانید به راحتی در طول هفته به فایل چند کتاب منتشر نشده دسترسی داشته باشید. برای مثال کار‌شناس و ناظر انتشارات که موظف به تایید و رد آثار نویسندگانی است که قصد دارند کتابشان را به وسیله آن انتشارات به چاپ برسانند.

 

2- کتاب جشنواره:
 

با بودجهٔ فلان ارگان فرهنگی، بعنوان دبیر جشنواره، اقدام به برگزاری جشنوارهٔ داستان کنید و علاوه بر اعتباری که برای خود دست و پا کرده‌اید و رزومه‌ای که پر می‌شود، چند وقت پس از اختتامیه و اهدای جوایز که آب‌ها از آسیاب افتاد، داستان‌های رسیده به جشنواره را در قالب کتابی به چاپ رسانده و روی جلد، زیر عنوان کتاب، عبارتی مانند «به همّت رضا احسان‌پور» را بنویسید. (که خب البته بدیهی است که به جای «رضا احسان‌پور» باید اسم خودتان را بنویسید.) هر چند اسم نویسندگان داستان‌ها را هم داخل کتاب ذکر کرده باشید ولی در نگاه اول هر کسی کتاب را می‌بیند تصور می‌کند که این کتاب را شما نوشته‌اید و مطمئن باشید که به مرور نه تنها به همه، بلکه به خودتان هم امر مشتبه می‌شود که این کتاب جزو کتاب‌های شماست. اگر کسی هم از میان نویسندگان، شاکی شد می‌توانید به او بگویید که: «برای من که فرقی نداشت که داستان چه کسی باشد و نباشد؛ این تو هستی که باید از خدایت هم باشد که داستانت در بین دیگر داستان‌ها داخل کتاب باشد.»
 

اگر جشنواره داستانی که برگزار می‌کنید با موضوعات دینی باشد، می‌توانید از توجیهاتی مانند «من این کار را برای خدا انجام دادم»، «من چه کسی هستم که اسمم باشد یا نباشد؟»، «آن کسی که باید بداند، می‌داند.»، «برادر/خواهر ول کنید این ما و منی‌ها را» استفاده کنید.
 

البته بهتر است جملهٔ «دبیرخانه جشنواره آزاد است هرگونه بهره‌برداری ممکن و غیرممکن از آثار رسیده به جشنواره را داشته باشد.» را در فراخوان جشنواره ذکر کرده باشید که حتی زحمت پاسخگویی به شاکیان احتمالی را هم به خودتان ندهید.

 

3- تالیف از ترجمه:
 

در این روش لازم است کمی زحمت به خودتان بدهید و به هر نحو ممکن، چند جلد کتاب از یک کشور ناشناخته با نویسنده‌های ناشناخته‌تر پیدا کرده و با مراجعه به یک موسسه ترجمه، کتاب‌ها را ترجمه کرده و بعد به اسم خودتان منتشر کنید. توجه داشته باشید که ناشناخته بودن آن کشور و نویسنده اهمیت زیادی دارد. کشورهایی مانند موزامبیک، گینه بیسائو، جزایر گونولولو و...

 

4- بازترجمه:
 

 

شما می‌توانید یک کتاب معروف از یک نویسنده مطرح و جهانی که بار‌ها و بار‌ها ترجمه شده است را برداشته و در حد ویرایش دستور زبانی و یا حتی کمتر، در حد علائم نگارشی مانند نقطه و ویرگول و... آن را تغییر داده و مجدداً چاپ کنید؛ بعد هم روی جلد در کنار نام نویسنده، نام خود را بنویسید.
 

