به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در اینجا به برخی از رفتارهای پسندیده امام سجاد علیه السلام که در جذب قلوب و صید دلهای مردم تاثیر فراوان داشته است، اشاره میکنیم:
1. زمخشری نقل کرده است: هنگامی که یزید بن معاویه عامل جنایتکار خود مسرف بن عقبه را به مدینه فرستاد و لشکر وی به قتل و غارت اهل مدینه پرداختند. حضرت زینالعابدین علیه السلام چهارصد نفر از بانوان بیپناه را پناه داد و آن حضرت در کمال سخاوت و جوانمردی از آنان پذیرایی نمود.
هنگامی که لشکر مسلم بن عقبه از مدینه بیرون رفت، آن بانوان گفتند: به خدا قسم! در کنار پدر و مادرمان این چنین زندگانی خوش و آرامش روحی و روانی نداشتهایم که در سایه عطوفت و محبت این مرد شریف (حضرت سجاد علیه السلام) در این مدت بحرانی این چنین در آرامش و در کمال احترام به سر بردیم.
«من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین کربة»
هر کس به یک مؤمن مسافر یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد کرد.
2. امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت میرفت، سعی میکرد با کاروانی سفر کند که او را نشناسند و شرط میکرد که در طول سفر یکی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد. یک بار که با افرادی ناشناس به مسافرت رفته بود، مردی آن حضرت را دیده و شناخت، بعد به دیگر دوستانش گفت: آیا میدانید این آقا که به شما خدمت میکند، کیست؟
گفتند: نه، نمیشناسیم. آن مرد گفت: این شخص حضرت علی بن الحسین علیه السلام است! اهل کاروان که این جمله را شنیده و امام را شناختند، یکدفعه از جای خود برخاسته و دست و پای حضرتش را بوسیدند و عرضه داشتند:
ای فرزند رسول خدا! آیا میخواهی ما را آتش جهنم فراگیرد؟! اگر خدای نکرده از دست و زبان ما خطائی سر میزد و به شما جسارتی میکردیم، آیا ما تا ابد هلاک نمیشدیم؟! چه انگیزهای باعثشد که شما به صورت ناشناس به ما خدمت کنید؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: «هنگامی که من با عدهای آشنا به مسافرت رفتم، آنان به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیش از استحقاق من، برایم خدمت کرده، عطوفت و مهربانی نثارم کردند. به همین جهت، به صورت ناشناس آمدم که مبادا شما نیز بیش از حد بر من احترام کنید. و ناشناس بودن را بهتر میپسندم.» (2)
بی تردید این سیره پسندیده حضرت سجاد علیه السلام برگرفته از کلام حضرت خاتم الانبیأ، صلی الله علیه و آله وسلم میباشد که فرمود: «من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین کربة؛ (3) هر کس به یک مؤمن مسافر یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد کرد.»
3. علی بن عیسی اربلی مینویسد: روزی امام سجاد علیه السلام از مسجد بیرون آمد و با مردی که با آن حضرت عداوت دیرینه داشت، مواجه شد. مرد همینکه چشمش به امام افتاد، به حضرت زینالعابدین علیه السلام جسارت کرده و دشنام و ناسزا گفت. یاران و غلامان امام علیه السلام خواستند که آن شخص را تادیبش کنند.
اما حضرت علی بن الحسین علیه السلام فرمود: با او کاری نداشته باشید. آنگاه به او نزدیک شده و گفت: آنچه از صفات و کارهای ما برتو پوشیده است، بیشتر از آن است که تو مطلع هستی! سپس با مهربانی و عطوفت تمام فرمود: الک حاجة نعینک علیها؛ آیا مشکلی داری که ما در حل آن تو را یاری نماییم؟!
مرد با مشاهده این رفتار انسانی، از کرده خود شرمسار گردید. اما امام چهارم علیه السلام او را نوازش کرده و عبای ارزشمند خود را به همراه هزار درهم به وی بخشید. بعد از آن واقعه، آن مرد شدیدا به امام علاقهمند گردید و در هرکجا که میرسید، به بیان فضائل و مناقب آن حضرت میپرداخت و خطاب به حضرتش میگفت: به راستی که تو از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هستی. (4)
این رفتارهای آموزنده و انسانی موجب شده بود که مخالف و موافق، آن حضرت را از اعماق وجودشان دوستبدارند و به شخصیت والای امام سجاد علیه السلام به دیده احترام و عظمت بنگرند.