به گزارس خبرنگار فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو» از وبلاگ فرزند انقلاب اسلامی؛ تعطیلی زودهنگام دانشگاه ها در ترم تحصیلی جاری که از قضا با ایام انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مصادف شده است،نکاتی را به ذهن می رساند که بیان آن ها می تواند راهگشا باشد.
1-این تصمیم پیش از هرچیز نشان دهنده غلبه نگاه "تهدید محور" بر نگاه "فرصت محور" به رویدادی بی نظیر چون انتخابات ریاست جمهوری است.
همواره این گونه بوده است که گوش های جامعه در روزهای منتهی به انتخابات برای شنیدن حرفها و مباحث سیاسی بازتر و شنواتر از همیشه است.بسته شدن دانشگاه ها قبل از موعد،موجب می شود دانشجویان در این موقعیت زمانی منحصر به فرد اصلا در دانشگاه حضور نداشته باشند تا بتوانند حرفهایی که باید؛ بشنوند.
فضای پیچیده و گاه سختِ نزدیک به انتخابات،بستر مناسبی برای پخته و ورزیده تر شدن دانشجویان انقلابی در تشکل هایشان است.این فضا با تمام شدن نا به هنگام ترم عملا شکل نخواهد گرفت و تشکل های انقلابی از تجربه ای قیمتی محروم خواهند شد.
2-به تبع کوتاه شدن ترم تحصیلی،کلاس های درس هم ابتر و سرفصل های درسی ناگفته می ماند و زمان فرجه های امتحانی کاهش می یابد.با این وصف به یقین نمی توان کسی را یافت که منکر آسیب حاصل از این تصمیم به بازدهی علمی دانشگاه ها باشد.
اما اگر دغدغه این یادداشت، قطع پیوند یک رویداد سیاسی با "دانشگاه" است، باید مقدم بر طرح این دغدغه به یک سوال مهم پاسخ داد که اصلا در ایران کنونی، دانشگاه "مرجعیت سیاسی" دارد؟ به راستی "دانشگاه" تا چه میزان در سپهر سیاسی کشور،جریان ساز و موثر است؟
شاید ذکر دو مثال،به روشن شدن پاسخ این پرسش کمک کند.
در مقام مقایسه ی دانشگاه با رسانه؛ اعم از تلویزیون، ماهواره ها،اینترنت-با همه شؤونش چون خبرگزاری ها و سایت های خبری،وبلاگها،شبکه های اجتماعی و...- کدام یک در عملِ سیاسی افراد دخیل ترند؟
هیئات مذهبی نقش بیشتری در ذائقه سازی سیاسی جوانان دارند یا دانشگاه؟
نگارنده معتقد است در حال حاضر "دانشگاه" در ایران آنچنان مرجعیتی در معادلات سیاسی ندارد کما اینکه در خیلی شؤون دیگر نیز ندارد و از همین روست که شاید نباید خیلی آن را جدی گرفت.اما باز هم به هرحال نهادی است که نباید از آن غافل شد و پتانسیل موجود برای فعالیت سیاسی در آن را سوخت داد.باید از این محیط برای تحقق هدفِ"مشارکت حداکثری"در انتخابات، که مطالبه رهبری است نهایت استفاده را کرد.البته در این مسیر،دانشجویان انقلابی برای انجام فعالیت های سیاسی-انتخاباتی با سنگ اندازی ها و مقاومت هایی از سوی دانشگاه هایشان مواجه می شوند.به سخنرانی ها و مناظرات سیاسی مجوز داده نمی شود و تریبون آزادها لغو می گردد.حقیر خود در دانشگاهی درس می خوانم که به واسطه همین برخوردهای محافظه کارانه،در تمام این سالهای تحصیل،یکی از اذکار و اوراد هر روزه ام این جمله حضرت آقا بوده است : " خدا لعنت کند آن دست هایی را که تلاش می کنند دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند."
اما با وجود تمام این موانع،باز هم می توان در فرصت اندک باقی مانده تا اتمام ترم، کارهایی کرد.فعال نگاه داشتن بردها،بهره بردن از بحث های سر کلاس های درس، گعده ها و ارتباطات چهره به چهره ،حداقلی ترین اقداماتی است که می شود به آنها امید بست.
نگارنده به مبنای امنیتی اتخاذ تصمیم تعطیلی زودهنگام دانشگاه ها و دغدغه های تصمیم گیرندگان آگاه است اما چه کند که نمی تواند آن را با معیارهای انقلابی اش تطبیق دهد و این اتفاق را عامل دیگری برای پمپاژ رخوت زدگی ، بی خاصیتی و رکود جنبش دانشجویی می داند.