کد خبر:۲۳۵۳۵۶
گفت‌وگوی اختصاصی «خبرگزاری دانشجو» با مهدوی‌کنی-2

مهم‌ترین مانعی که برای تحقق سبک زندگی اسلامی وجود دارد/مردم برای انتخاب سبک زندگی خود به گروه‌های مرجع مراجعه می‌کنند

رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) گفت: عموم مردم یک نوع محافظه کاری در مقابل تغییر دارند؛ چرا که پیامد تغییر را نمی‌دانند و ...
دانلود فایل دانلود فایل

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ سبک زندگی یکی از مفاهیمی است که این روزها و بخصوص پس از بیانات رهبر انقلاب بسیار مورد توجه قرار گرفته و صحبت‌های درست و غلط بسیاری در این خصوص مطرح می‌شود. برای رسیدن به یک نگاه مبنایی و زیربنایی در مورد سبک زندگی اسلامی به سراغ حجت الاسلام محمدسعید مهدوی کنی، رئیس دانشکده معارف، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) و مولف کتاب «دین و سبک زندگی» رفتیم و پای صحبت‌های وی نشستیم که هم اکنون مشروح این گفت‌وگو را پیش رو دارید.


«خبرگزاری دانشجو» - به نظر شما چه ویژگی‌ها و صفاتی در مردم ایران وجود دارد که باعث می‌شود تمایل آنها به سبک زندگی غربی یا آمریکایی بیشتر شود؛ چون یک مسئله‌ای که برخی مطرح می‌کنند این است که پذیرش ایرانی‌ها نسبت به بیگانه بیش از فرهنگ خودی است. مثلاً اگر در کشور خودمان از سبک زندگی اسلامی صحبت کنیم ممکن است با مقاومت‌هایی روبرو شود، اما اگر بخواهیم مردم را به سمت سبک زندگی غربی سوق دهیم راحت‌تر می‌پذیرند. این مسئله از کجا ناشی می‌شود؟

 

مهدوی کنی: من این قضاوت را قضاوت دقیقی نمی‌دانم و معتقدم این قضاوت در حوزه‌های مختلف باید تعدیل شود؛ چون بی انصافی است که مثلاً در دوره معاصر مقاومت صد و اندی ساله مردم ایران را در مقابل غرب و در همه اشکال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اش نادیده بگیریم.

 

«خبرگزاری دانشجو» - ولی گفته می‌شود که مردم ایران وقتی پای تمامیت ارضی‌شان در میان باشد و بیگانه به آنها هجوم بیاورد مقاومت می‌کنند، اما در مقابل نفوذهای نرم و رسانه‌ای غرب مقاومت چندانی ندارند.


مقاومت‌هایی که مردم ایران در برابر بیگانگان داشتند


مهدوی کنی: من باز هم این قضاوت را قبول ندارم و در عین این که به صورت مطلق آن را نفی نمی‌کنم، ولی دقیق هم نمی‌دانم و شما را به چندین حرکت مردم ایران در مقاومت در برابر فرهنگ غرب ارجاع می‌دهم. مانند اتفاقی که در مقابل طرح تغییر پوشش و حجاب در اواخر حاکمیت رضا شاه افتاد و اگرچه اقدامات مردم آن موقع مستقیماً و بلافاصله نتیجه نداد، اما استعمارگران و بویژه انگلستان را قانع کرد که رضا شاه دیگر نمی‌تواند در ایران حاکم باشد. یکی از دلایلی که باعث سرنگونی رضا شاه شد باور این نکته بود که حاکمیت رضا شاه با روشی که داشت نمی‌توانست تداوم پیدا کند. به همین دلیل مهره دیگری را جانشین او کردند.

 

 

مقاومت دومی که ما در حوزه فرهنگی داشتیم، وقوع انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی در زمانی رخ داد که یک تهاجم مستقیم خارجی در ایران رخ نداده و ظاهراً دولت ایران قدرتمند است و تبدیل به ژاندارم منطقه شده است. باید به این نکته هم اشاره داشت که اتفاقاً در دوره شاه در موقعیت‌هایی که آب و خاک ایران مورد تهدید قرار گرفت عکس‌العمل مردم، عکس‌العمل مناسبی نبود.


صدام در حدود سال‌های 48 و 49 و در دوره حسن البکر، تحمیلاتی به ایران کرد، ولی مردم حاضر به جنگیدن و همراهی با رژیم شاه نشدند یا هنگامی که ایران در دوره‌های جنگ جهانی اول و دوم اشغال شد تحرکات بسیار وسیعی علیه اشغال‌گری اتفاق نیفتاد. اما انقلاب اسلامی با حجمی بسیار بزرگ و در حرکتی بسیار سریع که حتی برای رهبرانش هم غیر قابل تصور بود، زمانی اتفاق افتاد که اوضاع اقتصادی ایران و وضع معیشتی مردم نسبتاً خوب شده بود.

عنوان
در انقلاب اسلامی اقشاری اقدام به حرکت کردند که زندگیشان رو به بهبود بود. حال، این سوال مطرح می‌شود که چرا این طبقه‌ای که شاه سعی دارد امیدهایی برای زندگی بهتر برایش ایجاد ‌کند دست به انقلاب می‌زند؟


در انقلاب اسلامی اقشاری اقدام به حرکت کردند که زندگیشان رو به بهبود بود و باید گفت که خاستگاه حرکت اتفاق افتاده در جامعه ایران طبقه شهرنشین متوسط و‌ ای بسا رو به پایین است نه طبقات روستایی و حاشیه‌نشین. حال، این سوال مطرح می‌شود که چرا این طبقه‌ای که شاه سعی دارد امیدهایی برای زندگی بهتر برایش ایجاد ‌کند، دست به انقلاب می‌زند؟


شعارهای مردم در انقلاب اسلامی بیشتر فرهنگی بود


وقتی ما بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که اصل شعارها و رویکرد مردم بیشتر فرهنگی است. گرچه شکی در این نیست که بخشی از نارضایتی‌ها به دلایل اقتصادی و تبعیض‌هاست و فشارهای سیاسی هم بسیار موثر می باشد، اما دلیل این که گفته می‌شود این حرکت بیشتر فرهنگی است، رهبران برگزیده و شعارهای مردم است.


مردم به دنبال رهبران فقط سیاسی جمع نشدند. آنها دنبال ملی‌گرا‌ها یا دموکرات‌ها که شعار دموکراسی و جمهوریت مطلق سرمی‌دادند نرفتند، مردم سراغ طرفداران برابری‌های اقتصادی یعنی مارکسیست‌ها و سوسیالیست‌ها که خیلی هم در آن دوره سر و صدا داشتند نرفتند، بلکه به دنبال مرجعیت دینی رفتند و انتخاب مردم گویای این نکته است که علت حرکت شان بیشتر فرهنگی بود.

 

پس از انقلاب نیز پایداری و دفاع مردم از انقلابشان با وجود توطئه‌هایی که انجام گرفت، ادامه پیدا کرد، در حالی که در کشورهای دیگر توطئه‌ها کمتر به کودتاهای موفق تبدیل شده، اما در ایران سی و اندی سال است که جریان اصلی انقلاب با وجود تمام افت و خیزهایی که وجود داشته، در حال تداوم است.


البته نه سرعت این جریان به آن حدی است که رهبران آن دلشان می‌خواست، نه جهت آن کاملاً به سمتی است که رهبران آن ‌خواستارش بودند، اما برآیند این حرکت نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی در حال حرکت به سوی اهداف اعلام شده خویش است و مردم همچنان از آن دفاع می‌کنند. اگر چه آحاد مردم لزوماً همه ارزش‌های اسلامی را در زندگی خود محقق نکرده‌اند، اما برآیند همه تفکرات و اندیشه‌های فکری، آنها را وادار کرده از یک جریان حامی ارزش‌های الهی دفاع کنند.


پذیرش دستاوردهای بشری نشانه آگاهی مردم ایران است


پس من این قضاوت را دقیق نمی‌دانم، اما قبول دارم که به صورت مقطعی و موردی یک نوع علاقمندی در میان مردم ایران به پاره‌ای از ارزش‌ها و مولفه‌ها و سبک‌های زندگی غربی داریم و من این مساله را به همان مقدمه اولی که عرض کردم بر می‌گردانم. این که لزوما هر چیزی که غربی است بد نیست و پذیرفتن بعضی از دستاورد‌ها یک نوع پیشرفت است و علامت این است که مردم ما نسبت به بسیاری از نقاط دیگر دنیا امکان تطابق بیشتری با نوآوری‌ها دارند و بسیار آگاهتر هستند.


البته کشورهای دیگری در منطقه هستند که قبل از ما این آگاهی را به دست آوردند و حرکت کردند اما متاسفانه توان کمتری برای حفظ سرمایه‌های دینی خود داشتند. مثلا کشور ترکیه قبل از ما با ارزش‌های غربی آشنا شد و بیشتر از ما هم الگوهای غربی را درون خود نهادینه کرده است، اما آنها هم مقاومت‌هایی دارند چون ارزش‌های اسلامی هنوز هم عمق زیادی در ترکیه دارد.


مشکل ما در مواجهه با غرب تقلید کورکورانه است


چیزی که اتفاق می‌افتد لزوما و در همه ابعاد آن چیز بدی نیست بلکه بعضا حاکی از فهم می‌باشد. مشکل ما در جایی است که تقلید کورکورانه اتفاق می‌افتد. این که این تقلید و خود باختگی تا حدود زیادی ناشی از توطئه قدرتمندان و جریان حاکم در غرب است و به قول برخی بسیاری از آنچه برای جوامع ما ارسال می‌شود فاضلاب غرب است مباحثی است که در جا و محدوده خود قابل قبول است و ما نباید در قبال این توطئه ساده انگار و بی تفاوت باشیم و آن را توهم فرض کنیم.

