گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ بحث تحول در علوم انسانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه ویژه ای قرار گرفت. پرداختن به این امر طی سالیان بعد نیز با وجود فراز و نشیب های بسیار، همچنان پر رونق باقی مانده است.
شاید بتوان فرمان انقلاب فرهنگی حضرت امام (ره) را در سال 1359 نقطه آغازین رویکرد «اسلامی سازی علوم انسانی» دانست.
رویکردی که به مرور به ایجاد «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» انجامید و پس از مدتی، پس از گذشت مدتی، دو نهاد دیگر «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» و «مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)» نیز برای پیگیری این مباحث تاسیس شدند؛ مؤسساتی که هر یک، به نوبه خود، آثار و دستاوردهای مهمی را در زمینه اسلامی سازی علوم انسانی عرضه داشتند.
در بخش دوم گفت و گو با حجت الاسلام دکتر آذربایجانی، با توجه به فعالیت ایشان در هر دو نهاد «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» و «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)» ریشه ها، شاخه ها و آسیب های اسلامی شدن علوم انسانی (علی الخصوص رشته روانشناسی) را بررسی کردیم و به بررسی فعالیت های دو نهاد مذکور در این زمینه پرداختیم.
خبرگزاری دانشجو: با توجه به حضورتان درپژوهشگاه حوزه و دانشگاه کلیتی از روند تحول در علوم انسانی که در موسسه امام و پژوهشگاه مورد پیگیری است را شرح دهید؟ همکاری این نهاد با شورای تحول به چه صورت است؟ از تالیفات و خروجی ها در این زمینه بگویید.
آذربایجانی: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یک نهاد صفی است و شورای تحول و کارگروهها یک نهاد ستادی. نگاه نهادهای ستادی عمدتا نگان کلان و سیاست گذاری است در حالی که وظیفه نهادهای آموزشی و پژوهشی مثل پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه امام خمینی این است که متونی که در زمینه تحول مورد نیاز است را تهیه کنند.
یعنی در نهادهای ستادی سرفصلها نوشته و تصویب میشود و نهادهای صفی برای این اهداف متنها را آماده میکنند؛ پس تداخلی بین این دو وجود ندارد.
آنها کارشان تحقیق و پژوهش و آموزش است و در شورای تحول نگاه کلان و کلی وجود دارد.
در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه حدود بیش از 200 کتاب در گروههای دهگانه تالیف و تصنیف شده و نگاه عمده آنها هم علوم انسانی با یک نگاه دینی است. در رشتههای روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، تعلیم و تربیت، تاریخ، علوم قرآنی، فلسفه و حقوق تالیفاتی صورت گرفته است.
مثلاً در زمینه روانشناسی حدود 20 کتاب در موضوعات روانشناسی رشد، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی خانواده، روانشناسی بالینی، درمانگری، روش تحقیق و روانشناسی دینی تالیف و تصنیف کرده ایم.
تولید علم بخشنامه ای و شتابزده محقق نمی شود
خبرگزاری دانشجو: به نظر شما جامعه ی علمی کشور، چقدر پذیرش بومی شدن و اسلامی کردن علوم انسانی را دارد ؟
آذربایجانی: در جواب این سوال باید به دو نکته اشاره کنم. نکته اول این است که دانش و علم یک حرکت درون زاد و خود بنیاد است و یک امر بخشنامه ای و دستوری نیست.
اگر کسی این فکر را داشته باشد که بتوان با دستور و بخشنامه علم تولید کرد، اشتباه کرده است. خود اساتید و صاحب نظران یک رشته علمی باید به این نکته برسند که در آن علم پژوهش و تولید علم کنند و جهت گیری های خاص داشته باشند.
نکته دوم این است که همه دنیا که دارای قدرت و ثروت خاصی هستند در دولت ها و نهادهای خصوصی، وقتی روی علم سرمایه گذاری می کنند، جهت گیری های خاصی مدنظرشان است و بحثی که امروزه مطرح است، سیاست گذاری علم و مدیریت آن است.
کسی نمی تواند منکر این امر شود و بگوید: «نه! علم راه خودش را دارد می رود». از گذشته این امر بوده و امروز هم بسیار مشهود است.
مثلا امروزه طب سوزنی که اختصاص به کشورهایی مثل چین داشت به این دلیل که روی آن سرمایه گذاری شده این قدر رشد پیدا کرده که در کشورهای غربی هم به عنوان یک شاخه طبی و پزشکی روی آن حساب می شود.
