گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ بافرارسیدن ماه ضیافت الهی بر آن شدیم از فرمایشات مقام معظم رهبری برای بهره گیری بیشتر از این ماه، استفاده بریم همان گونه که گفتار و توصیه های ایشان همواره راهگشا بوده است.
گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهى، حجاب مىشود
استغفار، یعنى طلب مغفرت و آمرزش الهى براى گناهان. این استغفار اگر درست انجام گیرد، باب برکات الهى را به روى انسان باز مىکند. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهى، حجاب مىشود. استغفار، این حجاب را برمىدارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوى ما باز مىشود. این، فایده استغفار است. راه این تفضّلات الهى، به برکت استغفار، به سوى دل و جسم انسان و جامعه انسانى باز مىشود. لذا استغفار مهم است. (خطبههاى نماز جمعه تهران؛ 28/10/75)
اگر بخواهیم استغفار -این نعمت الهى- را بهدست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکى غفلت و دیگرى غرور.
انسانِ غافل هرگز به فکر استغفار نمىافتد
غفلت، یعنى انسان بهکلّى متوجّه و متنبّه نباشد که گناهى از او سر مىزند؛ مثل بعضى از مردم. دروغ مىگوید، توطئه مىکند، غیبت مىکند، قتل مرتکب مىشود، براى انسانهاى گوناگون و بىگناه پاپوش درست مىکند، مردم را گمراه مىکند، اصلاً متنبّه هم نیست که این کارهاى خلاف را انجام مىدهد. اگر کسى به او بگوید که گناه مىکنى، ممکن است از روى بىخیالى، قهقههاى هم بزند و تمسخر کند: گناه؟ چه گناهى!
یقظه چیست؟
انسانِ غافل هرگز به فکر استغفار نمىافتد. اصلاً به یادش نمىآید که گناه مىکند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمى است که در خواب حرکتى انجام مىدهد. لذا اهل سلوک اخلاقى، در بیان منازل سالکان در مسلک اخلاق و تهذیب نفس، این منزل را که انسان مىخواهد از غفلت خارج شود، منزل «یقظه» یعنى بیدارى مىگویند.
بالاترین شقاوتها، متعلّق به کسى است که به تو مغرور شود
مانع دوم، غرور است. اندک کار کوچکى که انسان انجام مىدهد، مغرور مىشود. در دعاى چهلوششم صحیفه سجّادیه که روزهاى جمعه خوانده مىشود، عبارتى وجود دارد که خیلى تکاندهنده است. مىفرماید: «و الشّقاء الأشقى لمن اغترّ بک»؛ بالاترین شقاوتها، متعلّق به کسى است که به تو مغرور شود. «ما أکثر تصرّفه فى عذابک و ما أطول تردّده فى عقابک و ما أبعد غایته من الفرج و ما أقنطه من سهولة المخرج». کسى که مغرور مىشود -به تعبیر این روایت- دچار حالت «إغترار باللَّه» مىگردد. غرور، اینگونه است.
مغرور دور از آبادی و سلامتی است
مغرور، خیلى دور از آبادى است، خیلى دستش کوتاه از رهایى و سلامتى است. چرا؟ بهخاطر این که اندک کار کوچکى که انجام داد، دو رکعت نمازى که خواند، مثلاً خدمتى براى مردم انجام داد، پولى در فلان صندوق انداخت یا کارى در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور مىشود که ما دیگر پیش خداى متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزى نداریم! این را به زبان نمىآورد، اما در دل او اینگونه مىگذرد. (خطبههاى نماز جمعه تهران؛ 28/10/75)