مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه پیام نور گفت: معمولا مدیرانی که ورزشی نیستند نظرهایی میدهند که جنجالآفرینیهای زیادی دارد و سالها ...
گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»؛ اداره ورزش در کشور ما توسط افراد سیاسی به امری عادی تبدیل شده است اما آنچه در این میان اهمیت بیشتری دارد استفاده صحیح از تجربیات مدیران گذشته و برخی اختلافات بین مدیران ورزشی است که در این خصوص «خبرگزاری دانشجو» گفت و گویی با دکتر حمید قاسمی، مدیر تربیت بدنی دانشگاه پیام نور انجام داده است که مشروح ان در زیر آمده است.
«خبرگزاری دانشجو»؛ ما امروز می بینیم که از کارهای کلان ورزش تا جزیی ترین کارها حتی تیم داری در دست افراد سیاسی است. آیا این نوع برنامه ریزی به نفع ورزش است؟
قاسمی: ما باید در ابتدا ترجمهای درست از مفهوم سیاسی داشته باشیم سیاست معنای مثبت دارد که به دلیل روشهای غلطی که در آن حاکم شده مفهوم آن منفی شده است. سیاست در واقع تدبیری است که برای رفاه عمومی مطرح میشود اما متأسفانه بیشترین معنای که از آن در ذهن ایجاد میشود این است که سیاست تدبیرهای برای جلب منافع شخصی، گروهی و یا حزبی است.
فکر میکنم اگر فردی به واقع سیاسی باشد و نگاه عمیقی به ورزش داشته باشد در این مقوله دخالت نمیکند.
این افراد میدانند که در این کار تخصصی ندارند اما برخی افراد که خود را سیاسی و سیاستمدار معرفی میکنند وارد ورزش میشوند و زمانی که توجه رسانههای جمعی و جذابههای آن را میبینند اجازه دخالت در همه امور را به خود میدهند و خیلی زود جای مسئولین تخصی قرار میگیرند و این افراد به راحتی در امور ورزش نظر میدهند.
یکی از مسئولین بعد از چند جلسهای که در امور ورزشی شرکت کرده بود خودش به این جمعبندی رسیده بود که هیچ کس بهاندازه او از ورزش سردرنمیآورد و این یعنی خودشیفتگی تخصصی.
بعضی از سیاستمداران به دلیل بازخوردهای غیرواقعی که از اطرافیان خود میگیرند به این باور میرسند که در همه حوزههای ورزش دانای کل هستند و از آنجا که در ورزش هم فضای لازم وجود دارد با یک برد و پیروزی به این باور میرسند که همه موفقیتها به دلیل تلاش آنها بوده و متأسفانه برخی نیز این تفکر آنها را تقویت میکنند.
این مسئله باعث می شود که این مدیران در ریزترین مسائل ورزش حتی تمرینات و انتخاب مدیران نیز دخالت کنند. آدمهای سیاسی و غیرورزشی در این حوزه وارد شدهاند و مدعی هستند که بهتر از همه ورزش را میدانند و با تصمیمگیریهای خود به ورزش لطمه زدهاند.
افرادی که در رأس ورزش هستند باید با کمک نیروهای متخصصی سیاستگذاری کنند و باید شرایطی را به لحاظ قانونی فراهم کنند که بخشهای مختلف در مسیری قرار گیرند که به اهداف خود برسند اکنون آموزش و پرورش، وزارت ورزش، شهرداری، بسیج و فدراسیونها همه مشغول استعدادیابی هستند و به نوعی موازیکاری میکنند.
ماهیت ورزش همواره همراه با هیجانات است و اگر اینها ملاک عملکرد مدیر ورزش باشد هیچگاه برنامه ورزشی نداریم و در شرایط سینوسی باقی میمانیم.
اگر طبق برنامه عمل کنیم و ملاک ما میزان نزدیکی به اهداف و صرف هزینههای بهجا باشد هر مدیری به خودش اجازه نمیدهد که به راحتی وارد حوزه ورزش شود.
من در انتخابات فدراسیون فوتبال و زمانی که مسئول گروه ورزشی صداوسیما بودم دیدم که همه آنها دلیل اینکه میتوانند رئیس فدراسیون فوتبال باشند را این میدانند که از رئیس قبلی بهتر هستند اما چون یک شرایط احراز مشخص برای رئیس فدراسیون فوتبال نداشتیم هر کسی خود را حائز شرایط میدانست افراد باید بدانند که ریاست فدراسیون یک جایگاه تشریفاتی است و وظیفه اصلی آن حمایت معنوی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از اهداف و برنامههای است که از قبل مشخص شده اما متأسفانه روسا فکر میکنند که میتوانند همه چیز را آنطور که دوست دارند تغییر دهند.
«خبرگزاری دانشجو»؛ متاسفانه ما در مدیریت ورزش شاهدیم که راس ورزش کشور پاسخگوی جزیی ترین مسایل است. دلیل این نوع رفتارها چیست؟
قاسمی: معمولا مدیرانی که ورزشی نیستند نظرهایی میدهند که جنجالآفرینیهای زیادی دارد و سالها طول میکند تا آنها ادبیات درست ورزش را درک کنند و بدانند که جوابها باید منطقی و در چهارچوب باشد و بیشتر در فضای هیجانی صحبت میکنند.
مدیران ارشد باید بدانند که باید با برنامه صحبت کنند و گزارشها باید توسط سخنگوها اعلام شود و اگر قرار باشد دقت مسئولین ورزش به مسائل جزئی باشد به حاشیهها بیشتر و ورزش از اصل خود دور میشود.
«خبرگزاری دانشجو»؛ متاسفانه این روز ها می بینیم که بین برخی از مدیران برای کسب صندلی اختلافاتی ایجاد شده و هر یک تلاش می کنند تا با ریاست کمیته ملی المپیک برای خود در دولت اینده جایگاهی را حفظ کنند. این موضوع تا چه حد به ورزش کشور لطمه زده است؟
قاسمی: اگر ما نوع مدیریت و فرمایشات حضرت علی (ع) را به خاطر داشته باشیم بسیاری از مشکلات ما در ورزش حل میشود ایشان فرمودند زمانیکه دیدید کسی از شما متخصصتر است اگر بمانید، خیانت کردهاید.
بعضی از دوستان حائز شرایط نیستند ولی اصرار بر حضور و ماندن در ورزش دارند و حتی برای حفظ جایگاه خود رفتاهای ناجوانمردانه انجام میدهند لذا باید ببینم چه کسی میتواند ورزش را اداره کند.
متأسفانه ما فکر میکنیم که خودمان بهترین هستیم و هیچ توجهی به شاخصهها و ملاکها نداریم بعضی از ما در نیازهای سطح پایین باقی ماندهایم و فکر میکنیم اگر منصب خود را از دست بدهیم احترامی که در جامعه داشتیم از بین میرود. و برای اینکه بمانیم هر کاری میکنیم.
در ورزش باقی ماندن به کمک رانتخواری و همراهی کردن برخی از افراد ما را به مسیری میبرد که به نفع ورزش نیست.
ممکن است فرد و جمع رفقایش بهصورت مقطعی از موقعیت اقتصادی و اجتماعی بهره ببرد ولی در نهایت ورزش و سرمایه ملی به هدر میرود.
امسال که سال حمایت از سرمایه ملی است باید بدانیم که این پستها و ورزش، سرمایه ملی است که در اختیار افراد قرار دارد.
باید اعتراف کرد که برای برخی از پستها به واقع نیروی تربیت نشده و اگر قرار باشد تغییری در آن جایگاهها انجام شد فرد مناسب وجود ندارد.
به یاد دارم از یکی از روسای سازمان تربیت بدنی دلیل انتخاب فردی را برای ریاست یکی از فدراسیونها پرسیدم و او در جواب گفت«اگر شما پنج نفر که بتوانند شرایط لازم برای ریاست را داشته باشند به من معرفی کنید من نیز از بین آنها انتخاب خواهم کرد» و زمانی که به صورت جدی موضوع را پیگیری کردم دیدم به واقع فردی برای این کار تربیت نشده است.
ما حتی در نظام آموزشی و دانشگاهی نیز برای نیازهای اجرای کشور کسی را تربیت نکردهایم و کسانی هم که حضور دارند براساس تجربه در محیط عمل به دستاوردهایی رسیدهاند.
متأسفانه بسیاری از مدیران ما دوست دارند که پس از برکناری از شغل خود شرایط بهگونهای فراهم شود که مدیر بعدی عملکرد رئیسی داشته باشد.
در نظام پیشرفته دنیا و نظام اسلامی تأکید شده که باید مدیرانی تربیت کنیم که در غیاب ما به همان شکل و یا بهتر از ما مدیریت کنند اما ما به محض اینکه حس کنیم رقیبی برای ما ایجاد شده شرایطی را فراهم میکنیم که فرد بهعنوان یک گزینه مطرح نشود.
«خبرگزاری دانشجو»؛ ما مدیرانی در دوره های گذشته داشتیم که با چهره ای سیاسی وارد ورزش شده اند و کم کم به چهره هایی ورزشی تبدیل شده اند اما پس از پایان دوران کار آنها هیچ جایگاهی برای آستفاده از تجربه های آنها در نظر نگرفته ایم. آیا بهتر نیست تفکرات سیاسی را در این زمینه کنار بگذاریم؟
قاسمی: تأسفانه این موضوع ضربه زیادی را به ورزش وارد کرده و اینکه ما بسیاری از تجربههای غلط را دوباره تکرار میکنیم به همین دلیل است.این تفکر غلط وجود دارد که کسانی که از سیستم مدیریت خارج شدهاند به آنها نیازی نیست بعلاوه وجود نگاههای سیاسی به دلیل حضور مدیران سیاسی سبب شده با حاکم شدن جناحهای مختلف این تفکر ایجاد شود که «یا با ما و یا بر ما» و کسی که گزینه سوم را انتخاب کند حذف میشود و به جای او جایگزینهای نامناسب اتفاق میافتد.
فردی که به تجارب و توانمندیهای لازم رسیده و برای آن هزینههای زیادی صرف شده و در طول زمان ارتباطهای موثری گرفته به راحتی کنار میرود متأسفانه اکنون ارتباطها فردی است و میشنویم که فلان فرد باید به دلیل ارتباطی که با فلان جایگاه بینالمللی دارد باید سرکار خود باقی بماند در صورتی که این ارتباطات ها نباید فردی باشد.
این ارتباطات را افراد به دلیل جایگاهی که در آن قرار داشتهاند کسب کرده و نباید این جایگاهها به راحتی از دست برود و یا اینکه افرادی آن را تسخیر کنند.
متأسفانه ما افرادی که تجربه دارند را حذف میکنیم و جایگاهی برای آنها تعریف نمیکنیم تا همچنان در عرصه مدیریت ورزش در کنار ورزش باشند.
مدیران گذشته با آزمون و خطا عمل کرده و تجربیاتی به دست آوردند و ما نباید با تکرار آن خطاها سرمایهها را هدر دهیم.
زمانی که ما مدیران گذشته را کنار میگذاریم آنها هم بعد از مدتی بهدنبال فرصت جدید برای بازگشت به مسند قدرت هستند و پس از بازگشت همان رفتاری که با آنها انجام شده است با فرد جدید انجام میدهند.
«خبرگزاری دانشجو»؛ متاسفانه این روز ها می بینیم که بین افرادی که دریک دولت و با از یک جناح سیاسی در راس ورزش قرار گرفته اند اختلاف ایجاد شده است. برای مثال عباسی و علی آبادی هر دو در دولت احمدی نژاد بوده اند اما باز هم اختلاف دارند. دلیل این موضوع چیست؟
قاسمی: این مسئله مربوط به الان نیست؛ ما در گذشته هم دیدم که همین رفتارها با هاشمی طبا نیز انجام شد و به راحتی کرسیهای که در iocداشتیم از بین رفت. متأسفانه تاریخ همیشه تکرار میشود.
این اتفاقات گاهی در جناحهای مختلف سیاسی رخ داده است ولی در دولت نهم و دهم که همه از یک جناح و یک دولت بودند دیدیم که رئوسای ورزشی باز هم مقابل هم ایستاده اند.
در بازیهای گوانگژو اتفاقات بدی رقم خورد و رئیس سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک دیالوگها و رفتارهای داشتند که درست نبود و در امور سادهای مانند مدال دادن، چالشهای زیادی به وجود آمد که من اعتقاد دارم این رفتارها دور از شأن حتی یک سیاستمدار ساده است.
اینها واقعیتهایی است که وجود دارد و من نمیدانم که این مشکلها مربوط به چه بخشی است.
ما باید بپذیریم که متولی اصلی ورزش کمیته ملی المپیک است و باید این اختیار را به آنها بدهیم و هر گاه از مسیر خود خارج شد با ابزارهای مانند بودجه و بخشهای که وزارت ورزش در اختیار دارد آن را به مسیر برگردانیم.
اما متأسفانه امروز وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک ادعای استقلال دارند و انرژی آنها در این تلف میشود که چطور صندلی دیگری را تسخیر کنند.
تمام انرژی ورزش صرف مبارزات درونساختاری میشود و به جای همافزایی نیروها شاهد رقابت هستیم.
«خبرگزاری دانشجو»؛ آیا حالا که امکان ترمیم ورزش از راس هرم وجود ندارد، بهتر نیست با استفاده از خصوصی سازی ورزش را از سطوح پایین تر ترمیم و بازسازی کنیم؟
قاسمی: خصوصی سازی یکی از راههای نجات ورزش کشور است، همین ساختوسازهایی که برای افزایش سرانهای فضای ورزشی هر ایرانی در برنامه پنجم توسعه در نظر گرفته شده است می تواند به گونه ای دیگر مورد بهره برداری قرار گیرد.
اگر همین مقدار فضای ورزشی موجود را با رویکرد بهرهورانه و مدبرانه استفاده کنیم بسیاری از مشکلات حل میشود اما چون دولتی محور هستیم به بهرهوری لازم نمیرسیم.
سوتیتر:::در پایان سال 89 برای اتمام پروژههای نیمهتمام دولتی دو هزار میلیارد تومان نیاز داشتیم در صورتی که بودجه عمرانی تنها 250 میلیون تومان بود یعنی برای اتمام پروژهها به ده سال زمان احتیاج داشتیم اما در همان زمان با همان بودجه عمرانی و اماکن نیمه تمام میتوانستیم با یک برنامهریزی منظم بخش خصوصی را درگیر ورزش کنیم و با تأمین نیمی از بودجه توسط بخش خصوصی و نیمی از بودجه توسط دولت به همراه نظارتهای دولتی شاهد رشد ورزش باشیم.
یعنی به جای ورود به ساخت و ساز که تنها نظارت آن مربوط به دولت است و به جای استخدام نیروهای زیاد و فلج کردن بخش خصوصی، می توان در جهت تقویت ورزش با استفاده از امکانات زیر ساختی گام برداریم.
اکنون ورزش دولت محور است و هیچ رقابتی وجود ندارد و بخش خصوصی هم توانایی رقابت با دولت را ندارد.
باید مکانیستم روز دنیا را دنبال کنیم و به جای اینکه دولت تنها ورزش را اداره کند باید به دنبال خصوصیسازی باشیم.
از زمان ریاست هاشمیطبا و در سازمان تربیت بدنی سابق تا امروز همیشه این بحث مطرح بوده اما همیشه به زمان دیگری موکول شده است و هر کس آن را به عهده فرد بعدی گذاشته است.
«خبرگزاری دانشجو»؛ حرف آخر؟
قاسمی: ساختار ورزش باید برنامه منسجم داشته باشد و پس از برنامهریزی باید در سازماندهی آن تأکید کرد و توجه داشت که چه ساختاری بچینیم که زودتر به اهداف خود برسیم.
همچنین باید افرادی را انتخاب کنیم که در این مسیر به ما کمک کنند و اگر ملاکها، روابط و شناختهای فردی باشد همین اتفاقاتی رقم میخورد که تا کنون دیدهایم ما به مدیرانی احتیاج داریم که نقش هماهنگکننده و هدایتگر داشته باشند و فضای را ایجاد کنند که دستگاههای که درگیر ورزش هستند در یک مسیر حرکت کرده و هماهنگ باشند.
تا وقتی به این ظرفیت نرسیم تنها خلاف جهت هم نیرو وارد میکنیم و سرمایههای ملی را هدر میدهیم.