 


نکته دیگر در این رابطه این است که اصل کمال‌خواهی در وجود انسان او را وادار می‌کند به دنبال چیزی برود که به نظر او کمال است. اصل این مساله چیزی بدی نیست ولی مشکل از جایی شروع می‌شود که آدم‌ها مصداق کمال را اشتباه می‌گیرند. در فضای کشور ایران مردم با انقلاب اسلامی به دنبال زندگی متعالی، پیشرفته‌تر و مرفه‌تر بودند اما این برداشت که زندگی مرفه همه ابعاد کمال را در وجود انسان محقق می‌کند اشتباهی است که انسان در طول تاریخ زندگی خود داشته است.


این یک اشتباه تاریخی است و ربطی به وضعیت فعلی ایران ندارد. همه جوامع این اشتباه را داشته‌اند که به جای توجه به ارزش‌های معنوی و پایه قرار دادن نعمت‌های مادی برای تحقق ارزش‌های معنوی به ارزش‌های مادی چسبیده‌اند. گرایش به مادیات و شهوات امری است که در همه انسان‌ها وجود دارد و مردم ما هم اتفاقا چون از حالت محافظه‌کاری بیرون آمده‌اند ترقی و رشد را می‌خواهند، اما مصداق آن را اشتباه می‌گیرند.

عنوان
اساس این که انسان ایرانی به دنبال این است که خود را تحقق بخشد و عرضه کند و از نعمات این دنیایی بیشتر بهره برد یک انگیزه طبیعی انسانی است. مشکل از آنجایی شروع می‌شود که مصداق را اشتباه می‌گیرند.


اساس این که انسان ایرانی به دنبال این است که خود را تحقق بخشد و عرضه کند و از نعمات این دنیایی بیشتر بهره برد یک انگیزه طبیعی انسانی است. مشکل از آنجایی شروع می‌شود که مصداق را اشتباه می‌گیرند. ما نباید این مساله را اشتباه تعبیر کنیم چون آن وقت اشتباه سیاست‌گذاری می‌کنیم و باید توجه داشته باشیم که بخشی از اقدامات در کشور هم که تا به حال نتیجه نداده به دلیل تحلیل غلط است.

 


همه چیز توطئه غرب نیست

 

ما باید باور کنیم همه چیزی که اتفاق می‌افتد توطئه غرب نیست و بخشی از آن مربوط به فطرت و طبع انسان‌ها و بخشی از آن هم ناشی از اشتباه در مصداق است. اتفاقی که دارد می‌افتد علامت رشد و بلوغ است مثل بلوغی که در یک نوجوان اتفاق می‌افتد. این بلوغ چیز بدی نیست بحث سر این است که نباید رها شود، باید تعلیم و تذکر داده شود که چیزهای دیگری هم در عالم هست.


رفتار مقام معظم رهبری با جوان‌ها همین گونه است و ایشان به ارزش‌ها و ویژگی روحی جوان‌ها که به دنبال نشاط و حرکت و تغییر هستند جهت درست می‌دهند. اگر ما نخواهیم به این میل به حرکت و تغییر توجه داشته باشیم باید مدام ترمز بزنیم و انتظار داشته باشیم که جوان‌ها هم مثل مسن‌ترها آرام آرام و دور از هرگونه خطر پذیری راه بروند، ولی ما انقلاب کردیم که حرکت به سوی ترقی و تعالی سرعت پیدا کند.

عنوان
ما بخشی از ناتوانی‌ها و آن چیزی که مربوط به بهم ریختن چهره در دوره بلوغ است را محکوم می‌کنیم، در حالی که این طبع دوره بلوغ است که چهره آدم به هم می‌ریزد.


ما باید برای این نیاز به سرعت، پاسخ مناسب پیدا کنیم و آن را با زبان امروز ارائه نماییم. ما بخشی از ناتوانی‌ها و آن چیزی که مربوط به بهم ریختن چهره در دوره بلوغ است را محکوم می‌کنیم، در حالی که این طبع دوره بلوغ است که چهره آدم به هم می‌ریزد. منظورم از این طبیعی جلوه دادن توجیه بیکار نشستن و تنبلی‌هایمان نیست.


مهم‌ترین مانعی که برای تحقق سبک زندگی اسلامی وجود دارد


«خبرگزاری دانشجو» - به نظر شما چه موانعی برای تحقق سبک زندگی اسلامی در کشور ما وجود دارد؟


مهدوی کنی: یکی از موانع عمده، نفس و گرایش‌های مادی است. اصل مشکل ما اینجا است و باید در این زمینه کار جدی انجام دهیم، اما غیر از شیطان، نفس وسوسه کننده‌های دیگری نیز در بیرون دارد. انسان‌ها بعد از این که گمراه می‌شوند خودشان تبدیل به شیطان می‌گردند و این شیاطین تجسماتی دارند مثلا به قول امام امریکا می‌شود شیطان بزرگ.


