به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، خلأ و کاستی و نقصان در جامعه شناسی و علوم اجتماعی موجود در کشورمان امری است که کمتر صاحبنظر و اندیشمندی در این حوزه است که به آن قائل نباشد؛ گرچه در باب میزان و نوع این کاستی و نقصان اختلاف نظرهای گاهاً بسیار متفاوتی هم دیده می شود؛ اما نارضایتی از وضع کنونی این علم امری کاملا مشهود است.
این کاستی به خصوص از وجه مغفول ماندن اندیشه اجتماعی صاحبنظران و اندیشمندان مسلمان در فضای نظریات موجود در این رشته بارزتر است. در این میان شاهد اتفاق مبارکی در دانشگاه مادر کشورمان که اولین ورود علوم اجتماعی مدرن نیز در آن بوده است، هستیم و آن خبر مجوز انتشار گرفتن مجله علمی ــ پژوهشی «نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان» از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که ما را امیدوار به تغییر در فضای این رشته مسئله ساز می سازد.
این مجله به مدیرمسئولی دکتر غلامرضا جمشیدیها، رئیس و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و سردبیری دکتر حسین کچویان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به صورت فصلنامه، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر خواهد شد.
اعضای هیئت تحریریه این مجله عبارتند از دکتر غلامعباس توسلی، دکتر غلامرضا جمشیدیها، دکتر حمید پارسانیا، دکتر سیدسعید زاهد زاهدانی، دکترتقی آزاد ارمکی، دکتر علی اکبر علیخانی، دکتر محمد زاهدی اصل و دکتر محمود تقی زاده داوری اصل.
در این میزگرد با دو تن از اعضای هیئت تحریریه مجله به گفت و گو نشستیم .
«خبرگزاری دانشجو»- اما واقعاً اینگونه است که غربی ها در این زمینه بهتر از ما هستند، یعنی به اصلیت آن پی برده اند و کارهای بسیاری هم انجام داده اند.
یعنی من شنیدم که به جز دانشگاه های آمریکا، دانشگاه های اسرائیل هم مطالعات اسلام شناسی دارد و گاهی اوقات این نکته مطرح می شود که آن ها دین را بهتر از ما شناختند. آیا شما چنین چیزی را قبول دارید؟
اسلام در قلب آن ها نیست
دکتر جمشیدیها: خیر، البته آن ها از شناخت اسلام اهداف سیاسی دارند و اگر شناخته بودند می توانستند خیلی تأثیر بگذارند، اما اینکه تصمیمات آنها نتیجه نمی دهد به این دلیل است که اسلام در قلب آنها نیست، آن ها ایمان ندارند. مانند یک شرق شناس که ممکن است دانش او در زمینه های اسلامی زیاد باشد اما ایمان در قلب او وجود ندارد.
«خبرگزاری دانشجو»- یعنی شما نحوة استنباط آن ها را هم قبول ندارید؟
دکتر جمشیدیها: نحوه استنباط شان هم شرق شناسانه است، یعنی آنها اسلام را به گونه ای که خودشان می خواهند تفسیر می کنند. البته کشورهایی مانند آمریکا می خواهد در دنیا ابرقدرت باشد باید جاهای مختلف دنیا را بشناسد، یعنی جغرافیا، مردم شناسی مردم مناطق و ... را بداند.
چند تا از سرهنگ های آمریکایی در افغانستان مسلمان شدند
من در روزنامه می خواندم که چند تا از سرهنگ های آمریکایی در افغانستان مسلمان شدند، یکی از آقایان نوشته بود که اینها به واقع نیست و آنها دنبال اهداف خودشان هستند، چگونه ممکن است یک سرهنگ ارتش آمریکایی که جزء اطلاعات آن هاست، دینش را عوض کند و آمریکا هم چیزی نگوید؟!
آن ها به دنبال شناخت مردم، آداب و رسوم برای سلطه هستند و نه برای آدم شدن
دکتر زاهد: به نظر من قدرت درک آن را هم ندارند. مطمئن باشید که الان علوم اسلامی در داخل کشور ما به مراتب پیشرفته تر از آن چیزی است که در غرب وجود دارد.
