به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، این روزها اگر سری به کوچه و خیابانها بزنید، اگر چند قدمی در خیابانهای اصلی شهر راه بروید، بویژه آنجاها که به اصطلاح راسته فروش لباس و لوازم مورد نیاز برای تدارک برنامههای سال نوست و اگر این روزها کمی دقیقتر به شهر و ساکنانش نگاه کنید، جنب و جوشی را میان آنها خواهید دید که حسابی بوی عید و سال نو را دارد؛ جنب و جوشی که هر سال از همین روزها شروع میشود و تا آخرین لحظه سال ادامه پیدا میکند.
این تحرک و برو بیای مردمی تا حدودی هم به فوتبال میماند، فوتبالی که باید در آن برنده شویم و هنوز صفر ـ صفر مساوی هستیم، پس هر چه به دقیقه 90 نزدیکتر میشویم، هیجان هم فزونی میگیرد.
به هر حال ـ چه بخواهیم و چه نخواهیم ـ بوی عید و رسیدن سال نو در محلهها، خیابانها و خانهها پیچیده است؛ بهار میآید و مردم خودشان را برای استقبال از آن، شروع سال نو و تدارک برنامههای عید آماده میکنند. یکی از سنتهای چنین روزهایی که از دوران گذشته وجود داشته و هنوز هم خیلیها به آن پایبندند، خرید شب عید است.
شب عیدی که فقط نامش شب عید است و حالا از یک ماه قبل شروع میشود و گشت و گذار در خیابانها، ایستادن جلوی ویترینها، یک نگاه به اجناس و یک نگاه به قیمتها و دودلشدن در خریدن یا نخریدن مقدمه آن است.
در این میان، بازار دستفروشی یا شکستن قیمتها توسط مغازهداران نیز بهعنوان سنتی دیرین همواره در کنار گرانیهای شب عید وجود داشته و میتوان گفت در جلب مشتریان مخصوص به خود که در سالهای اخیر نیز بر تعداد آنها افزوده شده، موفق عمل کرده است.
بازار حراجیها را باور کنیم یا نه!!
آنچه که در دل آدمهای مردد میگذرد را تا حدی گفتیم، همانهایی که در واقعی بودن قیمتها در حراج شک دارند، آنها که وقتی برچسب قیمت یک کالا را که هفته قبل مثلا صدهزار تومان را نشان میداد و حالا روی آن خط خورده و مثلا به 60 هزار تومان رسیده یک سیاه بازی میدانند.
برای همین اینها را هرگز نمیتوان در صف یک حراجی دید چون هنوز پاسخ این پرسش را نیافتهاند که مگر میشود فقط به بهانه پایان فصل، جنسی را با ضرر فروخت یا از سود چشمگیر آن چشمپوشی کرد.
اینها آدمهایی هستند که به خرید ارزان باور دارند، نه خرید از برندها - یا مغازههایی که ادای برندها را در میآورند - که پول اسم و رسمشان را میخورند. برای همین اینها را هرگز نمیتوان در صف یک حراجی دید چون هنوز پاسخ این پرسش را نیافتهاند که مگر میشود فقط به بهانه پایان فصل، جنسی را با ضرر فروخت یا از سود چشمگیر آن چشمپوشی کرد.
این افراد با این طرز تفکر البته بازنده هم نیستند، اما طرز فکرشان شاید خوشایند طرفداران سینه چاک حراجها نباشد. مدافعان حراج همیشه چشمشان دنبال برندهاست و اینکه چه زمانی اجناس را حراج میکنند یا اینکه اگر برندی حراج ندارد، کدام فروشگاه است که اجناسش را کمتر از قیمت میفروشد.
تب این مدافعان تند است. آنها خود را همیشه برنده ماجرای حراج میدانند و با آب و تاب تعریف میکنند که فلان لباس را که آرزوی پوشیدنش را داشتند بالاخره در فلان حراجی به قیمتی باور نکردنی خریدهاند.
اینها همان کسانی هستند که پشت در بسته فروشگاه فلان برند از صبح زود صف میکشند و ناراحت نمیشوند اگر یک روزشان را صرف خرید از حراجی کنند. در شهر ما تهران از این صفهای عریض و طویل که آدمهای مشتاق حراج تشکیل دادهاند، زیاد است.
آنها که از اوایل صبح، مشتاقانه در یک خط مستقیم پشت سر هم میایستند تا وقتی ازدحام جمعیت زیاد شد آنها جزو نفرات اولی باشند که وارد فروشگاه میشوند و دست روی بهترین اجناس با مناسبترین قیمت میگذارند. اینها تردید را کنار گذاشته و ایمان آوردهاند که خرید از حراجی همیشه به نفعشان است.
حراج شیرین است
کاری به دودلها و مرددها نداریم، درباره بدبینها یا آنها که حراجی را کلاه سر مردم گذاشتن میدانند یا آنها که همیشه دخلشان از خرجشان کمتر است و پول و حوصلهای برای پرداختن به این موضوعات ندارند، حرف نمیزنیم. ما از یک حراجی استاندارد میگوییم که نه قصدش فریب مردم است و نه خرید کردن از آن به ضرر مشتریها.