طبعا قدرتمندان دنیا از ابزارهای مختلفی برای مطامع خود و استیلا بر جهان استفاده می‌کنند و در دنیای جدید که مشخص شده فرهنگ قوی‌ترین راه نفوذ و بالاترین قدرت است طبیعی است که مستکبران از آن بالا ترین استفاده‌ها را ببرند. تلاش ما باید این باشد که فرصت‌های دشمنان را اضافه نکنیم و ابزارهای بیشتری در اختیار آنها قرار ندهیم تا آنها از فرصت بدست آمده جهت نفوذ در ما و جامعه مان استفاده کنند. این که غربی‌ها از لحاظ تکنیکی چگونه وارد حوزه‌های مختلف می‌شوند خود بحث مفصلی دارد. البته بحث ما سبک زندگی است.


افزایش قدرت انتخاب سبب شکل‌گیری سبک‌های زندگی مختلف شده است


در موضوع سبک زندگی باید گفت آنچه در سبک زندگی امروزه ملاک عمل است و موجب شده این مفهوم به شدت مورد علاقه متخصصان قرار گیرد و مولفه‌های آن هم مورد توجه اقشار مختلف خصوصا اقشار علاقمند به تغییر و تحول باشد این است که سبک زندگی فرصت‌های انتخاب را در دوره معاصر بیان می‌کند.


انسان سنتی در گذشته قدرت انتخاب محدودی داشت و آنچه یاد می‌گرفت از فضای فرهنگی بلا فصل خود بود که در این فضای فرهنگی، الگوهای خیلی مشخصی برای اقشار مختلف وجود داشت. با پیدایش عصر صنعتی و ایجاد سرمایه‌های اقتصادی کلان و ارتباطات سریع و آسان، فرصت‌هایی برای تولید انبوه، درآمد یا اعتبار بیشتر و اوقات فراغت بیشتری برای مصرف زیاد فراهم شد.

 


انسان دوره صعنتی با تولیداتی مواجه است که به نسبت درآمد او بسیار ارزان، حجیم و با تعداد بالا تولید می‌شود. سرمایه‌ای که به دلیل استفاده از منابع طبیعی گرد آمد برای انسان‌ها قدرت خرید بالاتری را فراهم کرد و بنا به اقتضای نظام سرمایه‌داری که باید مصرف باشد تا تولید اتفاق بیفتد جامعه سرمایه‌داری فرصت‌هایی را برای مصرف فراهم می‌کند که اسم آن را اوقات فراغت گذاشته است. چون اگر اوقات فراغت نباشد انسان نه می‌تواند آن قدر تفریح کند،بخورند،بپوشند و نه به مسافرت برود.


چند سال قبل ژاپنی‌ها با این مساله مواجه شدند که بازار مصرف داخلی برای کالاهایشان ندارند؛ چون ژاپنی فرصت مصرف ندارد. لذا، تعطیلی‌ها را زیاد و اضافه کارها را اجبارا کم کردند، در نتیجه تولیدات داخلی‌شان در داخل ژاپن بیشتر مصرف شد.


پس زمانی به مفهوم سبک زندگی نیاز پیدا شد و این مفهوم مورد توجه قرار گرفت که امکانات سلیقه و ترجیح فراهم شد و افراد توانستند الگوهای زندگی و رفتاری متفاوت از هم پیدا کنند و این مساله در نظام سرمایه‌داری زمانی خود را نشان داد که تولیدات مختلف توانست فرصت‌های متفاوتی برای الگوهای متفاوت مصرف ایجاد کند.


ورود تکنولوژی به ایران سبک زندگی خاصی را وارد کشور کرد


ما در کشورهایی مانند ایران در دهه‌های اخیر با این فضا مواجه شدیم که دنیای مدرن و صنعتی فراهم کرده بود. ما این فضا را در داخل نداشتیم و عقب ماندگی موجود در کشور ما امکان خلق تکنولوژی و صنعت را در درون فراهم نکرده بود و این تکنولوژی را از بیرون آوردیم. با این صنعت مواجه شدیم با فرهنگی و ایدئولوژی‌ای که همراهش بود.


به طور طبیعی مردم از این تکنولوژی‌ها استقبال کردند چون زندگی را راحت می‌کرد. پس الگوهایی که غرب برای زیست همراه این ابزارها آماده کرده بود آمد و دولت‌های قبل از انقلاب هم از این الگوها پشتیبانی کردند و ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ما را متناسب با الگوهایی کردند که از غرب می‌آمد.