«خبرگزاری دانشجو»- دو رشتة دانش اجتماعی مسلمین و فلسفة امور اجتماعی که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برای اولین بار تأسیس شده، چه نسبتی با سایر رشته های علوم اجتماعی و گرایش های دیگر آن مانند جامعه شناسی و انسان شناسی دارند و آیا دارای همپوشانی هستند یا خیر؟
دکتر زاهد: اگر بخواهیم خیلی مختصر بگوییم موضع نقادانه اندیشه های اسلامی نسبت به علوم اجتماعی غرب را پی می گیرند و طبیعتاً وقتی ما از موضع نقد به علوم انسانی جدید وارد شویم، می توانیم در راستای تولید هم فعالیت های خود را ادامه بدهیم.
براساس مبانی فلسفی خودمان به تولید علم جدی بپردازیم
چون قدم اول برای تولید علم، ابتدا شناسایی علوم اجتماعی موجود است که قطعاً باید صورت بگیرد و نباید کم و کسری در آن باشد. عده ای ممکن است بگویند ما اصلاً دیگر به علوم انسانی موجود کاری نداریم، نه اینگونه نیست، ما باید علوم انسانی موجود را تمام و کمال یاد بگیریم و وقتی آن را خوب یاد گرفتیم از موضع نقد وارد شویم، آن را نقد کنیم، مبانی فلسفی اش را بشناسیم و بعد براساس مبانی فلسفی خودمان به تولید علم جدی بپردازیم. درسهایی که الان در سطح کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران تأسیس شده می تواند مقدمه ای برای بخش تولید باشد که انشاءالله باید اتفاق بیفتد.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا این دروس قابلیت جایگزین شدن آن علوم را دارند یا اینکه در حاشیه آن قرار می گیرند؟
دکتر زاهد: همانطور که عرض کردم ما الان در موضع نقد هستیم، وقتی در موضع نقد و نقض قرار داریم طبیعتاً چیزی نداریم اما وقتی که این نقد انجام گرفت، راه برای ساختن دستگاه فکری جدید باز خواهد شد. البته این چیزی است که ما در دانشگاه های خود در این موضع هستیم، اما در حوزه ها وارد بحث تولید علم هم شده اند.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا ممکن است از این جهت که سایر حوزه ها وارد بحث تولید علم شده اند، مثال بزنید.
دکتر زاهد: الان 3 محور فکری در حوزه های ما شکل گرفته است که در حال پیشروی است؛
1. دنباله روی از اندیشه های فکری آیت الله جوادی آملی است که از موضع فلسفه شروع می کنند وارد نقد علوم انسانی می شوند و بعد سعی می کنند علوم انسانی تازه ای را طراحی نمایند.
2. فعالیت هایی است که به پیروی از اندیشه های آیت الله مصباح شکل می گیرد که همان مؤسسه حضرت امام و حوزه و دانشگاه است.
3. مؤسسه فرهنگستان که آنها هم از موضع فلسفه و منطق جدید تلاش می کنند که علوم انسانی جدید را بسازند.
«خبرگزاری دانشجو»-نگاه این مجله و هیئت تحریریه و مؤسس راجع به این 3 گرایش چیست؟ یعنی به کدامیک نزدیک ترید؟
دکتر جمشیدیها: بحث اصلی این است که وقتی یک نظریه ای مطرح بشود، کسی که مدعی آن است حتماً مبانی فلسفی ان را از یک جا گرفته و یا خودش دارد، اما برای ما خیلی زود است، ما ادعای نظریه پردازی نکرده ایم، ما می خواهیم نظر دیگران را مطرح کنیم.
مثلاً می خواهیم حرف شهید مطهری را بگوییم، شهید مطهری بنیان فلسفه اش را از ملاصدرا گرفته یا مثلاً آقای پارسانیا هم که نظریه می دهد صدرایی است.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما کدام گرایش فکری در حوزه علوم انسانی اسلامی جواب می دهد؟
دکتر جمشیدیها: الان خیلی زود است که من بگویم کدام بنیان نظری جواب می دهد و احتیاج به زمانی است که این مباحث پخته تر بشود.
دکتر زاهد: من راهی را که فلاسفه می روند یک مقدار کار کرده ام و تلاش نموده ام که آن مبانی فلسفی را تا حدی از دیدگاه شهید مطهری بگیرم و یک مقدار هم آن را کامل تر کنم.
