به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، طی میزگرد دانشجویی با حضور دانشجویان رشتههای مختلف علوم پزشکی به بحث در خصوص عمده معضلات حوزه سلامت کشور پرداخته شد.
بر اساس این گزارش، در این میزگرد سید سجاد موسوی، دانشجوی سال پنجم پزشکی دانشگاه تهران و مسئول کانون نظام سلامت بسیج این دانشگاه؛ سید مرتضی نقیب، دانشجوی PhD مهندسی پزشکی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مسئول بسیج دانشکده مهندسی پزشکی این دانشگاه؛ شهیده جهانیان، دانشجوی PhD بهداشت و باروری دانشگاه تربیت مدرس؛ مطهره السادات موسویان، دانشجوی سال هفتم رشته پزشکی دانشگاه تهران؛ زینب طلائیان، دانشجوی سال پنجم داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ مختاری دانشجوی کارشناسی ارشد رشته اقتصاد بهداشت دانشگاه تهران؛ سید حسین واعظ زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته پرستاری دانشگاه تهران و فاطمه محمدپور دانشجوی سال پنجم داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مسئول بسیج خواهران دانشکده داروسازی این دانشگاه حضور داشتند.
بنا بر این گزارش، در این میزگرد مسائل مربوط به مشکلات کلان حوزه سلامت و بهداشت و درمان کشور و پیشنهاداتی برای سیاستگذاری بهتر در این حوزه مطرح شد.
مشروح بخش اول این میزگرد به شرح زیر است:
خبرگزاری دانشجو: دیدگاه حضرتعالی در خصوص وضعیت فعلی حاکم بر نظام بهداشت، درمان و آموزش کشور چیست و وضعیت آن را با گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی به چه نحو ارزیابی می کنید؟
دلیل بایکوت طب سنتی توسط پزشکی مدرن
سید حسین واعظ زاده: در ابتدا باید بگویم از تشکیل چنین جلسه دانشجویی با این محورخوشحالم. اما در خصوص این سوال، بنده معتقدم مطالبات از وزارت بهداشت را می توان در 4 حوزه تخصصی تقسیم بندی کرد: 1- آموزش 2- پژوهش 3- درمان و 4- وظایف دانشجویی
در مورد مشکلات حوزه بهداشت و درمان من می توانم به قدر یک مثنوی طولانی برای شما صحبت کنم؛ اما در مورد وضعیت فعلی حاکم بر نظام بهداشت و درمان کشور به طور کلی باید گفت نظام بهداشت و درمان کشور در حوزه های مختلف (آموزش، پژوهش و درمان) از ابتدای انقلاب تا کنون پیشرفت های چشمگیری داشته است که اصلا هم قابل تصور نبوده است و از نظر بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا ما در این حوزه به عنوان اعجوبه مطرح ایم و این امر بسیار مهمی است؛ اما سؤال این است که آیا این پیشرفت بر مبنای نیازهای فعلی جامعه بوده است یا خیر؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم است و در این جا باید به آن جواب داد.
به نظر من رشدی که در حوزه های مختلف علوم پزشکی داشته ایم متناسب با نیاز جامعه نبوده است و شاهد مثال این مسئله هم وجود تعداد زیاد بیماران در بیمارستان ها است، زمانی که به بیمارستان مراجعه می کنید می بینید کادر درمان در حال افزایش هستند، اما آیا به همان نسبت تعداد بیماران کم می شود؟ خیر.
پس باید گفت سیاست های ما در این سال ها درست نبوده است و امر درمان در نظام حاکم بر سلامت کشور ما مقدم بر بهداشت است در حالی که اگر ما اساس بهداشت را توسعه دهیم (همچنان که طرح پزشک خانواده به دنبال چنین هدفی است)، ما این قدر بیمار نداریم ؛ یعنی پیشگیری اولیه و ثانویه و ثالثیه عملاً در کشور ما مشتری ندارد و این دلیل دارد.
از جمله دلایل آنکه نظام درمان ما پولی است و بر اساس سرمایه بنا گذاشته شده است یعنی در این سیستم پزشک رأس هرم است و به دلیل درآمدی که دارد مسیر حرکت سیاست درمان را تعیین می کند و در نتیجه این امر، بسیاری از مراکزی که می توانند بیماران را کم کنند بایکوت می شوند.
مثال خیلی بارز این موضوع جریان طب سنتی ایران است که به عنوان یک مکتب، گفتمان پیشگیری را مطرح می کند اما متأسفانه سیاست هایی که ما در سطح کشور داریم این جریان را بایکوت کرده اند؛ درست است که دانشکده های طب سنتی در حال گسترش هستند اما برخی از افرادی که در تیم درمان پزشکی فعلی هستند این جریان را دارند بایکوت می کنند.
تا زمانی که نظام سلامت ما پزشک محور باشد، به وضعیت ایداه آل نخواهیم رسید
جهانیان: هرچند نقاط قوت بسیار زیادی را در نظام بهداشت کشور سراغ دارم اما چالش های زیادی هم وجود دارد و بسیاری از سیاست ها از ابتدا تا الان درست نبوده است.
من هم معتقدم دیدگاهی که بر نظام سلامت جامعه حاکم بوده است، پزشک محور بوده است البته منظورم خود پزشک نیست، از حرف من سوء برداشت نشود؛ تا زمانی که دیدگاهی که در آن پزشک حاکمیت دارد، اصلاح نشود، نظام سلامت نخواهد توانست پیشرفت و چشم انداز مطلوبی داشته باشد؛ ما دائما در حوزه درمان در حال ارتقا نسبی اوضاع هستیم همچنان که کشور ما یکی از کشورهایی است که حرف های بسیاری در حوزه هایی مثل درمان، Stem cell، ناباروری در سطح منطقه و حتی جهان دارد؛ به عنوان مثال طرح پزشک خانواده که قرار است با این ضرب الاجل اتفاق بیفتد، در جلسه ای که با خانم دکتر دستجردی داشتم همین بحث بود که پزشک خانواده طرح بسیار عظیمی است که قرار است همه جمعیت کشور از آن متأثر شود، چرا در جلسات این طرح عظیم گروه های عظیم ذینفع دیگر جز پزشکان دعوت نشده اند؟! دیدگاه و نقطه نظراتی که در سایر مجموعه های مرتبط با بهداشت وجود دارد با نگاه پزشکان بسیار متفاوت است و این به دلیل نوع آموزش، نگرش های متفاوت این گروه ها نسبت به موضوع است. تا زمانی که پزشک این چنین حاکمیت داشته باشد، وضعیت سلامت و بهداشت جامعه در وضعیت ایده ال قرار نخواهد گرفت و دستاوردهای ما در این حوزه مطلوب نخواهد بود.
بر همین اساس من نسبت به طرح پزشک خانواده چندان خوش بین نیستم اگرچه امیدوارم بصورت مطلوب پیش رود، طرحی که هدف آن برقراری عدالت در حوزه سلامت در جامعه است .اما با توجه به این که در این طرح به بسیاری از موضوعات اساسی و بنیادی توجه نشده و پایلوت این طرح در استان های که به اجرا در آمده بود، موفق نبوده و حتی در برخی از استان ها خروجی هم به دنبال نداشته است! بنده این طرح را دچار مشکل می دانم.
عملکرد وزارت بهداشت در چند سال اخیر در برخی از زمینه ها مطلوب بوده است ولی حدود یک سال و اندکی از صحبت های مقام معظم رهبری پیرامون افزایش نرخ جمعیت در کشور می گذرد، بطوریکه ایشان این مطلب را چند ماه پیش در جمع کارگزاران و مسئولین دولتی مجدداً و با تأکید بیشتر مطرح نمودند اما متأسفانه تا کنون به این فرمایشات اصلاً پرداخته نشده است.
این شتابزدگی ها در اجرای برخی از سیاست های کلان و رخوت و رکود در موارد دیگر، به نظر نظام سلامت را دچار چالش های عدیده ای نموده است که انتقادات بسیاری را متوجه عملکرد وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی نموده است.
در مجموعه بهداشت و درمان کشور اسلامیمان اگر افرادی بخواهند مطابق احکام اسلامی رفتار کنند این امکان برایشان وجود ندارد
موسویان: دوستان در حوزه های آموزش و درمان صحبت کردند لذا بنده در این قسمت، به این حوزه وارد نمی شوم و بحثم خودم را به مسائل فرهنگی حاکم بر سیستم درمان و وزارت بهداشت اختصاص می دهم.
در حالی که سی و اندی سال از انقلاب می گذرد و پژوهش ها و روش های درمانی بسیار پیشرفته ای در کشور داریم هر چند در نه ایداه آلی ترین سطح. و تفاوت ما در این زمینه با قبل از انقلاب کاملا مشهود است اما در خصوص فضای فرهنگی ما در بیمارستان ها اینطور نبوده و نه تنها وضع آن تغییر چندانی نکرده بلکه حتی در بعضی زمینه ها هم بدتر هم شده است؛ حتی خود دانشجویان پزشکی قبل از ورود به فضای بیمارستانی از این امور آگاه نیستند و مراجعه کنندگان هم تنها ظاهری از آنچه در بیمارستان هست را مشاهده می کنند در حالیکه آنچه در بیمارستان ها می گذرد خیلی ناگوارتر از آن چیزی است که به نظر می رسد.
در حالیکه « قانون انطباق امور اداری و فنی مؤسسات پزشکی با موازین شرع مقدس» در سال 77 در دوره مجلس پنجم با تلاش های خانم دکتر دستجردی در دوره نماینده مجلسی ایشان تصویب شد و در سال 80 با وجود فضای فرهنگی نامناسب در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی آیین نامه اجرایی این قانون در هیات دولت تصویب گردید اما با وجود گذشت یک دهه از تصویب آن، این قانون در کشورمان اجرایی نمی شود.
در حالیکه مفاد آن هم تنها در حد احکام شرعی است که مراجع تقلید در خصوص مسائل پزشکی بیان می کنند ونه چیز بیشتری. واین حداقل ها هم نه تنها در محیط های بیمارستانی رعایت نمی شوند، و افرادی که می خواهند این احکام را رعایت کنند و حتی با درخواست خود بیماران برای دریافت خدمات درمانی از افراد همجنس، معمولا در بیمارستانها و مراکز درمانی به در خواست آنها توجهی نمی شود وگاهی نیز به سخره گرفته شده و به محروم شدن از درمان تهدید می شوند.
یک نمونه از این موارد محل شست و شوی دست برای حضور درعمل جراحی است که پزشک می بایست تا آرنج دست هایش را شست و شو دهد که در حال حاضر در اکثر بیمارستان ها محل شست و شوی دست خانم و آقایان یکی است؛ یعنی در مجموعه بهداشت ودرمان کشور اسلامیمان اگر افرادی هم بخواهند مطابق احکام اسلامی رفتار کنند حتی این امکان برایشان وجود ندارد و حتی این فشار روحی را هم روی بیمارانی که قصد رعایت احکام شرعی را دارند می بینیم؛ به عنوان نمونه بیماران خانم در زمان حضور در اتاق عمل می بایست از کلاه و گان استفاده کنند در حالیکه اصلا پوشش مناسبی نیست و حقیقتا حرمت آنها در اتاق عمل ودر زمان بیهوشی رعایت نمی شود.
در طرح بزرگی مثل پزشک خانواده برخی احکام اسلامی واضحا نادیده گرفته شده
در مورد پزشک خانواده هم ما شاهدیم سرپرست خانواده می بایست با انتخاب یک پزشک، تمام اعضای خانواده خود را تحت نظر آن پزشک (خانم یا آقا ) درآورند و اصلا به جنسیت پزشک یا بیماران توجهی نشده در حالی که حداقل در سطح شهرها امکان فراهم شدن شرایط مراجعه بانوان به پزشک خانم وآقایان به پزشک آقا می باشد، همچنان که وقتی این مسئله در جلسه ای به آقای دکتر شریعتی، مسئول پزشک خانواده تذکر داده شد ایشان تایید کردند که در مرحله پایلوت هم با این مشکل مواجه بوده اند و راهکاریی که پیش گرفته اند این بود که در صورت بروز این مشکل افراد می توانند درخواست داده و در صورت قبول ستاد آن شهرستان مراجعه به پزشک هم جنس میسر شود.
در حالیکه از نظر احکام اسلامی در صورت وجود پزشک هم جنس مراجعه به پزشک غیر هم جنس اشکال شرعی دارد و ما می بینیم در طرح بزرگی مثل پزشک خانواده این حکم اسلامی واضحا نادیده گرفته می شود و تنها این امکان برای کسانی که بخواهند چنین مسئله ای را رعایت کنند سعی می شود فراهم شود یعنی همانندآنچه در جوامع سکولار به منظور احترام به عقاید همه، شاهدش هستیم و نه چیزی که ما از یک نظام اسلامی انتظار داریم که تمام قوانین، طرحها ومصوباتش مطابق قوانین اسلامی باشد. و اگر انقلاب اسلامی نیز به وقوع پیوست با هدف تشکیل چنین حکومتی بود.
درمان محور بودن تهدید اصلی نظام سلامت ما
زینب طلائیان: بنده بحث م را پیرامون آموزش و ارائه خدمات درمان متمرکز می کنم؛ اما پیش از این در خصوص ارزیابی ام از وضعیت نظام سلامت باید بگویم، درمان محور بودن نظام سلامت یکی از مشکلات این حوزه است؛ وقتی پزشک استوانه ارائه خدمات درمانی می شود و کار پزشک هم بر اساس آموزش ها تشخیص و درمان بیماری هاست نتیجه این می شود که نظام سلامت ما درمان محور می شود که این خود آسیب هایی بسیاری دارد به عنوان مثال به این واسطه در حوزه دارو ما شاهدیم برخی بیماری ها که هزینه شان کمرشکن است، بار آن بروی دوش خانواده قرار می گیرد و در این مورد ما بعد از انقلاب به نسبت قبل تغییر نداشته ایم و رویه قبلی است و اشکال مبنایی هم هست در حالیکه نگاه طب سنتی این طور نیست و حفظ سلامتی اولویت اول را دارد.
حالا آن طور که در صحبت های خانم دکتر دستجردی، وزیر سابق بهداشت می دیدم ایشان برنامه پزشک خانواده را در راستای حل این مشکل بیان می کردند.
دستاوردهای ما در حوزه بهداشت و درمان در جهان بی نظیر است
مختاری: بنده بحثم را متمرکز بر حوزه اقتصاد و سیاست گذاری در حوزه بهداشت می کنم. بر اساس یک تقسیم بندی بهداشت و درمان، به 2 بخش بهداشت و درمان و به عقیده برخی دیگر به 3 بخش بهداشت و درمان وآموزش تقسیم می شود؛ در زمینه بهداشت و درمان پیشرفت های خوبی اتفاق افتاد و دستاوردهای های آن در جهان بی نظیر است و الگوهای موجود در کشورمان در سایر نقاط جهان مورد الگوبرداری قرار گرفت و الگو هم چنین بود که خانه های بهداشت در نقاط مختلف برپا گردید و تمام نقاط کشور تحت پوشش قرار گرفت و بر این اساس شاخص های بهداشتی بعد از انقلاب پیشرفت های بسیاری کرد به طوری که از نظر شاخص های بهداشتی در دنیا جزو کشورهای درجه یک محسوب می شویم.
مشکل اصلی نظام سلامت ما در زمینه اقتصاد و تامین منابع مالی درمان است
از نظر خدمات بهداشتی نظیر خدمات مادر و کودک و واکسیوناسیون و ایمن سازی این ها در شهر به 100 درصد رسید و در روستا ها به 96 درصد رسید و این باعث شد ما هیچ نگرانی از شیوع بیماری واگیر دار نداشته باشیم و در صورت بروز فوری از آن مطلع شده و اقدامات لازم صورت می گیرد؛ اما مشکلی که وجود دارد در زمینه اقتصاد و تامین منابع مالی درمان است.
بیش از 54 درصد تأمین مالی بخش سلامت توسط مردم صورت می گیرد در حالی که در حالت مطلوب این مقدار در حدود 20 درصد است. سهم بیمه ها و دولت از تأمین مالی در ایران حدود 45% است که این عدد در اغلب کشور های دنیا حدود 75 درصد است. در عین حال تقریباً 15 درصد مردم هیچ نوع بیمه ای ندارند و برای کسانی که بیمه دارند نیز بیمه ها کارایی آنچنانی ندارند به طوری که 1700 خدمت سلامت تحت پوشش بیمه ها نیستند و به این ترتیب حفاظت آنچنانی از مردم در مقابل خطرات مالی انجام نمی دهند.
