کد خبر:۲۳۳۹۵۴
آسیب‏شناسی روند اسلامی‏سازی علوم‌انسانی در ایران-بخش اول؛

قداست‏گرایی در تحلیل متون علمی، مانع تحقیق اجتهادی / تمدن اسلامی چشم انتظار اسلامی شدن علوم‌انسانی است

تمدن اسلامی جز در سایه به‏کارگیری علوم‌انسانی اسلامی حاصل نمی‏شود و اگر هم تغییری حاصل شود، زودگذر و ناپایدار خواهد بود.

گروه علمی «خبرگزاری دانشجو» - ابوالفضل ساجدی؛ این مقاله به آسیب‏شناسی روند اسلامی‏سازی علوم انسانی در ایران می‏پردازد؛ علوم انسانی که ابعاد انسانی آدمی را می‏کاود، برای اسلامی‏سازی به سازوکارهای ویژه‏ای در بعد ساختارهای آموزشی و پژوهشی، نیروی انسانی و تولیدات علمی در این عرصه نیاز دارد که هر سه دارای کاستی‏هایی است.

 

کارکردگرایی به جای صدق‏گرایی، تبیین‏گرایی به جای استدلال‏گرایی، کاربردگرایی به جای علم‏گرایی، نمونه‏هایی از آسیب‏های محتوایی در روند اسلامی‏سازی علوم انسانی تلقی می‏شوند.

 

فقدان روش‏شناسی مناسب در این مسیر نیز مشکلاتی را فراروی اندیشمندان داخلی قرار داده است. تحقیق حاضر به روش تحلیلی و جمع‏آوری اطلاعات به روش اسنادی انجام شده است.

 

علوم انسانی علومی هستند که انسان و ابعاد وجودی (بینش، گرایش و کنش فردی و اجتماعی) او را از آن نظر که انسانی‏اند، بررسی می‏کنند. بدین‏ترتیب، موضوع علوم انسانی برخلاف علوم طبیعی «هست»هایی (کنش‏های انسانی) است که پیوند وثیقی با اراده و آگاهی انسانی دارند. یکی از گام‏های ضروری در حوزه علوم انسانی، تبیین ابعاد «اسلامی‏سازی علوم انسانی» است.

 

سال‏هاست که درباره این موضوع کم‏وبیش مباحثی بیان شده، همایش‏هایی برگزار گردیده و مصاحبه‏های متعددی توسط اندیشمندان اسلامی انجام گرفته است؛ مجموعه قابل توجهی از این آثار را می‏توان در مجله آیینه اندیشه یافت.

 

با وجود این تلاش‏ها، همچنان مشکلات فراوان نظری و عملی برای اسلامی‏سازی وجود دارد که نیازمند پژوهش، بویژه با رویکرد آسیب‏شناختی است، اما نویسنده تحقیقی که آسیب‏های عرصه اسلامی‏سازی علوم انسانی را با نگاهی جامع، بررسی کرده باشد، نیافتم.

 

پرسش اصلی : آسیب‏های موجود و محتمل در عرصه اسلامی‏سازی علوم انسانی کدامند؟

 

ساختار مقاله بر اساس تقسیمی است که می‏توان نسبت به این آسیب‏ها انجام داد:

 

الف) آسیب‏های ناظر به تولیدات علمی از بعد روش‏شناختی و محتوایی

 

ب) آسیب‏های ناظر به نیروی انسانی تولیدکننده علوم انسانی اسلامی

 

ج) آسیب‏های ناظر به ساختارهای آموزشی و پژوهشی که مجری انجام رسالت اسلامی‏سازی علوم انسانی هستند.

 

ترسیم تمام اضلاع این چندضلعی، فراتر از نگارش یک مقاله و توان یک فرد و حتی یک گروه است، از این‏رو، نوشتار حاضر آسیب‏های مزبور، بویژه در بخش روش و محتوا را مرور، و در سایر موارد به بیان اجمالی اکتفا می‏کند. برخی از آسیب‏های بیان شده در این نوشتار، چنانچه بدان اشاره خواهد شد، از علوم انسانی غربی آغاز شده است، اما به فضای اسلامی‏سازی این علوم نیز سرایت کرده و گریبانگیر بخشی از تحقیقات در جوامع علمی ما شده است.

 

آسیب‏های روش‏شناختی و محتوایی تولیدات علمی

 

1. کارکردگرایی به جای صدق‏گرایی

 

تزلزل مبانی معرفت‏شناختی در غرب و حاکمیت نسبیت‏گرایی که از مشخصات دوران پسامدرن و آثار افراط در عقل‏گرایی و تجربه‏گرایی تلقی می‏شود، موجب شده است که به تدریج کارکردگرایی به جای صدق‏گرایی قرار گیرد.