شهید مطهری می فرمایند «اصالت فرد و اصالت جامعه توأمان»، من یک بحثی تحت عنوان «اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت ربط» مطرح کردم، به این معنی که اگر هر سه مورد را اصیل بدانیم چه تأثیری در موضع اجتماعی می گذارد. البته از خدمت آقای دکتر جمشیدیها هم استفاده کردیم و یک نظریه جنبش های اجتماعی بر این پایه ساخته شد که ایشان به آن درجة نوآوری دادند.
«خبرگزاری دانشجو»-بطورکلی شما نظر خود را راجع به هیئت تحریریه و آن پتانسیلی که باید باشد و هست، بفرمایید.
دکتر زاهد: به نظر من آقای دکتر جمشیدیها مجموعة خوبی را جمع کرده اند، یعنی تقریباً تمام کسانی را که در بحث اندیشة متفکرین اسلامی شاخص بودند، به هیئت تحریریه آوردند. به عنوان مثال آقای دکتر کچویان، آیت الله پارسانیا جزء افراد صاحب نظرند. از طرف دیگر آقای دکتر توسلی حضور دارند، البته ایشان روی علوم انسانی غرب متمرکزند اما جزء شاخص های ایران در این زمینه هستند.
آقای دکتر آزاد هم منتقد اندیشه های اجتماعی غربی اند، شاید خود ایشان تلاشی در زمینه های اسلامی انجام نداده باشند اما می توان از ایشان به عنوان یکی از منتقدین توانای علوم اجتماعی غرب نام برد. خود آقای دکتر جمشیدیها هم که بیشتر روی بحث های ابن خلدون متمرکز هستند و بر آن اساس کارهای فکری انجام می دهند.
بنابراین افرادی را که بنده در آن مجموعه می بینم به نظرم شاخص های کشور هستند.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا هیئت تحریریه اکثراً از دانشگاه تهران هستند؟
دکتر جمشیدیها: خیر، آقای دکتر زاهد از شیراز تشریف آوردند. آقای دکتر داوری هم از قم هستند.
«خبرگزاری دانشجو»-آیا انتخاب اعضا براساس پیشینة آنها بوده است و یا معیارهای دیگری را در نظر داشتید؟
دکتر جمشیدیها: معیار دیگری نبوده، عرض کردم به لحاظ مرتبة علمی باید دانشیار باشند، به علاوه اینکه در این حوزه هم کار کرده باشند، هرچند ممکن است ما مواضع سیاسی برخی از آنها را قبول نداشته باشیم. من اولین بار از طریق دکتر توسلی با ابن خلدون و این حوزه آشنا شدم.
دکتر زاهد: فکر افراد واقعاً با هم متفاوت می باشد و بعد هر کسی در کار خودش شاخص است. از طرفی علم مانند سیاست نیست که همة افراد در آن دنبال یکسانی باشند، بلکه سلیقه های متعدد که می تواند تعامل و درگیری و نقد و مناظره را به وجود بیاورد، دارای ارزش بیشتری است. در دستگاه سیاسی همه سعی می کنند هم فکر بشوند تا بتوانند با هم راه بروند اما در امور فرهنگی بایستی فکرهای متعدد کنار هم قرار بگیرند و با یکدیگر تعامل و برخورد و نقد و انتقاد داشته باشند تا رشدی اتفاق بیفتد.
«خبرگزاری دانشجو»- ضرورت اهمیت پرداخت این قضیه با توجه به فضای کنونی کشور و دانشگاه های علوم اجتماعی غربزده چقدر است؟
دکتر زاهد: امور فرهنگی تدریجی است، شما نمی توانید با یک بخشنامه یک مرتبه همه را تغییر بدهید. بنابراین این تغییرات باید به تدریج اتفاق بیفتد. همین روندی که الان بخصوص در دانشگاه تهران پیش گرفته شده، به نظر من روی همین خط تدریجی بسیار خوب حرکت می کنند، یعنی تلاش می کنند که فضای آنجا را مراعات نمایند و بعد یک قدم به سمت اسلامی شدن بردارند. بعد از اینکه کمی گذشت و آن مسائل قبلی جا افتاد مجدداً قدمی دیگر. بنابراین به صورت تدریجی اتفاق می افتد و همین مجله هم بسیار خوب است، یعنی ماقبل تولید علوم انسانی اسلامی می باشد و فعلاً بحث بررسی اندیشه هاست.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا محورهای اصلی فصلنامه مشخص است؟
دکتر جمشیدیها: بله، بنده یک توضیحی بدهم؛ عنوان مجله «نظریه های متفکران اسلامی» است. در نگاه اول متفکران اسلامی دو دسته اند؛ یا متقدم از حوزه تمدن هستند و یا جدید و متأخرند. مبانی کسانی که متقدم هستند مکتوب است و بازخوانی می شود مانند ابن خلدون، فارابی، خواجه نصیر و یا هر متفکر دیگر که البته ممکن است مطالب آنها هم امروزه به درد ما بخورد چون همانطور که می دانید تئوری دو قسمت است؛ یک بخش انسان شناسی دارد و یک بخش داده های تاریخی.
اگر ما بخواهیم الگوی اجتماعی اسلامی داشته باشیم باید انسان اجتماعی را درک کنیم
اگر بخش داده های تاریخی را از آن جدا کنیم می توانیم آن را مورد استفاده قرار بدهیم. متفکران جدید ما هم مسائل خاص خودشان را داشتند. مثلاً شهید مطهری در بحث اقتصاد نظراتی دارد که ثبت شده است، همة بحثهای شهید مطهری در کتابهای تاریخی نیست بلکه در کتابهای مختلف پراکنده است که می توان آنها را جمع کرد. تجربة خود بنده همین است، اگر ما بخواهیم الگوی اجتماعی اسلامی داشته باشیم باید انسان اجتماعی را درک کنیم.
الان در اسناد تاریخی ما و به اصطلاح «اسناد بالادستی» همه از انسان متعالی صحبت می کنند، اما من از انسان اجتماعی می گویم یعنی آن انسانی که وقتی یکی زمین می خورد دیگران او را از بین می برند، در عین حال که بین آنها دوستی است اما جنگ و خونریزی هم می کنند. بنابراین باید انسان تعریف شود، من نظر شهید مطهری را در مورد این انسان می دانم.
انسان با یک کشمش گرمی اش می کند و با یک مویز سردی
ما ضرب المثل داریم که «انسان با یک کشمش گرمی اش می کند و با یک مویز سردی»، انسان چنین موجودی است. در کتاب نیچریه یا مادی گری از سید جمال الدین اسدآبادی یک سؤال پرسیدند فلسفه و تاریخ است و بسیار زیباست. در این کتاب انسان را موجودی خونخوار تعریف می کند. بعد می گوید دین 3 ویژگی (مانند صداقت، درستی، پاکی) به انسان داده است و ... . من می خواهم چنین انسانی را پیدا کنم و اگر این انسان پیدا بشود الگوی اجتماعی اسلامی هم تولید خواهد شد.
من می خواهم نظر شهید مطهری را بدانم چون ایشان در کتاب «انسان و ایمان» برای انسان دو سری صفت مطرح می کند: صفتهای مثبت و صفتهای منفی (مانند ظلوم و جهول و ...). من می خواهم از این انسان صحبت کنم و می خواهم ببینم شهید مطهری دربارة این انسان چه می-گوید.
بنابراین من فکر می کنم تا این انسان تعریف نشود نمی توان علوم اجتماعی انسانی و اسلامی را ایجاد کرد. من می خواهم ببینم چگونه این انسان وقتی در روستا بوده آدم ساده ای بوده و حالا که به شهر آمده اینگونه شده. این روابط انسان را جابه جا کرده، بنابراین آن انسان متعالی که در اسناد بالادستی می باشد انسانی است که به لحاظ روحی کامل شده.
به قول شهید مطهری می گوید: انسان وقتی متولد شد به لحاظ دستگاه فیزیکی کامل است و در دنیا فیزیک آدمها خیلی تغییر نمی کند (مثلاً انگشتان او دیگر 6 تا نمی شود) اماانسان به لحاظ روحی در دنیا کامل می شود. حالا چه عواملی برای ساختن روح انسان وجود دارد؟ در ابتدا خود اوست و بعد عوامل متعدد مانند خانواده، روابط و ... . من تفسیر سورة تغابن از علامه طباطبایی را می خواندم. علامه یک تعبیری در مورد انسان کافر دارد: "پلنگ دِماغی".