اصلی ترین مشکلات نظام سلامت ما
یک مسئله دیگر تبعیضی است که در بین بیماران وجود دارد، کسانی که از نظر اقتصادی داری وضع خوبی هستند به بیمارستان خصوصی مراجعه می کنند اما افرادی که وضعیت خوبی ندارد مجبور به دریافت خدمات دولتی هستند که کیفیت خوبی ندارد و ازدحام زیادی دارند و پزشکان آن طور که باید وقت نمی گذارند.
مورد دیگر تمرکز خدمات در شهرهاست، در مناطق دورست و حتی شهرهای بزرگ غیر از تهران چه از نظر نیرو و چه از لحاظ مراکز بهداشتی با کمبود مواجه هستند از این رو ساکنان آن ها با صرف هزینه زیاد مجبورند راهی تهران یا شهرهای بزرگ دیگری نظیر شیراز و ... شوند که این امر مشکلات فرهنگی خاص خود رادارد.
مسئله دیگر بیمار محور بودن این حوزه است. آموزش سبک زندگی سالم باید جزئی از نظام سلامت ما باشد و کسی که به پزشک مراجعه می کند باید سبک زندگی سالم را دریافت کند.
ملاحظاتی که در مسئله مربوط به طب سنتی بایست لحاظ شود
موسوی: من ابتدا چند نکته در خصوص بحث دوستان عرض می کنم: یک اینکه در خصوص طب سنتی دو بُعد وجود دارد؛ یک وجه این است که نسبت به طب سنتی بی توجهی وجود داشته است و احیای آن به زمان نیاز دارد و دغدغه درستی است که طب سنتی باید مورد توجه قرار بگیرد اما از طرفی باید توجه داشت که نمی توان به صورت گسترده توصیه کرد مردم به سمت طب سنتی گرایش پیدا کنند؛ چرا که مردم دچار شیادهایی می شوند که برای خودشان دکان هایی زده اند که به اسم طب سنتی در حال کسب درآمد هستند و یا اینکه به عطاری مراجعه می کنند که در مواردی با پشتوانه علمی کم، برای مردم نسخه می پیچند و دچار مشکل می شوند؛ از این رو برای این مسئله باید سیاست گذاری مناسبی انجام شود و بیشتر مورد پشتیانی قرار بگیرد.
چرا در آموزش رسمی پزشکی ما دانشجویان با میراث تمدن اسلامی- ایرانی مان آشنا نمی شوند؟
هم اکنون رشد علمی و دانشگاهی این حوزه به آن میزان که باید نیست. مثلا چرا در دوره پزشکی عمومی دانشجویان را با طب سنتی آشنا نمی کنیم؟ چرا در آموزش رسمی پزشکی ما دانشجویان با میراث تمدن اسلامی- ایرانی مان آشنا نمی شوند؟یا مثلا در دوره ای که برای پزشکان خانواده درنظر می گیرند، آموزش طب سنتی را هم قرار بدهند. چون پزشک خانواده قرار است سلامت نگر باشد و طب سنتی ما کاملا این ظرفیت را دارد که به حفظ سلامتی خانواده ها کمک کند.
مسئله دیگر در مورد پزشک زده بودن نظام سلامت است که صحبت دوستان درست است و مدیریت ها در نظام سلامت باید در دست افرادی باشد که درسش را خوانده اند و تخصصش را دارند و تجربه نیز کسب کرده اند اما الان وضعیت به گونه ای است که دانشجویانی که مدیریت خدمات بهداشت و درمان، اقتصاد بهداشت یا سیاست گذاری سلامت خوانده اند، آینده شغلی خوبی را پیش رویشان نمی بینند و این ها نه تنها وزیر بهداشت شدن بلکه امکان مدیر بیمارستان شدن هم برای اکثرشان وجود ندارد.
برای فارغالتحصیلان رشتههای مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، اقتصاد بهداشت و سیاستگذاری سلامت موقعیت شغلی مرتبط و مناسب در چارچوب نظام سلامت وجود ندارد
مختاری: برای بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، اقتصاد بهداشت و سیاستگذاری سلامت موقعیت شغلی مرتبط و مناسب برای آنها در چارچوب نظام سلامت وجود ندارد. جایگاه شغلی آنها در این نظام اصلاً مشخص نیست و به کار گیری آنها در نظام سلامت به صورت موردی و پراکنده است. به عنوان مثال دانشگاههای علوم پزشکی در صورت نیاز به رشته های مدیریت از رشته های مدیریت دولتی و بازرگانی استخدام می کنند اما رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی جایی در استخدام ها ندارد. وضعیت درمورد رشته اقتصاد بهداشت نیز همین طور است.
جهانیان: اگر خلاف این باشد دیگر پزشکان جایگاهی ندارند؛ به نظر این امر کاملا تعمدی است و اینطور نیست که به جهت قصور و یا از سر اتفاق چنین باشد.
موسوی: به نظر من این به ساختار بر می گردد که سیستم پزشک محوری و درمان محوری را به پزشک تحمیل می کند؛ یک مثال جالبی وجود دارد که قابل تسری دادن به حوزه سلامت هم هست: یک وقتی جنگلی آتش می گیرد و تصمیم می گیرند برای خاموش کردن آن از آتش نشان روزمزد استفاده کنند. بعد از یک مدت می بینند این آتش خاموش نمی شود. بررسی می کنند و می بینند این به جهت تلاش آن آتش نشان ها برای ادامه کارشان برای روزهای آتی بوده است! ما این مسئله را در نظام سلامت مان هم می بینم که پزشکان به جهت منفعت شان بر درمان محور شدن سیستم سلامت دامن می زنند و در مقابل برنامه ای مثل پزشک خانواده که سلامت محور بودن را دنبال می کند هم ایستادگی می کنند. این قضیه عمومی نیست و مشکلی است که حتی به صورت ناخودآگاه می تواند وجود داشته باشد.
از این جا به بعد وارد بحث خودم می شوم؛ بحث اول من راجع به حقوق بیماران است.
نظام بهداشتی درمانی ما هم اکنون یک عدم شفافیت اطلاعات خیلی شدیدی دارد
نظام بهداشتی درمانی ما هم اکنون یک عدم شفافیت اطلاعات خیلی شدیدی دارد، مثلاروند اینکه چطور روی عملکرد پزشک نظارت می شود مشخص نیست، روند شکایت از پزشک مشخص نیست و کار جدی و گسترده ای نشده که بیماران حقوق خود را به صورت واضح بدانند.
یکی از مشکلات نظام سلامت ما این است که ذینفعان نظام سلامت و نظام پزشکی مرجع شکایت بیماران هستند
مسئله دوم اینکه ذینفعان نظام سلامت و نظام پزشکی مرجع این شکایت ها هستند و پزشکان قاضی همکارانشان می شوند و با این رویه نمی توان انتظار رسیدگی به حقوق بیمار را داشت؛ مگر اینکه خود بیمار هم پزشک باشد یا از خانواده اش کسی پزشک باشد که حقوق وی را به او یادآوری کنند.
بیمه تکمیلی و بیمه پایه در نظام سلامت ما جایگاه درستی ندارند
مسئله سوم در خصوص بیمه است که آقای مختاری به آن اشاره کردند. فقط نکته ای که من باید بگویم این است که بیمه تکمیلی و بیمه پایه در نظام سلامت ما جایگاه درستی ندارند. بیمارستان های خصوصی به صورت عمومی بیمه های پایه را نمی پذیرند و فقط با بیمه های تکمیلی کار می کنند. این موضوع باعث شکاف قیمتی شدید بین بخش خصوصی و دولتی شده است و نه تنها به دسترسی عامه مردم به خدمات درمانی کمک نکرده است بلکه باعث شده تا گروهی خاص مخصوصا مسئولین از سفره ای ویژه بهره مند شوند و درد مردم مستضعف را درک نکنند.