برای مثال «سه تفنگدار؛ نویسنده: الکساندر دوما؛ بهترنویسی: رضا احسان‌پور»

 

5- مجموعه شعر:

همان روشی که در مورد جشنواره داستان و چاپ مجموعه داستان گفته شد، اینجا نیز جوابگوست. راه دیگر در تولید مجموعه شعر این است که راه بیفتید و بنا به فراخور زمان و جهت وزش باد، از این شاعر و آن شاعر، شعر بگیرید و یا از کتاب و وبلاگشان، شعر بردارید و در یک مجموعه به چاپ برسانید. برای نام مجموعه شعر خود هم می‌توانید از عبارت «گزیده غزل جوان/ می‌انسال/ کهنسال»، «گزیده غزل معاصر»، «گزیده غزل امروز/دیروز/پریروز/پسفردا»، و یا ترکیبی از موضوع و عبارت «یه‌ها» استفاده کنید. برای مثال اگر مجموعه شعری که جمع آوری کرده‌اید با موضوع اگزوز است، نام آن می‌شود اگزوزیه‌ها!
 

روش دیگر هم این است که از شاعران زنده و یا فوت کرده، به فراخور سلیقه خود، سلیقه ناشر، سلیقه مردم، سلیقه پرتقال فروش و... شعر گزینش کرده و منتشر کنید.

 

6- مجموعه مصاحبه:
 

کافی است به هر نحوی که شده در یک همایش، کنفرانس، سمینار گردهمایی و... حضور فعال بهم رسانید و از فرصت ایجاد شده، ‌‌نهایت استفاده را ببرید. هر چند به تعداد روزهای سال، همایش، کنفرانس، سمینار گردهمایی و... هست برای برگزار شدن، آن هم روزی چند همایش، کنفرانس، سمینار گردهمایی و... ولی خب وقتی می‌توان ظرف یک روز با یک ویس رکوردر و ضبط چند مصاحبه با چند سوال کلی (که اصلاً مهم نیست بدانید موضوع مصاحبه چیست) از چند دکتر و مهندس و استاد و پروفسور، محتویات لازم برای پر کردن یک کتاب را مهیا کنید، چرا که نه؟!

 

7- روانشناسی/عرفان/چیز درمانی:
 

هر کسی یک روان‌شناس درون دارد؛ حتّی شما! این جمله را مدام با خودتان تکرار کنید؛ مطمئن باشید بعد از چند وقت روان‌شناس می‌شوید و می‌توانید برای این و آن نسخه بپیچید و نسخه‌هایتان را کتاب کنید. نسخه‌هایی مانند «چگونه در سه روز خوشگل شویم؟»، «چگونه با 121 پلک بر هم زدن خوشبخت شویم؟»، «چگونه بدون اینکه اختلاس کنیم پولدار شویم؟»، «چگونه کلاً یک چیزی بشویم؟» و...
 

مطمئن باشید کسی نمی‌آید یقه شما را بگیرد و طلبکارتان بشود که راهکار‌هایتان به درد نخورده و کار نکرده است. روی جلد کتاب هم یک عکس تمام قد از خودتان بصورت دست به سینه و در حالی که یک لبخند به پهنای صورتتان روی لب‌هایتان کاشته‌اید، بیندازید.
 

بعد از چند وقت هم می‌توانید پا را فرا‌تر گذاشته و اقدام به تولید کتاب‌هایی با رویکرد عرفان‌های سرخ‌پوستی، زردپوستی، سیاه‌پوستی، سفید پوستی، پوست‌های سبزه و سایر پوست‌های رنگی بنمایید. بعد هم همه چیز را با هم تلفیق کنید کتاب‌های «چیز درمانی» که این «چیز» می‌تواند هر چیزی باشد، تولید کنید.

 

7- کتب مذهبی:
 

آن قدر در این عرصه همچنان کمبود کتاب وجود دارد که هر چیزی تولید کنید، خریدار دارد. عناوین پیشنهادی بر اساس میل بازار و مخاطبان به این ترتیب است: اسرار اجنه، حیوانات وحشی در قبر، ارتباط با شیطان، لاغری دینی و... بگذریم!

 

خب! الان می‌توانید کتاب تولید کنید.
 

بنده پیشاپیش از طرف خودم و مخاطبان کتاب‌های شما، برای شما فعال فرهنگی-اقتصادی آرزوی موفقیت می‌کنم.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار