به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وبلاگ دختران ماه پیشونی در مطلبی نوشت؛
داستان از این قراره
شب با پچ پچهای مامان و بابا که در مورد من حرف میزدند از خواب بیدار شدم
گوشامو تیز کردم
بابایی میگفت خیلی نگران مهسا هستم یکی دوتا از دوستاش (منظور لیلا و میترا بودن) به فرهنگ خونواده ما نمیخورن
مهسا هم که میخواد از قافله عقب نمونه
با دوستاش همرنگ شده
عصری در خیابون با دوستاش دیدم
این چه وضعیه که برای خودش درست کرده؛ شلوار جین و مانتو تنگ میپوشه؛ آستیناشم زده بالا؛ انگار میخواد با یکی دعوا کنه
تو که مادرشی یه چیزی بگو
رعایت حال ما رو هم نمیکنه؛ وقتی هم بهش تذکر میدم؛ میگه من با این لباسا حال میکنم و با اینا راحتم و سرشو میندازه پایین و میره
مامانم میگفت
خب بچه است؛ ازدواج میکنه درست میشه و از اینجور حرفا
بابام مدیر دبیرستان ابن سینا بوده و حالا بازنشست شده و در یکی از صندوقهای قرض الحسنه؛ بصورت افتخاری کار میکنه
یادمه از وقتی خودمو شناختم
از نابودی زندگی دخترانی تعریف میکرد که با بعضی دانش آموزان؛ طرح دوستی ریخته بودند
او میخواست با این داستانا منو در مقابل پسرای خیابونی؛ واکسینه کنه
فصل امتحانات نزدیک شده بود
قرار شد دوستم سوسن؛ که مورد تایید بابا بود
چند ساعتی برای رفع اشکال و مرور درسها بیاد خونمون
یه ساعتی نگذشته بود که بابایی در اتاق رو زد
مهسا دخترم
چایی و کیک آوردم بیام تووو
سوسن خودشو جمع و جور کرد
گفتم بفرمایید
یالا یالا
در اتاق باز شد من و سوسن؛ هاج و واج چشمهامونو دوختیم به بابا
بابایی با پیژامه راه راه و زیرپیرهنی سفیدش وارد اتاق شد
سوسن خانوم؛ خوش اومدید
سینی چایی رو گذاشت جلومون و رفت
چند ثانیهای سکوت؛ بر فضای اتاق حاکم شد
پاک آبروم جلوی سوسن رفت؛ حالا بیاد و این حکایت رو پیش همکلاسیها تعریف کنه
چه خاکی به سرم بریزم
سوسن سکوت را شکست
خب مهساجون کجای مسئله بودیم
ساعت هفت عصر بابای سوسن اومده بود دنبالش
ازم خداحافظی کرد و زیر گوشم گفت عجب بابای با حالی داری
در اتاق رو قفل کردم و شروع کردم به گریه
خوابم برده بود
با صدای مامان بیدار شدم
مهسا نمیآی شام
نه شما بخورید من میل ندارم
با بابام قهر کرده بودم
پس فردا مطابق قرار قبلیمون
سوسن اومد خونمون
تاق تاق
تاق تاق
دخترم مهسا براتون شربت آوردم بیام تووو
سوسن لبخند ملیحی زد و گفت حاج آقا بفرمایید
بر خلاف تصورم
بابایی با شلوار و پیرهنی اتو کرده؛ شربتها رو گذاشت جلومون
و کنارم نشست
دستمو گرفت وبا نگاه مهربانانه همیشگیش گفت
دخترم میدونم از دستم ناراحتی
ولی اینو بدان که این مسئله با پیژامه اومدن
قبلا با دوستت هماهنگ شده بود و این نقشهای بود که میخواستم یه درس زندگی بهت بدم
دخترم
وقتی در جامعهای زندگی میکنیم
نمیتونیم بگیم نوع و شکل لباس پوشیدنمون یه امر خصوصیه و به دیگرون مربوط نیس
من با پیژامه و زیر پیرهنی در فضای خونه خودم میتونم رفت و آمد کنم ولی نمیتونم بگم
چون با این لباسا راحتم و با اینا حال میکنم در فضای خارج خونه هم با همین لباسا بیام بیرون
اینو هم من و هم تو و هم اقشار جامعه یه چیز قبیح میدونن
تو هم نمیتونی با لباسایی که شاید دوس داشته باشی
ولی در نظر جامعه و فرهنگ خونوادگی ما یه امر قبیحیه به دلیل اینکه
الان این مد روزه و با این شکل و شمایل راحتم بیای بیرون
دخترم
تا حالا فکر کردی چرا جامعه سرمایه داری برای اکثر مردان کت و شلوار و جوراب و کراوات؛ تحفه آورده
و برای زنان شلوارک و زیر پیرهنی
دخترم نظام سرمایه داری میخواد که تو و امثال تو
به بهانه شیک پوشی و مدگرایی؛ از آستین پیراهنتون بزنید و شلوار کوتاه بپوشید
تا با اینکار بتونه ریشه حیا و عفت را از جامعه بیرون کنه
با این وضع
روزی خواهد رسید که زنان جامعه ما از پوشیدن زیر شلواری و زیر پیراهنی در بیرون منزل ناراحت نشن
دخترم
همچنان که نمیپسندی من با لباس راحتی در جلوی انظار دیده نشم
تو هم به بهانه مد با زیر شلواری بیرون نرو
منظورم اینه که با لباس نامناسب؛ چشم بسته در انظار عمومی حاضر نشو
داستان از اصل غافل گير کردن خوب استفاده کرده بود ! تشکر
Thanx
يعني الان همه اونايي که توي جامعه با حيااند ژنده پوش و زشت و کريح اند
واقع بين باشيد
فکر کن باباهه ميخواست براي نشون دادن بد بودن فرهنگ برهنگي به دخترش با يه تيشرت و شلوارک بوووق ... (سانسور شد!)... جلوي اون دوستش ظاهر بشه!! اون وقت هر سه نفر چه عرقي مي کردند!!!