 

به همین مسئله سبب شده است یکی از شیوه‏های رایج در غرب درباره علوم انسانی برای تأیید و دفاع از یک نظریه، بیان کارکردهای دنیوی و آثار عملی آن در زندگی فردی و اجتماعی باشد و این شیوه، راه را بر سخن از دلایل صدق و حقانیت ببندد

 

این آسیب در علوم انسانی غربی مشاهده می‏شود، اما به تدریج به جمعی از آثار داخلی نیز راه یافته است. کتاب‏ها و مقالات متعددی در شاخه‏های مختلف علوم انسانی مانند روان‏شناسی و جامعه‏شناسی نگارش یافته است که رویکرد کارکردگرایانه دارند.

 

رواج این‏گونه آثار به تدریج روند اسلامی‏سازی را به انحراف سوق می‏دهد. اگر کارکردگرایی در طول صدق‏گرایی و متأخّر از آن قرار گیرد، ارزشمند است؛ اما اگر هم عرض آن و جایگزین صدق‏گرایی شود، آسیب خواهد بود. هدف نهایی علوم انسانی موجود، کارکرد دنیوی است. البته اگر کارکرد را اعم از دنیوی و اخروی بگیریم، مشکل حل می‏شود؛ اما واژه کارکردگرایی در مباحث علوم انسانی ناظر به دنیاست و تعمیم آن به آخرت، وضع اصطلاح جدید تلقّی می‏شود.

 

یکی از خطرهای حاکمیت کارکردگرایی برای اسلامی‏سازی علوم انسانی، فراموشی حقیقت و انحراف تدریجی از آن است. اگر اسلامی‏سازی علوم ما را از صراط مستقیم دور سازد، تفاوت میان اسلام و غیراسلام کمرنگ خواهد شد.

 

خطر دیگر تقدم کارکردگرایی بر صدق‏گرایی، یافتن جایگزین برای آموزه‏های دینی است؛ برای مثال اگر فلسفه اقامه نماز فقط نوعی تنش‏زدایی روانی تلقّی شود، چه بسا گفته شود در برخی شرایط نوعی ورزش (مثلاً یوگا)، تأثیر بیشتری دارد؛ پس باید بتوانیم نماز را با حرکات دیگری جایگزین کنیم.

 

البته آموزه‏های اسلامی کارکردهای دنیوی عمیق و ماندگاری دارد؛ اما هدف اصلی از انجام دادن آنها فراتر از این سطح است.

 

2. تبیین‏گرایی به جای استدلال‏گرایی

 

از دیگر نتایج تزلزل مبانی معرفت‏شناختی در غرب و حاکمیت نسبیت‏گرایی آن است که جایگاه استدلال منطقی تضعیف، و تبیین جایگزین آن شده است. جمعی از اندیشمندان غربی برای ارائه دیدگاه‏ها و رویکردهای جدید و نفی نظریه‏های سابق، تبیین قابل فهم و بدون تناقض منطقی از یک موضوع را برای پذیرش آن کافی می‏دانند.

 

منظور از تبیین در اینجا، بیان چرایی فرضیه با ارائه استدلال برای رسیدن به نتیجه قطعی در برابر گزینه‏های بدیل نیست، بلکه مراد از آن، ارائه یک وجه محتمل و قابل فهم است که می‏تواند یکی از گزینه‏های قابل قبول تلقی شود. جرج لیندبک، پایه‏گذار مهم کلام پست‏لیبرال، با صراحت در کتاب مهم و مشهورش، «ماهیت آموزه 4» برای پذیرش یک نظریه، تبیین را کافی می‏داند و نیازی به اثبات نمی‏بیند.

 

این شیوه امروزه کمابیش به علوم انسانی در کشور ما نیز سرایت کرده و در حال افزایش است. برخی با ارائه تبیین‏های مختلف از یک فرضیه محتمل و تکرار آن، در صددند آن را در اذهان مخاطبان جای دهند. این شیوه غلط در غرب، بویژه پس از نیمه دوم قرن بیستم، تا حد زیادی جای باز کرده است و بتدریج به آثار داخلی ما در علوم انسانی نیز سرایت کرده است.

 

اگر در علوم انسانی استدلال تضعیف شود، هر ادعا، فرضیه یا تفکر غلطی می‏تواند به تدریج جای باز کند و مقبول تلقّی شود. معمولاً اگر مطلب تازه‏ای به زبان‏های مختلف تکرار شد، به تدریج حقیقت تلقّی می‏شود. این خطر، اسلامی‏سازی علوم انسانی را تهدید می‏کند.

 

3. کاربردگرایی به جای علم‏گرایی

 

یکی از آسیب‏ها در عرصه اسلامی‏سازی علوم انسانی، تلاش برای به کارگیری آثار علوم انسانی غربی در عرصه‏های مختلف حیات فردی و اجتماعی، در مقایسه با اهتمام به نظریه‏پردازی است.

 

علوم انسانی غربی هر دو جهت را حفظ کرده است، هم مطابق فرهنگ، مبانی و نیازهای مادی خود علم‏گرا و هم آن را در ابعاد مختلف جامعه به کار می‏گیرد، اما در کشور ما بیش از آنکه درصدد تولید علم متناسب با فرهنگ و دین جامعه، تلاش شود، نتایج این علوم به منزله داروهای آماده، مورد بهره‏برداری قرار گرفته‏اند.

 

رویکرد کاربردگرایانه، انتقال منفعلانه علوم انسانی به جامعه دینی، بدون توجه به شناسنامه فرهنگی آن را به دنبال دارد. از آنجا که این علوم در فرهنگ و جوامع غربی شکل گرفته و رشد یافته‏اند و بر اساس نوع مبانی ارزش‏های حاکم بر غرب ساخته و پرداخته شده‏اند، لازم است در کاربرد آن دقت کافی شود.

 

متأسفانه باید گفت چنین دقتی در کاربرد آنها کمتر مشاهده می‏شود. نمی‏توان با نگاه کاملاً ابزاری از نتایج علوم انسانی برای اهداف اسلامی بهره برد؛ زیرا بخش زیادی از مسائل و آثار علوم انسانی، با مبانی غیراسلامی پیوند دارد و کاربرد آنها به گسترش فرهنگی غیراسلامی می‏انجامد. از این‏رو، نظریه‏پردازان و متفکران باید درباره تأثیرهای منفی کاربرد کورکورانه علوم انسانی غربی در کشور تحقیق کنند و قبل از کاربردگرایی، علم‏گرایی را در این عرصه رواج دهند.

 

البته پس از بومی‏سازی و اسلامی‏سازی این علوم، می‏توان آثار دیگری از کاربرد آنها را در جامعه اسلامی مشاهده کرد. 

 

4. خلط اسلامی‏سازی و بومی‏سازی

 

گاهی بومی‏سازی یا ایرانی‏سازی علوم انسانی مساوی اسلامی‏سازی تلقّی می‏شود؛ در حالی که ایرانی‏سازی غیر از اسلامی‏سازی است. البته اگر ایران اسلامی مدنظر باشد، یعنی تحقیق در علوم انسانی به سمتی باشد که اهداف ایران اسلامی را برآورده سازد، نتیجه حاصل از آن قابل قبول است که در این صورت متفاوت از ایرانی‏سازی صرف است.

 

بومی‏سازی علوم انسانی در کشور ما به معنای توجه به فرهنگی ایرانی و ملی در تحقیقات علوم انسانی است؛ در حالی که اسلامی‏سازی به معنای توجه به فرهنگی اسلامی است. به نظر می‏رسد فرهنگ ایرانی و ملی تا رسیدن به فرهنگ اسلامی مطلوب که مستلزم حاکمیت ارزش‏های اخلاقی، انسانی و الهی در رفتار افراد جامعه و نهادهای اجتماعی است، فاصله زیادی دارد. 

 

5. فقدان روش‏شناسی مناسب علوم انسانی اسلامی

 

یکی از محورهایی که به تحقیق نیاز دارد، روشن کردن روش‏شناسی تحقیق در علوم انسانی غربی و رابطه آن با روش در علوم انسانی اسلامی است. بی‏توجهی به روش مناسب پژوهش، اسلامی‏سازی را با مشکل مواجه می‏سازد.

 

اگر در تعریف علوم انسانی غربی، رویکرد پوزیتیویستی اگوست کنتی را بپذیریم که نوعی انسان‏شناسی تجربی است، با رویکرد اسلامی که عقلی، نقلی و شهودی است، در تعارض خواهد بود. لازم است که رابطه روش وحیانی با سایر روش‏ها (روش تجربه بیرونی و درونی و عقلی) روشن شود.

 

پرسش دیگری که باید پاسخ داده شود این است که آیا تحقیق در همه علوم انسانی اسلامی بر اساس روش واحدی است یا نوع رشته و مسائل هر کدام اقتضایی خاص دارد؟ نگاه روش‏شناختی واحد به همه اینها، آسیبی است که تحقیق اسلامی را تهدید می‏کند. عدم تفکیک روشی میان مسائل هر رشته، ما را از رسیدن به هدف دور می‏سازد.