دولت باید جلوی بستن قرارداد با بیمه های تکمیلی برای خدماتی که به بیمه های پایه مربوط می شود را بگیرد
این مسئله در قانون برنامه پنجم توسعه هم آمده است و دولت بایستی جلوی بستن قرارداد با بیمه های تکمیلی برای خدماتی که به بیمه های پایه مربوط می شوند را بگیرد.
حضور ذینفعان بخش خصوصی در حاکمیت، مشکل دیگر نظام سلامت ما
بحث دیگر در خصوص حضور ذینفعان بخش خصوصی در حاکمیت است. مثلا وزیر بهداشت سابق خود سهامدار بیمارستان خصوصی بود یا افراد دیگری از وزارت بهداشت یا اعضای کمیسیون بهداشت مجلس.
با یک مثال موضوع را باز می کنم: بانک مرکزی آمریکا یک قانونی دارد که افرادی که آنجا هستند، نه تنها در دوره مسئولیت نمی توانند در بخش خصوصی فعالیت داشته باشند بلکه تا چندین سال بعد از مسئولیت هم خود بانک مرکزی آنها را تامین مالی می کند و حق فعالیت در بخش خصوصی را ندارند؛ ولی در نظام سلامت و همینطور بعضی بخش های دیگر حکومت ما اینطور نیست و از این رو تصمیم گیری ها می تواند تحت تاثیر قرار بگیرد و مطمئن نیستیم که تصمیم گیری ها به صلاح مملکت است یا به نفع ذینفعان بخش خصوصی! مثال های مختلف نشان می دهد که این مسئله را بالاترین شخصیت های ما رعایت می کرده اند و این به معنی زیر سوال بردن افراد نیست. مثلا کار علامه حلی که ابتدا چاه خانه اش که در آن نجاست افتاده بود را پر کرد و سپس به تحقیق مسأله پرداخت. می توان گفت علت این کار این بوده که منفعت شخصىاش - ولو بسیار اندک - در جستجوى او از ادلّه و شواهدى که علامه را در نهایت به پاک بودن آب چاه و نجس نشدنش با ملاقات نجاست رساند، تأثیر نگذارد.
هیچ حوزه ای به قدر مهندسی پزشکی در حوزه سلامت مورد اجحاف قرار نگرفته
نقیب: حوزه ما مربوط به تجهیزات پزشکی و پزشکی تشخیصی است و کمتر در حوزه های درمانی وارد می شویم. متاسفانه به نظر می رسد تنها وزارت خانه ای که بسیار انحصاری و ناسیونالیستی عمل کرده وزارت بهداشت ایران است. توجه بیش از حد به یک رشته (پزشکی) و جمع آوری حجم وسیعی از اطلاعات که بخشی از آن ها واقعا غیر مفید و غیر کاربردی هستند از جمله غلط ترین سیاست های این وزارت خانه بعد از انقلاب است و به نظر می رسد دست هایی در کار است تا این حوزه در انحصار عده ای خاص باشد.
توجه بیش از حد به یک حوزه و عدم توجه به حوزه های دیگر که بعضا نه تنها اهمیتشان کمتر نیست که بلکه در جاهایی و برهه هایی مهم تر بوده و متاسفانه با سیاست ها و مدیریت های انحصاری و غلط، این پتانسیل عظیم (تشخیص و درمان) در کشور ناقص مانده است، هر چند که با این وجود پیشرفت هایی صورت گرفته است. به نظر می رسد یک حوزه (پزشکی) در تمام حوزه ها و موارد حق تصمیم گیری و اظهار نظر داشته و تنها اوست که حق عملیاتی کردن تمام زمینه ها را دارد و در این راه دیگران تکنسین و شاید برده! زیر دست پزشکان هستند. این تفکر غلط چنان گسترده شده که در بسیاری از موارد اعتماد به نفس را از دیگر متخصصین گرفته و یک جو بسیار نا امید کننده بر دیگر اقشار حوزه پزشکی حاکم است.
آیا می توان انتظار داشت دیگران که هم متخصصند و هم تجربه دارند در این سیستم موفق عمل کنند؟ آیا این با تعالیم اسلامی ما سازگار است؟ آیا در هیچ جای دنیا این تفکر غلط نسبت به یک قشر خاص وجود دارد؟ آیا در هیچ جای دنیا چنین رویکردی در تدوین رشته پزشکی کارشناسانه ارزیابی می شود؟ یا این که هر کسی حق اظهار نظر در حوزه مورد تخصص خود را دارد؟ چرا باید دیگر حوزه های دیگر را ضعیف و بی محتوا تعریف کنیم تا عملا دست برتر به پزشکان که دروس محتوایی بیشتری را می گذرانند، برسد؟
یکی از بزرگترین مشکلات ما در مورد پزشک محور بودن نظام سلامت این است که اکثر نخبگان ما وارد رشته پزشکی می شوند و دقیقا مسئله این است که چرا باید چنین باشد؟ این سیاستی که از ابتدا وجود داشته این بوده است که تماما باید تبعیت از پزشکان صورت بگیرد و هر کس پزشکی خوانده بالادست و بقیه زیردست باشند. به نظر من باید این امر اصلاح شود و این طور نباشد که تمام نخبگان ما به سمت پزشکی گرایش پیدا کنند. باید به گونه ای باشد که تمام اقشار توانایی ادامه پزشکی در مقاطع بالاتر و با شرایط خاص را داشته باشند. و پزشکان نیز بتوانند در دیگر رشته ها وارد شوند (که این مورد در سالهای اخیر محقق شده و باز هم انحصار طلبی این حوزه را بیش از پیش می نمایاند).
متاسفانه برای پزشکان در کشور ما، اینکه پزشکی در کنار دیگر رشته ها فعالیت کند کم ارزش جلوه می نماید و این بر می گردد به ساختا مدیریتی نظام سلامت ما که بسیار مورد اجحاف واقع شده است و تقریبا این حوزه به طور کامل به دست پزشکان که افرادی غیر متخصص در این زمینه هستند، واگذار شده است. مسئله دیگر به نظر بنده عدم وجود اخلاق در حوزه های پزشکی است که نه تنها این انحصار طلبی را موجب می شود بلکه در زمینه های دیگر هم مشکل ساز شده است.
فکر نمی کنم هیچ حوزه ای به قدر مهندسی پزشکی در حوزه سلامت مورد اجحاف قرار گرفته باشد، علی رغم اینکه این رشته در کشورهای پیشرفته جزو بهترین رشته هاست و در کشورهای پیشرفته در کنار پزشکی و حتی بالاتر نگریسته می شود، در ایران به آن توجهی نشده است. از جمله عوامل آن نبود هماهنگی کافی بین دو وزارت خانه بهداشت و علوم برای تربیت افراد متخصص و مورد نیاز حوزه پزشکی است و عملا محتوای دروس و سطوح آن وابسته به دانشگاه هایی است که سالها از نظر تکنولوژی از ما جلوترند و این به خسران هرچه بیشتر ما در این زمینه افزوده است و عملا نیازهای حیاتی کشور به دست کشورهای دیگری که از ما خیلی هم بهتر نیستند تامین می شود.
از دیگر مشکلات این رشته عدم وجود امکانات و آزمایشگاه های کافی برای رشد تحقیقات و توسعه تکنولوژی در این حوزه است و عملا پروژه های مرتبط با این حوزه ها در وازرت بهداشت در اختیار رشته های دیگر که بعضا متخصص هم نیستند قرار گرفته و بعد از سالها خروجی بسیار ضعیفی با هزینه های بسیار بالا و نا معقول ارائه می گردد و اینجاست که می گویند باید جنس خارجی بخریم و ما توانایی ساخت ابزارها را نداریم! که کاملا غلط است و تجربه بنده به عنوان یک دانشجوی دکترا و 4 سال سابقه فعالیت پژوهشی در زمینه مهندسی پزشکی نشان می دهد که ما نه تنها می توانیم جوابگوی نیازهای داخل باشیم بلکه می توانیم بازارهای منطقه را هم به دست بگیریم و این با مدیریت صحیح و واقع بینانه، شدنی است.
سومین مشکل بر می گردد به بحث های اخلاقی و نبود رشد فرهنگی کافی در حوزه های پزشکی کشور، که باز بر می گردد به انحصار طلبی پزشکان و این که آنها نمی توانند افرادی در سطح خود و یا بالاتر را تحمل کنند و باید همه چیز طبق روال خودشان انجام شود و نه روال کارشناسانه. تا این مشکلات و دیگر مشکلات که شاید جای آنها اینجا نباشد وجود داشته باشد نمی توانیم به خود کفایی در حوزهای تشخیصی و درمانی امیدوار باشیم.