نقش دولت ایران در هجمه فرهنگی بیگانگان


دلیل پشتیبانی دولت از این مساله هم این بود که نظام سیاسی در ایران بر اساس تعالیم غرب و تربیت‌شدگان آن در داخل کشور فراهم شده بود. این در حالی است که اگر ما قدرت حاکمه‌ای داشتیم که منطقی‌تر با تکنولوژی غرب رفتار می‌کرد، با دفاع از فرهنگ بومی می‌توانست ترکیب مناسبی را در مواجهه با غرب برای ما پیش بیاورد. مثل مواجهه‌ای که آلمان‌ها با فرهنگ امریکایی یا هندی‌ها با فرهنگ انگلیسی داشتند و نتیجتا یک نوع به‌گزینی نسبی برای فرهنگ آنها اتفاق افتاد.


البته، آنها هم متاثر از فرهنگ غرب هستند اما ‌‌ای بسا مظاهر فرهنگ هندی در هند بیشتر از مظاهر فرهنگ ایرانی در ایران نمود دارد. دلیل این مساله هم این است که متفکری مثل گاندی و نهرو معمار دولت پس از استقلال هند بودند و توانستند تا حدی هویت هندی را در شرایطی که یک هجمه فرهنگی اتفاق افتاده بود رهبری کند. اما ما در شرایط هجمه، دولتی داشتیم که دست نشانده بود و این مساله را مدیریت نکرد و نتیجتا ما دچار هجمه شدیدتری شدیم.

عنوان
ایران دولتی داشت که پیاده کننده سیاست‌های غربی بود و سعی می‌کرد فرهنگ و سبک زندگی غربی در ایران جا بیفتد.


ایران دولتی داشت که پیاده کننده سیاست‌های غربی بود و سعی می‌کرد فرهنگ و سبک زندگی غربی در ایران جا بیفتد. ایرانیان هم به جهت نظام حکومتی و هم به لحاظ توانایی خرید، به مصرف بیشتر تشویق می‌شدند. در این میان، حجم بالایی از کالا وارد ایران می‌شد و کالاها هم الگوهای رفتاری را با خودشان می‌آوردند.


افراد هم به اقتضای علاقمندیشان به رفاه و لذت بیشتر و امکان مالی که می‌توانست آن را تامین کند به سمت کالاها رفتند حتی بعضا خود مردم به چنین روندی دامن زدند. پس بوسیله کالاهایی که وارد شد، الگوهایی آمد که بعضا در خود غرب خیلی بازار نداشت و برخی هم آن را فاضلاب غرب می‌دانند به کشور ما صادر شد و بعنوان مبنای رفتاری انتخاب گردید.


در حالی که بسیاری از این الگوها در غرب بعنوان یک پاره فرهنگ و مربوط به گروه‌های خاص اجتماعی بود ولی اینجا بعنوان یک فرهنگ پیشرو و مسلط خود را تعریف کرد. این تاریخچه‌مختصر و توضیح ناکاملی است از تحقق سبک‌های زندگی غربی در فضای ایران معاصر و تاحدودی موانع موجود بر سر راه هر الگوی جایگزین را نشان می‌دهد.


«خبرگزاری دانشجو» - شما نقش جامعه نخبگان یعنی خواص علمی، سیاسی، فرهنگی و همچنین عوام را در تحقق سبک زندگی اسلامی چگونه ارزیابی می‌کنید؟


مردم برای انتخاب سبک زندگی خود به گروه‌های مرجع مراجعه می‌کنند


مهدوی کنی: مردم در مواجهه با هر نوآوری به سمت گروه‌های مرجع می‌روند. به عبارت دیگر، عموم مردم یک نوع محافظه کاری در مقابل تغییر دارند؛ چرا که پیامد تغییر را نمی‌دانند و حاضر نیستند ریسک آن را بپذیرند. به همین جهت معمولا برای تغییرات به کسانی نگاه می‌کنند که به دلایل متعدد تحمل تغییرات را دارند یعنی یا می‌توانند عاقبت آن را بیندیشند یا دلیری و شهامت برخورد با آن و تحمل عوارض آن را دارند. به این افراد رجوع می‌شود تا تغییرات از طریق اینها شناخته شود و طریقه کنار آمدن این تغییرات با زندگی معمول از طریق اینها برای مردم توضیح داده شود.


البته، گروه‌های مرجع در زمان‌های مختلف تغییر می‌کنند و همیشه یک گروه، گروه مرجع به حساب نمی‌آید اما اصل مراجعه به گروه مرجع همیشگی است و به طور طبیعی اکثر مردم بنا به یک اقتضای عقلی که«و اسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون: اگر چیزی را نمی‌دانی برو از کسی که می‌داند بپرس» به این افراد مراجعه دارند.


در خصوص سبک زندگی غربی هم ما دقیقا با همین مساله مواجه هستیم که ورود کالاها، رفتارها و ژست‌ها بوسیله کسانی بود که فرصت تماس با غرب را داشتند و به دلیل داشتن مظاهر زندگی متمدنانه ناخودآگاه و بعضا خودآگاه بعنوان گروه مرجع انتخاب می‌شدند.