حوري ها که ميگن پس چي هستند؟
نظرم هيچ ربطي فکر ميکنم به بحث نداشت
و اي کاش کساني که بايد بدانند ؛بخوانند.
زيبا بود و تاثير گذار
سپاس
ازتون تشکر مي کنم به خاطر اين مطلب بسيار زيبا.
خدا ازتون راضي باشه.
سعي کنيد روي حجاب بيشتر کار کنيد.
هرباري که فقط دو تا از دختران ما اين مطلب رو بخونند و بر ايشان اثر بگذاره براي دنيا و آخرت شما کافي ست. دست شما رو مي بوسم.
خدا شما رو از ياوران مهدي ع قرا بده
معصومي . معلم - قم
آخه اينجا نظر گذاشتم تاييد نكردن
ميدوني توي بعضي کشوراي ديگه يه قانوني هست که اگه تو احساس کني يکي داره به تو نگاه جنسي ميکنه ميتوني زنگ بزني به پليس و ازش شکايت کني.پس نگاه نکردن اونا به خاطر حيا و ترس از خد و چشم و دل سيري نيست بلکه به خاطر ترس از پليسه.
نکته ديگه اينکه اصلا کي گفته تو خارج هيچکس به کار ديگري کار نداره؟ خوبه خبرهايي ميشنويم که مثلا يه کارمند زن رو به خاطر خوش تيپيش اخراج کردن چون حواس کارمنداي مرد رو پرت ميکرده!چرا بيد حواسشون پرت شه اگه چشم سيرن؟
نکته بعدي هم اينکه:تو کشوراي ديگه گوشه به گوشه ديسکو و چيزاي ديگه هست پس هر آن کسي بخواد ميتونه ازشون بهره مند شه پس اونجا کسي از ديدن جنس مخالف سير نشده که ديگه نخواد نگاه کنه يا به درجه کنترل چشم نائل نشده بلکه اتفاقا بدون هيچ کنترلي هر لحضه بخواد ميتونه به ارضاي غرايضش بپردازه مثل گربه ها و امثالهم يعني اونا به رشد اجتماعي نرسيدن بلکه به پستي رسيدن اتفاقا!
و نکته آخر اينکه: اگه اين بي حجابي ها و کنار رفتن حيا و عفت چشم و دلشونو سير ميکرد پس چرا هر روز از همين کشورها شيوه هاي جديد ... در مياد؟!(حيوان بازي و هم جنس گرايي و ...)
اينا جواب يه همچين حرفي نيست؟
اينهمه آمار تجاوز و فحشاء تو خارج بيداد ميکنه
انوقت ميگي ايران فلان و فلان
نه آبجي از اين خبرا نيست
ادم ادمه ديگه ، شهوت و لذت هم واسه همه هست
منتها توي ايران چون محدوديت هست، بيشتر به چشم مياد
بدبختي اينه که اون عده نميخوان اخر ماجرا رو که الان جلوي چشمشونه قبول کنن.
مرسي
به اميد خدا
داستان خوبي بود
به نظر شما لباس تنگ و چسبون و کوتا و ارايش زياد و رنگ مو و .... قشنگتره يا لباس گشاد و چادر سياه و چهره بي ارايش؟؟؟؟؟؟
اونوقت خدا که خودش زيباست و زيبايي رو هم دوس داره چرا ميگه اينجور نباشيم؟؟؟؟؟؟
ميشه اول بگي داري از کدوم خدا حرف ميزني؟! خدايي که تو تعريفش ميکني و براش حد تعيين ميکني يا خدايي که واقعا خداست؟
اون خدايي که زيبايي رو دوس داره دقيقا همون خدايي که که توي قرآنش به خانم ها گفته زينت هاتون رو بپوشونيد؛دقيقا همون خداييه که که به مردها و زنها گفته مراقب نگاهشون باشن،دقيقا همون خداييه که پيامبرشو برد به معراج و اون اوصاف رو از من و توي مسلمون امتش نشونش داد،دقيقا همون خداييه که از حياي دختران حضرت شعيب و پاکي حضرت مريم و آسيه ميگه و درباره هيچکدوم نگفته قدوهيکلش و رنگ موها و ناخوناشون اينجوري و اونجوري بود!
چرا فکر ميکني اگه خدا زيبايي رو دوست داره يعني اين زيبايي مادي و زميني من و تو منظوره؟
صورت زيباي ظاهر هيچ نيست
اي برادر سيرت زيبا بيار
اگه خدا ميخواست با سنگ محک من و تو زيبايي رو تعيين کنه نصف جهان اصلا نبايد خلق ميشد.
اين حرفاي تاريخ مصرف گذشته رو ول کن.يک کلام! به اين خدا و قرآن و پيامبرش ايمان داري؟! به دستوراشون عمل کن.حالا مدام بپيچيم به خودمون که اينور دين خوبه چون ما دوست داريم اونورش نه،چون به مذاق ما خوش نمياد!
سوره احزاب آيه 55 : نيست گناهي بر زنان که بي پوشش باشند نزد پدرانشان و پسرانشان و برادران و پسران برادران و پسران خواهرشان و در نزد زنان مومنه و بندگانشان از غلام و کنيزي که اين زنان مالک آنها هستند و بترسيد از خدا البته خدا بر هر چيز گواهست ( همه چيز را ميداند )
بريد جست وجو کنيد و اون خدايي رو که قبول داريد ببينيد توو کتابش چي نوشته درباره حجاب .
من الله توفيق