گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، به بهانه فرارسیدن سالروز درگذشت تنی چند از علمای مشروطه که از مؤثرین نهضت تنباکو و تأثیرگذار در عملی شدن نظریه ولایت فقیه بودند، به بررسی سیر تاریخی ولایت فقیه پرداختیم و به اختصار سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه در اندیشه های فقهی مذهب تشیع را عرضه می کنیم.
مرحله دوم: دوره صفویه از محقق کرکی تا محقق نراقی
در این دوره به دلیل قدرت یافتن حکّام شیعی سؤال اصلی و مطرح این عصر علاوه بر سؤالهای دوره قبل چگونگی مشروعیت بخشیدن به سلطنت افراد غیرمعصوم (شاه صفوی) بود.
- سلسله صفویه مبارزات خود را از خانقاه و با تکیه بر مرادی و مریدی آغاز کرد و به پیروزی چشمگیری دست یافت، لیکن پس از رسیدن به سلطنت، آنان این حقیقت را دریافتند که در اداره حکومت و حل و فصل امور مردم، نیازمند قانون شرع و عالمان آشنا به قوانین شرع است.
- از منابع تاریخی این چنین برداشت میشود که فقیهان این دوره اصل ولایت فقیه را آن چنان برای سلاطین صفوی جا انداخته بودند که آنان برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود مجبور بودند به عنوان نایب و کارگزار فقیه بر اریکه قدرت تکیه زنند.
نظرات فقها:
* به عقیده محقق کرکی فقیهان شیعه اتفاق نظر دارند که فقیه از سوی ائمه هدی(ع) در همه اموری که نیابت در آن دخل دارد، نایب است و بر مبنای عموم نیابت، معمولاً احکامی را که در فقه از اختیارات امام معصوم(ع) شمرده شده برای نایب او نیز مطرح میسازد. مگر اینکه دلیلی برخلاف آن وجود داشته باشد، محقق کرکی برای اثبات نیابت عامه فقیه به اجماع و مقبوله عمربن حنظله استدلال کرده است.
* محقق اردبیلی به منظور اثبات ولایت فقیه برای نخستین بار به دلیل عقلی تمسک کرده و از این که بدون چنین ولایتی نظم جامعه مختل می شود و زندگی انسان در سختی و تنگنا قرار میگیرد و عقل و شرع نیز چنین پیامدهایی را نمیپذیرد، حکومت علی الاطلاق فقیه را اثبات میکند.
* فیض کاشانی برای اثبات ولایت فقیه از دلیل تلفیقی از عقل و نقل با روش کاملاً نو استفاده کرده است. استدلال فیض کاشانی بر پایههای زیر استوار است:
1- اسلام دینی است سیاسی-اجتماعی و قطب اعظم دین همان احکام سیاسی-اجتماعی اسلام است.
2- پیاده و اجرا کردن احکام سیاسی-اجتماعی در عصر غیبت به جز جهاد ابتدایی مشروط به اذن خاص از جانب امام زمان (عج) نیست و این احکام تعطیل بردار نمی باشد و باید در عصر غیبت نیز اجرا شود.
3- اجرای این احکام نیازمند اذن عام امام زمان (عج) است و امام زمان (عج) فقیهان را به عنوان نایب عام خود برای اجرای این دسته از احکام شرعی معرفی کرده و به آنان اجازه پیاده کردن آنها را در عصر غیبت داده است.
* فقیه وحید بهبهانی مباحث مربوط به ولایت فقیه را برای نخستین بار در یک جا جمع آوری کرده و فایده سی و سوم از فواید کتاب کم نظیر «فواید حائریه» را به آن اختصاص داده است. وی بر این باور است که عناوین مختلف مفتی، حاکم شرع و از این قبیل اشاره به شئون مختلف شخصی دارد که به مقام اثبات احکام الهی رسیده است، از آن رو که فتوا میدهد عنوان مفتی دارد و از آن جهت که رفع خصومت و نزاع می کند، قاضی نامیده شده است و از آن جهت که در اجرای احکام سیاسی-اجتماعی اعمال ولایت می کند، حاکم شرع نامیده میشود.
* استاد فقیهان کاشف الغطاء نخستین فقیهی است که اصل عدم ولایت را مطرح کرده و بر این باور است که حکومت تنها از آن خداست و غیرخدا هیچ کس حق حکومت بر بندگان خدا را ندارد، مگر با اذن و اجازه خدا و خداوند این اذن را به پیامبران، امامان معصوم و فقیهان داده است. در عصر غیبت حکومت مشروع حکومتی است که مأذون از جانب فقیه باشد. در باب ولایت بر اموال عمومی، بر سلطان واجب کرده که برای تصرف در این اراضی از مجتهد اجازه بگیرد، فرماندهی جهاد دفاعی را در اصل از آن مجتهد میداند و در باب ولایت بر امور قضایی و جزایی نیز ولایت اجرایی حدود و تعزیرات را در عصر غیبت برای فقیه ثابت دانسته و تصریح کرده است که حتی سلطان حق ندارد بدون اجازه مجتهد، قاضی یا شیخ الاسلام نصب کند.