 

بدین ترتیب، تبیین نکردن حد و مرز روش‏های تجربی، عقلی، نقلی، شهودی و وحیانی در مسیر اسلامی‏سازی انواع علوم انسانی یکی از آسیب‏های فراروی ماست. بدین منظور باید مرز میان علوم طبیعی و انسانی با نگاه اسلامی روشن شود.

 

روش موجود در علوم طبیعی تجربی است؛ اما در علوم انسانی، هرمنوتیک نیز جایگاه ویژه‏ای دارد. بی‏توجهی به میزان متفاوت نقش هرمنوتیک که فهم فهم یا روش فهم است، در علوم طبیعی و انسانی، آسیبی است که رویکرد اسلامی به علوم انسانی را تهدید می‏کند.

 

در مسیر اصلاح روش‏شناسی این علوم باید روشن شود که چگونه می‏توان علوم انسانی را از تنگ‏نظری‏های بینش پوزیتیویستی رها ساخت و بنیان‏های معرفتی، فلسفی و فرهنگی آن را کشف کرد.

 

6. عینی‏نگری و قطعیت‏بخشی به علوم تجربی

 

یکی از آسیب‏های اسلامی‏سازی علوم انسانی، قطعی تلقّی‏کردن نتایج علوم تجربی و کلی‏نگری در آن از یک‏سو، و ظنی تلقّی‏کردن نتایج سایر علوم از سوی دیگر است. عده زیادی بسیار خوشبینانه به علوم تجربی و نتایج آن می‏نگرند. چنین نگاهی با روش صحیح تحقیق ناسازگار است. افزون بر آنکه مانع ارزیابی صحیح علوم انسانی و اسلامی‏سازی آن می‏شود.

 

7. محدودسازی روش تحقیق در علوم انسانی به روش تجربی

 

اگر روش تحقیق در علوم انسانی را به روش تجربی محدود سازیم ـ چنان‏که امروزه روش غالب در کشور ما همین است ـ در اسلامی‏سازی این علوم با مشکلات جدی مواجه می‏شویم. حاکمیت رویکرد پوزیتیویستی در غرب، در چند سده اخیر موجب شده است که تنها روش معتبر در این عرصه، روش تجربی تلقّی شود؛ در حالی که علوم انسانی به دلیل پیوند ویژه با انسان، باید از سایر روش‏های معتبر معرفتی نیز بهره گیرد؛ در غیر این صورت، نگاه به انسان مورد تحقیق در علوم انسانی، نگاهی یک‏سویه و غیرجامع خواهد بود.

 

امروزه غالب دانشگاهیان روش تحقیق خود را در علوم انسانی، به ویژه در روان‏شناسی و جامعه‏شناسی، به روش تجربی محدود کرده‏اند و حوزویان به بعد تجربی این علوم توجه اندکی نشان می‏دهند. این نگرش محدود در روش تحقیق که از یک‏سو در دانشگاه و از سوی دیگر در حوزه علمیه مشاهده می‏شود، آسیبی است که مانع نیل به اسلامی‏سازی علوم انسانی می‏شود. 

 

8. سطحی‏نگری به جای اجتهادگرایی

 

اسلامی‏سازی علوم انسانی، تلاش‏های اجتهادی و تحلیل عمیق منابع استنباط را می‏طلبد و صرف اضافه کردن برخی آیات و روایات به منابع غربی، آنها را اسلامی نمی‏سازد. بخشی از کارهایی که امروزه به نام اسلامی‏سازی انجام می‏گیرد، چیزی جز گام‏های سطحی در این مسیر تلقّی نمی‏شود.

 

برای مثال، آنچه در منابع اسلامی در کتب روایی، تفسیری و آثار ارزشمند عالمان گذشته با عنوان «اخلاق» آمده است، دربردارنده آموزه‏های تربیتی، روان‏شناختی، جامعه‏شناختی و... است که به خوبی از هم تفکیک نشده‏اند.

 

مرزها و ابواب «فقه الاخلاق»، «فقه التربیه»، «فقه النفس»، «فقه الاجتماع» و رابطه اخلاق با تربیت، روان‏شناسی، فقه، حقوق و...، به اندازه کافی بررسی نشده است. روایات ناهمگون، متداخل یا متعارض درباره اخلاق به معنای عام، فراوان است و پژوهش‏های اجتهادی در این عرصه‏ها، اندک و غالباً ضعیف است.