با اینکه در بیشتر مغازهها مینویسند چانه بیچانه اما شیرینی معامله در فرهنگ ما چانه زدن و تخفیف گرفتن است. در فروشگاهها هنگامی که فروش عادی برپاست و اجناس، متناسب با فصل عرضه شده، چانه زدن و تخفیف گرفتن کار سختی است. فروشنده حاضر به پایین آوردن قیمت نیست، او حتی هزار تومان تخفیف دادن را به ضرر خود میداند. فروشنده حرفش این است که مشتری نباید راضی به متضرر شدن مغازهدار شود و بر سر قیمتی که کاملا منصفانه است، چانه بزند.
اما مشتری چانه زدن را حق خود میداند و یک کلام بودن مغازهدار را بر بیتوجهی او به حقوق مشتری حمل میکند. پس یا خسته و دمق از مغازه بیرون میرود و قید خرید را میزند یا میماند و دلچرکین خرید میکند.
ولی در حراجی کمتر کسی دست خالی میماند. در حراجیها بدون اینکه جر و بحثی بین فروشنده و مشتری اتفاق بیفتد، جنس مورد نظر با تخفیفی چشمگیر فروخته میشود. همین است که افراد در حراجیها حس برنده بودن دارند و دیگر به این فکر نمیکنند با اینکه تخفیف گرفتهاند، ممکن است کالای مورد نظر را با قیمتی بالاتر از قیمت بازار خریده باشند.
آنها که از اوایل صبح، مشتاقانه در یک خط مستقیم پشت سر هم میایستند تا وقتی ازدحام جمعیت زیاد شد آنها جزو نفرات اولی باشند که وارد فروشگاه میشوند و دست روی بهترین اجناس با مناسبترین قیمت میگذارند. اینها تردید را کنار گذاشته و ایمان آوردهاند که خرید از حراجی همیشه به نفعشان است
همین حس خوشایند ناشی از ارزان خریدن کالاهاست که حراجیها را پرطرفدار کرده است تا آنجا که در شهر تهران - که رتبه اول در تشکیل حراجیها و تخفیف خوردن برندها را دارد - هر روز حراجی تازهای برپا میشود و حتی طرفداران حراج از شهرستانها نیز به پایتخت میآیند.
البته این به آن معنی نیست هر که به حراجی بیاید حتما چیزی میخرد، چون حتی طرفداران این نوع بازارها نیز در ذهن خود قیمتها را سبک و سنگین میکنند و اگر کالایی ارزش قیمت تعیین شده را نداشته باشد از خریدش صرفنظر میکنند اما موضوع این است که همچنان گروه زیادی از مردم بر این باورند خرید از حراجی به نفعشان تمام میشود، همان موضوعی که بقای حراجیها و فروشهای فوقالعاده را تضمین میکند.
وقتی حراج تلخ میشود
با این حال، حتی یک حراجی خوب هم بدون اشکال نیست. فارغ از واقعی بودن یا نبودن قیمتها در حراجی، نکته آزاردهنده بخصوص در فروشگاههای متعلق به مارکهای معروف، شلوغی و ازدحام است.
در تهران طبیعی است اگر در فصل حراج یک صف دور و دراز از مشتریها پشت در فروشگاهها دیده شود، اما مشتریها هنوز به این وضع عادت نکردهاند چون به تجربه دریافتهاند هر کسی که ابتدای صف قرار بگیرد و زودتر وارد مغازه شود بهترین اجناس را میخرد و او که ته صف قرار گرفته و باید تا رسیدن نوبت، انتظار بکشد چارهای جز خرید اجناس مانده ندارد.
تمام شدن سایزها و رنگهای پرطرفدار، دغدغه این افراد است بخصوص اینکه برخی فروشگاهها از ابتدای حراجی فقط اجناسی را در معرض دید عموم میگذارند که یا تک سایز شده یا تک رنگ است. در این میان هم فروشگاههایی هستند که اجناسی را که در طول سال به خاطر برخی عیوب به فروش نرفته است، حراج میکنند و طبیعی است افراد حتی با وجود تخفیف تمایل به خریدشان کمتر است.
اینها مشکلات برخی حراجیها و دغدغه بخشی از مردم است، همانهایی که گویا شرطی شدهاند و به امید برپا شدن حراجیها، فصول را به پایان میبرند و ولع سیریناپذیرشان برای خریدی بهتر و ارزانتر، بستری را مهیا کرده تا در کنار فروشگاههای رو زمینی، بازارهای نامحدود در دنیای مجازی هم آغاز به کار کنند و از ظروف گرفته تا لباس، لوازم خانه، تجهیزات ساختمان، اتومبیل، لوازم اداری و آلات موسیقی را در تمام فصلهای سال در معرض خرید علاقهمندان قرار دهند.
منبع: جام جم آنلاین