این است که امروزه بحث سیاست گذلری قابل انکار نیست و نمی توانیم از آن غفلت کنیم. جمع بندی من از این دو نکته این است که از یک طرف مسئولین و نهادهای سیاست گذار باید در زمینه بحث های علم دینی و بومی هزینه کنند، از طرف دیگر وقتی بودجه روی این قسمت ها گذاشته شده و تشویق و ترغیب ایجاد شود، انگیزه ها به تدریج به این سمت می آید.
فرآیند توجیهی، معرفتی و انگیزشی برای اساتید
در کنار همه ی این ها، توجیه های معرفتی هم در کنارش باید انجام شود و مسئولین نباید انتظار داشته باشند با بخشنامه تولید علم صورت گیرد. باید فرآیند توجیهی، معرفتی و انگیزشی برای اساتید و دانشمندان در هر رشته ای فراهم شود.
الان نسبت به ده سال گذشته بخش بیشتری از اساتید ما در رشته های مختلف علوم انسانی هم زمینه های انگیزشی برایشان به وجود آمده و هم توجیه های معرفتی برایشان اتفاق افتاده و پذیرفته اند که ما هم می توانیم علم دینی و بومی داشته باشیم.
در عین حال من معتقدم آن حرکت های انگیزشی و معرفتی باید انجام بگیرد تا ما بتوانیم همکاران بیشتری را در این مسیر با خودمان همراه کنیم.
خبرگزاری دانشجو: با توجه به تخصص جنابعالی در روانشناسی و پیگیری نقد مکاتب غالب غرب در این حوزه چه تصویری از گذشته، حال و آینده ی روانشناسی ایران دارید؟ آیا قابلیت پرداخت و تحول در روانشناسی امروزه مهیاست ؟
آذربایجانی: به اعتقاد من، پیشرفت علم به کمک ما می آید. در گذشته نظریههای کلاسیک و نظریه پردازیهای مهم مطرح بودند مثل فروید یا پیاژه که اینها چشم پرکن بودند و این نگاه، برخی از اساتید دانشگاهی ایرانی ما را مرعوب میکرد و تنها چیزی که به آن فکر می کردند ترجمه آثار آنها بود. در آن زمان، کسی به سمت تالیف و تولید و تحقیق و پژوهش بومی نمیرفت.
ولی دو حرکت به وجود آمده که به نظر من میتواند کمک کننده ی حرکت بومیسازی و اسلامی کردن باشد.
اول این که به جای نگاه تک بعدی، امروزه دیدگاه ها به سمت چند بعدی پیش رفته و دیدگاههای چند بعدی به طور جدی مطرح میشود. دیگر در بحثهای روانشناسی تربیتی- اجتماعی و دیدگاههای دیگر نمیتوانیم بگوییم یک مکتب حاکم است.
در اکثر موارد این را میبینیم که صرفاً نظریههای شناختی و یا رفتاری مطرح نیست و ترکیبی از اینهاست که کارایی دارد؛ پس نظریهها و مکاتب به سمت این پیش میروند که نگاهی تلفیقی به آنها شود و این قضیه، زمینه را برای حضور نگاههای بومی ما هم فراهم میکند.
معنویت در روانشناسی از نگاه های شرقی تغذیه می شود
مثلاً یک رفتارگرا نمیتواند بگوید فقط حرف من درست است و در این نگاه چند بعدی، ما هم میتوانیم یک عضو این پازل باشیم.
نگاه دومی که در جنبش های جدی رواشناسی در 15سال اخیر به وجود آمده، نگاه های روانشناسی مثبت است که به توان های انسان توجه می کنند. نگاه هایی که با ارزش ها سر و کار دارند مانند شکرگزاری شادکامی، عفو و ... زمینه را برای نگاه های دینی و بومی ما فراهم می کند.
همچنین با پیشرفت و مطرح شدن روانشناسی معنوی و حضور معنویت در روانشناسی که بیشتر از نگاه های شرقی تغذیه می شود و دنیا به این نتیجه رسیده که می تواند نگاه های معنوی را هم مطرح کند.
در حال حاضر، بحث مراقبت های معنوی در روانشناسی بطور جدی مطرح است و از روانشناسی به بحث های پزشکی کشیده شده است؛ یعنی در بیماری های صعب العلاجی مثل سرطان به این نتیجه رسیده اند که مراقبت های معنوی می تواند به درمان بیماری های جسمی کمک کند.
