کد خبر:۲۳۰۷۱۶
سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه-1
عینیت بخشیدن به ولایت فقیه با به عهده گرفتن اجرای احکام در ابتدای غیبت کبری
فقیهان به مقتضای شرایط سیاسی، اجتماعی هر دوره اجرای هر اندازه از احکام را که در امکانشان بود به عهده گرفته و به ولایت فقیه در عرصه عمل عینیت می بخشیدند
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، به بهانه فرارسیدن سالروز درگذشت تنی چند از علمای مشروطه که از مؤثرین نهضت تنباکو و تأثیرگذار در عملی شدن نظریه ولایت فقیه بودند به بررسی سیر تاریخی ولایت فقیه پرداختیم و به اختصار سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه در اندیشه های فقهی مذهب تشیع را عرضه مینماییم.
مرحله اول: دوره آغاز اجتهاد از قدیمین تا محقق کرکی از قرن 4 تا 10 (ه .ق)
این مرحله به دو برهه زمانی تقسیم می شود:
1-1. برهه ای که امپرطور اسلام (خلافت عباسی) دچار ضعف و سستی شد و دولت های کوچکی در هر سو سر برداشتند و در همین برهه است که شاهد شکل گیری چند سلسله از حکومت های شیعی مانند آل بویه، حمدانیان، فاطمیان در مصر، علویان در طبرستان و حجاز و ...هستیم.
1-2. برهه دوم انقراض سلسله عباسیان و تاسیس حکومت سلسله ایل خانان است. در این برهه نیز متفکران شیعی بازمانده از جنگ توانستند در دستگاه ایلخانان نفوذ کرده و آهسته، آهسته مغولان را متقاعد به پذیرش اسلام کنند و از حکومت ایخانی مغول برای گسترش اسلام بهره بردند.
ولایت فقیه در عرصه عمل:
1. فقیهان شیعه از زمان ظهور ائمه با اذن و اجازه معصوم(ع):
-حذیفه یمانی، عمار یاسر و سلمان فارسی با اذن امام علی (ع) از جانب عمر منصب ولایت مداین را پذیرا شدند.
-در عصر امام صادق و امام کاظم (ع) عده ای از فقیهان به عنوان وکیل امام انجام وظیفه می کردند و این رویه تا آغاز عصر غیبت ادامه داشت.
2. عصر غیبت کبری امام زمان (ع):
فقیهان به مقتضای شرایط سیاسی، اجتماعی هر دوره اجرای هر اندازه از احکام را که در امکانشان بود به عهده گرفته و به ولایت فقیه در عرصه عمل عینیت می بخشیدند. حتی عهده ای از آنان برای اجرای احکام شرع و استیفای حق خود، از جانب حکومت های جور عمارت و حکومت پذیرفتند.
-در عهد ایلخان مغول خواجه نصیرالدین طوسی نزد ایلخانان نفوذ بسیار یافت و در منصب هلاکو خان توانست خدمات ارزنده ای به اسلام،شیعه و ایران زمین بکند.
-بعضی از فقیهان این دوره به صراحت اعلام کردند گرچه در ظاهر،فقیه از جانب امام معصوم منصوب می شود لیکن در واقع از جانب امام معصوم نصب شده است و فقیه باید نیت کند که این ولایت حقی است که از سوی معصومان به او تفویض شده است.
-علامه حلی به صراحت، نصب فقیه از جانب امام را پذیرفته و ولایت بر امامت نمازهای عبادی-سیاسی، ولایت بر مصرف واجبات مالی، ولایت بر قضا و حدود را، از آن فقیه عادل می داند.
-محقق حلی از سویی هرگونه ولایت را از سلاطین جور سلب کرده و از سوی دیگر ولایت بر اجرای احکام شرع و سرپرستی جامعه اسلامی را برای فقیه جامع الشرایط به عنوان نائب امام معصوم ثابت کرده است و در حوزه مسائل مالی، قضا، حدود، اقامه نماز جمعه و ... برای فقیه، ولایت قائل است.
-شهید اول در موارد بسیار بر نیابت فقیه از معصوم (ع) تصریح کرده است.
ادامه دارد...
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.