انسان خودپسندِ مغرور منتظر است خدا برای او نامه دهد تا او ایمان بیاورد
پلنگ دماغی یعنی انسان خودپسندِ مغرور که منتظر است خدا برای او نامه دهد تا او ایمان بیاورد و درواقع او از خدا هم طلبکاراست. خب معلوم است که این انسان در جامعه چگونه است، یعنی می خواهد همه را از بین ببرد. ما در دنیا با چنین افرادی روبه رو هستیم، این انسان اجتماعی ماست، جامعه با چنین انسانی سروکار دارد، البته باید آن انسان متعالی بشود.
علامه نائینی در کتاب «تنزیه المله» که من آن را تدریس می کردم، وقتی می خواهد مشروطه را بگوید ابتدا انسان را تعریف می کند که انسان اینگونه است و بعد می گوید باید اینچنین باشد. بنابراین عناصر به همدیگر پیوند دارند. مثلاً شما نظرات حضرت امام را در رابطه با انسان شناسی ببینید که چه ارتباطی با تعلیم و تربیت دارد.
و یا بحث کاخ نشینی و کوخ نشینی امام، از همان بحثهای جامعه شناسی است که دیگر متفکران آن را به زبان بادیه نشین، شهرنشین، مکانیکی، ارگانیکی می گویند اما امام کاخ نشینی و کوخ نشینی را بیان می کند.
کاخ نشینی بد نیست، خوی آن بد است
کوخ نشین همان ساده زیست و مستضعف است که این ساده زیستی روانشناسی خاص خودش را دارد، همانطور که کاخ نشینی روانشناسی خاصی را داراست، امام می فرماید: «کاخ نشینی بد نیست، خوی آن بد است». اما معتقد است وقتی در آن زندگی کنی این خوی را به دست می آوری. آدم نمی تواند در کاخ زندگی کند و بعد خوی ساده زیستی داشته باشد. تجربه فقط یک مورد را در دنیا نشان داده و آن هم حضرت سلیمان بوده است.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا در این دو رشته واحد انسان شناسی وجود دارد؟
دکتر جمشیدیها: نه ما واحد انسان شناسی نداریم. درسهای ما جامعه شناختی است.
«خبرگزاری دانشجو»- تنوع اولویتهای محتوایی مجله را برای هر یک از اعضای تحریریه مفید می دانید یا اینکه همه باید روی یک مسئله متمرکز شوید؟
دکتر جمشیدیها: خیر، فعلاً مرحلة راه اندازی و ماندن ماست. انشاءالله که چند سال از تأسیس رشته گذشت آن موقع امکان انتخاب داریم. یعنی یک تجربه ای را کسب می کنیم و بعد می بینیم که اولویتهای جامعه چه چیزی است. فرض کنید اگر همان سبک الگوی اسلامی ایرانی یک رشته بشود و دانشجو تولید کند.
«خبرگزاری دانشجو»- در متدولوژی مشکل خاصی نیست؟
دکتر جمشیدیها: ما الان در همین درس اندیشه اجتماعی مسلمین یک روش تحقیق علوم اجتماعی و یک روش تحقیق علوم اجتماعی اسلامی گذاشتیم. متدولوژی هم مشکلی ندارد.
«خبرگزاری دانشجو»-چقدر می توان در راستای جهانی کردن اندیشه های متفکران ایرانی امید داشت؟
دکتر زاهد: ما الان این 3 مورد را به صورت جدا از هم داریم؛ یعنی علوم دینی در حوزه کار خودشان را انجام می دهند، عقل و فلسفه بخصوص فلسفه اسلامی کار خودش را می کند و در تجربه ما علوم تجربی اسلامی نداریم و در دانشگاه های ما همان علوم تجربی غربی نیازهای ما را برطرف می کند.