وضعیت شغلی مهندسین پزشکی کشور بسیار وخیم است
وضعیت شغلی مهندسین پزشکی کشور بسیار وخیم است به طوری که عملا هیچ جایی برای آنها در حوزه پزشکی در نظر گرفته نشده و حتی زمینه های مشاوره ای هم به دیگر متخصصین واگذار می گردد که از عدالت اسلامی خارج است. بسیاری از افرادی که وارد این رشته می شوند یا تغییر رشته داده و یا اینکه برای مقاطع بالاتر تلاش می کنند تا یا استاد دانشگاه شوند و یا اینکه به خارج از کشور مراجعت کنند. این یعنی فراهم کردن زمینه برای فرار نخبگان و خارج شدن سرمایه های ملی که باید بسیار مورد توجه قرار گیرد.
خبرگزاری دانشجو- فکر می کنم تا حدی در ضمن سوال اول دوستان ارزیابی شان را از وضعیت فعلی رشته تحصیلی خود در کشور و اینکه وضعیت و جایگاه آن را در نظام سلامت کشور به چه نحو ارزیابی می کنند؟ ارائه کردند؛ اما اگر توضیح تکمیلی نیاز هست بفرمائید.
جهانیان: در خصوص رشته مامایی در خصوص مقاطع آن باید عرض کنم که: در دوره کارشناسی و با نسبت کمتر در دوره کارشناسی ارشد وجه بالینی این رشته بسیار مهم است که البته کم توجهی های بسیاری به آن می شود، اموری که دانشجویان پزشکی اجازه انجام آن را دارند (در بخش های لیبر و زایمان، پره ناتال، تنظیم خانواده) با وجود تخصص دانشجویان مامایی، به آن ها اجازه ورود نمی دهند در حالیکه خدماتی که دانشجویان مامایی به نسبت پزشکان عمومی می توانند به خانم ها بدهند غیرقابل مقایسه است که در این مورد جایگاه این رشته کاملا نادیده گرفته شده است.
رشته مامایی با توجه به سابقه بسیار طولانی و خدمات مهمی که در حوزه سلامت ارائه می دهد در مقطع دکترا (بهداشت باروری) حدود 5 سال است که در برخی از دانشگاه های کشور دانشجو نمی پذیرد، چرا که مسئولین و معاونین در سطح وزارت خانه متصور بودند که این رشته قرار است جایگاهی از پزشکان (متحصص زنان و یا سایرین...) را سلب نماید!! درحالیکه در واقع این طور نیست، بسیاری از مسائل پیشگرانه در حوزه سلامت و بهداشت در جامعه و در طیف سنی بسیار وسیع (از زمان تولد تا یائسگی) به این رشته مربوط می شود.
برادرمان فرمودند به دانشجویان پزشکی که نخبه هستند لیسانس داده شود و بعد از دوره لیسانس آن ها وارد حوزه هایی نظیر مدیریت و سیاست گذاری و ... شوند؛ اما به نظرم من بسیاری از کسانی که در رشته های غیرپزشکی تحصیل می کنند نخبگان همان رشته ها هستند، اینطور نیست که همه نخبگان ما در حوزه پزشکی باشند!!
نقیب: الان ما در حوزه فنی شاهدیم با تاسیس رشته مدیریت در دانشگاه شریف افرادی از رشته های برق و مکانیک و ... که نخبه رشته های ریاضی هستند ورود پیدا کرده اند و شاهد موفقیت هایی در این حوزه ها هستیم در حالیکه ما قبلا مدیرانی داشتیم که واقعا نخبه نبوده اند.
جهانیان: من مخالف این صحبت هستم، خود افراد در رشته های سیاستگذاری یا مدیریت و ... نخبه های آن رشته هستند و لزومی ندارد حتما پزشکان به این رشته ها ورود پیدا کنند.
قول های مربوط به استخدام پرستارها اجرا نمی شود
واعظ زاده: در مورد رشته پرستاری حرف هایی زیادی می توان زد چون یکی از پایه های درمان در بیمارستان ها پرستاران هستند که بعد از تشخیص پزشک وظیفه درمان بیمار را بر عهده دارند که علی رغم این امر در ایران چنین نیست و پزشک هم به طور کامل بحث تشخیص و هم درمان را برعهده دارد و سایر افراد نظیر متخصصان علوم آزمایشگاهی، رادیولوژیست و ... به عنوان کمک مورد استفاده قرار می گیرند؛ در حالی که ما تئوری مراقبت از بیمار داریم که اصلا این هیچ جای نظام سلامت ما نیست، که این امر نه به دلیل بلد نبودن پرستاران بلکه به جهت سرانه پایین پرستار در بیمارستان هاست که اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست. متاسفانه قول هایی هم که در خصوص استخدام پرستار ها داده شده بود 8 ماهی است اجرا نمی شود.
خبرگزاری دانشجو - هم اکنون پرستار بیکار به شکل کلان داریم؟
واعظ زاده: نکته مهمی است. آزمون استخدامی از تمامی دانشگاه های علوم پزشکی برگزار شده است اما هنوز کسی استخدام نشده است. یعنی ما نیرو داریم اما از آن ها استفاده نمی شود؛ که وقتی از دلیل این امر از مسئولین سوال می شود می گویند بودجه نداریم، خب برای خود من این حرف سنگینی بود، بعد از هیئت امنایی شدن بیمارستان ها تعریفی از غیر پزشک نشده است و عملا پرستارها به عنوان تیم سلامت نادیده گرفته شده اند.
خبرگزاری دانشجو- چرا سطح ارائه خدمات بیمارستان های دولتی در قسمت پرستاری این قدر ضعیف است؟
واعظ زاده: دلیل این مسئله تعداد کم پرستار و کار زیاد است. بسیاری از وقت ما صرف کاغذبازی می شود.
اگر تعرفه مندی خدمات پرستاری اجرایی شود بسیاری از مشکلات مراقبت از بیماران در بخش های مختلف حل می شود
خبرگزاری دانشجو: به دلیل کم بودن پرستار است یا تعریف نشدن درست کار پرستاران؟ به نظر می رسد ضعف ارائه خدمات پرستاری در بیمارستان های دولتی نسبت به خصوصی بسیار زیاد است و به نظر نمی رسد تنها دلیل این امر تعداد کم پرستار باشد.
واعظ زاده: دلیل دوم این است که چند سالی است که طرح تعرفه مندی خدمات پرستاری قرار است انجام شود اما مشخص نیست طرح در شورای نگهبان است؟ در مجلس است؟ یا جای دیگر؛ تکلیف این طرح باید مشخص شود؛ اینکه کارانه یک پزشک در بیمارستان امام صد میلیون تومان می شود و کارانه یک پرستار با بیست سال سابقه دویست هزار تومان می شود! اگر تعرفه مندی خدمات پرستاری اجرایی شود ان شاءالله بسیاری از مشکلات مراقبت از بیماران در بخش های مختلف حل می شود.
گرفتن دانشجو در حوزه علوم پزشکی در شهرهای کوچک بدون بیمارستان مسئله ساز است
خبرگزاری دانشجو - همین تعرفه مند شدن خدمات پرستاری به نظر شما برای نظام سلامت تبعات ندارد؟ یعنی وضعیتی مشابه پزشکان؟
واعظ زاده: در کشورهایی که نظام درمانی آن ها بر اساس تعرفه مندی است، مانند انگلستان و کانادا تعداد سرانه بیمار به پرستار استاندارد است و از چنین نظامی تبعیت می کنند؛ اما در ایران هرسال در تمام شهرهایی که بیمارستان 80 تخت خوابی دارند دانشکده پرستاری تأسیس می شود و بدون ایجاد زیرساخت گرفتن دانشجو در یک رشته کار اشتباهی است چرا که زمانی که بیماری وجود ندارد تا دانشجو او را ببیند، چگونه نسبت به آن بیماری علم پیدا کند؟ دانشگاه آزاد هم وضع را بدتر کرده است.