اقشاری که بیشترین تاثیر را در انتقال ارزش‌های دنیای غرب داشتند


طبقاتی به خارج راه پیدا می‌کردند که یا از دستگاه حکومتی بودند یا این که از میان تجار و طبقه روحانیت و کسانی که دسترسی به منابع قدرت داشتند کلا" نخبگان برخاسته بودند. پس به طور طبیعی اینها از گروه‌های مرجع بودند، اما وقتی هم به کشور باز می‌گشتند امکاناتی در اختیار داشتند که‌ مردم به آنها مراجعه می‌کردند. مانند اطبا که می‌دانید یکی از مهمترین مظاهر تمدن امروز طب است و مردم آدم با سواد و کسی که امروزی شده را معمولا در چهره پزشکان و بعد مهندسان می‌دیدند.

عنوان
دو قشر یعنی پزشکان و مهندسان در انتقال ارزش‌های دنیای غرب خیلی موثر بودند البته سیاست‌مداران و تجار هم تاثیر زیادی داشتند؛ چون


این دو قشر یعنی پزشکان و مهندسان در انتقال ارزش‌های دنیای غرب خیلی موثر بودند البته سیاست‌مداران و تجار هم تاثیر زیادی داشتند؛ چون کالاها و شیوه‌های استفاده از آنها را وارد کشور کردند. از نظر بسیاری از آنها این سبک زندگی علت ترقی و منور الفکری غربیان تلقی و القا می‌شد.

 


الگوهای جاودانه را باید در زمان‌های مختلف بازتولید کرد


«خبرگزاری دانشجو» - شما مصادیقی از افرادی که سبک زندگی آنها سبک زندگی اسلامی است سراغ دارید؟ چون یکی از مهمترین مسایلی که الان در کشور ما وجود دارد فقدان الگو است. هنگامی که در مباحث اسلامی از الگو صحبت می‌شود معمولا خانم‌ها را به حضرت زهرا(س) و آقایان را به ائمه(ع) ارجاع می‌دهند که درست هم هست اما با توجه به شرایط فعلی جامعه ما نیاز به الگو‌سازی و یا معرفی الگوهای موجود داریم. به نظر شما در خصوص سبک زندگی اسلامی چه الگوهایی را می‌توان به جامعه معرفی کرد؟


مهدوی کنی: الگو بودن معصومان(ع) یک امر همیشگی است در آن هیچ شکی نیست اما این الگو‌های جاودانه و عالی را در زمان‌های مختلف متناسب با اقتضائات آن تعریف و بازتولید کرد و عملی بودن و امکان نزدیک شدن به این الگو‌های والا را در میان سایرین نشان داد.


اگر بخواهم یکی یکی مصادیق چنین باز تولیدی را در جامعه امروزی خودمان ذکر کنم هم سخت است و هم موجب سوء تفاهم می‌شود که الان علت آن را عرض می‌کنم. به نظر می‌آید که ما باید فرصتی را پدید بیاوریم که اولا یک الگو ایجاد شود، در ثانی این الگو ترویج شود و در مرحله بعد، انگیزه برای تقلید از الگو در اذهان مردم پدید آید.

 


در مورد کسانی که توانایی الگو شدن را دارند این مساله نیاز به تعلیم و تربیتی دارد که این افراد بتوانند با داشتن سواد و دانش، رفتار مناسب زمان و مکان را در زندگی خودشان تجسم ببخشند. ما اساتیدی داریم که استاد اخلاق یا استاد عرفان هستند و به دلیل اهمیتی که به ملاک‌های ارزشی خودشان می‌دهند نوعی از زندگی را انتخاب می‌کنند که بعنوان زندگی حاشیه‌ای و در کنار جامعه تلقی می‌شود، لذا مورد توجه گروه‌های خاص قرار می‌گیرد.


برای ارجاع تاریخی و به عنوان نشان دادن رکوردها و افتخارات از این افراد تقدیر می‌شود و مردم هم کف می‌زنند اما این تشویق‌ها به این معنا نیست که این فرد برای مردم سرمشق قرار می‌گیرند زیرا تصور این است که همه موفقیت او این بوده که در حجره طلبگی بوده نه در اداره فلان و در جمعی که هزار و یک مساله دارند.


به نظر می‌آید کاری که ما باید انجام بدهیم این است که باید در سطوح مختلف مثلا در سطوح شاگردان و مراتب مختلف علمی و اخلاقی – نه فقط اساتید برجسته و خواص - انسان‌هایی را داشته باشیم که با آگاهی از مبانی، یک زندگی انسانی - اسلامی و متناسب با وضع ایران در شرایط فعلی را بروز و ظهور ‌دهند و این مساله باید در مشاغل و فضاهای مختلف رخ دهد.

