به گزارش گروه فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو»؛ درخشش قهرمانان تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات جام جهانی 2013 تهران، ما را بر آن داشت تا پای گفتوگوی یکی از آزادکاران تیم ملی کشتی بنشینیم. قهرمانی که با اقتدار به تشک جام جهانی آمد تا با گرفتن کشتیهای خوب و بینقص به برخی ناداوران المپیک 2012 لندن ثابت کند لایق کسب مدال المپیک است. آنچه در صحبتهای مسعود اسماعیل پور این قهرمان فروتن و شایسته کشورمان مشهود است حضور مدیریت متخصص و باتجربه جناب آقای رسول خادم در کادر فنی تیم است که همچنان کشتی را با وجود حاشیههای اخیر آن در کشتی فرنگی و مسائل دیگر در اوج حفظ کرده است.
* خودتان را بهطور کامل معرفی کنید و از افتخارات و موفقیتهایتان بگویید.
من مسعود اسماعیلپور، متولد 15/5/1367، شهرستان جویبار و دانشجوی تربیتبدنی دانشگاه آزاد قائمشهر هستم. حدود دوازده سال است که کشتی میگیرم. کشتی را زیر نظر پدرم حاج محمود اسماعیلپور در جویبار شروع کردم و ایشان الان مربیام هستند. در ردههای نوجوانان، جوانان عضو تیم ملی بودم و الان هم عضو تیم ملی کشتی آزاد بزرگسالان هستم. مدال طلای نوجوانان آسیا، جوانان آسیا و جوانان جهان را دارم. مقام سوم بزرگسالان آسیا را کسب کردهام. مدال نقره و طلای بزرگسالان آسیا، مدال نقره جهانی بزرگسالان، جام جهانی بزرگسالان و مدال طلای جام جهانی بزرگسالان را کسب کرده و نفر پنجم المپیک 2012 لندن شدهام. در چند روز اخیر هم مدال طلای جام جهانی 2013 تهران را کسب کردم.
* چه عواملی باعث شد به سمت کشتی کشیده شوید؟
من در شهرستان جویبار که مهد کشتی است زندگی میکنم، در جای جای این شهر از پیر و جوان گرفته تا زن، مرد و بچه از کشتی سخن میگویند. در واقع جویبار به پایتخت کشتی معروف است. به دلیل اینکه پدرم هم مربی کشتی است، از همان بچگی به این ورزش علاقمند شدم. آنچه که باعث شد کشتی را شروع کنم، جام جهانی 1998 تهران بود که آن موقع آقایان علیرضا دبیر و خادم کشتی میگرفتند. وقتی آقای دبیر پیروز شد و بعد از کشتی گریه کرد، برایم جالب بود که چرا وقتی کشتی را میبرند گریه میکنند و پدرم برایم توضیح داد. در آنجا آقای خادم بعد از چند سال کشتی گرفت و با اینکه کشتی فینال را واگذار کردند، مردم خیلی به ایشان علاقمند بودند. مجموعه اینها باعث شد بیش از پیش به کشتی علاقمند و به سمت آن کشیده شوم، ولی ابتدای امر پدرم یک مقدار مخالف بود...
* چرا؟
چون خودشان قبلاً کشتیگیر و از فشارها، ضربخوردگیها و سختیهای این ورزش مطلع بودند، نظرشان این بود ورزش دیگری را شروع کنم. در نهایت انتخاب را به اختیار خودم گذاشتند که من هم کشتی را برگزیدم.
* خودشان چه ورزشی را پیشنهاد میکردند؟
ورزش خاصی را پیشنهاد نمیکردند، ولی با توجه به اینکه کسی که میخواهد کشتی بگیرد یا به هر ورزش دیگری بپردازد، باید به آن ورزش علاقمند باشد، برای همین هم انتخاب را به خودم واگذار کردند.
* اشاره کردید مردم جویبار علاقمند به کشتی هستند.
اگر بخواهیم کوچه بازاری صحبت کنم، کشتی یک ورزش درویشی و پهلوانی است و مثل فوتبال در آن بحث پول و مادیات نیست. در ایران هیچوقت به یک فوتبالیست نمیگویند پهلوان. معمولاً کشتیگیران از قشر ضعیف جامعهاند. در جویبار ما از مردم انتظار نداریم برای کشتی هزینه کنند. بزرگترین هزینهای که میکنند همین لطف و محبتشان است که به کشتیگیرها و همه ورزشکارها دارند. در هر مسابقه و به هر سالنی که پا میگذاریم، بیشترین تعداد تماشاگرها و علاقمندان به کشتی جویباریها هستند. من واقعاً خوشحالم جویباریام و به جویباری بودنم افتخار میکنم. یکی از رسومی که در بسیاری از عروسیهای این شهرستان رایج است، کشتی سنتی «لوچو»ست.
* مختصراً در باره لوچو توضیحاتی بدهید.
