گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو» - زینب افراخته؛ اکثر ما در کودکی همراه مادرانمان در مجالس زنانه ای که هفتگی و به نوبت در خانه ی خانم های همسایه و هم محله مان برگزار می شد، شرکت می کردیم و تصاویر و تصّوری از آن جلسات در ذهنمان داریم. محافلی که سبقه و قدمتی طولانی در فرهنگ ما دارند.مجالسی کاملا زنانه، که شرکت کننده گانش صرفا خانم ها هستند و برخلاف مثلا هیئات دهه اول محرم،آقایان نقشی در برپایی آن ندارند.
این گعده های هفتگی و همیشگی قطعا منشا برکات زیادی هستند.تقویت "پیوندهای محله محور" ، از بزرگترینِ این آثار است.در زمانه ای که با حذف تدریجی "محله" از بافت شهری،مسئولیت اجتماعی و احساسات متقابل در شهرها رو به افول است و روابط میان افراد،شکننده و کم عمق شده است،ادامه ی حیات چنین محافلی که زنان یک محله به طور مداوم با یکدیگر دیدار و معاشرت داشته باشند، امری بسیار مغتنم و مبارک است.تحکیم "پیوند های محله محور" می تواند انسان را برای بزنگاه هایی که هم محله ای او نیاز به دستگیری مالی یا غیر مالی دارد،تربیت کند.
همچنین این مجالس از بسیاری آفات جمع های مدرن بَری است.یک خانم در محیطی مثلا چون دانشگاه،ناگزیر از هم نشینی با نامحرمان است و بی شک این فضا اقتضائات خود را دارد.اگر چه حقیر نافی حضور در محیط های اینچنینی نیستم،اما منکر آفات احتمالی اش هم نخواهم بود.بنابراین "سلامت محیط" این جلسات خانگی،امتیازی است که نمی شود آن را نادیده گرفت.
برای یک مادر با چند فرزند و انبوه مسئولیت و کار در خانه، "عنصر زمان" بسیار با اهمیت است.حُسن دیگر این محافل، قُرب مکانی برای شرکت کنندگان است.جلسات،همه در حدود و جغرافیای محل برگزار می شود و دیگر کسی برای رسیدن به مقصدش مجبور نیست ساعت ها را در مترو آن هم ایستاده،تلف کند.
اما آیا از همه ظرفیت های این جلسات بهره برده می شود؟
محافل اینچنینی معمولا به ختم قرآن،اقامه نماز امام زمان(ع)،سفره های نذری به نیت ائمه اطهار(ع) و بیان احکام می گذرد.عناوین و موضوعاتی که همه آن ها مایه نورانیت و معنویتند اما واقعیت این است که حتی اگر درست و با مبنای دینی هم برگزار شوند،باز هم کافی نیستند.متاسفانه این جلسات از "فقر محتوایی" رنج می برند.در بسیاری از اوقات،سخنرانانِ (بخوانید خانم جلسه ای ها) بی سوادی که خودشان فهم عمیق و درستی از دین ندارند،ساعت ها وقت مادران و همسران این دیار را می گیرند و چه تلخ است زمانی که بعضی از همین افراد،خرافات و اذکار و اوراد عجیب و بی مبنا را هم برای مستمعینشان نسخه می پیچند.
آیا کسی تا به حال به تحول این جلسات فکر کرده است؟
این محافل معمولا یک مسیر مشخص و هدفمند ندارند.به عنوان مثال می توان زمانی به اندازه 6 ماه را به بررسی یک موضوع واحد و خاص در یک جلسه و کلاس پرداخت.یا برای دخیل شدن خود خانم ها در مباحث،کتاب هایی را در مورد موضوع گعده معرفی کرد تا هم مادران با کتاب خوانی اُنس بیشتری بگیرند و هم در آن موضوع عمیق تر شوند.
این جلسات می تواند محمل خوبی برای پیگیری آرمان های انقلابی باشد.سال گذشته وقتی در همین ایام،جنبش دانشجویی در تکاپوی جمع آوری کمک های مالی برای مردم بی پناه میانمار بود،حقیر به این فکر کردم که همین جلسات زنانه ختم قرآن در ماه مبارک می تواند ظرفیت خوبی باشد.به یاد دارم تنها با توضیح مختصری راجع وضعیت مسلمانان میانمار توسط گردانندگان این جلسات در یک محله،مبلغی جمع شد که دوستان حتی احتمالش را هم نمی دادند.از آن مهم تر برای نگارنده،شنیدن این دغدغه ها توسط خانم ها و شریک شدشان در درد مشترک عالم اسلام بود.و این یعنی بسط آرمان انقلابی.
ما باید به داشته های خودمان اطمینان کنیم.این مجالس یک ظرفیت مغفول است که اگر به تمامه آن را دریابیم و برایش برنامه داشته باشیم،می تواند در تحقق "زن تراز انقلاب اسلامی" نقش داشته باشد.
ما غافلیم و داریم به دست خود سرمایه هایمان را سوخت می دهیم.این مجالس هم ظرفیتی شبیه و نظیر "مساجد" هستند.باید در نسبت ما حزب اللهی های بعدِ قطعنامه با این سنگرهای خدا هم تامل کرد.