فکرهای متضاد و متناقض را شفاف کن و فکرهای مثبت را جایگزین آن کن.
گروه علمی«خبرگزاری دانشجو»؛ به طبیعت خودت خوش آمدی! همه ما به طور متفاوت متعصب هستیم و تصورات قالب و کلیشه ای از خود داریم و خود را فریب می دهیم.
می توانیم متفکران بهتری باشیم
خود را صاحب حق و حقیقت می دانیم در حالی که ما هنوز قربانی خود محوری انسان هستیم و هیچ کدام از ما متفکر کاملی هم نیستیم، پس می توانیم متفکران بهتری باشیم.
برای اینکه فکرمان را جدی بگیریم اول باید ماهیت ذاتا ناقص تفکر خودمان را در شرایط عادی بشناسیم؛ فکر ما بدون استفاده از راه های دیگر و بدون مداخله فعال به طور طبیعی مشکلات را توسعه می دهد.
ما اغلب متظاهر و ریاکار هستیم، اغلب سرقت ها، قتل ها و شکنجه ها را در ذهن خود توجیه می کنیم و اغلب مشکلاتی مانند گرسنگی، قحطی، بی خانمانی و فقر را که می توانیم با اراده و فکر درست حل کنیم نادیده می گیریم!
حتی وقتی در مقابل کاری واکنش غیر منطقی انجام می دهیم رفتار خود را در نظر خودمان معقول می دانیم؛ وقتی با مشکلی مواجه می شویم با خود می گوییم:«چرا دیگران برایم مشکل می سازند؟ من در حال انجام کاری مهم هستم و هر عاقلی می تواند این را بفهمد.»
این طبیعت ماست که تفکرمان را توجیه کنیم و تا می توانیم می گوییم ما فقط کارهای درست و منطقی را انجام می دهیم...
ما نباید رفتار و تفکر خود توجیه کننده، خودفریبنده و خودخواهانه خود را یاد بگیریم؛ «این عملکرد چگونه است؟ ذهن به طور فطری افکار غیر معقول را معقول جلوه می دهد»؛ شاید دلیل اینکه انسان در شناخت رفتار غیرعقلایی خود ناکام مانده است همین است.
یک سرپرست زن را تصور کنید، وقتی با متقاضیان زن و مرد مصاحبه می کند بازهم زنان را استخدام می کند و خود را معقول و غیر متعصب می داند؛ وقتی از او بپرسی چرا فقط زنان را استخدام می کنی برای اینکه خود را توجیه کند مثلا می گوید:«تجارب کاری و مهارت های متقاضی و... این ها را ثابت کرده است».
او خود را آدم منصفی می داند زیرا می پندارد در تلاش به کارگیری بهترین کارکنان است، او رفتار خود را بی طرف و معقول تلقی می کند به عبارتی او تفکر متعصبانه را بی تعب و بی طرف می داند.
ما خود را صاحب حق می دانیم و متوجه اشتباه خود نیستیم و فکر می کنیم معقول ترین آدم هستیم حتی زمانی که عملا اشتباه می کنیم.
افسر پلیسی که در بازداشت ها نیروهای امنیتی بسیار فراوانی را به کار می گیرد با خود فکر می کند که کار او همانی است که سزاوار مجرمان است، در حالی که اگر او توانایی درک این را داشت که به طور غیر منطقی نیرو و قدرت نظامی را برای بازداشت کسانی که توانایی دفاع از خود را ندارند به کار گرفته است اینگونه عمل نمی کرد؛ او در ذهن خود آدم حرفه ای و عادل است و حتی اگر ظالمانه رفتار کرده باشد خود را اینگونه آدمی نمی داند...
انتقال افکار ناخودآگاه به خودآگاه
اگر می خواهیم پیشرفت کنیم باید روزانه آنچه در افکار ناخودآگاه داریم را به سطح خودآگاه بیاوریم.
ما باید مشکلاتی را که در فکرمان و نحوه مواجهه با آن است را کشف کنیم و بعد از آن فکر و زندگی مان بهبود می یابد.
می توانیم خود را احیا کنیم
ما می توانیم ذهن خود را آموزش دهیم، آن را برای تغییر به کار بگیریم و خود را احیا کنیم و تغییر شکل بدهیم.
فکر های متضاد و متناقض را باید برای خود شفاف کنیم و بشناسیم تا به تدریج فکرهای مثبت و منطقی خود را جایگزین آنها کنیم.