کد خبر:۲۳۳۳۸۷

سرقت قلیل و گناه کثیر‌

این روز‌ها یکی از گلایه‏های جدی مردم، بحث گرانی برخی تولیدکنندگان به خصوص در بخش مواد لبنی است؛ برخی از آن‌ها همزمان با گران کردن محصولات خود به کم‌فروشی هم رو آورده‌اند.

 به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، آیات اولیه سوره مطففین این گونه آغاز می‌شود: وای بر کم‏فروشان ، آنان که چون از مردم کیل می‌‏ستانند آن را پر می‌‏کنند ، و چون برای مردم می‌‏پیمایند یا می‌‏کشند از آن می‌‏کاهند، آیا اینان نمی‌‏دانند که زنده می‌‏شوند، در آن روز بزرگ؟، روزی که مردم به پیشگاه پروردگار جهانیان می‌‏ایستند.

آغاز سوره، قبل از هر چیز کم‌فروشان را مورد تهدیدی شدید قرار داده، می‌‏فرماید: «وای بر کم‌فروشان!»

 

این در حقیقت، اعلان جنگی است از ناحیه خداوند به این افراد ستمگر که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه‏ای پایمال می‌‏کنند.

 

قابل توجه این‌که در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که خداوند، «ویل» را درباره هیچ کس در قرآن قرار نداده؛ مگر اینکه او را کافر نام نهاده است؛ همان‌گونه که در آیه 37 سوره مریم می‌‏فرماید: «وای بر کافران از مشاهده روز بزرگ.»

 

از این روایت استفاده می‌‏ شود که کم‌فروشی بوی کفر می‌‏ دهد! (برگزیده تفسیر نمونه، احمدعلی بابایی، ج 5، ص 435)

اسماعیل بن حسن بن محمد بن حسین نقیب با استناد از ابن عباس روایت می‌‏کند که چون پیغمبر (ص) به مدینه وارد شد، کسبه آن شهر از جهت وزن و پیمانه از جمله متقلب‏‌ترین و نابکار‌ترین آدم‏‌ها بودند و پس از نزول این آیات، خود را اصلاح کردند.

 

قرطبی گوید: در مدینه، تاجران کم‌فروشی وجود داشتند که معاملاتشان صورت قمار و خطر کردن داشت و به صورت قرعه‌کشی با ریگ، جنس می‌‏فروختند.

 

آیات بالا در نهی آن نوع معامله‏گری نازل گردید و پیغمبر (ص) به بازار رفته، آیات را تلاوت فرمودند.

 

سدی می‌گوید: در اوایل دوره بعد از هجرت پیغمبر (ص) در مدینه کاسبکاری بود به نام ابو جهینه که دو پیمانه داشت؛ با یکی می‌‏ خرید و با یکی می‌‏فروخت. آیات در نهی او نازل گردید: «وای بر کم‌فروشان، آن‌ها که وقتی چیزی بخرند (به سود خویش) با پیمانه تمام گیرند و چون برای فروش چیزی را بکشند یا پیمانه کنند (به زیان خریدار) کم دهند...». (اسباب النزول، علیرضا ذکاوتی، ج 1، ص 239) شیخ ابوعلی طبرسی در سبب نزول این آیه فرموده: چون رسول خدا (ص) ‌ به مدینه هجرت نمود، مردم آنجا پیمان‌های قلب داشتند، پس این آیه نازل شد.

 

و از ابن عباس روایت شده که چون رسول خدا (ص) به مدینه رفت، مردی به نام ابو جهینه در آنجا بود که او را دو صاع بود؛ یکی بزرگ و یکی کوچک. با صاع بزرگ از مردم می‌‏گرفت و با صاع کوچک به مردم می‌‏داد، پس این آیه درشان او نازل شد. (آیات الاحکام، سید امیر ابوالفتوح حسینی جرجانی، ج 2، ص 142) آیه مبنی بر توبیخ گروهی است که در داد و ستد کم‏فروشی می‌نمایند و کالای فروخته شده را ناقص تحویل خریدار می‌دهد. ویل به‌معنای هلاکت در مورد استحقاق آن است.

 

از جمله اموری که انتظام زندگی و معیشت عموم بر آن استوار است، وفا در داد و ستد است. باید تعادل و توازن در عوض و معوض رعایت شود و به طور کلی در معاملات و داد و ستد‌ها و قرارداد‌ها تعادل منظور گردد و هر دو طرف معامله به آن اقدام نموده، انجام یابد.

 

بدیهی است کم‏فروشی که هنگام وزن کالای فروخته شده، از آن می‌کاهد در حقیقت دو خیانت به‌خریدار نموده است؛ یکی از قیمتی که قرار بوده برای خریدار گران‌تر شده و دیگر این‌که فروشنده مقداری از کالایی را که باید به خریدار تحویل دهد، ربوده است؛ چنانچه این خوی ناپسند در مردم توسعه یابد، اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده و در نظام خرید و فروش و داد و ستد و قرارداد‌ها خلل جبران‌ناپذیری رخ خواهد داد.

 

انتظام امور معاملات و داد و ستد‌ها مبتنی بر آن است که کالایی که مورد فروش قرار می‌‏گیرد، چه از لحاظ وزن و چه از سایر جهات که مورد نظر و قرارداد بوده، باید طبق قرار مبادله وگرنه مستلزم اختلال نظام زندگی خواهد بود.

 

غرضی که بر انجام داد و ستد‌ها مترتب می‌‏شود انتظام معیشت طبقات مردم و نیز ارتباط و اعتماد طبقات جامعه به یکدیگر است؛ چنانچه هر یک از دو طرف معامله از قرارداد تخلف نماید، منجر به‌اختلاف گشته و در صورتی که عمومیت یابد، اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده و ارتباط مالی و معاشرتی آنان گسیخته شده، شئون زندگی اجتماع متزلزل و خلل‏پذیر خواهد شد. (انوار درخشان، سیدمحمدحسین حسینی همدانی، ج 18، ص 42)

 

سیدعبدالحسین اطیب از علمای شیعی در کتاب «اطیب البیان فی تفسیر القرآن» در ذیل تفسیر آیه دوم و سوم سوره مطففین می‌نویسد: جمله اولی مذموم و حرام نیست که چیزی انسان خریداری کند مستوفی بگیرد و حرمت در جمله ثانیه است که چون می‌فروشد، کم می‌دهد و خسران می‌گذارد که فعل حرام است و هم حق‌الناس و غصب است و بد‌تر از این، این‌که اگر ثمن آن مخلوط به بقیه اموالش شد تصرف در جمیع آن‌ها حرام است تا پاک نکند و پاکی مال مختلط به حرام چهار قسم است؛ اگر مقدار و صاحبش معلوم است باید رد کند به صاحبش، اگر دسترسی به صاحبش داشته باشد و اگر ندارد از جانب صاحبش رد مظالم کند و همچنین اگر مقدار، معلوم و صاحبش مجهول است باید رد مظالم دهد و اگر مقدار، مجهول و صاحبش معلوم باید با صاحبش تصالح کند و اگر مقدار و صاحبش هر دو مجهول است باید خمس مالش را بدهد که یکی از چیزهایی که خمس به‌ او تعلق می‌گیرد، مال مختلط به حرام است... خدا می‌فرماید: همچنان که در گرفتن مستوفی می‌گیرید در دادن هم مستوفی بدهید. (اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سیدعبدالحسین اطیب، ج 14، ص 34)

 

منبع: جام جم آنلاین

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار