به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، طی میزگرد دانشجویی با حضور دانشجویان رشتههای مختلف علوم پزشکی به بحث در خصوص عمده معضلات حوزه سلامت کشور پرداخته شد.
بر اساس این گزارش، در این میزگرد سید سجاد موسوی، دانشجوی سال پنجم پزشکی دانشگاه تهران و مسئول کانون نظام سلامت بسیج این دانشگاه؛ سید مرتضی نقیب، دانشجوی PhD مهندسی پزشکی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مسئول بسیج دانشکده مهندسی پزشکی این دانشگاه؛ شهیده جهانیان، دانشجوی PhD بهداشت و باروری دانشگاه تربیت مدرس؛ مطهره السادات موسویان، دانشجوی سال هفتم رشته پزشکی دانشگاه تهران؛ زینب طلائیان، دانشجوی سال پنجم داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ مختاری دانشجوی کارشناسی ارشد رشته اقتصاد بهداشت دانشگاه تهران؛ سید حسین واعظ زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته پرستاری دانشگاه تهران و فاطمه محمدپور دانشجوی سال پنجم داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مسئول بسیج خواهران دانشکده داروسازی این دانشگاه حضور داشتند.
بنا بر این گزارش، در این میزگرد مسائل مربوط به مشکلات کلان حوزه سلامت و بهداشت و درمان کشور و پیشنهاداتی برای سیاستگذاری بهتر در این حوزه مطرح شد.
بسیاری از متدهایی که ما از آنها استفاده می نماییم متدهای اخلاقی نیست
واعظ زاده: شما می توانید به هر طریقی که امکانپذیر باشد درمان کنید. این چیزی است که در وزارتخانه ما هم تصویب شده؛ پزشک می تواند هر روش درمانی را استفاده نماید مبنی بر اینکه بیمارش را توجیه و راضی کند. شاید بسیاری از متدهایی که ما از آنها استفاده می نماییم متدهای اخلاقی نیست.
احتمالاً دکتر رضا منتظر را در زمینة طب اسلامی کشور می شناسید. ایشان نظر خاصی را در مورد طب اسلامی دارند و دقیقاً همین است که ما هر چیزی را به اسم اسلام مصادره می کنیم و می گوییم چون علم پزشکی ما درمان می کند و قرآن هم فرموده هر چیزی که به نفع سلامتی باشد خوب است، بنابراین طب اسلامی است.
درحالیکه واقعیت چنین نیست، واقعیت این است که اگر براساس مبانی اسلام و آیات و روایات کاری را انجام دهیم طب اسلامی است که بحث آن جداست. حال راهکار چیست؟ پیشنهاد بنده این است کارگروهی تشکیل شود و مدل آموزش پزشکی براساس نگرش اسلام به علم و هستی را داشته باشیم، من می توانم استاد هم معرفی نمایم.
اگر چنین کاری در وزارتخانه و سطوح مختلف آغاز بشود بسیار می تواند مفید واقع گردد.
این امر در جهت صحبت های مقام معظم رهبری است که می فرمایند: «ما نباید واگن علمی مان را به واگن علمی غرب متصل کنیم و خودمان باید تمدن اسلامی را ایجاد نماییم».
این یکی از مباحث کلانی است که حقیقتاً نیاز به آن در کل فضای علوم پزشکی و نه فقط در رشته های پزشکی و پرستاری، احساس می گردد و ما هرچه صحبت می کنیم همه از مبانی غربی است که کاملاً غیرمرتبط با گفتمان فرهنگی جامعة ما می باشد.
همانطور که خودتان بهتر می دانید در بحث اخلاق طبابت و حتی شرایط درمان و مراقبت، درمان باید براساس جامعه و نیز فرد صورت بگیرد، یعنی مطمئناً در مورد فردی که غیرمسلمان است و شرایط زندگی خاصی دارد، فضای خاصی مطرح می شود و ... . چنین امری ناشی از طب کل نگر ماست.
حال می توان راجع به این موضوع صحبت کرد که چه کاری باید انجام داد که طب ما کل نگر بشود. ما متأسفانه هر روز وارد تخصص ها و فوق تخصص های مختلف می شویم که این ناشی از تجربه گرایی و وارد شدن به امور ریز داخل سلول است، یعنی آنقدر وارد این مسائل ریز می شویم که از خود انسانی که از شما بعنوان یک پزشک یا پرستار کمک می طلبد، بازمی مانیم.
پزشک برای بیمار مدل جراحی خاصی را می نویسد و اصلاً برای او فرقی ندارد که آیا بیمار پول آن را دارد یا خیر. نهایت درس اخلاق پزشکی را به چند مورد از مسائل باروری و ... محدود کرده اند و نه اینکه منِ نوعی در آینده برای مراقبت از بیمارن چه کاری را باید انجام دهم.
زینالو: راجع به صحبت هایی که انجام شد دو نکته به نظر بنده می رسد؛ یکی اینکه فرمودید چندان به محتوای بحث پزشکی پرداخته نمی شود تا حدودی درست است ولی جای بحث دارد.
در یک مقاله ای عنوان شده بود که بطورکلی محتوای برخی از علوم مشکل دارد و باید محتوای آن را درست کرد، مثل علوم انسانی که بسیاری از نظریه های آن بر پایة یک سری مبانی مضر است.
اما به نظر من رشته هایی مانند پزشکی در مورد یک نحوة عمل جراحی شاید نتوان یک راهکار جایگزین ارائه داد. مسئله ای که مطرح می باشد این است؛ افرادی که در این رشته ها تحصیل می کنند باید یک حداقل هایی داشته باشند و یک سری آموزش های تربیتی هم ببینند.
یکی از کسانی که هم طبیب جسم بودند و هم طبیب روح (شاید افلاطون) جمله ای داشتند: «من هیچ کسی را به شاگردی خودم قبول نمی کنم مگراینکه او علاوه بر سطح علمی یک سری آزمون های اخلاقی و اعتقادی را طی کرده باشد.» اما در رشته های پزشکی و رشته هایی که با انسان به عنوان کسی که دارای جسم و روح است، طرف می باشد و باید پایه هایی را داشته باشد، اصلاً اینگونه نیست. مثلاً کنکور برگزار می گردد صرفاً جهت اینکه سطح علمی افراد سنجیده شود.
به نظر من باید دو مرحله ای گردد و هر آدمی نباید وارد چنین رشته هایی بشود. فردی که می خواهد وارد این رشته شود باید مقداری تهذیب نفس انجام داده و مقدماتی را داشته باشد. اما در رشته های پزشکی که بحث طبابت وجود دارد، اصلاً اینگونه نیست.
ما پیشنهاد این امر را طی یکی دو جلسه با معاون فرهنگی وزیر ارائه دادیم و ایشان هم گفتند که در حال انجام کارهایی مرتبط با این زمینه هستند تا حداقل برای ورود بچه ها به مراحل بعدی یک سری فاکتورهای فرهنگی و اعتقادی هم نمره داشته باشد.
طلائیان: علت مسئله ای که شما فرمودید تنها گزینش علمی صورت می گیرد این است که محتوای آنها اینگونه است و نیاز رشته به گونه ای است فردی که وارد تحصیل در آن می شود از جهت علمی و استعدادی در سطح بالایی قرار داشته باشد. زمانی که در رشته ای انسان به عنوان یک سری پیچ و مهره در نظر گرفته می شود، فردی هم که در آن تحصیل می کند نیازی به تقویت اعتقادات خود ندارد.
زینالو: یعنی شما معتقدید که علم هم باید درست بشود؟
طلائیان: یعنی وقتی محتوا اینگونه است طبیعی است چنین کنکوری هم برای این رشته برگزار گردد.
زینالو : اما رشتة پزشکی ذاتاً این چنین نیست.
طلائیان: من احساس می کنم که مبنای آن دچار مشکل است و همان دیدی است که به انسان دارد.
خبرگزاری دانشجو: بنده در نظر داشتم که این سؤال را بپرسم، اما خود دوستان زودتر وارد بحث شدند. لطفاً بفرمایید که این قضیه چقدر دغدغة شماست.. خلائی که در این حوزه به شدت احساس می شود را اینگونه بیان می کنم و از دوستان می خواهم که ارزیابی خود را بفرمایند؛ همة کارشناسان و صاحبنظران ما می گویند که علوم انسانی بطور قطع نیازمند یک تحول است، همچنان که پروژة ویژة نظام ما روی حوزة علوم انسانی آمده است.
آیا می توان گفت یک مدتی پروژة نظام ما به سمت تحول علوم پزشکی به همان میزان خواهد رفت؟ ما در علوم انسانی معتقدیم که هستی شناسی، انسان شناسی و جهان بینی شما تعیین کنندة جهت دهی در حیطه نظریه پردازی اندیشمندان است.