در حالیکه در خیلی از شهرها یک بیمارستان 40 تختخوابی هم وجود ندارد دانشجو در رشته هوشبری، اتاق عمل، پرستاری و ... می گیرد؛ اینکه کجا می خواهند این ها را آموزش دهند حرف زیادی در آن است.
در دانشگاه تهران مدیر گروه NICU که پرستاری ویژه نوزادان است را متخصص نوزادان بر عهده دارد. دیگر از این فاجعه عمیق تر!!
خبرگزاری دانشجو- بیکاری پرستاری چطور است؟
در تهران صفر و در سایر شهرهاهم خیلی کم. قسمت دوم به رشته های تخصصی پرستاری در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری مربوط است که نظام پزشک محور ما وارد این جریان هم شده است و کل نظام آموزشی چندین گرایش پرستاری را پزشکان تعریف کرده اند، به طور مثال در دانشگاه تهران مدیر گروه NICU که پرستاری ویژه نوزادان است را متخصص نوزادان بر عهده دارد. دیگر از این فاجعه عمیق تر!!
خبرگزاری دانشجو: اشکال این موضوع چیست؟
واعظ زاده: دلیلش این است که در دانشگاه مدیران از سطح بالا تا پایین همه پزشک هستند و مانند این است که در دانشکده پزشکی رئیس دانشکده یک مدیر آموزشی باشد.
خبرگزاری دانشجو- چرا نباشد؟
جهانیان: من فکر می کنم نظام آموزشی پزشکی و نظام آموزشی پرستاری و ... بسیار با یکدیگر متفاوت هستند و نوع تربیتی که ما در دوره دانشجویی داشتیم، براساس سرفصل دروس و نحوه مواجهه ما با مراجعه کنندگان بسیار متفاوت با نوع برخورد خود پزشکان با مراجعین شان است و اساس آموزش ما بر سلامت، پیشگیری و مخاطب محور در جهت ارضای تمام نیازهای آن ها است اما عملاً نوع برخورد پزشکان فقط درمان است و به مراجعه کنندگان فقط به چشم بیمار نگاه می کنند در حالی که بسیاری از آن ها متأثر از چنین قضیه ای نیستند و یا حداقل توجه به جنبه های دیگر آن حائز اهمیت است که این مهم از طریق پزشکان اجرا نخواهد شد.
واعظ زاده: در مورد این که چرا نباشد هم باید بگویم حوزه ای که ما در آن به سر می بریم، با حوزه ای که خود بچه های پزشکی در آن به سر می برند بسیار متفاوت است و قطعاً اگر این جریان ادامه پیدا کند، چه در رشته پرستاری و چه در رشته های دیگر، خود دانشجویان سخنگوهای خوب و عاملینی در جهت بهداشت و سلامت خواهند بود؛ اما هربار که چنین جریانی در جامعه ما شکل گرفته آن را متوقف کرده اند و اصلاً نمی خواهند که چنین جریانی شکل بگیرد و آن قدر اشکال تراشی می کنند و مانع بر سر این جریان می گذارند بنظر تعمدی است و در واقع می خواهند خود پزشکان رهبران این جریان باشند و به همین خاطر است که هر رشته ای سطح دکتری تأسیس شده است و موفق ظاهر شده، وزارتخانه امکان ورود به آن رشته را به خود بچه های پزشکی هم داده است!
با توجه به دیدگاه جامع نگر پزشک در درمان و پیشگیری، طبیعی است مسئولیت هماهنگی و تنظیم تیم پزشکی بر عهده پزشک باشد
موسویان: من احساس می کنم دوستان دارند دچار افراط و تفریط می شوند، اگرچه من به پزشک محور بودن نقد دارم به عنوان مثال نیازی نیست لزوما روابط عمومی در تمام سطوح وزارت بهداشت پزشک باشد اما در همه جای دنیا در زمینه کار درمان و پیشگیری، یک تیم پزشکی فعالیت می کند و مسئولیت این تیم پزشکی به عهده پزشک است؛ من به این مسئله که کار تیمی در کشور وجود ندارد نقد دارم اما نهایتاً مسئولیت هماهنگی و تنظیم این تیم پزشکی به عهده پزشک است.چراکه دیدگاه جامع نگری در زمینه درمان وپیشگیری دارد.
یکی از دلایل بالا بودن نرخ سزارین در کشور به جهت پزشک محور بودن نظام سلامت ماست
جهانیان: نرخ سزارین الان چند درصد است؟ حدود 50 درصد است یعنی ما دومین کشور در منطقه از لحاظ نرخ بالای سزارین هستیم و این فقط به دلیل این است که رهبران این قسمت پزشکان بوده اند چرا که رویکرد پزشکان فقط درمان است و منافع مالی بسیاری را از این طریق کسب می نمایند و جای بس تأسف دارد که سلامت زنان ما در این حوزه بخاطر بنگاه های مالی که دوستان پزشکان مان برای خود در نظر گرفته اند نادیده گرفته می شود و نپرداختن به این قضیه در وهله اول به عدم سیاستگذاری توسط خود وزارتخانه که چه بسا خود در بسیاری از این موارد جریان ساز این مسئله هم هستند، بر می گردد!
درتمام دانشگاه های علوم پزشکی شما یک دکترای مدیر مالی پیدا نمی کنید
مختاری: متأسفانه در بهداشت و درمان بحث مدیریت که پیش می آید با توجه به پرستیژی که دارد مسائل و مشکلات خیلی بیش تر می شود تا جایی که حتی تمام مدیر بودجه اکثریت مدیران بیمارستان ها، پزشک هستند. بسیاری از آنها هیچ نوع مطالعهای و حتی تجربه ای در زمینه مدیریت ندارند و پس از سالها کسب تجربه یک مدیر متوسط می شوند. اما حمایت هایی که از این قشر صورت می گیرد به این وضعیت ادامه داده است؛ درتمام دانشگاه علوم پزشکی شما یک دکترای مدیر مالی پیدا نمی کنید.
در حوزه سیاست گذاری به جهت آنکه بحث تئوری است افراد راحت به آن ورود پیدا می کنند و متاسفانه عواقب آن هم مشخص نمی شود؛ پزشکان می گویند مدیریت هنر است، اما امروزه هنر هم به شکل تحصیلات دانشگاهی دنبال می شود.
بسیاری از اساتیدی که در رشته های مدیریت و اقتصاد بهداشت به دانشجویان تدریس می کنند تحصیلات مرتبط با این رشته ندارند و اکثریت آنها خودشان مطالعه کرده و یا در دوره های کوتاه مدت شرکت کرده اند. اما استادی که به عنوان مثال در رشته اقتصاد بهداشت فارغالتحصیل شده باشد نداریم.
مورد دیگر این که ما از سال اول که آقای دکتر لنکرانی بودند یا در دوره ای که خانم دکتر دستجردی وزرات را بر عهده داشتند هنگامی که با آن ها صحبت می کردیم، می گوفتند شما تجربه مدیریتی ندارید؛ ما نمی گوییم باید در راس مدیریت قرار بگیریم اما باید از نظر کارشناسی فارغ التحصیلان این حوزه استفاده شود که چنین نیست؛ در حالی که به دلیل گستردگی وحساسیت این رشته، گرایش های آن در مقاطع دکترا بسیار زیاد شده است، اما در کشور ما هنوز این اتفاق نیفتاده و تعداد پذیرش در مقطع دکترا هر سال 4 یا 5 نفر است.
ما انتظار داریم دانشجویان اقتصاد در حوزه کیفیت خدمات، اعتبار بخشی بیمارستان ها، توزیع منابع بیمارستان ها، هزینه ای که برای افرادی که در رشته های مختلف درس می خوانند، هزینه برای تجهیزات پزشکی، هزینه دو درمان مختلف و ... از نظرشان استفاده شود.
بچه های مدیریت واحدهای سطحی، پراکنده و محدودی می گذرانند و به آن ها اجازه ورود به بیمارستان داده نمی شود برعکس سایر کشورها که از ترم 2 به بعد در بیمارستان یا ستاد دانشگاه های علوم پزشکی حضور پیدا می کنند.