در مراسمی به عنوان کشتی «لوچو» که خانواده داماد برگزار میکنند، از شهرهای دیگر و کشتیگیران خوب این ورزش سنتی دعوت میکنند. این مراسم برای پهلوان، سرپهلوان و نوچه برگزار میشود. منظور از نوچه کشتیگیرانی هستند که نسبت به پهلون و سرپهلوان مهارت کمتری دارند، برای نوچهها جایزه مختصری مثل 100 هزار تومان پول و برای پهلوان گوساله یا گوسفندی را در نظر میگیرند که به برنده مسابقه داده میشود. در این کشتی فنی اجرا نمیشود و کشتیگیری که نتواند تعادلش را حفظ کند و زمین بخورد بازنده اعلام میشود.
* علت این همه علاقمندی به کشتی در جویبار به چه چیزی برمیگردد؟
چون از قدیمالایام این شهرستان کشتیگیرهای زیادی داشته است. کشتیگیران قدیمی مثل پدرم، واگذاری، سبحان روحی، یعقوب نجفی جویباری و... و کشتیگیرهای اخیر مثل حاجیزاده، یزدانی، خود من و کمیل قاسمی همگی از جویبار هستیم. شهرستان به این کوچکی هشت الی ده سالن کشتی دارد. معمولاً در همه المپیکها جویبار یک نماینده دارد که در المپیک 2012 لندن از هفت وزن کشتی، سه وزنش از جویبار بودند. علاوه بر مردم جویبار، همه مردم ایران و مردم دنیا کشتی را دوست دارند، چون یک ورزش پهلوانی است. مقتدای ما حضرت مولا علی(ع) است و پهلوانان جوانمرد و بااخلاقی مثل پوریای ولی و آقا تختی از کشتی بودند. کلاً استان مازندران یک استان کشتیخیز است و شهرستان جویبار نسبت به شهرهای دیگر در این زمینه فعالتر است. مردم هر شهر و هر کشوری به رشته خاصی گرایش دارند، مثلاً در استان خوزستان گرایش به فوتبال بیشتر است، کشورهایی مثل ایران و روسیه کشتیخیزند و در کشورهایی همچون برزیل و آرژانتین مردم اغلب دنبال فوتبالاند.
* چگونه میشود مردم بقیه استانها را مشتاق ورزش، نه اختصاصاً کشتی کرد.
به علاقمندی شهروندها به ورزش خاصی در آن استان برمیگردد. هر استان با توجه به شرایط آب و هوایی و قهرمانانی که در آنجا بودهاند ورزش خاصی را میطلبد. سربازی که به جنگ میرود اول میبیند سردار آن جنگ یا فرمانده کیست، وقتی میخواهم به باشگاهی بروم اول میبینم قهرمان آن باشگاه یا آن شهر کیست. به نظر من ایجاد انگیزه خیلی مهم است، برای همین ممکن است استانی انگیزهای برای موفقیت در کشتی را نداشته باشد، اما در ورزشهای دیگر پتانسیل پرورش قهرمانان را داشته باشد. ضمن اینکه به نظر من در کشور ما هنوز امکانات مالی حرفهای نشده است.
* حتی در فوتبال؟
در فوتبال حرفهای هزینه میشود، اما کارآییاش حرفهای نیست. نظرم به ورزشهای دیگر است که در آنها حرفهای هزینه نمیشود و علتش را در تبعیض بین انتظار و تخصیص امکانات میدانم. همیشه از کشتی انتظار دارند بهترین نتیجه را بگیرد، اما امکانات مالیای که برای آن در نظر میگیرند در حد انتظاراتشان نیست.
* از چند سالگی وارد کشتی شدید و مشوقتان چه کسی بود؟
از پنجم ابتدایی تمریناتم را بهطور مرتب در کشتی شروع کردم. مهمترین قضیه این بود که خودم کشتی را خیلی دوست داشتم، مادرم هم خیلی تشویقم میکرد. چون پدرم مربی هستند و شاگردان دیگری هم دارند، اگر به من توجه میکردند یک جور تمایز ایجاد میشد، با وجود این وقتی کشتی را شروع کردم تشویقم میکردند.
* مربیانتان از ابتدا تاکنون چه کسانی بودند و هستند؟
اولین مربیام از ابتدا تا حالا یک مربی بوده و آن پدرم است و در باشگاه خودمان تمرین میکنم، اما در اردوهای تیم ملی مربیان مختلفی داشتم. در اولین مقطعی که عضو تیم ملی شدم، تیم ملی نوجوانان بود که سرمربی آقای علیاکبر دودانگه بودند. به تیم ملی جوانان که آمدم سرمربی آقای اکبر فلاح و بعد از ایشان آقای محمود معزیپور بودند. در رده بزرگسالان تا مقطعی جناب آقای برزگر و بعد از ایشان آقای غلامرضا محمدی سرمربی بودند و پس از ایشان جناب آقای دکتر رسول خادم ـکه مرد بسیار باشخصیت و یکی از بزرگان و اسطورههای ورزش دنیا و الان مدیر تیمهای ملی کشتی هستندـ سرمربی هستند. آقایان محمد طلایی، غلامرضا محمدی، محسن کاوه و فرهوشی مربیان تیم ملی بودند که به عنوان دستیار در کنار سرمربی تیم ملی حضور داشتند.
در حقیقت مربی اصلیام پدرم هستند که مرا تا اینجا رسانده و بیشترین زحمت را برایم کشیدهاند. اردوهای تیم ملی مقطعی است و در طول سال هشت ماه در اردو هستیم و مربیان تیم ملی با مربیان باشگاهی و مربیهای سازنده فرق میکنند.
* از میان این مربیها رابطهتان با کدامیک بهتر بود که در پیشرفت ورزشیتان هم تأثیر داشت؟
همگی مربیان خوبی بودند، اما با جناب آقای علیاکبر دودانگه رابطه بهتری دارم و از کوچکی مرا میشناخت و در هر ردهای در بیشتر مسابقات همراهیام میکرد. با جناب آقای محمد طلایی و آقای غلامرضا محمدی هم رابطه نزدیکی دارم و جناب آقای خادم هم که جای خودشان را دارند و به ایشان افتخار میکنیم و یکی از الگوهای ورزشیام ایشاناند.
* آیا از اطرافیانتان و کسانی که شما را میشناختند و میشناسند، کسانی هستند که با دیدن موفقیتهای شما مشتاق باشند کشتی را حرفهای شروع کنند و ادامه بدهند؟
بله، یک برادر کوچکتر از خودم دارم که کشتیگیر و عضو تیم ملی نوجوانان است. برادرم در هر ردهای که بودم شاهد افتخارات و موفقیتهایم بود و بازتاب آن را به صورت لطف مردم میدید و فکر میکنم همینها در افزایش انگیزهاش برای شروع و ادامه کشتی مؤثر بود. وقتی مسابقه یزدانی، حاجیزاده یا خودم تمام میشد، به دلیل بازتاب آن موفقیت و افتخاری که کسب میکردیم زمانی که به شهر خودمان برمیگشتیم و برای تمرین به باشگاه میرفتیم، میدیدیم هر دفعه بیشتر از 30، 40 ورزشکار به باشگاه آمدهاند تا کشتی را شروع کنند که این به دلیل علاقهای بود که بعد از دیدن مسابقات و کسب موفقیتها در آنها به وجود آمده بود. هر جا که میرفتیم نونهالان و نوجوانانی که کشتی را شروع کرده بودند دوست داشتند خودشان را نشان بدهند و بهتر بگویم عشق این را داشتند که پا جای پای بزرگان بگذارند.
* اصلاً این ورزش در سطح قهرمانی، برایتان درآمد دارد که رویش حساب کنید؟
متأسفانه در کشور ما ـکه ادعا داریم کشتیمان حرفهای و سرآمد همه کشورهای دنیاستـ آنطور که باید به ورزشکارها و قهرمانها رسیدگی نمیشود. در کشتی احتمال ضربخوردگی و آسیبدیدگی بالاست و یکی از ورزشهای پرآسیب دنیاست. در ایران کشتیگیر بعد از آسیبدیدگی پشتوانه مالی برای درمان و گذران زندگی ندارد. معمولاً به این صورت است که ورزشکار حرفهای درآمد خودش را داشته باشد، نه اینکه سرمایهگذاری کند. متأسفانه این موضوع در کشور ما جا نیفتاده است و امیدواریم جا بیفتد و یک ورزشکار بیمه شود، این طوری با خیال راحتتری به قهرمانی و افتخارآفرینی ادامه میدهد. هنوز من و امثال من متوجه نشدهایم چرا این اتفاقات در ورزش کشور نمیافتند؟
* الان شما بیمه نیستید؟
باید عضو تیم ملی باشید و مدالی کسب کرده باشید تا صندوق حمایت از قهرمانان بیمه سادهای را برای شما در نظر بگیرد. این بیمه خدمات درمانی است و بیمهای که مد نظر شماست نیست.
* یعنی بازنشستگی داشته باشید...
نه، اصلاً در ورزش چنین چیزی را نداریم. ملیپوشی که مدال بگیرد ماهیانه از صندوق حمایت از قهرمانان مبلغی را دریافت میکند که این قانون برای مدالآوران است، همین امر بین ورزشکارها ایجاد انگیزه میکند، اما باید بهتر از این باشد و در حال حاضر شرایط برای ورزشکارها سخت است. این مبلغ بر حسب نوع مدال و اینکه در چه مسابقاتی کسب کرده باشند فرق میکند، کشتیگیرانی که مدال طلای جهانی را به دست آورده باشند، ماهیانه 400، 500 هزار تومان دریافتی دارند و به همین نسبت برای مدالهای نقره و برنز مبلغ به 200 هزار تومان میرسد. دارندگان مدال المپیک یک میلیون و پانصد هزار، یک میلیون و دویست هزار و 800 هزار تومان میگیرند که در مورد همه اینهایی که گفتم مداوم نیست، یعنی یک ماه میدهند و دو سه ماه نمیدهند...
* و خود ورزشکار باید پیگیری کند.