در حیطة علوم پزشکی هم وقتی شما یک نگاه متفاوتی به انسان داشته باشید، تنها جسم در نظر گرفته نمی شود که دارویی تجویز کنید تا جسم فرد را بهبود ببخشید، بلکه روح او هم طرف دیگر قضیه است. الان تا چه حد چنین دغدغه ای بین بچه ها بوجود آمده است و چقدر این دغدغه بین مسئولین اثرگذار است تا سیاست گذاری خود را به این سمت و سو پیش ببرند؟
بطور خلاصه اگر الان پروژه و کارویژة اصلی نظام ما بحث تحول علوم انسانی است، آیا می¬توان منتظر روزی در آیندة نزدیک بود که پروژة جمهوری اسلامی ایران تحول در علوم پزشکی باشد؟
جهانیان: مطلبی که شما فرمودید به معنی کل نگری است؛ کل نگری از این جهت که روح، جسم و سایر حواشی تأثیرگذار در سلامت یک فرد را در نظر می گیریم. اما اکنون جریان غالب رشتة پزشکی که در کشور ما وجود دارد، به سمت جزء نگری است، یعنی شناسایی مولکول، ژن، تخصص، فوق تخصص و ... . این جزءنگری با آن کل نگری مدنظر شما منافات دارد.
الان تحول علوم انسانی به این سمت رفته و علما و دانشمندان ما به این نتیجه رسیده اند که دیدگاه اسلامی ما باید ورای دیدگاه دانشمندان و نظریه پردازان غربی و متفاوت از آن باشد، به عبارتی دنباله رو محض آنان نباشیم. اما بنده فکر نمی کنم چنین تحولی را بتوان برای رشتة پزشکی در آیندة نزدیک متصور بود.
واعظ زاده: به نظر بنده این مسئله به دلیل افزایش بیماری های عجیب و غریب و بدون دلیلی که هر روز در جامعه زیادتر می شود، رخ خواهد داد. یعنی هر روز بر تعداد تخصص ها و نیز بیماری¬های ایدیو پاتیک یا بدون دلیل افزوده می گردد.
دکتر محمدزاده رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد یک کلیپ صوتی در مورد بیماری¬های ایدیو پاتیک یا بدون دلیل دارند که بیان داشتند این بیماری ها هر روز بیشتر می شود.
ایشان فوق تخصص جراحی هستند اما پشت تریبون چنین مباحثی را عنوان نمودند. ایشان بیان می دارند که یک آمار فزاینده ای در مورد تشخیص هایی که بدون دلیل خاص هستند در تمام دنیا وجود دارد و هیچ کاری هم نمی توان برای آن انجام داد.
بنده مطمئن هستم که ما یک روزی در همین مملکت به این نتیجه خواهیم رسید که بیماری هر فرد را باید براساس نوع خاص خود درمان کنیم. این صحبت بنده به مطالعاتی برمی گردد که من در زمینة طب سنتی داشته ام و واقعاً به این نتیجه رسیده ام که هر فردی را باید براساس مزاج و طبیعت او درمان نمود و حتی مدل برخورد انسان ها فرق می کند و تک تک آدم ها متفاوت اند.
یک روزی (شاید در سی سال آینده) علم پزشکی نوین هم به این تفاوت خواهد رسید و به مبادی اسلامی بازخواهد گشت.
موسوی: الان هم به این نتیجه رسیده است. در تحول علوم انسانی هنوز راه بسیاری مانده است تا به جایی برسیم و تحول علوم پزشکی هم گرچه از یک نظر سخت تر باشد ولی باید در بلندمدت اتفاق بیفتد و قطعاً رخ خواهد داد، اما فضای غربزدگی در پزشکی بسیار زیاد است به صورتی که بعضی از اساتید نه تنها ما دانشجویان را قبول ندارند بلکه حتی خودشان را هم قبول ندارند!
زینالو: خودشان هم خوشان را قبول ندارند.
موسوی: بله، یعنی وقتی یک ایده ای را می دهند خودشان آن را قبول ندارند و می گویند باید حتماً در تکست های غربی بیاید تا ما آن را بپذیریم. الان علوم پزشکی مدرن غربی به این سمت سوق پیدا کرده که ما به هر بیمار جداگانه نگاه کنیم و درمان باید از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
حالا همین نگاه جداگانه به هر بیمار و درمان منحصر به فرد برای هر نفر در طب سنتی وجود دارد. اگر این مسئله را آنها بگویند ما می پذیریم اما اینکه خودمان بخواهیم تحولی ایجاد نماییم از فضای موجود برنمی آید.
جهانیان: خودباوری وجود ندارد.