عنوان
ما باید سبک زندگی متناسب با سمت‌ها، جایگاه‌ها و اصناف شغلی را تعریف کنیم و افرادی را داشته باشیم که الگوی خاصی را برای صنف دانشجویان، معلمان، علما، کار گران، کارمندان، مدیران، کسبه، تجار و همه اقشار جامعه فراهم آورند.


ضرورت تعریف سبک زندگی‌های متناسب با جایگاه‌های مختلف


برای چنین کاری ما باید سبک زندگی متناسب با سمت‌ها، جایگاه‌ها و اصناف شغلی را تعریف کنیم و افرادی را داشته باشیم که الگوی خاصی را برای صنف دانشجویان، معلمان، علما، کار گران، کارمندان، مدیران، کسبه،تجار و همه اقشار جامعه فراهم آورند و این کار یک سیاست‌گذار یا دستگاه حاکم نیست بلکه ما احتیاج به یک نظام‌سازی داریم.


به عبارت دیگر، خوب است که ما افرادی که الان حضور دارند را نشان دهیم اما مشکل کار این است که وقتی شما الگوهایی را معرفی می‌کنید مقاومت‌هایی هم در مقابل این افراد ایجاد می‌شود که احساس می‌کنند این افراد برآمده یا مورد حمایت و وابسته به تشکیلات، نظام قدرت و دستگاه‌های تبلیغاتی هستند. از طرف دیگر، شاید ما به چند نفر که رکورددار باشند جایزه بدهیم و مردم هم بپذیرند اما آوردن این افراد و معرفی آنها بعنوان الگو ممکن است آنها را از الگو بودن دور کند.


الگو بودن باید در یک فرایند طبیعی رخ دهد


الگو بودن چیزی است که باید در یک فرایند طبیعی رخ دهد. برای این کار باید دست به اصلاح نظام تعلیم و تربیت و نظام جامعه‌پذیری بزنیم تا این افراد به طور طبیعی خود را در آن فضا نشان دهند. از مهمترین چیزهایی که در اینجا باید اتفاق بیفتد دو فرایند است که ما به آنها کم توجه هستیم. یکی موقعیت توان نقد است که باید درون جامعه رشد کند و افراد باید بتوانند نسبت به آنچه پیرامون آنها اتفاق می‌افتد تحلیل داشته باشند.


برای چنین کاری ما باید ملاک‌های درستی دست افراد بدهیم و این امکان را بدهیم که قدرت مقایسه پیدا کنند. البته این توان نقد برای همه در یک سطح ایجاد نمی‌شود اما خاصیت چنین کاری این است که شما نمی‌توانید برای تک تک عناصری که هر روزه خلق می‌شود الگو درست کنید اما می‌توانید قواعد کلی به انسان‌ها بدهید که این قواعد کلی را در هر مصداقی بکار برند و از آن نتیجه بگیرند. به اصطلاح طلبه‌ها تعیین مصداق بر عهده مکلف است.


در نظام مرجعیت و الگو‌پذیری وقتی توان نقد در انسان‌ها ایجاد شد و تقویت شد بر اساس یک رقابت طبیعی درون فضای اجتماعی افرادی که توان کافی نقد دارند محوریت پیدا می‌کنند و جلو می‌افتند. پس توصیه من به طی کردن یک روند طبیعی فرهنگی است، چون ترفندهای تبلیغاتی به صورت کوتاه مدت و برای عناصر فوق‌العاده دانه درشت خوب هستند اما برای زندگی عادی مردم مشکل‌ساز می‌شوند.


نکته دوم که باید اتفاق بیفتد سیاست خلاقیت است. البته مخاطبان خلاقیت محدودتر از توان نقد است و همه نمی‌توانند خلاق باشند اما وقتی شما توانایی خلاقیت را ایجاد کردید و بعد روی آن قیمت گذاشتید افراد در مواجهه با مسایل به طور درون‌زا به دنبال راه‌حل می‌گردند و برای این کار خلق می‌کنند، نتیجتا ما یک جامعه مقلد نداریم بلکه یک جامعه بده بستان کن پیدا خواهیم کرد.


کسانی که با همه دنیا وارد بده بستان شده‌اند، از آنها راه‌حل می‌گیرند و به آنها راه‌حل می‌دهند. این مساله هم باید در فرایند تعلیم و تربیت و جامعه‌پذیری به طور طبیعی طراحی شود و هم در نظام ارزشگذاری و تقدیر و ترویج جایگاه خود را بیابد.


توانایی نقد و خلاقیت باید در گروه‌های مرجع ایجاد شود


اهمیت گروه‌های مرجع را کاملا قبول دارم و معتقدم علاوه بر همه ویژگی‌هایی که ما بعنوان ملاک‌های ارزشی‌مان به آنها قائل هستیم دو خصیصه مهم توانایی نقد و توانایی خلاقیت باید در گروه‌های مرجع ایجاد شود تا این گروه‌ها بتوانند به مسایل موجود پاسخ دهند. البته، رسیدن به این جایگاه یک نوع تربیت خاص می‌خواهد و با تربیت فعلی ما توانایی خلاقیت متناسب، برنامه ریزی شده و خودآگاه نیست وتا حدود زیادی به تصادف واگذار شده است.