پیگیری هم بکند نتیجهای ندارد. ما هم میسوزیم و میسازیم. در واقع کشتی آیندهای ندارد. نهایتاً تا 30 سالگی کشتی میگیریم و بعد باید به دنبال کار و زندگیمان برویم. کشتیگیرانی هستند که از نظر مالی وضع خوبی دارند، اما برای کشتیگیرانی که زن و بچه دارند صرفاً پرداختن به کشتی بدون نداشتن درآمدی در کنار آن، سخت است. اگر کشتی را کنار بگذارند باید پی شغلی برای کسب درآمد بروند.
* آیا همان طور که زیر نظر پدرتان کشتی را شروع کردید و به اینجا رسیدید، تمایل دارید فرزندتان هم به کشتی بپردازد؟
مثل پدرم میگذارم خودش انتخاب کند. باید ببینم خودش به چه ورزشی علاقه دارد. به نظر من اگر اجبار در کار باشد و در عمل انجام شده قرار بگیرد، کارآییاش پایین میآید و موفقیتی در آن نیست و اگر اشتیاق باشد، مطمئناً به نتیجه میرسد.
* نظرتان در باره سرمایهگذاریهای میلیاردی در فوتبال چیست؟
من نمیگویم در فوتبال چنین سرمایهگذاریهایی بشود یا نشود، بلکه نظرم این است که چرا در کشتی نباید این جوری باشد؟ در لیگ برای یکی از باشگاهها کشتی گرفتهایم و هنوز طلبمان را نگرفتهایم. معمولاً قرارداد یک کشتیگیر شاید بشود 100 میلیون تومان که قرارداد فوتبالیست لیگ برتر این مبلغ نیست و فوتبالیست دسته سه ممکن است بیشتر از این دریافت کند! این را هم بگویم با توجه به اقتصاد کنونی کشور ما 100 میلیون تومان هم پولی نیست و تا حالا قرارداد کشتیگیری 100 میلیون تومان نبوده و همه کمتر از این مبلغ بوده است. کشتیگیری که قهرمان المپیک و کشتی هم ورزش اول کشور است باید چنین دستمزدی داشته باشد، ولی فوتبالیستی که ملیپوش هم نیست و ضمن اینکه فوتبال یک ورزش گروهی و کشتی یک ورزش انفرادی است، دارد دو سه میلیارد تومان ـکمی کمتر از بودجه فدراسیون کشتی که کلاً چهار میلیارد تومان استـ پول میگیرد و تیمش هم که میبازد عین خیالش نیست، جلوی مردممان در کشور خودمان میبازند، ککشان هم نمیگزد و پولشان را هم میگیرند. معمولاً کشتیگیران از چنین اتفاقاتی که میافتد دلسرد میشوند، چون این پول بیتالمال است؛ چرا فقط در ورزشهای خاصی صرف میشود؟ مگر ورزشهای دیگر افتخار نمیآفرینند؟ در جام جهانی 2013 تهران، پنج شش هزار نفر تماشاگر فقط بیرون از سالن بودند و جا نبود که به سالن بیایند. از ورود خانمها به سالن جلوگیری کردند و آنها بیرون از سالن منتظر بودند و نتایج را دنبال میکردند، یعنی تا این حد علاقمند به کشتی مملکتشان هستند. نمیدانم دلیل این سرمایهگذاریهای بیهوده چیست؟ وقتی ورزشکار دلسرد شود، کارآییاش هم پایین میآید. جایزهها و پاداشهای فوتبالیستها از کشتیگیرانی که این همه زحمت میکشند و تلاش میکنند به مراتب بیشتر است. من نمیگویم نگیرند، بیشترش را هم بگیرند، اما به کشتیگیرها، وزنهبردارها و تکواندوکارها هم بدهند.
* دستمزدتان در لیگ کشتی ایران چقدر بوده است؟
کمتر از 50 میلیون تومان.
* آیا نظرتان این است که به همان نسبتی که به فوتبالیستها داده میشود، به ورزشهای انفرادی و مدالآوری چون کشتی، وزنهبرداری و تکواندو هم داده شود.
نه. منکر این قضیه نمیشوم که فوتبال پرطرفدارترین ورزش دنیاست و ممکن است منِ نوعی طرفدار یکی از تیمهای دنیا و یکی از بازیکنانشان باشم و در این موضوع هیچ شکی نیست، اما چرا باید به کشتی یا سایر ورزشهای افتخارآفرین این جوری بیتوجهی شود؟ فوتبال ما حرفهای نیست و در دنیا ممکن است در رده شصتم قرار داشته باشد، در مقابل کشتی ما در دنیا اول و حقیقت امر این است که باید برابر باشد و نباید تمایز ایجاد شود. پول کلانی در فوتبال هزینه میشود و بازدهیاش بسیار پایین است، اما کشتی در المپیک شش مدال گرفت و با همین اتفاق کاروان ورزش ایران را صد پله بالا آورد. دارند به ورزش کشتی سخت میگیرند. یک مراسم میگیرند و دو تا سکه به کشتیگیرها میدهند، ولی اگر هتل فوتبالیستها چهار ستاره باشد، داد همهشان درمیآید، اما چون کشتیگیرها بامعرفت و خوباند، به مسافرخانه هم ببرندشان مشکلی ندارند؛ به کم قانعاند، ولی فوتبالیستها به زیاد هم قانع نیستند! منی که دارم میگویم فوتبالیستها، رفیقهای فوتبالیست زیاد دارم، اما حقیقت این است. چرا باید برای فوتبال این قدر مایه بگذارند، اما ورزشهای دیگر این طوری نباشد؟
* فکر نمیکنید درآمد حاشیهاش بیشتر از متنش هست؟
وقتی پول بیتالمال دارد به فوتبال تزریق میشود، به اصل موضوع کار داریم، به حاشیهاش کاری نداریم. اصل قضیه این است که قرارداد میبندند، بازی میکنند و پولشان را میگیرند. حاشیه کشتی هم متفاوت است و هیچ سنخیتی با هم ندارند که بخواهم برایتان توضیح بدهم. همه مردم دارند اصل موضوع و ظاهر را میبینند و فعلاً در این قضیه به باطن کاری ندارند.