همان تحول مورد نیاز در علوم انسانی بایستی در رشته های علوم پزشکی هم اتفاق بیفتد
زینالو: نکته ای را بنده کوتاه عرض کنم و آن اینکه نیاز به این تحول قطعاً وجود دارد، بخصوص در رشته روانپزشکی این نیاز به شدت احساس می شود. برای بنده بسیار عذاب آور و جالب اینکه همه چیز براساس نظریه های فروید بنا شده و پایه نظریات درمان هایی که در این رشته انجام می گرفت دیدگاه های او بود.
و یا گاهی وقتی استاد دیدگاه های برخی از نظریه پردازان را مطرح می کرد پذیرش آن برای ما بسیار دور از ذهن بود و بعد می گفتند طبق این دیدگاه در روان این فرد چنین اتفاقی رخ داده و ما باید این درمان را انجام دهیم.
من در آن دوره بسیار پیگیر بودم که چرا باید بحث روانپزشکی و داروهای تجویزی در این زمینه، کاملاً براساس یک سری موهوماتی باشد که به هم بافته شده و به این ترتیب قصد دارند روح و روان یک فرد را به تعادل برسانند. بنده با تعدادی از اساتید صحبت می کردم و آنها هم معتقد بودند که همان تحول مورد نیاز در علوم انسانی بایستی در رشته های علوم پزشکی هم اتفاق بیفتد و درمان ها باید بر پایه نظریات درست صورت بگیرد.
بنده به دیدگاه طب سنتی که دوستان اشاره فرمودند چندان وارد نشده ام، اما به نظر می رسد اینها علومی نیستند که نیاز به تحول آنچنانی داشته باشد.
جهانیان: علوم پزشکی را می فرمایید؟
زینالو: نه رشته هایی مانند جراحی، به نظر بنده یک روال معمولی را دارد.
جهانیان: پس زمینه های جراحی چه می شود؟ طب سنتی و طب اسلامی بسیار بهتر به این قضیه می پردازد، یعنی قبل از اینکه عوامل منتج به آن اتفاق بیفتد، به گونه ای که یا جلوگیری گردد و یا درمان به شیوه دیگری صورت بگیرد.
طلائیان: البته در علوم انسانی هم هیچگاه عقیده بر این نیست که تمام آن زیر و رو بشود و همه چیز کاملاً نقض گردد. قاعدتاً در علوم پزشکی هم یک سری حوزه ها باقی خواهد ماند، اما تحول به این معناست که مبانی دستخوش تغییرات بشود. در این صورت همان حوزه هایی هم که باقی بمانند، با دیدی متفاوت از قبل عمل خواهند کرد.
واعظ زاده: فکر می کنم اگر در جهان بینی حوزة پزشک درمان و سلامت جامعة ما مقداری تغییر ایجاد بشود، خودبه خود برخی از مشکلات حل خواهد شد. چون وقتی می گوییم طب سنتی و طب اسلامی، اساس آنها بر مبنای پیشگیری است و در بسیاری از مواقع اصلاً وارد حیطة درمان نمی شویم، چون اگر کسی یک سری ضروریات را لحاظ نماید مانند آنچه حکیم ناصری در کتاب حفظ الصحه ناصری می گوید دیگر اصلاً بیماری ایجاد نخواهد شد که این یک پله بالاتر از درمان است.
بنابراین اگر پیشگیری بصورت استاندارد باشد و یا واقعاً سطوح پیشگیری انجام گردد، نیازی به درمان نیست و راهکار آن هم چنین است که دید مسئولین ما از درمان خارج گردد. یک نکته ای را هم در پرانتز بگویم در مورد اینکه علم پزشکی ما به کجا رسیده است؛ دوستان پزشکی ما می دانند که CPR یعنی روشی که قلب را در دست ماساژ بدهیم، چند ده سال است که منسوخ شده.
اخیراً در بیمارستانی یک خانم دکتری که رزیدنت بودند وقتی دیدند که بیمارش (جوانی بود) دیگر برنمی گردد، قلب او را درآورد و با دست شروع به ماساژ آن نمود. به ایشان اعتراض کردیم که این روش صد سال است منسوخ شده.
موسوی: واقعی است؟ یعنی آیا خود شما در آنجا حضور داشتید؟
تعداد مواردی که از روش های منسوخ پزشکی استفاده می شود زیاد است
واعظ زاده: بله، بنده کلیپ آن را دارم و این ناشی از خطای یک نفر است. منظورم این است که یک رزیدنت به خودش این حق را می دهد که در مورد جان یک فرد تصمیم بگیرد و کاری را انجام دهد که چند ده سال است منسوخ شده و دوستان می دانند که فقط در شرایط استریل اتاق عمل قلب باز می توان این کار را انجام داد، اما در فضای اورژانس که نه فضا و نه دستکش استریل وجود دارد، چنین کاری به معنی ظلم به بیمار است.