مساله دیگر این است که ما تبلیغ این الگوها و گروه‌های مرجع را بعنوان یک برخورد فردی و نشان دادن افراد انجام ندهیم که اینها دو عارضه دارند: یکی – همان گونه که گفتم-مقاومت مخاطبان است که احساس می‌کنند این الگو دارد تحمیل می‌شود.


نکته دوم هم ضعف‌هایی است که گروه‌های مرجع به طور طبیعی دارند و آن وقت ما محکوم می‌شویم؛ چون گروه‌های مرجع بعضا" از یک بعد قدرت دارند اما صد بعد دیگر هم ممکن است مشکل‌ داشته باشند. به طوری که وقتی از این‌ها زیاد معرفی شود چند وقت بعد ممکن است عملی از آنها سر بزند که نشود مساله را جمع کرد.


مثل همین اتفاقی که برای رادیو و تلویزیون ما می‌افتد که بعضا" خواننده‌ای را زیاد مطرح می‌کند دو روز دیگر عکس او را جای دیگر به حالات ویزگی‌های غیر قبول می‌زنند و عده‌ای می‌گویند اگر قرار است ما شبیه این آدم شویم پس باید خصلت‌های دیگر او را هم داشته باشیم. این مساله برای مردم تعارض ایجاد می‌کند.

 

عنوان
ما باید نظامی را بسازیم که افراد شایسته در آن موقعیت پیدا کنند

ما باید نظامی را بسازیم که افراد شایسته در آن موقعیت پیدا کنند. به نظر می‌رسد که دوره پاسخ‌های ساده و این که عکس یک نفر را در صفحه اول روزنامه بزنیم و او را بزرگ کنیم گذشته است. به نظرم این اتفاق‌ها تا دو دهه قابل تحمل بود اما دهه سوم موجب انتقاد شده و دهه چهارم شاید موجب عکس العمل‌های نامطلوب شود.


پیامبر (ص) جهت‌گیری را نشان دادند ولی فرهنگ‌سازی را به مردم سپردند


پیامبر(ص) به مردم جهت‌گیری صحیح را نشان دادند و ارزش‌هایی را آورده و الگوسازی کردند ولی بخش عمده‌ای از فرهنگ‌سازی را به مردم سپردند. ایشان ملاک‌ها را جابجا کردند و نتیجتا فرهنگ اسلامی با فرهنگ جاهلیت از زمین تا آسمان فرق داشت.


پیامبر(ص) محدوده‌ها و جهت را نشان دادند و مردم به دنبال جهت ایشان رفتند و در نتیجه معماری اسلامی و سایر اشکال تمدن اسلامی تولید شد. پیامبر(ص) نگفتند چه لباسی بپوشید، ایشان برای لباس پوشیدن ملاک دادند اما به تناسب نیاز مردم در جوامع مختلف مدل‌های مختلف لباس پدید آمد که ارزش‌های مرکزی این لباس‌ها واحد و براساس ملاک‌هایی است که پیامبر(ص) مطرح کردند.

 

عنوان
درست کردن سالن‌های مد- با همان قیدی که بعضی به عنوان اسلامی یا بومی به آن بسته اند- عوارض منفی متعددی دارد. هر چند من آنها را کاملا رد نمی‌کنم اما ارزش و منافع آن محدود است.


به عنوان نمونه عرض کنم درست کردن سالن‌های مد- با همان قیدی که بعضی به عنوان اسلامی یا بومی به آن بسته اند- عوارض منفی متعددی دارد. هر چند من آنها را کاملا رد نمی‌کنم اما ارزش و منافع آن محدود است و این تفکر که از درون آنها کیمیا بیرون می‌آید درست نیست و اگر روی آنها بیش از حد ارزش‌گذاری کنند این اتفاق می‌افتد که مردم به نمایشگاه‌های مد و لباس اسلامی می‌روند و می‌خندند و احساس می‌کنند مانکن‌های این نمایشگاه‌ها تفاوت زیادی با مانکن‌های غربی ندارد جز این که سر این مانکن‌ها دستمال بسته‌اند. این اتفاقاتی است که بنا بر درک ناصحیح از رشد فرهنگ می‌افتد و باید تصحیح شود.
 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
پرهيزکار
-
۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۶
خيلي متشکر از مصاحبه بسيار زيباي شما با دکتر مهدوي کني
ايشان واقعا به نکته هاي نابي اشاره داشتند که تا حالا از کسي نشنيده بودم
صحبت هاي ايشان ديدگاه بنده را به موضوع سبک زندگي اسلامي متحول کرد
1
0
پربازدیدترین آخرین اخبار