دوره های 6 ماهه ای که جایگزین تحصیل 8 ساله در برخی رشته شده است
مشکل دیگر این است که دوره های کوتاه مدتی برای پزشکان تحت عنوان MPH گذاشته اند که 4-5 رشته بیشتر نیست که سه تای آن سیاست گذاری اقتصاد بهداشت و مدیریت خدمات بهداشت است؛ من نمی دانم چطور کسی که 8 سال در این رشته درس خوانده نمی تواند در این حوزه اظهار نظر کند اما کسی که 6 ماه خوانده می تواند.
اوضاع ما در حوزه هایی نظیر مدیریت سلامت و اقتصاد بهداشت خیلی نامناسب است
نکته دیگر در خصوص مطلبی است که آقای نقیب در خصوص اینکه نخبه های ما در حوزه پزشکی هستند، عرض کردند، به نظر من کنکور ما معیار نخبه بودن نیست. الان 80 درصد فارغ التحصیلان اقتصاد بهداشت در کشورهایی نظیر سوئد و هلند هیئت علمی هستند و کمتر از 50 درصد از دانشجویان این حوزه در کشور باقی مانده اند؛ در مجموع باید بگویم اوضاع ما در حوزه هایی نظیر مدیریت سلامت و اقتصاد بهداشت خیلی نامناسب است.
موسوی: آقای دکتر صدرممتاز، افرادی را با به کارگیری عملی و فرصت دادن، برای مدیریت بیمارستان تربیت کردند که باید این کار ادامه پیدا کند و فرصت رشد به آن ها داده شود. دانشجویان مدیریت و اقتصاد باید به صورت عملی کار یاد بگیرند و از دوره دانشجویی به صورت مداوم در بیمارستان کارآموزی واقعی کنند.
نقیب: زمانی که مدیران ما حرفی برای گفتن داشته باشند مطمئنا نظام سلامت مجبور می شود به آن سمت برود. اگر نخبگان به حوزه های مدیریتی وارد گردند و محتوای رشته های مدیریت نیز بهبود یابند عملا افرادی تربیت می شوند که می توانند صاحب ایده های زیادی برای ارتقای سیستم پزشکی باشند.
با توجه به اهمیتی که طب سنتی در جهان پیدا کرده است، باید از ظرفیت مان برای ورود به این حوزه استفاده کنیم
محمدپور: در خصوص مدیریت علمی تر این است که فردی که تحصیلات آن حوزه اصلی را دارد (پزشک و دارو ساز) مسئولیت را بپذیردیعنی مدیریت بیمارستان با یک پزشک باشد نه دکتری اقتصاد و مدیریت. فقط نکته ای که باید مد نظر داشت این است که این پزشک اموزش لازم جهت اداره ی بیمارستان را هم دیده باشد و در زمینه ی مدیریت و اقتصاد مهارت لازم را کسب کرده باشد.چند سالی است که تخصص مدیریت و اقتصاد دارو در داروسازی تعرف شده است ولی خلا آن در سیستم آموزش پزشکی احساس می شود و شاید بتوان با اصلاح سیستم آموزشی پزشکان مدیرتری تربیت کرد و اعتراض های موجود بر مدیریت این افراد را پاسخ گفت.
در مورد طب سنتی هم باید بگویم طب سنتی با توجه به پیشینه ی موفق و چند هزار ساله ی خود امروزه نه تنها در ایران که در جهان مورد توجه قرار گرفته و فرصت مناسبی برای ما که صاحب بخش عظیمی از ان هستیم ایجاد شده که مضاف بر استفاده از این طب برای درمان بیماری ها، طب سنتی ایرانی -اسلامی خود را به دنیا معرفی کنیم .
اصلی ترین مسائل پیش روی طب سنتی در کشور
ولی به نظر نمی رسد در حال حاضر طب سنتی جایگاهی را که ادعا شده و انتظار می رود داشته باشد. هزینه های بالای درمان سنتی وسواستفاده ی برخی افراد تحت عنوان طبیب محلی و تجربه کم پزشکان طب سنتی که منجر به ناکارامدجلوه دادن طب سنتی در برخی بیماری ها می شود، امکان شکست این طرح را بالا می برد؛ بنابراین شاید بهتر باشد طرح گسترش طب سنتی با شیب کند تر و کیفیت بالاتر انجام شود و این طور نباشد که یک دفعه در ذوق افراد زده شود که ای بابا پس چرا چنین شد در تبلیغات جیز دیگری بود؟ خوب است که آرام تر بیش برویم و کارهای بیشتری صورت بگیرد و با عمق بیشتری طب سنتی را معرفی کنیم جرا که در صورت ایجاد دید منفی نسبت به طب سنتی جبران آن کار دشواری است .
واعظ زاده: به نظر بنده در هر سیستمی اگر فرد وظیفه خود را به خوبی انجام دهد آن سیستم موفق خواهد بود. یعنی اگر در نظام سلامت افراد در حیطه یکدیگر ورود پیدا کنند دچار مشکل می شویم؛ یکی از مصادیق این ورود در حوزه پرستاری مربوط به مجوزی است که یک سال پیش به یک بیمارستان در تهران (بیمارستان مسیح) برای تاسیس مدرسه پرستاری داده شد به این معنا که این بیمارستان (به کمک 2 پزشک این بیمارستان که سابق بر این در وزارت بهداشت مشغول به فعالیت بودند) می توانند افرادی را در مقاطع دیپلم گرفته و به آن ها بعد از گذراندن دوره 6 ماهه بهیاری و 3 سال کار در بیمارستان مدرک کارشناسی پرستاری داده می شود.
سوال بنده از آقای دکتری که به ایشان نامه نوشتیم و جواب ما را نداند و هیچ وقت هم نمی دهد این است که آقای دکتر شما اگر از جریان پرستاری مطلع هستید این حرکت شما چه معنایی دارد؟ این خراب شدن رشته پرستاری است؛ که ما نامه نوشتیم و بیانیه دادیم و هیچ اتفاقی هم نیفتاد و الان در بیمارستان مسیح به ریاست دکتر ولایتی این مسئله همچنان وجود دارد و هیچ کس نمی تواند بگوید آقای دکتر چرا داری این کار را انجام میدهی؛ در حالیکه قرار بود مدارس بهیاری در کشور جمع شود اما بیمارستان بقیه الله دارد پزشکیار می گیرد و من نمی دانم پزشکیاری کجای سیستم سلامت ما تعریف شده است، پزشک است؟ که نیست؛ پرستار است؟ که نیست.
ما پرستار در رشته های تخصصی داریم اما متاسفانه در ایران همه کادر درمان کارمند این شبکه هستند و هر چقدر هزینه کمتری برای آن ها شود بهتر است. اگر دستشان برسد همه چیز را می دهند دست پزشک و پیرا پزشک ها را در یک رشته جمع می کنند.
محمدپور: پزشکان با وجود اینکه به اندازه ی دکتر داروساز اطلاعات دارویی ندارد اقدام به تجویز دارو می کند که خوب است برای این امر برنامه ریزی شود که پزشک تشخیص بیماری دهد و تجویز دارو توسط داروساز صورت بگیرد؛ در حال حاضر دانشجویان رشته داروسازی بالینی صرفا می توانند مشاوره دهند و نه اینکه دارو تجویز کنند.
طلائیان: کار داروساز و فارغ التحصیلان داروسازی تشخیص داروی مناسب برای بیمار و تجویز آن و نیز نظارت بر عدم تداخل داروها و انجام مراقبت های دارویی مورد نیاز است و کار پزشک مشاوره و تشخیص بیماری می باشد.
محمدپور: متاسفانه پزشکان این اجازه را به خود می دهند که در همه حوزه ها ورود پیدا کنند در صورتی که همان طور که جهت افزایش کیفیت روند درمانی تخصص چشم و داخلی و فوق تخصص قلب ایجاد شده تخصص دارو سازی بالینی هم تعریف شده و باید در عمل هم مورد استفاده قرار گیرد. بهتر است جهت افزایش کیفیت پروسه درمان بخش مربوط به دارو به افرادی که در این زمینه تحصیل کرده و تخصص دارند واگذار شود.
دخالت پزشکان در سایر تخصص ها به جهت عدم توانایی دیگر متخصصین در انجام وظایف محوله است
موسویان: نمی دانم چرا دوستان غیر پزشک اینقدر دل پری از پزشکان دارند اما به واقع این طور نیست. مثلا گذاشتن مسیروریدی کار تخصصی پرستار است اما وقتی در مواردی نمی تواند انجام دهد از پزشک میخواهند این کار را دهد.یا در خصوص داروسازان بالینی پزشکان از آنها مشورت می گیرند و به نظرات آن ها کاملا احترام می گذارند.