این مسائل ناشی از این است که هر روز بیش از گذشته بر درمان تأکید می کنیم، درحالیکه شما بهتر می دانید که بیماری قلب به راحتی به طریق جلوگیری از پرفشاری خون قابل پیشگیری است.
خبرگزاری دانشجو: بسیاری از اتفاقاتی که در اطراف ما رخ می دهد به این جهت که خودمان از کنار آنها به راحتی عبور می کنیم، مجدداً به آنها دامن زده می شود و شاید بتوان با پیگیری هایی از چنین قضایایی جلوگیری نمود.
زینالو : از اینگونه موارد بسیار زیاد است.
طلائیان: در صحبت های مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و جوانان خراسان بحث سبک زندگی مطرح شد. سبک زندگی بحث بسیار گسترده ای است که رفتارهای اجتماعی را دربرمی گیرد و به نظرم چطور زندگی کردن و سلامت افراد را نیز شامل می شود.
نکتة دیگر اینکه من احساس می کنم اعتماد مردم و جامعه هم نسبت به پزشکی نوین در حال کاهش است که به دلیل تعدادی از بیماری های لاعلاج و نظرات متفاوت پزشکان مختلف می باشد و تمایل افراد به طب سنتی روبه فزونی است، ان شاءالله بستر آن نیز فراهم گردد.
نوع آموزش و سیستم ارزیابی و امتحانات در رشته داروسازی بسیار خسته کننده است
خبرگزاری دانشجو: خانم طلائیان لطفا در مورد وضعیت رشته داروسازی هم توضیحاتی بفرمایید.
طلائیان: وضعیت آن هم غم انگیز است، دوستان که در مورد آموزش پزشکی صحبت فرمودند من تعجب کردم، چون احساس می کردم پزشکی از این جهت که کاربردی است و وارد بالین می¬شود، وضعیت بهتری دارد. یکی از ایرادهایی را که بنده به داروسازی وارد می دانستم حجم بالای درس های تئوری دانشگاه بود.
در رشتة داروسازی حدود 6 سال آموزش همراه با حجم درسی بسیار بالا وجود دارد که اکثراً تا سال چهارم تئوری است و از سال 4 که واحدهای کارآموزی شروع می شود دانشجویان تازه به زمینه های کاربردی و عملی مثل داروخانه آموزشی و بعد داروخانه واقعی وارد می شوند.
به همین دلیل دانشجویان بسیار خسته شده، یعنی ورودی هایی را می بینیم که بسیار باانگیزه و احتمالاً با رتبه های خوب کنکور وارد شده اند و در مقابل دوستان سال آخر که خیلی خسته اند و می خواهد هرچه سریعتر پایان نامه شان را بنویسند و دفاع کنند و مدرک بگیرند و این وضعیت بسیار اسفناک است.
طبیعی است دانشجویان بعد از 4 سال که فقط یک سری واحدها را می گذرانند و چندان احساس مفید بودن ندارند، وقتی وارد زمینه های کاربردی و عملی می شوند به آن سمت تمایل پیدا کنند.
نوع آموزش واحدهای کارآموزی که بالینی است، واقعاً خوب ارائه می شود، یعنی هم وقت زیادی از دانشجویان می گیرد و هم تلاش بر این است که بچه ها پس از ورود به داروخانه خوب کار کنند.
به همین دلیل اینگونه به نظر می رسد که رشته داروسازی افراد را به سمت رفتن به داروخانه سوق می دهد. بچه های ورودی بنده که حدود 100 نفر هستند اکثراً به داروخانه دانشکده رفتند و شیفت می ایستند. البته تمایل بچه ها به شیفت ماندن طبیعی است که علت دیگر آن درآمد هم می باشد.
جهانیان: یعنی منظورتان در دوران دانشجویی است؟
طلائیان: بله، یعنی اوایل سال 5. یک امکان دانشکده این است؛ گروه بالینی که داروخانه های دانشکده را دارد، دوره ای را برای بچه ها می گذارد و امتحان می گیرد که اگر در آن قبول شوند می توانند برود شیفت بمانند که ساعت کاری دارند و برای آنها درآمدزایی می نماید و دیگر اینکه به عقیده بنده بچه ها بعد از 5 سال درس خواندن جایی را پیدا می کنند که در آن احساس مفید بودن دارند و قضیه به شکل مُد درآمده است.
