گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- حامد صارم؛ شناخت دشمنان خدا از ضروریات سلوک راه هدایت است شناخت آسیبها و گمراهیها و تبری و دشمنی با گمراهان آن چنان ارزش دارد که خداوند درباره دشمنان دشمنانش فرموده است، «اولئک کتب فی قلوبهم الایمان»؛ به راستی آنگاه ایمان در قلب رسوخ میکند و در قلب مکتوب میگردد که دشمنی با دشمنان خدا در قلب انسان جای گیرد.
معاویه از بزرگترین دشمنان خدا در امت پیامبر است، او علاوه بر بدعتهایی که در امت رسول خدا گذاشته است دستش به خون خلفای الهی و اوصیای نبوی آلوده است سامری بنی اسرائیل در مقابل او رویی سفید خواهد داشت؛ چرا که سامری گوساله پرستی را رواج داد، اما معاویه علاوه بر گوساله پرستی، هارونهای امت پیامبر را به شهادت رساند.
وی در به شهادت رساندن حضرت علی علیه السلام نقش اساسی را بازی کرد و امام حسن مجتبی علیه السلام به مکر و دسیسه او به شهادت رسید؛ چرا که معاویه میخواست هر کسی که سد راه خلافت یزید است از میان برداشته شود ولو سبط پیامبر و یکی از خمسه طیبه از این رو امام حسن علیه السلام مظلومانه به شهادت رسید.
سهیم بودن معاویه در شهادت امام حسین علیه السلام
او علاوه بر قتل دو امام؛ دستش به خون امام حسین علیه السلام نیز آلوده است. بر خلاف تصور رایج که معاویه را نسبت به خون امام حسین بیگناه میدانند ولی حقیقت این است که همان طور که او امام حسن علیه السلام را به شهادت رساند به همان صورت طرح توطئه برای شهادت ابا عبد الله الحسین علیه السلام را مکارانه طرح ریزی کرد.
بررسی این موضوع از جهاتی حائز اهمیت است 1- شناخت یکی از بزرگترین دشمنان خدا و 2-رد شبهه ای که شاگردان مکتب معاویه امروز در رسانهها به آن میپردازند. میگویند: شیعیان، حسین بن علی علیه السلام را به عراق دعوت کردند و به عهد و دعوت خود بی وفا شدند و خودشان، حسین را به قتل رساندند! و یزید تنها به عبید الله بن زیاد نامه نوشت و دستور داد که از ورود حسین بن علی علیهما السلام به عراق و کوفه و تاسیس حکومت در آن جلوگیری کند. پس یزید نقشی در شهادت حسین بن علی علیهما السلام نداشته و این خود شیعیان بودند که او را به شهادت رساندند!
آنان برای اثبات این سخن کتابی با عنوان «من هم قتله الحسین؟»(چه کسانی حسین را به قتل رساندند؟) تالیف کرده و شیعیان را خطاب میکنند و میگویند: «شما شیعیان که خود حسین را کشتید، چرا برای او عزاداری می کنید؟!» از این رو به اختصار به نقش مهم و بسیار مخفی معاویه؛ بنی امیه و اهل شام در به شهادت رساندن حضرت سید الشهدا میپردازیم.
نامه ابن عباس، سر نخ
ابن زبیر وقتی در مکه آسوده شد و اعلام خلافت کرد و مشغول بیعت گرفتن از مردم شد؛ ابن عباس و شخصیتهای دیگر با او بیعت نکردند. یزید به ابن عباس نامه ای نوشت و از او تشکر کرد و خطاب به او نوشت ما این لطف تو را فراموش نمیکنیم. ابن عباس در جواب یزید نوشت: «ای یزید !... این که من با ابن زبیر بیعت نکرده ام، به خداسوگند به جهت محبت به تو نبوده است. تو دست نگه دار و به من خوبی نکن؛ چرا که از من خوبی نخواهی دید ... هرگز فراموش نمی کنم که شما حسین علیه السلام را تحت تعقیب قرار دادید تا این که آن بزرگوار از حرم پیامبر خدا به مکه برود. او را فراری دادید تا از حجاز بیرون برود و وارد خاک عراق شود.»
این کلمات به نکات دقیق و ناگفتههای عاشورا اشاره دارند. نا گفتههایی که از حقیقتها و نکتههایی چنین ظریف و تاریخی سرچشمه میگیرند. ابن عباس در ادامه مینویسد: «امام حسین علیه السلام را با خوف و ارعاب و نگرانی از حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله خارج کردید... خون خاندان من از شمشیر تو می چکد و من باید انتقام بگیرم»(1)
نکته ای بسیار مهم که سرنخ پشت پرده جریان عاشورا است این است که یزید موجب شد امام حسین علیه السلام مدینه را ترک گوید؛ چرا که سربازان حکومتی آن حضرت را تعقیب و تحت فشار قرار دادند. امام حسین علیه السلام خود را در میان دسیسه و مکر بنی امیه دید؛ لذا مجبور به ترک مدینه شد.
حضرت سید الشهدا حتی در مکه مکرمه حرم امن خدا نیز امنیت نداشت از این رو ناگزیر مکه را نیز ترک گفت. نکته بسیار مهم که بازهم به آن اشاره میشود این است که معاویه طرحی را مکارانه ریخت که امام حسین علیه السلام را مجبور به فرار به سمت عراق کرد. نکته ای که بسیار از آن غفلت میشود این است که امام حسین علیه السلام خود با اراده و اختیار خویش مدینه را ترک نکرد، بلکه سیاستهای بی امیه باعث شد تا امام حسین چاره ای جز ترک مدینه نداشته باشد.
این سیاستها از قبل توسط معاویه چیده شده بود و او نمیخواست که امام حسین در حجاز به قتل برسد لذا طرحی ریخت تا اینکه حضرت اباعبدالله مدینه را ترک کرده و به سمت عراق برود. به این نکته ابن عباس در نامه خویش به یزید اشاره میکند. بنابراین باید دید که طرح معاویه برای راندن اهل بیت به کوفه چه بوده است؟
طرح معاویه در مدینه
معاویه با تهدید و ارعاب نتوانست از سید الشهدا برای یزید بیعت بگیرد لذا بالای منبر در مدینه متوسل به دروغ شد و در حالی که هزار سرباز شامی شمشیر به دست در کنار او ایستاده بودند گفت: «امام حسین و سه تن دیگر با یزید از روی رغبت بیعت کرده اند و من از این چهار نفر راضی هستم» پس از پایان جلسه از سید الشهدا پرسیدند، آیا شما بیعت کردید؟ ایشان فرمود: «لا والله ما بایعناه و لکن معاویه خدعنا و کادنا»؛ نه به خدا سوگند ما با او بیعت نکردیم بلکه معاویه مکر و خدعه زد.
معاویه به سه دلیل نتوانست با اجبار یا اختیار از سید الشهدا بیعت بگیرد:
1- شخصیت و مقام اجتماعی بالای حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام
2- معاویه امام حسن علیه السلام را مسموم کرده بود و دسیسه او نزد همه آشکار شده بود
3- در یکی از بندهای صلح نامه تعهد به عدم اسیب رساندن به امام حسن و امام حسین علیه السلام داده بود
از این رو معاویه طرحی دیگر را شروع کرد برای هموار کردن خلافت و حکومت یزید در حقیقت معاویه دسیسه قتل امام حسین علیه السلام را به نحوی برنامه ریزی کرد که در این واقعه هر کسی متهم باشد، جز بنی امیه و یزید.
توطئه معاویه با برکناری مروان کلید خورد
شروع این طرح با عزل مروان از حاکمیت مدینه کلید خورد. هنگامی که معاویه به شام بازگشت قدم اول دسیسه را اجرا کرد و مروان را از حاکمیت بر مدینه عزل کرد و به جای او ولید بن عتبه را قرار داد. راز این جابجایی سیاسی در آخرین روزهای حیات معاویه چیست؟ معاویه که روباهی پیر بود نباید درآخرین روزهای زندگی خودش؛ مروان را از حاکمیت مدینه برکنار کند با توجه به اینکه مروان کاملا با سیاستهای بنی امیه همسو بود و حریص در کشتن اهل بیت بالاخص امام حسین علیه السلام بود، لذا بر اهل بیت و شیعیان بسیار سخت گیر و هتاک بود. با توجه به شخصیت خاص مروان این سئوال جدی تر رخ مینماید که این جابجایی سیاسی به چه منظور اتفاق افتاده است؟
بی شک این جابجایی مرتبط با کسانی است که در مدینه با یزید بیعت نکردند و معاویه هم نتوانسته است به اجبار ایشان را مجبور به بیعت کند. این فاز اول دسیسه قتل امام حسین علیه السلام توسط معاویه است. برای یافتن راز این جابجایی سیاسی باید وقایع دیگری که بعد از این زمان اتفاق میافتد را مورد مطالعه قرار دهیم.