* آن کسی هم که دارد پولش را از حاشیه میگیرد، به اصل کاری ندارد.
من یک فوتبالیست هستم و قرارداد میبندم و طبق قرارداد باید 300 میلیون تومانم را بگیرم، حالا از راه دیگر درآمدی هم دارم. وقتی شرایط در فوتبال و سایر ورزشهای مدالآور مثل کشتی برابر باشد، حاشیههایشان هم برابر میشود.
* هزینههای کلان در فوتبال باعث نمیشود، بازیکن به پول و نفع مادی قضیه نگاه کند و در تیم ملی کمکاری کند تا مبادا آسیب ببیند و از بازی در فلان تیم باشگاهی عربی بماند؟
امسال از تیم آلمان پیشنهاد داشتیم که برویم و در آنجا کشتی بگیریم، اما چنین کاری نمیکنیم و میخواهیم در کشور خودمان باشیم. وقتی کسی در رده ملی طوری بازی میکند که آسیب نبیند، اگر عِرق، تعصب و غیرت داشته باشد، هیچوقت آبرو، شخصیت و افتخار کشورش را به خاطر پول به یک تیم باشگاهی خارجی نمیفروشد. معمولاً کشتیگیرها هیچوقت چنین کاری نمیکنند و غیرت کشتیگیرها با فوتبالیستها یا هر ورزشکاری که بخواهد چنین کاری را بکند، فرق میکند.
* اگر قضیه برعکس و مبالغ میلیاردی به سمت کشتی سرازیر شود، احتمال نمیدهید وضعیت پیش آمده در فوتبال در کشتی هم بروز کند.
صد در صد مخالف این قضیه هستم، چون وضعیت کشتی فرق میکند و کشتی یک ورزش انفرادی و کسی که در اوج است وضعیتش مشخص است. مثلاً مدال المپیک را گرفته و با یک باشگاه قرارداد بستهام، حالا برای تیم ملی کمکاری کنم یا کشتی نگیرم؟ اصلاً عملکردم در تیم ملی حضورم را در آن باشگاه با مشکل روبرو میکند. کشتی مسابقات جهانی، آسیایی و المپیک دارد و تمرینها فشرده است و یکسره در اردو هستی، اگر من نباشم و تعلل کنم و نجنبم کشتیگیر دیگری مرا میبرد و جایم را میگیرد. در کشتی شایستهسالاری است و همیشه بهترین باید به تشک جهانی، آسیایی و المپیک برود. اوج کشتی از 20 تا 27 سالگی است، همه جوانند و اگر تو را ببرند دیگر حساب قبلی را روی شما نمیکنند، اما در فوتبال طرف تا 40 سالگی هم بازی میکند و در زمین میدود. در فوتبال باخت گروهی است و هیچوقت یک بازیکن را بازخواست نمیکنند، اما کشتی انفرادی است و اگر کشتیگیر تعلل یا کمفروشی کند، معمولاً آن کشتیگیر زیر ذرهبین میرود، مؤاخذه و از گردونه رقابتها حذف میشود و میبازد که بزرگترین اتفاق هم باختن است.
* جوایزی که برای جام جهانی 2013 تهران برای شما در نظر گرفتهاند، چیست؟
به آزادکاران، 30 میلیون تومان و یک دستگاه خودروی سمند داده میشود و به فرنگیکاران که دوم شدهاند، 20 میلیون تومان میدهند و دقیقاً نمیدانم یک دستگاه خودروی پراید یا یک دستگاه تیبا اهدا میشود.
* به کشتیهای جام جهانی میپردازیم.
جام جهانی در کشور ما بود و همه کشتیگیرها فریاد میزدند که کشتی ورزش اول ایران است و بیشتر به آن توجه کنید. قریب به اتفاق مسئولین فکر میکردند درخواست کشتیگیرها برای توجه بیشتر به کشتی یک شعار و خوش درخشیدن کشتیگیران ما در المپیک یک اتفاق است. با توجه به اینکه تیم ملی کشتی فرنگی ما قبل از شروع کشتیهای آزاد به تیم روسیه باخته بود، نهایت تلاش و هدف ما آزادکارها این بود که دو باره حسی را که مردم به کشتی داشتند، احیا کنیم و همه بچهها با هم، همقسم شدند که باید نشان بدهیم کشتی آزاد همیشه اول بوده، هست و خواهد بود. در مسابقات جام جهانی چون همه خوبها و نخبههای کشتی شرکت میکنند، از نظر حیثیتی و اهمیت خیلی بالاست. از المپیک که آمدیم یکسره در اردو و درگیر رقابتهای لیگ برتر و در اردوهای تیم ملی بودیم و همگی خصوصاً عوامل اجرایی اردوها و کادر فنی و جناب آقای دکتر خادم خیلی زحمت کشیدند و شبانهروزی تلاش کردند و هدفشان این بود که نتیجهای که کشتیگیران در مسابقات جام جهانی به دست میآورند، در خور شأن مردم و کشورمان باشد. بچهها کار بزرگی نکردند، بلکه وظیفهشان را انجام دادهاند. خدا را شکر که توانستیم قهرمان شویم و دل عده زیادی را که به سالن آمده بودند حتی برای یک شب شاد کنیم. دست همه بچهها درد نکند و واقعاً لطف کردند و زحمت کشیدند.
اتفاقی که در المپیک برایم افتاد و ناحقی که شد، باعث شد یک مقدار از نظر روحی و روانی ضعیف شوم. با صحبتهایی که جناب آقای خادم با من میکرد و برنامههایی که در نظر داشت، خدا را شکر توانستم خودم را جمع کنم و هر روز که میگذشت دوست داشتم زودتر مسابقات جام جهانی بیاید و با گرفتن کشتیهای خوب حقی را که در المپیک از من ضایع شده بود، بگیرم. از خودم تعریف نمیکنم، اما به خود میدیدم که میتوانم مدال المپیک را به دست بیاورم، اما با ناداوری داور مجارستانی از رسیدن به فینال باز ماندم و چون از لحاظ روحی افت کرده بودم و اصلاً روحیه کشتی نداشتم، در شانس مجدد برای کسب مدال برنز پیش از رفتن به تشک گریه میکردم و کشتی را به حریف هندیای واگذار کردم که او را در المپیک قبل با اختلاف زیادی برده بودم و حریفی نبود که بتواند مرا شکست بدهد. به این ترتیب دنبال فرصتی بودم که ثابت کنم مدال المپیک حقم بود و بهترین میدان هم مسابقات جام جهانی 2013 تهران بود. کادر فنی برای تکتک کشتیها زحمت زیادی کشید و برای هر یک از حریفهایم نسخهای پیچید که با هر حریف چگونه کشتی بگیرم و خدا را شکر توانستم از پس حریفهایم بربیایم.
* سختترین کشتیتان کدام یک بود؟
- سنگینترین کشتیام با کشتیگیر امریکایی بود که در المپیک مدال برنز گرفته بود و یک بار در سال گذشته در مسابقات جهانی کشتی را به او واگذار کرده بودم. خیلی دوست داشتم بعد از المپیک با او کشتی بگیرم و توانستم جلوی تماشاگران مشتاق کشتی شرمنده نشوم. تشویقهای هواداران و تماشاگران کشتی به ما روحیه مضاعفی داد و در واقع دوپینگ روحی بود و بچهها توانستند دست به دست هم از پس کشتیگیران امریکایی بربیایند.
* آسانترین کشتی چطور؟
در مسابقات جام جهانی، کشتی آسان نداریم، چون ده تیم برتر دنیا در مسابقات شرکت میکنند و همه نخبهها و بهترینهایشان را میآورند تا با مقام قهرمانی این میدان را ترک کنند و این مسابقه برای فیلا اهمیت بالایی دارد. اگر دنبال کشتی آسان باشیم باید سراغ کشورهای چهلم یا پنجاهم برویم. کشتیگیرانی که با آنها کشتی گرفتم کشتیگیران خوب و در میادین جهانی و المپیک صاحب مدال بودند و هیچ کس در این مسابقات برای باخت نمیآید و همه مسابقات سنگین و حساس بودند.
* از این جهت این سئوال را پرسیدم که شما با حریف بلغاری خیلی راحت کشتی گرفتید.
چون زیاد تمرین کرده بودیم و اولین بار بود که با این کشتیگیر کشتی میگرفتم. اصولاً کشتی اول به دلیل جو، تماشاگرها و اینکه بعد از وزنکشی است، یک مقدار سخت است؛ بعد که بدن راه میافتد کشتیها راحتتر هم میشود. سطح کشتیگیر بلغاری طوری بود که به سطح من میخورد و میتوانستم خوب با او کشتی بگیرم؛ ضمن اینکه متوجه شدم این کشتیگیر در خاک ضعف دارد و توانستم در خاک او را ببرم.
* اشاره کردید همه برای برد میآیند، اما گفته میشود روسیه با تیم اولش نیامده بود.