در علوم تجربی کاملاً دست ما خالیست
در مباحثات فلسفی شما می توانید با فیلسوف خارجی و غربی هم بحث کنید. در علوم تجربی کاملاً دست ما خالیست، در علوم فلسفی همانطور که عرض کردم می توانیم با هم بحث کنیم و در علوم دینی که ما استاد هستیم طبیعتاً آنها اصلاً قبول ندارند. حالا ما در علوم انسانی (و یا اگر اسم آن را علوم تجربی بگذاریم) و بطورکلی علوم تجربی اسلامی ما نمی توانیم عقل و دین را رها کنیم.
بنابراین علوم تجربی امروز که حجیت آنها به تجربه برمی گردد و حجیت عقل و حجیت وحی را کاملاً کنار گذاشته اند، ما مجبوریم هر سه حجیت را مراعات کنیم، یعنی در جایی که می خواهیم برای آن پسوند اسلامی بگذاریم حجیت وحی آن باید تمام شود، در جایی که بحث عقلی می کنیم حتماً باید حجیت عقلی داشته باشد و در جایی هم که بحث تجربی است حجیت تجربی.
حالا ما می توانیم سر حجیت تجربی و حجیت عقلی با غربیها به توافق برسیم، البته نه به این معنی که آنها حرف ما را بپذیرند و ما حرف آنها را، اما می توانیم همزبانی کنیم. اگر ما تولیداتی در این دو بخش داشته باشیم با آنها صحبت می کنیم و بنابراین می توان آن را جهانی کرد.
اما اینکه انتظار داشته باشیم آنها بحث وحی ما را بپذیرند مسلّم است تا مسلمان نشوند نخواهند پذیرفت، ولی این دلیل نمی شود ما آن را رها کنیم و بگوییم چون آنها نمی پذیرند ما در حال حاضر نمی توانیم جهانی بشویم پس آن را رها کنیم، نه، انشاءالله آنقدر پافشاری می کنیم تا حرف ما جهانی شود.
«خبرگزاری دانشجو»- راجع به اولویتهای محتوایی مجله نظر خود را بفرمایید.
دکتر زاهد: تصور من بر این است که هر کار سیستماتیک، نظام مند و معقول بیاید، یعنی هر مقاله ای که اولاً فرمت مقالة علمی را مراعات کند و بعد سیستماتیک و نظام مند باشد، اگر می خواهد نسبتی به اسلام بدهد درست و اصولی بدهد، اگر می خواهد به تجربه نسبتی بدهد درست باشد، اگر می خواهد نسبتی به اشخاص بدهد درست بدهد، یعنی در نسبت دادنهای خود به این سه بخش درست عمل کند؛ به این معنی که در نسبت دادن به اسلام را مراعات کند، به اشخاص رعایت اندیشه های آنها را نماید و به واقعیت حتماً تجربه را مراعات کند. اگر مقالات چنین خصلتی در نظر بگیرد، در هر زمینه باشد مشکلی ندارد.
«خبرگزاری دانشجو»-علاقة خودتان چگونه است؟ الان مثلاً بحث جنبش های اجتماعی را مطرح کردید. نسخة بعدی کاری که در دست دارید، چیست؟
دکتر زاهد: من الان مقاله ای در مجله به چاپ نرساندم ولی اگر انشاءالله خدا توفیق بدهد، کارهایی که هم اکنون من بیشتر به آن می پردازم، کار روی 3 حجیت و همراه با هم دیدن آنهاست، یعنی دین و عقل و تجربه را با هم دیدن، نه اینکه آنها را جدا جدا در نظر بگیریم.
«خبرگزاری دانشجو»-آقای دکتر شما در دانشکدة علوم انسانی شیراز تدریس می کنید. آیا همین روش موفق تجربة دانشگاه تهران (همین دو رشته تازه تأسیس) آنجا اجرا نشده است؟
دکتر زاهد: خیر، ما هنوز موفق به تأسیس این دو رشته نشده ایم.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا این تجربه انتقال پیدا کرده است؟ اینکه مثلاً اعضای هیئت علمی آنجا چنین چیزی را بدانند؟
دکتر زاهد: مسیری که ما در آنجا رفتیم بیشتر پژوهشی است تا آموزشی. بنابراین در حال تأسیس یک مرکزی به نام «پژوهشکده تحول در علوم اجتماعی و انسانی» هستیم. در این پژوهشکده تحول در حال تأسیس 6 مرکز می باشیم؛ مرکز اقتصاد اسلامی، مرکز جامعه شناسی اسلامی، مرکز مدیریت اسلامی، مرکز روانشناسی اسلامی، مرکز فلسفه اسلامی و مرکز تعلیم و تربیت اسلامی.