 

بخشی از کارهایی که انجام می‏شود، در حد افزودن برخی روایات به منابع غربی است و این برای اسلامی‏سازی کافی نیست. آنچه موردنیاز است، عبور از سطحی‏نگری به اجتهادگرایی است. از طرفی چون مواجهه با مسائل جدید علوم انسانی و عرضه آنها بر کتاب و سنت، راهی طی‏نشده و بدون پیشینه کافی است، اجتهادی قوی‏تر از تحقیق در مسائل تکراری و دارای پیشینه، می‏طلبد.

 

ورود روش‏های جدلی، ذوقی و شاعرانه در تبیین علوم انسانی اسلامی نیز آسیب دیگری است که اجتهادگرایی در این مسیر را تهدید می‏کند. همچنین قداست‏گرایی در تحلیل متون علمی، مانع تحقیق اجتهادی تلقّی می‏شود. 

 

اسلامی‏سازی علوم انسانی باید با احتیاط انجام پذیرد و تطبیق سریع آیات و روایات بر آموزه‏های علوم انسانی و رد و اثبات آنها به دقتی ویژه نیاز دارد. یکی از آسیب‏ها در این مسیر، انطباق آموزه‏های اسلام با تکیه به روایات ضعیف از حیث سند یا دلالت و یا استناد به آیاتی از قرآن است که دلالتش‏ضعیف است. طرح ‏این‏گونه ‏مباحث، ضریب خطای نظریه‏های اسلامی در علوم انسانی را بالا می‏برد و بتدریج راه را بر استناد به دلایل محکم دینی نیز می‏بندد. 

 

9. بی‏توجهی به میزان پیوند میان علوم انسانی اسلامی و تمدن اسلامی

 

علوم انسانی نقشی شگرف و بنیادین در توسعه تمدن جوامع غربی ایفا کرده و حتی مرجع فکری تمدن غرب است و در مقایسه با علوم تجربی، فنی مهندسی و پزشکی، جایگاهی برتر دارد؛ زیرا علوم انسانی منبع تدوین طرح‏های کلان و حیاتی جامعه است؛ در حالی که علوم تجربی، فنی مهندسی و پزشکی برای طرح‏های خرد به کار می‏آیند و جایگاه طرح‏های کلان برتر از طرح‏های خرد است.

 

در واقع، مدیریت و جهت‏دهی طرح‏های خرد به وسیله طرح‏های کلان انجام می‏گیرد. در غرب، علوم انسانی، بر علوم تجربی حاکم است؛ اما در کشور ما وضع به گونه‏ای دیگر است.

 

یکی از آسیب‏های اسلامی‏سازی علوم انسانی در کشور ما غفلت از میزان پیوند آن با تمدن اسلامی است. نگارش علوم انسانی اسلامی در جامعه ما به گونه‏ای نبوده است که ابعاد تمدن اسلامی را آشکار کند، راه ما را به سوی این هدف هموار سازد، و علوم انسانی را بر علوم تجربی حاکم نماید.

 

تا پیش از انقلاب اسلامی، در تدوین و اجرای طرح‏های خرد و کلان مقلد و وابسته به غرب بوده‏ایم. بعد از انقلاب، تلاش‏های اولیه برای استقلال در بخش طرح‏های خرد (علوم تجربی) آغاز شد؛ غافل از آنکه استقلال واقعی و حرکت در جهت تمدن اسلامی بدون استقلال در طرح‏های کلان (علوم انسانی اسلامی) ناممکن است. در حالی که دانشگاه‏های ما همچنان جایگاه تدریس علوم انسانی غربی بوده و هست، بدون آن که گام‏های لازم برای اسلامی‏سازی آن برداشته شود.

 

پیوند میان علوم انسانی اسلامی و تمدن اسلامی دو نکته را بر ما عیان می‏سازد:

 

نکته اول ضرورت اسلامی‏سازی این علوم است؛ چرا که تمدن اسلامی جز در سایه به‏کارگیری علوم انسانی اسلامی حاصل نمی‏شود و اگر هم تغییری حاصل شود، زودگذر و ناپایدار خواهد بود.

 

دوم آن که تحقق اسلامی‏سازی علوم انسانی نشانی ویژه دارد و آن اینکه باید بتواند جامعه را به سمت تمدن اسلامی سوق دهد، نه اینکه به تثبیت بیشتر تمدن غربی در کشور ما بینجامد. همین که ما نتوانسته‏ایم تمدن اسلامی را به گونه‏ای نسبتاً مطلوب محقق کنیم، نشان می‏دهد که اسلامی‏سازی علوم انسانی ما دچار ضعف و آسیب است. 

 

ادامه دارد ...

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار