رهبر معظم انقلاب فرمودند: «ما الان در وسط میدان جنگیم؛ جنگ نظامی ظاهر قضایا را به نفع جبهه غالب حل میکند؛ اما جنگ فرهنگی و سیاسی و جنگ دو هویت با یکدیگر، باطنها را به نفع جبهه غالب تغییر میدهد».
به گزارش باشگاه دانشجویان «خبرگزاری دانشجو» نوید عمیدی مظاهری؛ تاریخ هشت ساله دفاع مقدس در ایران، تاریخی سراسر شجاعت و ایثار است، شجاعتی که کم و بیش برای قشر جوان و دانشجوی امروز که آن دوران پر از افتخار و حماسه را ندیدهاند، ملموس نیست؛ اما با گذری اجمالی در خاطرات دفاع مقدس می توان به این مهم رسید.
شجاعتی که با تعداد محدودی رزمنده حماسه فتح خرمشهر را شکل می دهد که حضرت امام از آن با نام «فتح و نصر عظیم» یاد می کنند.حماسه ای که منجر به پیروزی عملیات والفجر 8 می شود. عملیاتی که امام خامنه ای در مورد آن فرمودند:«ما والفجر 8 را که حرکتی نشدنی و باور نکردنی است، داشتیم».
اما سئوالی که مطرح می شود؛ این است که چگونه یک چنین عملیات هایی به وقوع میپیوندد و جوانان آن دوره از یک کار نشدنی به تعبیر امام خامنه ای کاری شدنی را میسازند؟
به عبارت دیگر چه طور یک جوان بیست ساله می تواند فرمانده ای کارآمد و زبده در جنگ باشد؟
چگونه رزمنده ای مثل شهید حسن باقری، فرماندهی بخشی از عملیات بیت المقدسی را به عهده می گیرد که پیروزی در آن از دید دشمن محال بود؛ اما این جوان به شکلی این عملیات را فرماندهی می کند که اعجاب فرماندهان کلاسیک جنگ را بر می انگیزد.
آیا حسن باقری- که به نخبه جنگ معروف است، آموزش های پیشرفته و کلاسیک جنگی دیده بود؟ آیا از روش های مدیریتی پیشرفته دانشگاهی با خبر بود؟ خیر چنین نبود. حسن باقری هیچکدام از این آموزش ها را ندیده بود.
پاسخ به این گونه سئوال ها را تنها باید در یک کلام دانست و آن هم «خودسازی» است. خودسازی و تهذیب نفسی که باعث شد که «جنگ ما به گنج تبدیل شود».
در بخشی از کتاب «یازهرا» که در مورد شهید محمدرضا تورجی زاده است، آمده است: کارهای محمد عجیب بود. هر کاری که برای تهذیب نفس لازم بود، انجام می داد، در نماز صبح و مغرب حال عجیبی داشت. این اواخر تهجد و شب زنده داری او خیلی بیشتر شده بود».
در کتاب «شرح دلدادگی» آمده است: «حال و هوای خاصی بین رزمندگان حاکم بود. ناله های شبانه بچه ها سپری بود در مقابل آتش بعثی ها». این حالات و ارتباطات با معبود بود که توانست شاگردان مکتب خمینی را عارفان و عابدانی مخلص قرار دهد تا آنجا که آیت الله شهید دکتر بهشتی در مورد رزمندگان منطقه «بازی دراز» بگوید: «به عرفا بگویید، خانقاه واقعی عرفان، بازی دراز است».
این خلوص و حال معنوی تا جایی است که رهبر امت، امام خمینی (ره) در مورد بسیجیانش چنین سخنی بگوید: «من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه میخورم و از خدامیخواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند».
مقام معظم رهبری نیز با تکیه بر همین ویژگی، جنگ تحمیلی را با سایر جنگ ها متمایز میدانند و می فرمایند: «جبهه ما، امتیازش به همه جبهه عالم این است که محراب عبادت است و در آن معنویت وجود دارد. جبهه های ما فقط جبهه رزم نبود؛ بلکه در آن جبهه دعا و راز و نیاز و عبادت و ذکر و حال است».
قطعا باید همین خودسازی و روحیه معنویت را عامل پایداری و مقاومت و حماسه آفرینی های آن دوره دانست. رزمندگانی که توصیف امیرالمؤمنین(ع) از متقین، وصف حال آنان است:«رُهْبانُ الَّیْلِ و اُسْدٌ بِالنَّهارِ. آنان دنیا گریزان (عابدان) شب و شیر مردان روزاند.»
باید گفت که تنها عامل پیروزی در جهاد اصغر و جنگ تحمیلی، پیروزی در جهاد اکبر بود. شهدا تا از موانع میدان های مین نفس عبور نکرده بودند، نتوانستند از مین ها و تله های انفجاری در جبهه نیز عبور کنند. همانطوری که شهید علی چیت سازان گفته بود:«کسی می تواند از سیم خاردار های دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفس گیر نکرده باشد».
اما آنچه مهم است و باید به آن توجه شود، این است که ما جوانان امروز چه وظیفه ای به عهده داریم.
جوانان دوره دفاع مقدس به خوبی توانستند وظیفه خود را بشناسند و جبهه را به یک فضای معنوی برای رسیدن به رشد و کمال تبدیل کنند و از طریق همین ارتباطات و اتصالشان با حضرت حق به نتیجه مطلوب برسند؛ اما درسی که باید از ایشان گرفت، این است که باید دید جایگاه ما چیست؟ باید دید عرصه جهاد امروز کجاست و جنگ امروز به چه شکل است و چگونه میتوان در آن نقش آفرینی کرد؟
«...ما الان در وسط میدان جنگیم؛ اما نه جنگ نظامی، جنگی که به مراتب از جنگ نظامی، غالب و مغلوب آن واضحتر و آشکارتر است. جنگ نظامی ظاهر قضایا را به نفع جبهه غالب حل می کند؛ اما جنگ فرهنگی و سیاسی و جنگ دو هویت بایکدیگر، باطن ها را به نفع جبهه غالب تغییر می دهد و میدان را صاف می کند؛ میدانی که نه مین گذاری شده است و نه کمین در آن هست؛ یک چنین جنگی امروز در کشور ماست.»
امام خامنه ای در تبیین عملکرد دشمن در چنین جنگی می فرمایند:
«کسانی که در این جنگ سربازان فعال دشمن هستند، مشخص است که کارشان چیست: معرفت اسلامی را انکار کنند، امید اسلامی را نابود کنند، استقامت و ایستادگی اسلامی را از بین ببرند؛ این اساس کار هاست.»
ایشان در ادامه یکی از مهمترین میدان های این مبارزه را نشان می دهند:
«محیط دانشگاه از حساس ترین محیط هاست؛ یکی از میدان های اصلی است».
با چه سلاحی باید در این جنگ حاضر شد؟ جوان امروز چه سلاحی را باید در مقابل این دشمن به کار گیرد؟
«آنچه امروز شما جوان ها به عهده دارید، کار بزرگی است. یک روز، زبده ای از جوانان این کشور، با معرفت اسلامی نابی که به دست آوردند، توانستند پیشتاز حرکت عظیم انقلاب اسلامی شوند و حلقه اول کمک کاران و یاران امام بزرگوار را تشکیل دهند. انقلاب به آن عظمت در سایه معرفت آموزی به دست آمد. همیشه کسانی که راه ها را باز می کنند، مانع ها را برمی دارند، کوه های بزرگ را می شکافند و به پیش می تازند. امروز معرفت و آگاهی شما باید آنچنان راه در مقابل شما روشن کند تا بتوانید کارهای بسیار بزرگی را که بر دوش شما جوانهاست، در این دهه و دهه بعد انجام دهید».
به این ترتیب باید گفت که امروز نیز جوان مملکت در وهله اول باید دست خود را به ریسمان محکم الهی بگیرد و از طریق آن در این مبارزه شرکت کند و به وسیله همین ارتباط است که می تواند آگاهی خود را افزایش دهد و در مسیر های متفاوت مسیر اصلی را باز شناسد.