یک گروه کمیتة روش تحقیق هم در کنار همة اینها طراحی شده و بودجه گذاری صورت گرفته که آن هم از سال جدید راه اندازی بشود و بنا بر این است روش های تحقیق 3 مکتبی که خدمت شما گفتم در آن کمیتة روش تحقیق نه به شکل آموزشی بلکه به صورت کارگاهی آموزشی انجام شود و علاقمندانی که می خواهند روی این موضوع کار کنند، در آن کارگاه های آموزشی روشها را فرا بگیرند.
پروژه «دانا» ؛ محلی برای دانشجویان نخبه
نظر ما بیشتر بر دانشجویان تحصیلات تکمیلی است، یعنی دانشجویان فوق لیسانس و دکترا. هرچند در خود دانشجویان لیسانس چند پروژة آموزشی غیررسمی از طریق معاونت فرهنگی دانشگاه تنظیم شده. یک پروژه هست که به آن «دانا» می گویند و دفتر دانشجویان نخبه می باشد، هر دانشجوی لیسانسی که وارد دانشگاه شیراز بشود، اگر جزء رتبة زیر 500 باشد می تواند در آن دفتر دانا ثبت نام نماید و هر هفته یک برنامة آموزشی جنبی دارد که با آموزش رسمی مرتبط نیست، یعنی در کنار آموزشهای رسمی یک آموزش غیررسمی می بیند.
اینها تقریباً هفته ای یک یا دو کتاب را حلاجی می کنند و بعد از دو هفته از استاد یا نویسندة آن کتاب یا کسی که به آن کتابها وارد باشد، دعوت می کنیم و دانشجویان با او سؤال و جواب می کنند.
همینطور یک دورة آموزشی هست که دو ساله (چهار ترم) تنظیم شده است که بعد از چهار ترم آنها کاملاً با مبانی نوآوری علمی آشنا می شوند، یعنی نسبت به تمدن غرب منتقد شدند و می توانند نقدهایی داشته باشند.
«خبرگزاری دانشجو»-آیا شما تمایل دارید تجربیاتی را که اساتید دانشگاه تهران در مورد دو رشته ای که بطور خاص در علوم اجتماعی مطرح شده، منتقل کنید و آن را پیگیری نمایید؟ چون به نظر من کاری که تجربة موفقی است، ارزش انتقال را دارد.
دکتر زاهد: قطعاً. من قبلاً هم خدمت آقای دکتر جمشیدیها عرض کردم که برنامه ها را از خدمت ایشان بگیرم.
البته چون ما یک پروسه پژوهشی را آغاز کردیم، بیشتر می خواهیم دانشجوی پژوهش محور بگیریم و درواقع برای سرفصل هایی که آقای دکتر در مجموعه خود دارند، در مباحث پژوهشی کتاب تدوین کنیم و وقتی مبتدا آماده شد، روی بحث آموزش برویم. احتمالاً باید از فوق لیسانس شروع کنیم و بعد دکترا و آن دانشجویان لیسانسی که الان زمینه های آنها آماده شده است را هم در پروژه های تحقیقاتی پژوهشکده بکار بگیریم و هم اینکه خودِ اینها جزء محققان بعدی ما بشوند.
ما این دانشجویان را در فاصله هایی مثلاً 2 یا 4 ماه یکبار به تهران یا قم می آوریم و برای آنها با اساتید درجه یک مانند استاد میرباقری یا آیت الله مصباح ملاقات ترتیب می دهیم و درواقع اینها تشویق هستند.
شما در مورد حجیت دین و عقل و تجربه فرمودید، آیا ما در حجیت دین برای غربیها تزاحم داریم؟
دکتر زاهد: بله، منبع ما برای تأیید دینی قرآن کریم و سیرة معصومین می باشد یعنی حجت ما اینهاست.
