فقیهان به مقتضای شرایط سیاسی، اجتماعی هر دوره اجرای هر اندازه از احکام را که در امکانشان بود به عهده گرفته و به ولایت فقیه در عرصه عمل عینیت می بخشیدند
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، به بهانه فرارسیدن سالروز درگذشت تنی چند از علمای مشروطه که از مؤثرین نهضت تنباکو و تأثیرگذار در عملی شدن نظریه ولایت فقیه بودند به بررسی سیر تاریخی ولایت فقیه پرداختیم و به اختصار سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه در اندیشه های فقهی مذهب تشیع را عرضه مینماییم.
مرحله اول: دوره آغاز اجتهاد از قدیمین تا محقق کرکی از قرن 4 تا 10 (ه .ق)
این مرحله به دو برهه زمانی تقسیم می شود:
1-1. برهه ای که امپرطور اسلام (خلافت عباسی) دچار ضعف و سستی شد و دولت های کوچکی در هر سو سر برداشتند و در همین برهه است که شاهد شکل گیری چند سلسله از حکومت های شیعی مانند آل بویه، حمدانیان، فاطمیان در مصر، علویان در طبرستان و حجاز و ...هستیم.
1-2. برهه دوم انقراض سلسله عباسیان و تاسیس حکومت سلسله ایل خانان است. در این برهه نیز متفکران شیعی بازمانده از جنگ توانستند در دستگاه ایلخانان نفوذ کرده و آهسته، آهسته مغولان را متقاعد به پذیرش اسلام کنند و از حکومت ایخانی مغول برای گسترش اسلام بهره بردند.
ولایت فقیه در عرصه عمل:
1. فقیهان شیعه از زمان ظهور ائمه با اذن و اجازه معصوم(ع):
-حذیفه یمانی، عمار یاسر و سلمان فارسی با اذن امام علی (ع) از جانب عمر منصب ولایت مداین را پذیرا شدند.
-در عصر امام صادق و امام کاظم (ع) عده ای از فقیهان به عنوان وکیل امام انجام وظیفه می کردند و این رویه تا آغاز عصر غیبت ادامه داشت.
2. عصر غیبت کبری امام زمان (ع):
فقیهان به مقتضای شرایط سیاسی، اجتماعی هر دوره اجرای هر اندازه از احکام را که در امکانشان بود به عهده گرفته و به ولایت فقیه در عرصه عمل عینیت می بخشیدند. حتی عهده ای از آنان برای اجرای احکام شرع و استیفای حق خود، از جانب حکومت های جور عمارت و حکومت پذیرفتند.
-در عهد ایلخان مغول خواجه نصیرالدین طوسی نزد ایلخانان نفوذ بسیار یافت و در منصب هلاکو خان توانست خدمات ارزنده ای به اسلام،شیعه و ایران زمین بکند.
-بعضی از فقیهان این دوره به صراحت اعلام کردند گرچه در ظاهر،فقیه از جانب امام معصوم منصوب می شود لیکن در واقع از جانب امام معصوم نصب شده است و فقیه باید نیت کند که این ولایت حقی است که از سوی معصومان به او تفویض شده است.
-علامه حلی به صراحت، نصب فقیه از جانب امام را پذیرفته و ولایت بر امامت نمازهای عبادی-سیاسی، ولایت بر مصرف واجبات مالی، ولایت بر قضا و حدود را، از آن فقیه عادل می داند.
-محقق حلی از سویی هرگونه ولایت را از سلاطین جور سلب کرده و از سوی دیگر ولایت بر اجرای احکام شرع و سرپرستی جامعه اسلامی را برای فقیه جامع الشرایط به عنوان نائب امام معصوم ثابت کرده است و در حوزه مسائل مالی، قضا، حدود، اقامه نماز جمعه و ... برای فقیه، ولایت قائل است.
-شهید اول در موارد بسیار بر نیابت فقیه از معصوم (ع) تصریح کرده است.