محمدپور: دربیمارستان های دانشگاه بله اما در کلینک ها وسایر بیمارستان ها رعایت نمی شود.
فضای فرهنگی حاکم بر سلامت کشور سکولار است
موسویان: در خصوص ادامه بحثم در باب فضای فرهنگی حاکم بر بیمارستان ها باید بگویم، فضای فرهنگی حاکم بر سلامت کشور سکولار است و ریشه آن در دوره آموزشی ما است. منابع درسی دانشگاهی این رشته ها که از آنجا که عموما ترجمه منابع غربی هستند زمینه لیبرالیسم اخلاقی را فراهم می سازد. دانشجوی مسلمان ما در رشته پزشکی بیش از 7 سال به مطالعه انواع عناوین درسی نافع و غیر نافع ملزم است در حالیکه پس از فارغ التحصیلی احکام اولیه مربوط به طبابت را خیلی اوقات نمی داند پزشک که با شریفترین آفریده الهی مواجه است اکثرا به لطف تعالیم اومانیستی غربی که به طور نامحسوس توسط برخی اساتید و به وسیله کتب درسی به روح دانشجویان وارد شده است انسان را نیز صرفا یکی از ابزارهای کار خود می بیند و از اخلاق اسلامی بهره کمی دارد چرا که درس اخلاق پزشکی را نیز به صورت سکولار فرا گرفته است وهمه این موارد نیاز به بازنگری جدی را در آموزش پزشکی نشان می دهد .
در ادامه بحثم در مورد پزشک خانواده هم باید بگویم توجه به این نکته مهم است که با رعایت نکته ای که گفتم نیاز به تعداد بیشتر پزشک نیست و با همان تعداد پزشک می توان این طرح را اجرا کرد و فقط نسبت توزیع افراد با پزشک تفاوت می کند.
خدمات تنظیم خانواده هم اکنون بطور اجباری به افراد تحمیل می شود
نکته آخر در مورد جمعیت اینکه با وجود اینکه وزیر اسبق بهداشت به طور مکرر تاکید داشتند خدمات کنترل جمعیت ارائه نمی شود اما ما شاهدیم در خانه های بهداشت این خدمات بطور اجباری به افراد تحمیل می شود و برخوردهای خیلی بدی با افراد می شود و بهیاران به جهت موفقیت در کارشان در این زمینه تشویق هایی مالی نیز در این چند وقت دریافت کرده اند.
خبرگزاری دانشجو: اصلی ترین رسالتی که شما هم اکنون متوجه مسئولین حوزه بهداشت، درمان و آموزش کشور مان می دانید، چیست؟ (از وجه آموزش، پژوهش، درمان، عدالت پزشکی، وضعیت فرهنگی حاکم بر نظام سلامت و ...)
بزرگترین رسالت وزارت بهداشت ایجاد یک انقلاب اسلامی در حوزه بهداشت و درمان است
موسویان: با این زاویه، به نظر من بزرگترین رسالت وزارت بهداشت ایجاد یک انقلاب اسلامی در حوزه بهداشت و درمان است.
وقتی کسی دچار بیماری شد نباید جز بیماری نگرانی دیگری داشته باشد
مختاری: آقا می فرمایند وقتی کسی دچار بیماری شد نباید جز بیماری نگرانی دیگری داشته باشد.
تغییر فضا در نظام سلامت ما نیاز به مطالبه گری تخصصصی دانشجویان حزب اللهی نظام سلامت دارد
موسوی: باید بچه های حزب اللهی نظام سلامت، یک مطالبه گری تخصصی داشته باشند و روی این مسئله کار کنند و مسئولین را وادار به پاسخ گویی کنند. به نظرم اگر از طرف دانشجویان کار خوبی انجام شود و گفتمان سازی رویش انجام بگیرد، مسئولین هم استقبال می کنند.
باید در ساختار آموزشی و مدریتی نظام سلامت با حضور کارشناسان حوزه های مختلف بازبینی عمیق و مدبرانه ای انجام گیرد
نقیب: به نظر بنده اصلی ترین رسالت مسئولین تربیت افراد متخصص، با اخلاق و توانمند و مدیریت صحیح و هدفمند این نیروها جهت تامین نیازهای مرتبط با حوزه سلامت است. توجه به خود کفایی چه در حوزه تشخیص و چه در حوزه درمان از مهم ترین مسائل پیش روست که در این راه باید مراکز تحقیقاتی توانمند تر از گذشته و با روحیه ایثار و امید بیش از پیش در تحقق آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی تلاش کنند. استفاده بیشتر از نیروهای متعهد و ملتزم به ارزشهای انقلاب و در عین حال متخصص سرعت رشد و توسعه را بیشتر خواهد کرد.
باید در ساختار آموزشی و مدریتی نظام سلامت با حضور کارشناسان حوزه های مختلف بازبینی عمیق و مدبرانه ای انجام گیرد. به تمامی حوزه ها توجه شود و روحیه امید در تمام حوزه ها بیشتر گردد و انحصار طلبی در ساختار حذف گردد.
جذب نخبگان در تمامی حوزه ها از دیگر ملزومات این حوزه حساس است تا دیگر شاهد رشد کاریکاتوری نباشیم. با توجه به این که کشور ما یک کشور وسیع با منابع متعدد است به نظر می رسد سیاست کاهش جمعیت نه تنها مفید نبوده بلکه امکان استفاده از این منابع را برای ما محدود کرده است و باید سیاستی به کار گرفته شود تا جمعیت کشور بیش میزان فعلی افزایش یابد.
افزایش سطح آگاهی و فرهنگ سازی اسلامی و منطبق با ارزشهای الهی از جمله مهمترین مواردی است که به آن اصلا توجهی نمی شود و امید است که مسئولین قدری هوشیارانه تر عمل کنند. به کار گیری کاربردی اخلاق عملی اسلامی و جذب نخبگان و افراد با تجربه برای این مهم می تواند تا حدودی کمک کند ولی کافی نیست. هماهنگی و ارتباط بیشتری باید بین دستگاه ها و وزارت خانه ها با وزارت بهداشت وجود داشته باشد به خصوص وزارت علوم می تواند در خودکفایی نظام سلامت کمک شایانی کند. باید زمینه برای جذب تمام متخصصین در حوزه های مختلف فراهم گردد تا دیگر شاهد از دست رفتن سرمایه های ملی و نخبگان نباشیم.
تا زمانی که مسئولین زاویه نگاه خود را تغییر ندهند و از رشته هایی که در بسیاری از مسائل تخصصی تر آموزش دیده اند استفاده نکنند ارتقایی در نظام سلامت کشور محقق نخواهد شد
جهانیان: مسئله بهداشت و سلامت کشور ابعاد بسیار زیادی دارد که لازم است مسئولین از منظر بسیار متفاوتی بدان بنگردند و مسئله را خطی نبینند، تا زمانی که مسئولین لنز و زاویه نگاه خود را تغییر ندهند و بعد از آن از گروه های و رشته هایی که در بسیاری از مسائل تخصصی تر و حرفه ای تر آموزش دیده اند استفاده ننماند اعتلا و ارتقایی در سلامت کشور با آن جایگاهی که در خور و شایسته است محقق نخواهد شد و لذا پرداختن به این مسئله و شنیدن صداهای سایر کسانی که در این حوزه رسالتی عظیم و جایگاه متفاوت دارند حائز اهمیت است. انشالله محقق شود.
طلائیان: ایجاد تغییر بنیادین در نگرش به بحث سلامت در راستای حرکت به سمت ایجاد تمدن بزرگ اسلامی.
در سیستم آموزشی باید تغییرات اساسی ایجاد شود
محمدپور: در سیستم آموزشی باید تغییرات اساسی ایجاد شود در حال حاضر بخش عظیمی از بیت المال که باید صرف آموزش و تربیت نیروی فعال شود، صرفا به برگزاری کلاس های نظری و عملی فاقد بازده و با عناوین درسی دهن پر کن حیف میل می شود که صرفا جهت رفع مسئولیت انجام می شود.
ادامه دارد ...