«خبرگزاری دانشجو»-به عنوان آخرین سؤال، برای رها شدن از این وضعیت و فضای مبهم علوم انسانی کشور چه باید کرد؟
دکتر جمشیدیها: وقتی گفته می شود علوم تجربی یا فنی، مثلاً یک نمایشگاه می زنند و معاون رئیس جمهور می گوید برای این کار 9 میلیارد هزینه کردیم، یعنی کار آنها عینی است. شما بفرمایید آیا برای رشته های علوم انسانی یک هزارم این بودجه را اختصاص داده اند؟!
دکتر زاهد: پژوهشکده علوم انسانی که بنده عرض کردم، ما تا به حال یک ریال هم خرج نکردیم. در همین طرح دانا ما چیزی نمی¬توانیم به دانشجو بدهیم. معاونت فرهنگی از بودجه هایی که خودش داشته به گونه¬ای برنامه را پشتیانی می کند. این کارها باید به صورت بسیجی انجام شود. کلمة بسیج واقعاً لفظ مبارکی است و اگر این نبود تا به حال انقلاب اسلامی به چنین جاهایی نمی رسید.
دکتر جمشیدیها: علوم انسانی بیش از اینکه شما تصور کنید مظلوم است.
دکتر زاهد: به قول یکی از دوستان ما می گفت: ما باید فیل هوا کنیم تا قبولمان کنند. واقعیت این است که ما تا یک تحول و تغییری که آشکار و مشهود باشد، ایجاد نکنیم، باورمان نمی کنند و به نظر من تا به آن موقع برسیم ایثار نیاز دارد.
ایثار را من بسیجی عمل کردن تعریف می کنم
ایثار را من بسیجی عمل کردن که نهاد بسیار مبارک و مقدسی است، تعریف می کنم. اگر همة ما بسیجی عمل بکنیم، به نظر من آن روزی که برنامه ریزان جامعة ما با دل و جان حاضر به پول دادن برای این پروژه ها بشوند، دیر نیست. یک فتنه ای در سال 88 گریبان گیر کشور ما شد که شما می بینید پشت آن چقدر انگیزه ها در راستای علوم انسانی اسلامی آزاد شده است.
من در محیط خاصی که حضور دارم واقعاً می بینم که انگیزه ها بعد از فتنه 88 به مراتب بیشتر شده، یعنی کسانی که منتظر بودند یک پروژه و یک پولی باشد و مثلاً 100 میلیون به دست آورند، الان مجانی کار می کنند، برای اینکه مجدداً چنین فتنه ای سر ما نیاید. ما باید آنقدر تحت فشار قرار بگیریم که کارمان خودش گُل کند نه اینکه به زور ما را بالا ببرند، وقتی خودش گل کند هم ارزش پیدا می کند و هم دوام و بقا.
رویش فتنة 88 به مراتب بیشتر از ریزش آن بوده
به نظر من فتنه 88 علوم انسانی و بخصوص علوم انسانی اسلامی را مهمتر کرد. اگر آن نبود، تحملی که الان مردم می کنند و یک مرتبه قدرت خریدشان نصف یا یک سوم شده است، را نمی کردند. اگر فتنة 88 نبود این مقاومت صورت نمی گرفت. بنابراین رویش فتنة 88 به مراتب بیشتر از ریزش آن بوده است. البته ما نمی خواهیم خدای ناخواسته چنین حوادثی تکرار شود.
ولی به هر صورت اگر ما بتوانیم یک بندی از پای مرغی باز کنیم و یک خدمت برجسته ای به جامعه ارائه بدهیم، قطعاً قدرشناسی ها تحریک خواهد شد و علوم انسانی در این قوس قرار خواهد گرفت.
شما ببینید هرگاه یک مشکل اجتماعی پیش می آید، متقاضیان تحصیل در رشتة جامعه شناسی یا علوم اجتماعی بیشتر می شود، چون ضرورت آن شکل می گیرد. بنابراین به نظر من علوم انسانی در کشور ما به شدت روبه رشد است به این دلیل که نیاز احساس و ایجاد می شود و من آینده ای بسیار بسیار درخشان را هم برای علوم انسانی بطور اعم و هم علوم انسانی اسلامی بطور خاص می بینم.
«خبرگزاری دانشجو»- بنده از طرف خودم و خبرگزاری دانشجو، از شما بزرگواران تشکر ویژه دارم.