وصیت معاویه
معاویه با باری سنگین از قتلها، جنایتها و خیانتها به درک اسفل شتافت و یزید صدقه جاریهای! برای معاویه شد تا نامه اعمال وی بسته نشود و به واسطه جنایتهای یزید؛ عذاب او بیشتر و بیشتر شود. معاویه در واپسین لحظات زندگی خفت بار خویش راه شیطنت را به یزید نشان داد و به او وصیت کرد. این وصیت نامه در منابع گوناگون با اختلاف نقل شده است.
معاویه در خصوص امام حسین علیه السلام سفارشهای مهمی به یزید نمود و گفت: «مردم عراق حسین بن علی را دعوت می کنند تا همراه او قیام کنند ... شکی ندارم که او با تو بیعت نمی کند و همان کسانی که پدر او را کشتند و برادرش را مجروح نمودند –کنایه از اهل عراق-برای از میان برداشتن او کافی هستند» (2)
خوارزمی میگوید معاویه به فرزندش یزید چنین گفت: «با حسین بن علی با آرامش و وقار رفتار کن و به او مهلت بده ...ولی او را بترسان و رعد و برقی به او نشان بده و مبادا با او درگیر شوی !»(3)
در منابع شیعی نیز وصیت معاویه نقل شده است. شیخ صدوق رحمه الله علیه میگوید: فردی از امام صادق علیه السلام درباره شهادت سید الشهدا علیه السلام پرسید؟ حضرت فرمودند: «پدرم از پدرش این گونه نقل فرمود: «...عبد الله بن عمر با تو همراه می شود اما رهایش نکن. عبدالله بن زبیر را هرجا یافتی تکه تکه کن. حکایت او با تو مثل شیر و گله و مثال رویارویی او با تو مثل گرگ و سگ است. اما حسین علیه السلام، همان طور که می شناسی، از رسول خدا صلی الله علیه و آله بهره برده است و به ناچار با اهل عراق همراه می شود و به سوی آنان از مدینه خارج می شود و همان اهل عراق او را تنها می گذارند و از بین می برند»(4) به راستی معاویه در آخرین لحظات عمر خود از کجا میدانست که اهل عراق او را تنها میگذارند؟ از کجا میدانست که کوفیان حسین علیه السلام را به کوفه دعوت میکنند؟ او چگونه آن چنان اطمینانی به خیانت کوفیان و شهادت امام حسین علیه السلام داشت که به یزید توصیه میکند که با او به طور مستقیم برخورد نکن؟
خلاصه وصیت معاویه به یزید این چنین شد:
1- با حسین علیه السلام کاری نداشته باش
2- اهل عراق او را دعوت میکنند و خود آنان او را به قتل میرسانند
3- عبد الله بن زبیر را تکه تکه کن و با عبد الله بن عمر با پول و القاب کنار بیا
4- اهل عراق حسین علیه السلام را به قتل خواهند رساند
وصیت نامه معاویه ادامه سیاستهای معاویه با امام حسین علیه السلام است. باید گفت معاویه که عمر خود را رو به زوال میبیند ادامه انجام این دسیسه را به یزید میسپارد؛ لذا این وصیت نامه وظایف یزید را در عملی ساختن دسیسه معاویه، مشخص میسازد. از این وصیت نامه به خوبی میتوان فهمید که معاویه نمیخواهد امام حسین علیه السلام در مدینه و سرزمین حجاز به قتل برسد، او در این توطئه محل شهادت امام حسین علیه السلام را عراق و قاتلان آن حضرت را اهل عراق قرار داده است تا دامن کثیف بنی امیه متهم به این خون نشود. اکنون میتوان این احتمال را داد که برکناری مروان از حاکمیت مدینه برای این بوده است که مروان با شدت عمل برخورد نکند و امام حسین علیه السلام در مدینه به شهادت نرسد.