در 55 کیلوگرم، حریفی که با من در جام جهانی 2013 تهران کشتی گرفت، بهترین گزینه بعد از بسیک کودوخوف بود، چون کودوخوف ـکه در المپیک با من کشتی گرفتـ دیگر کشتی نمیگیرد و بعد از ایشان روسیه دنبال یک جایگزین برای وزن 55 کیلوگرم بود، به همین دلیل روسها میآیند تا در این وزن خودشان را به کادر فنی روسیه نشان بدهند و ثابت کنند که بهتریناند. این کشتیگیر هم یکی از خوبهای این وزن است و در جام یاریگین به حریفش باخت و دوم شد و دو باره توانست او را شکست بدهد و فعلاً در وزن 55 کیلوگرم بهترین کشتیگیر روسیه همین کشتیگیر است. کشتیگیر روس در 66 کیلوگرم همان کسی بود که در المپیک هم حضور داشت. کشتی این طور نیست که تیم اول باشد یا دوم یا سوم؛ مهم این است که در آزمونی که میگذارند بهترین کشتیگیر انتخاب میشود. شاید منی که در جام جهانی 2013 تهران انتخاب شدم در مسابقات بعدی انتخاب نشوم، به اسم نیست و بیشتر به آمادگی کشتیگیران برمیگردد که هر کس آمادهتر باشد انتخاب میشود. در جام جهانی اخیر هم کشتیگیرانی که آمده بودند از همه آمادهتر بودند. اکثر کشتیگیران روس بهجز وزن 120 کیلوگرمشان را ـکه کشتیگیر خوبی هم بودـ میشناختم، همگی خوبهای وزنشان بودند.
* با توجه به اینکه آقای رسول خادم شش هفت ماه مانده به المپیک به تیم پیوستند، مدیریت ایشان را از المپیک تا جام جهانی چگونه ارزیابی میکنید؟
در المپیک، کسی که کاربلد و متخصص این کار باشد، ظرف یک هفته هم میتواند کشتیگیران را بشناسد. ایشان قبل از المپیک ما را به چند میدان بردند و از همه بچهها شناخت داشتند؛ اینکه گفته میشود شناخت نداشتند قبول ندارم. هر چه گذشت این شناخت بیشتر شد تا اینکه به مسابقات المپیک رسیدیم و ایشان با شناخت کافی بهترینهای هر وزن را انتخاب کردند. آقای خادم دکتر این مملکت و استاد دانشگاه است و قهرمان المپیک و قهرمان جهان بودند. ایشان قبل از هر کاری خوب فکر و آن را بهدقت ارزیابی میکنند، به خاطر همین هرچه میگذرد بچهها بیشتر به آقای خادم دل میبندند و به ایشان اعتقاد دارند و در مورد کشتی هر نظری که بفرمایند، شخصاً میپذیرم؛ یعنی تا این حد به ایشان اعتقاد داریم. موفقیت در کشتی زمانی به دست میآید که کشتیگیر به کادر فنی اعتماد کند و بدان اعتقاد داشته باشد، یعنی مثلاً وقتی کادر فنی به من میگویند برو زیر یک خم را بگیر، در تلاش باشم حرفشان را در تشک پیاده کنم، نه اینکه بروم سر و گردن حریف را بگیرم. در بچههای کشتی آزاد چنین اتفاقی افتاده است که به آقای خادم اعتماد دارند و به دنبال اینند راهنماییهای ایشان را در تشک پیاده کنند. مسئولین باید قدر خادم و خادمها را بدانند و شرایطی را فراهم سازند که ایشان را حفظ کنند. به نظر من در حال حاضر مدیریت آقای خادم برای کشتی آزاد ایدهآل است.
* در هر کشتی، راهنماییهای ایشان بیرون از تشک چقدر در برد شما مؤثر بود؟
ایشان با کشتیگیرهای قَدَری کشته گرفته و همه را برده است و به همه اشراف کامل دارد. سبک هر کشتیگیر با دیگری فرق میکند. ایشان واقعاً در این کار وارد است و با یک نگاه میتواند حریفمان را ارزیابی کند. البته کشتیگیرهای هر کشور نقطه ضعفهای عمومی خودشان را دارند. اما در هر کشتی، آقای خادم برای هر حریفی یک نسخه جداگانه میپیچند.
* در باره چند و چون حذف کشتی از المپیک 2020 بگویید.
مطمئن باشید کشتی از المپیک حذف نمیشود. وقتی مردم این موضوع را شنیدند همه با هم به یاری کشتی و برای حمایت از کشتی به سالن مسابقات جام جهانی 2013 تهران آمدند تا به دنیا نشان بدهند کشتی یک ورزش پرطرفدار است که این امر به همه ثابت شد. این موضوع هم در حد یک شایعه و پیشنهاد بوده است، نمیدانم چرا اینقدر بزرگ شده است و نتیجه قطعی در شهریورماه اعلام خواهد شد. فکر میکنم چون از دید بیننده کشتی ورزشی پراسترسی است، خواستند به این ترتیب از استرس تماشاگر ورزشی کم کنند؛ در صورتی که چنین نیست و ورزش کشتی مثل سایر ورزشهای المپیک نظیر دوی 100 متر، شنا و... جزو ورزشهای پرطرفدار است. در المپیک 2012 لندن برای مسابقات کشتی صندلیای خالی نبود. برای همین همیشه کشتی در المپیک بوده، هست و انشاءالله خواهد بود.
* ضعف مدیریتی فیلا را در این قضیه مؤثر نمیدانید؟
سعی میکنم در این باره حرفی نزنم، ولی اگر فیلا برش و قدرت داشت نمیگذاشت چنین اتفاقی بیفتد. چرا مثلاً برای تکواندو و وزنهبرداری چنین پیشنهادی را نکردند؟ ضعف فیلا هم بیتأثیر نیست و انشاءالله که درست میشود.
* به این دلیل این مورد را مطرح کردم که فیلا در سالهای اخیر با اعمال قوانینی در کشتی جذابیت این ورزش را کم کرده، از جمله هل دادن، کلینچ و کوتاه شدن زمان کشتیها که سه تا دو دقیقه شده است.
همینطور است و اینها بیتأثیر نیستند. فیلا هر سال قانونی را پیاده کرد که این موارد از دید کسانی که در کمیته بینالمللی المپیک هستند دور نمیماند. در مورد کلینچ، اگر قرار بود روزی تصمیمگیرنده باشم، هیچ وقت کلینچ را نمیگذاشتم و تصمیمی میگرفتم که خیلی بهتر از این باشد و به کشتیگیر فرصت اجرای فن و جنگیدن میدهم و میگذاشتم دو کشتیگیر کشتی بگیرند. فیلا با تصمیمی که گرفته جلوی رد و بدل شدن فن را گرفته و باعث شده است کشتیگیرها بیشتر از هم فرار کنند و همه در کشتی راحتطلب شدهاند و کسی مثل سابق در پی اجرای فن نیست که این مختص ایران هم نیست و در همه جای دنیا این طوری شده است. قبلاً در کشتی کمرگیری بود که به خاطر اینکه فن بالا در کشتی آزاد کمتر شد، کلینچ را پیشنهاد کردند. ضمن اینکه یک موقعی زمان کشتی پنج دقیقه بود و هر کس در این مدت زودتر به امتیاز سه میرسید برنده بود و الا میرفتند برای وقت اضافه؛ در واقع کشتی بیشتر استقامتی بود و فیلا با کاهش زمان کشتی قصد داشت سرعت آن را بیشتر کند. به نظر من بین قوانینی که برای زمان کشتی اعمال میشد سه تا سه دقیقه از همه بهتر بود و استقامت و سرعت را توأمان داشت.
* در مورد هل دادن چطور؟
الان فیلا اعلام کرده است اگر مشهود شود کشتیگیری حریفش را با هل دادن از تشک خارج میکند امتیازی برایش منظور نمیشود، ولی اگر ضمن اجرای فن پای حریف بیرون برود، پوئن در نظر گرفته میشود.
* نظرتان را در باره کشتی فرنگی و حضور آقای بنا بفرمایید.
سعی میکنم در باره فرنگی صحبتی نکنم، ولی آقای بنا یکی از بزرگان ورزش کشور است و اگر مسئولین شرایطی را به وجود بیاورند که ایشان بتوانند کار کنند خیلی به نفع کشتی فرنگی خواهد بود.
* مربی تحصیلکرده را ترجیح میدهید یا مربی باتجربه را؟
سئوال سختی است. من یک کشتیگیرم و وظیفهام کشتی گرفتن است و تمام تمرکزم بر این است که به کشتی فکر کنم. برایم مهم است که مربی به کشتیگیر اهمیت بدهد؛ شاید مربی باشد که سواد نداشته باشد، اما خیلی از قهرمانها را پرورش میدهد و خودش هم صاحب مدال میشود. جاهایی تجربه به تحصیلات میچربد و در جاهایی هم تحصیلات به یاری تجربه میآید.
* یکی از دلایلی که وجود یک مربی تحصیلکرده را برجسته میکند، آشنایی با فیزیولوژی و آسیبهای ورزشی است...
کشتیگیر یا ورزشکاری که در رده حرفهای یا ملی کار میکند با آسیبها و تغذیه آشنایی کامل دارد. ضمن اینکه کنار هر تیم روانشناس، دکتر تغذیه و ماساژور هست. به نظر من تلفیق تجربه و تحصیلات نتیجه خوبی را میدهد.
* از حضور مشتاقانه تماشاگران جام جهانی 2013 تهران بگویید.
عرض کردم که مردم دست به دست هم دادند به سالن بیایند تا به همه دنیا ثابت کنند، کشتی در المپیک باید بماند و همه تبلیغ این را میکردند که: «المپیک بدون کشتی هرگز!» تماشاگرها میخواستند با حضورشان پشت همه کشتیگیرها باشند و از همه آنها حمایت کنند و به آنها روحیه و دلگرمی بدهند و خدا را شکر تیم ملی کشتی آزاد این دوره از رقابتها را با موفقیت به پایان رساند.
* استان مازندران قطب کشتی ایران است. آیا از نظر تخصیص امکانات، مسئولین توجه خاصی به این استان کردهاند؟
40، 50 سال است که همه دارند فریاد میزنند که کشتی مازندران با کشتی سایر استانها فرق دارد و خیلی گفتهایم، اما کسی گوشش بدهکار این حرفها نیست و بیش از این هم نمیگویم، چون ممکن است قضیه لوث شود.
منبع: رجانیوز