به همین خاطر من نسبت به آینده بسیار خوش بین هستم که اگر این نگاهی که در دپارتمان های جهانی روانشناسی به وجود آمده را به داخل منتقل کنیم و اساتید در دانشگاه متوجه این امور شوند، زمینه برای نگاه های بومی و نگاه های اسلامی به روانشناسی فراهم خواهد شد.
من در بخشی از دانشجویان آمادگی خوبی می بینم
خبرگزاری دانشجو: برای ورود دانشجویان به طور جدی در بحث تحول در علوم انسانی و به طور خاص رشته روانشناسی چه ملزومات و ضروریاتی وجود دارد؟
آذربایجانی: برای دانشجویان از بعد انگیزشی آمادگی بیشتری وجود دارد. با توجه به صحبت هایی که مقام معظم رهبری داشتند، من در بخشی از دانشجویان آمادگی خوبی می بینم؛ ولی ما از نظر معرفتی در چند محور باید تلاش کنیم تا بتوانیم به تدریج زیرساخت های معرفتی این قضیه را آماده کنیم.
یکی در بعد فلسفی؛ که هم باید آنها آشنایی کلی با فلسفه کلی اسلام داشته باشند و با بحث های معرفت شناسی خودمان چارچوب های نظری علوم را بهتر بشناسند.
دوم اینکه باید با فلسفه علم و فلسفه علوم انسانی آشنا شوند؛ بدانند آن چیزهایی که امروزه تحت عنوان دانش در علوم انسانی مطرح می شود، وحی منزل نیست! اینها هم یک سری چیزهایی است که مبتنی بر پیش فرض هاست و لازمه شناخت آنها، شناختن آن پیش فرض هاست.
بحث سوم اینکه با فلسفه هر یک از رشته های خودشان آشنا شوند؛ مثلا در دانش روانشناسی با فلسفه روانشناسی.
مورد چهارم اینکه ما با پیشینه و سابقه آن علم در میراث علمی خودمان آشنا شویم؛ چرا وقتی بحث تاریخچه روانشناسی مطرح می شود فقط به تاریخ یونان و غرب اشاره می شود؟ ما باید در دوره علمی و تمدنی طلایی خود یعنی قرن چهارم، پنجم و ششم به دنبال ریشه های این علم بگردیم. آراء اندیشمندان را بررسی کنیم و با ایده های قابل توجهشان آشنا شویم که این باعث خودباوری هم می شود.
بحث پنجم هم متون خودمان است یعنی آیات و روایات؛ متون دینی ما غنی هستند، چون آیات و روایات درصدد هدایت انسان هستند و علوم انسانی هم آمده اند برای مدیریت و تربیت انسانها.
در هر یک از رشتههای علوم انسانی آموزههای دینی در آن حوزه باید برای دانشجویان گفته شود تا با ایده های جدید آشنا شوند. مثلاً در رشته روانشناسی، آموزههای روانشناسی در قرآن و حدیث را بیان کنند یا در اقتصاد آموزههای اقتصادی را در قرآن و حدیث...
این 5 قسمت دانشجویان را از نظر معرفتی آماده می کند که هم جایگاه دانش علوم انسانی که امروزه دارد مورد توجه قرار میگیرد را بهتر بفهمند و قضاوت درستی از آن داشته باشند.
من معتقد نیستم که علوم انسانی قبلی باید به یکباره کنار گذاشته شوند، چرا که حاصل عقلانیت انسان هستند؛ اما در کنار این ها، باید کاستی هایشان شناسایی و مرتفع شود.
هدف ما از این 5 محور این است که اول جایگاه دانش علوم انسانی شناخته شود و دوم، دانشجویان بتوانند کاستیها، از بعد دانش، بینش و توانش را تشخیص دهند و ظرفیت های خودمان را بشناسند.
تولید علم، یک حرکت تدریجی است
خبرگزاری دانشجو: به عنوان سوال آخر چه راهکارهایی برون رفت از وضعیت مبهم علوم انسانی امروز کشور دارید؟
آذربایجانی: بحث تحول علوم انسانی از جنس تولید علم و نظریه پردازیست. در این زمینه، کارهای کارشناسی دقیق باید انجام شود و بحثهای شتابزده، بخشنامهای، دستوری و سیاسی کاری به نتیجه نمیرسد.
تولید علم، یک حرکت تدریجی است. اگر ما به صورت کارشناسی و درونزا، و با این رویکرد که اصحاب علم و دانشمندان و نخبهها و افراد برتر هر علم را در این موضوع درگیر کنیم، در این راه قدم بگذاریم، حرکت ما درست و نتیجه بخش خواهد بود.