میتوان جابجایی سیاسی در مدینه را تا اینجا این گونه تحلیل کرد که معاویه با نشاندن ولید بن عتبه در مدینه به جای مروان ماموریتی مهم به او میدهد. در حقیقت ماموریت ولید این بود که کاری کند که اباعبد الله الحسین از مدینه خارج شود و به سمت عراق برود تا طرح توطئه معاویه در عراق و کوفه طبق برنامه اجرا شود و اباعبد الله الحسین توسط اهل عراق به شهادت برسد بدون اینکه یزید متهم اصلی این جنایت بزرگ تاریخی باشد.
معاویه در پی انتقام بدر است
کسی گمان نکند که وصیت معاویه مبنی بر برخورد ملایم با اباعبدالله الحسین از روی محبت معاویه به امام حسین علیه السلام بوده یا او نمیخواسته دستش به خون امام حسین آلوده شود. هرگز در حقیقت معاویه با این وصیت راه کشتن امام حسین علیه السلام را با مکر و فریب به یزید آموزش میدهد. واقعیت مطلب این است که یزید به دنبالهروی پدرش به دنبال گرفتن انتقام بدر و حنین است. انتقام از پدران مشرکش که توسط علی بن ابیطالب برای اعتلای اسلام به درک واصل شدند. از این رو در کربلا صریحا به امام حسین علیه السلام میگویند به خاطر بغض پدرت تو را میکشیم.
ابن اعثم کوفی (متوفای 341) در تاریخ خود مینویسد: یزید در نامه ای به ولید بن عتبه نوشت: «و قد کان عهد الی عهدا و جعلنی له خلیفه من بعده، و اوصانی ان آخذ آل ابی تراب بآل ابی سفیان»؛(5) پدرم مرا خلیفه و ولی عهد خود قرار داده است و وصیت کرده است که انتقام آل ابی سفیان را از آل ابی تراب بگیرم.
در حقیقت معاویه، با کشتن امیر المومنین و امام حسن مجتبی علیهما السلام و قتل عام شیعیان آتش کینههای جاهلیش آرام نشده بود و یزید را برای انتقام آل ابی سفیان از آل علی علیه السلام تربیت کرد و راه را برای خلافت و جنایت کربلا هموار کرد.
اما هیچ گاه معاویه نتوانست بفهمد که اباعبد الله علیه السلام خون خدا است و منتقم او خود خدا خواهد بود. اراده الهی بر این قرار گرفت که شهادت او حرارتی در قلوب محبینش ایجاد کند که هیچ گاه سرد نخواهد شد. شهادت سید الشهدا همواره لکه ننگی بر دامن امویان است از این رو امروز پیروان بنی امیه همه تلاش خود را میکنند که یا معاویه و یزید را منزه از خون امام حسین علیه السلام کنند یا اینکه در ماجرای کربلا یزید را بی گناه و حضرت سید الشهدا را گناه کار معرفی کنند. در آینده به شواهد بیشتری برای نشان دادن طرح توطئه معاویه اشاره خواهد شد. تا در پرتو بررسی مدارک تاریخی دسیسه معاویه در واقعه کربلا بیش از پیش آشکار شود.
پی نوشت ها:
*برگرفته از: ناگفتههایی از حقایق عاشورا، آیت الله سید علی میلانی
1- تاریخ یعقوبی ج 2 ص 247 الی 249، الکامل فی التاریخ ج 4 ص 127-128
2- سیر اعلام النبلاء: ج 3 ص 295 تاریخ مدینه دمشق ج 14، ص 206
3- تهذیب الکمال ج 6 ص 414 طبقات ابن سعد ص 55
4- الامالی شیخ صدوق ص 216
5- تاریخ یعقوبی ج 2 ص 241
من تا حالا اين رو نميدونستم
خدا خيرتون بده
خدا دشمنان معصومين را به سخت ترين عذاب ها گرفتار کند و منتقم خونشان رو برساند انشاءلله