جهانیان: آیا بحث درآمد اهمیت بیشتری دارد و یا حس مفید بودن؟ به این دلیل می پرسم که خودتان می خواهید راهکار بدهید.
طلائیان: افراد مختلف اند، اما به نظر من حداقل در بین خانم ها شاید بحث درآمد چندان مطرح نباشد. فکر می کنم آن احساس خوب افراد از مفید بودن اهمیت بیشتری دارد. من تعدادی از دوستان را می شناسم که مشکل مالی ندارند، اما بالاخره بعد از چند سال سردرگمی جایگاه خودشان را پیدا می کنند.
جهانیان: خب این قضیه چه اشکالی دارد و مشکل از کجا شروع می شود؟
طلائیان: نظر شخصی من این است که کار کردن در داروخانه چیزی نیست که به خاطر آن افراد مجبور باشند 6 سال این حجم درس را بخوانند، بخصوص اینکه واحدهای موجود از گروه های مختلفی است؛ مثلاً ما 5 تا داروسازی صنعتی را می گذرانیم و 3 واحد سنگین شیمی دارویی که بحث شناسایی مولکول های دارویی است که اصلاً برای کار در داروخانه نیازی به آنها نیست.
ایراد دیگری که وجود دارد واحدهای زیادی است که همه باید آنها را بگذرانند.
جهانیان: یعنی تخصصی نبودن و همان چیزی که دوستان پزشکی مطرح می¬کنند.
طلائیان: درست است. البته فکر می کنم سال گذشته در نمایشگاه فرصت های شغلی داروسازی که به همت بسیج دانشجویی دانشکده داروسازی برگزار شده بود، ریاست دانشکده در صحبت های خود فرمودند برنامه ای دارند مبتی بر اینکه گرایش بندی صورت بگیرد و دانشجویان بعد از 2-3 سال بتوانند انتخاب نمایند و یک تقسیم بندی کلی انجام شود.
اما در حال حاضر آنچه مشاهده می شود اینگونه است. بنابراین چنین حجم بالایی خیلی وقت گیر بوده و نوع آموزش و سیستم ارزیابی و امتحانات هم بسیار خسته کننده می باشد.
درس های حفظی خیلی زیاد است بعنوان مثال شیمی دارویی درسی است که دانشجویان پس از گذراندن آن خیلی احساس راحتی می کنند و یا فارماکولوژی که یک گروه معروفی است و دو تا درس (هر کدام) 4 واحدی از آن را داریم که بسیار سنگین هستند و شاید برای کسی که تصمیم کار کردن در کارخانه را دارد چندان مفید نباشد.
اینها واحدهای کارآموزی طولانی است که هفته ای 6 ساعت وقت می گیرد.
مورد بعدی به اساتید برمی گردد؛ یکی اینکه به دلیل مشغله های بسیار آنان، تدریس در کلاس یک کار دست چندم بعضی از آنان محسوب می شود. مثلاً در یکی از درس های ما جزوة استاد 10 سال قبل بازنویسی شده بود. یعنی همان مطلب را می خواند و اینگونه نیست که به دنبال سیستم های جدید آموزشی باشند و تنها معدود اساتیدی هستند که اهمیت دادن به کلاس جزء ویژگی شخصی آنان بوده.
در حین صحبت ها من یاد دکتر مجتهدزاده یکی از اساتید گروه بالینی با درجة بالای فول پروفسور افتادم که در بیمارستان سینا بعنوان پزشک متخصص بالای سر مریض می روند. ما در ترم 2 واحد کمک های اولیه داشتیم و ایشان اصرار داشتند که خودشان بیایند و این درس را ارائه دهند، چون یاد گرفتن ما برایشان اهمیت داشت.
بنابراین معدود اساتید اینچنین هستند اما در کل برنامة خاصی وجود ندارد و این روال به رزیدنت ها هم آموزش داده می شود، چون باید یک ساعاتی را تدریس داشته باشند، اما آنها هم به همین صورت هستند و برای اینکه ساعات تدریس خود را پُر نمایند اسلایدهایی را آماده کرده و آن را می گویند و می روند.
چنین روشی که همراه خود، احساس غیرمفید بودن و اتلاف وقت برای دانشجویان دارد، باید با یک سیستم حضور و غیاب قوی اداره شود تا دانشجویان بخاطر آن سر کلاس بیایند. این ترم هم ورودی های جدید سیستم حضور و غیاب انگشتی را دارند که بیانگر اوج فاجعه است.
مسئولین آموزش دانشکده در مورد حضور و غیاب خیلی جدی برخورد کرده و درصورت داشتن غیبت های زیاد دانشجو را حذف می کنند، اما کسی به مفید بودن کلاس نمی اندیشد که اگر دانشجویی سر کلاس نمی رود به این دلیل است که بود و نبودش تفاوتی ندارد و با خواندن یک سری جزوه می تواند آن واحد را بگذراند.
واعظ زاده: سیستم انگشت زدن را نشنیده بودم.
طلائیان: این سیستم در داروخانه ها وجود دارد اما برای حضور در کلاس بسیار توهین آمیز است.
جهانیان: البته نباید اینطور تلقی شود چون حضور در کلاس اصل اساسی است، اما اینکه اساتید ما کار خود را درست انجام نمی دهند آن قسمت کار مشکل دارد.
طلائیان: اما فکر نمی کنند که سیستم آموزش اساتید را درست نمایند و از آن طرف فشار وارد می کنند. جای تأمل است که چرا از یک کلاس 100 نفره بالای 50% نمی آیند!
جهانیان: ما کلاس های غیرمفیدی در دوران تحصیل مان داشتیم اما آنقدر اساتید را به چالش می کشاندیم که خود استاد چند جلسه کلاس را تعطیل می کرد (البته نیاز به دانشجویان جسور دارد) تا اسلایدها و مطالبش را به روز نماید اما در پایان ترم نمرة پایینی دریافت می کردیم.
طلائیان: فکر می کنم یکی از دلایل این باشد که ورودی زیاد است، یعنی 100 نفر در یک کلاس، البته آموزش ظرفیت بعضی از کلاس ها را پایین آورده و تعداد را به 50 رسانده، اما همین قدر هم زیاد است.
جهانیان: چه گرایش هایی برای این رشته وجود دارد؟
طلائیان: حدود 10- 11 تخصص مثل شیمی دارویی، مدیریت اقتصاد و ...
جهانیان: آیا وضعیت رزیدنت ها بهتر از عمومی ها است؟
طلائیان: دقیق در جریان نیستم.
جهانیان: می خواهم با صحبت آقای دکتر در مورد درآمد 36 برابری تخصص نسبت به عمومی مقایسه کنم.
طلائیان: از جهت درآمدی اطلاع ندارم، چون رزیدنت های این رشته مانند پزشکی و رزیدنت های بالینی نیست که طبابت و درآمد مشخصی داشته باشند. یک سری از رزیدنت ها عضو هیئت علمی می شوند که درآمد مشخصی دارد.
جهانیان: اگر این قضیه منجر به درآمد زیاد شود قاعدتاً داروسان عمومی به این سمت سوق پیدا می کنند.
طلائیان: کم است، یعنی با توجه به همان بحث داروخانه که اشاره کردم با تحصیلات عمومی می توان در آن کار کرد و تقریباً درآمد خوبی هم دارد و از دورة دانشجویی هم می توانند وارد شوند، اقبال کمتری به سمت رزیدنت وجود دارد.
در مورد اساتید یک مورد همان مطلب سیستم آموزشی است. ایراد دیگری که یک سری از اساتید دارند، نداشتن خودباوری است.
از زبان اساتید بسیار شنیده می شود که مثلاً فلان دارو خوب و جدید است و چنین کاربردهایی دارد اما در ایران نداریم، یا ایران که اینطوری است، یعنی یک حس منفی که دائماً ایجاد می شود.
جهانیان: در مورد تحریم های دارویی یک سؤال داشتم؛ در بسیاری از موارد ارز زیادی از کشور خارج می شود. پس چطور ما نتوانسته ایم موفقیت هایی که درجهت خودکفایی کشور سوق پیدا کند، برسیم؟
طلائیان: بنده چون خودم در داروخانه کار نمی کنم، در جریان بازار دارویی نیستم، منتها راجع به یک سری داروهای جدیدی که ایران ساخته و در سال های اخیر تبلیغ می شود، مثلاً داروی آنژی پارس یا آیمود، پرس وجوهایی انجام دادم که آیا مفید است یا خیر. در مورد آنها چند نکته وجود دارد؛ یکی اینکه قیمت بالایی دارند و بیمه هم هزینه آنها را پرداخت نمی کند.
دیگر اینکه راجع به اثربخشی آنها هم شبهه وجود دارد و یکی از دوستان بنده که در داروخانه کار می کنند، می گویند که خیلی توسط پزشکان تجویز نمی شود. اما اطلاعات دقیقی ندارم و نمی توانم مستند بگویم که واقعاً چگونه است.
اما دارویی مثل آیمود را چون معادل خارجی ندارد چندان نمی توان مقایسه کرد و گفت اثربخشی بهتری دارد. اما بنظر نمیرسد که توانمندی ما کم باشد.
مثلا آقای دکتر مجتهد زاده در کلاسی از داروی آیمود می گفتند که در ایران برای اولین بار در جهان برای سپتی سمی ساخته اند و تا قبل آن موردی گزارش نشده بود که زنده بماند یا انگشت شمار بوده است.
نکتة دیگری که تنها به داروسازی مربوط نیست و به کل رشته های علوم پزشکی ارتباط دارد، وضعیت مختلط آموزشی است که هم بخاطر محتوای درس ها و هم به دلیل نوع فضاهای خاصی است که بچه ها باید برای آموزش دیدن به آنجا بروند، مثل آزمایشگاه، داروخانه و بیمارستان و این امر موجب شده که دانشجویان هنگام فارغ التحصیلی بسیار متفاوت از موقع ورود خود باشند.
اینکه خانم ها و آقایان با هم کلاس های عملی را می گذرانند و احساس می کنم این قضیه وقتی که گروه ها کوچکتر می شود، مانند رشته پزشکی که در بیمارستان هستند حادتر است، اما در رشتة ما هم دیده می شود.
بودجه کنترل جمعیت نه تنها کاهش بلکه نسبت به سال گذشته چند میلیارد افزایش داشته
زینالو: با توجه به اینکه وقت محدود است بنده می خواهم حتماً یکی از مباحث یادداشتی خود را عرض کنم. بحث جمعیت بسیار در اولویت قرار دارد و از لحن صحبت مقام معظم رهبری کاملاً مشخص است. ایشان در هیچ جایی اینچنین عذرخواهی و طلب مغفرت و بیان مطلب نداشته اند. حضرت آقا بعنوان بزرگترین شخص مملکت در صحبت های خود عنوان تحدید نسل را بکار بردند.
حضرت آقا طی اولین سخنرانی خود در خراسان بخش زیادی از صحبت هایشان را به این قضیه اختصاص دادند و روی آن هم بسیار تأکید فرمودند. اما عملاً در وزارت بهداشت هیچ حرکت ملموس و قابل درکی که بتوان به آن استناد کرد، وجود ندارد.
وزیر سابق بهداشت در مصاحبه های خود گفته بودند که هیچگونه کنترل جمعیتی در شهرها انجام نمی شود و در سیستم دولتی وزارت بهداشت هم اصلاً روش پیشگیری از بارداری ارائه نمی گرد. من نمی دانم چرا به این راحتی استناد می کنند؟! کافی است تنها یک هفته به خانه بهداشت برویم، همه باید بروند.
جالب است در جلسه دیداری که جنبش عدالتخواه با وزیر سابق داشتند یکی از بچه ها این مسئله را مطرح کرده و گفته بودند که دوستان به خانة بهداشت رفتند و دیده اند که به زور به خانواده ها ارائه می شود. وزیر پرسیده بود آیا خود شما به آنجا رفته اید؟ دوستان پاسخ داده بودند: خیر و به آنها گفته بودند که اگر نرفتید پس در این مورد صحبت نکنید.
درحالیکه بچه ها می دانند که جو حاضر و فضا چگونه است، حتی از کسانی که در جاهای مختلف پزشک خانواده بودند و یا کسانی که در خانة بهداشت کار می کردند، سؤال کرده بودند و آنها بیان می داشتند که الان فرم های تشویقی برای بهیارهایی که بیشترین ارجاع را در مورد بحث وازکتومی داشته باشند، توزیع می شود و افرادی که ارجاع بیشتری را دارند، امتیاز دریافت می کنند و این قضایا همین امسال در حال انجام است.
در استناد دیگری که ما طی جلسه ای که با یکی از مسئولین داشتیم، ایشان ردیف بودجه ای را که امسال مجلس برای این قضیه در نظر گرفته و وزارتخانه (وزارت بهداشت) آن را دریافت کرده است 203 میلیارد تومان عنوان کردند.
این بودجه نسبت به سال گذشته چند میلیارد افزایش یافته، علیرغم اینکه حضرت آقا در ماه مبارک رمضان سال 90 گفتند و امسال هم چندین بار تأکید فرمودند. واقعاً چه حرکتی باید انجام شود که مسئولین به خود آیند و روال سیاست گذاری شان را اصلاح نمایند؟!