به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، دکتر محمد حسن شجاعی فرد، نوسینده کتاب «مناظره دکتر و شیخ» و استاد دانشگاه علم و صنعت ایران، به تشریح روند شکل گیری این کتاب و نکات دیگری درباره مسائل روز اجتماع از جمله وجود نشاط در دانشگاهها، وقایع سیاسی روز کشور و تولید اولین خودروی کاملا ایرانی پرداخته است.
* کتاب مناظره دکتر و شیخ به اثبات حقانیت مکتب اهل بیتعلیهالسلام از میان اسناد موجود در کتب اهل تسنن پرداخته است و گزارشی است از مناظرات صورت گرفته توسط دکتر شجاعی فرد با علما و شیوخ اهل تسنن که میتواند به عنوان یک دوره آموزشی برای فن مناظره نیز استفاده گردد.
دکتر محمدحسن شجاعی فرد در سال 1328 در جهرم متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در جهرم و متوسطه را در آبادان گذراند. وی مدتی کارمند شرکت نفت بود. پس از آن به دانشگاه علم و صنعت رفت و بعد از گرفتن لیسانس به استخدام همان دانشگاه درآمد. فوق لیسانس و دکترا را از دانشگاه بیرمنگهام انگلستان اخذ نمود. دکتر شجاعی فرد هم اکنون استاد تمام دانشکده مکانیک و رییس دانشکده و پژوهشکده مهندسی خودرو دانشگاه علم و صنعت ایران است. وی در زمینه مهندسی مکانیک و مهندسی خودرو، دارای چندین کتاب و بیش از دویست مقاله علمی در نشریات و کنفرانسهای بین المللی و ملی است، به گونهای که در سال 1386 به عنوان استاد نمونه کشوری از طرف وزارت علوم معرفی شد.
همچنین دکتر شجاعی فرد اخیراً بالاترین سطح عضویت در انجمن مهندسان مکانیک انگلستان را کسب نموده است که این عضویت برای اساتید ایرانی نخستین بار در سه دهه اخیر صورت گرفته است.
ایشان به دلیل علاقه زیاد به امور دینی و معرفی مکتب اهل بیتعلیهمالسلام از جوانی زبان عربی را آموخته و فعالیتها و تحقیقات قابل توجهی در امور مذهبی دارد.
کتاب «مناظره دکتر و شیخ» نوشته محمدحسن شجاعی فرد 11 نوبت توسط انتشارات امیرکبیر و 2 نوبت توسط انتشارات مشعر تجدید چاپ شده است.
شجاعی فرد در مقدمه این کتاب با عنوان اینکه با چه قصدی این کتاب منتشر شده است، افزوده است:
«گزارش این مناظره به هیچ وجه عنوان قصد شیعه نمودن برادران و خواهران اهل تسنن را ندارد و صرفاً به عنوان یک آیینه در برابر این عزیزان قرار گرفته است تا نشان دهد، اسلام حقیقی با اعتقادات این عزیزان چقدر فاصله دارد و چقدر مکتب اهل بیتعلیهمالسلام به اسلام حقیقی نزدیک است.»
بخش نخست گفتوگوی فرهنگ نیوز با دکتر شجاعی فرد، با محوریت کتاب مناظره دکتر و شیخ و وحدت مسلمانان به مناسبت آغاز اعزام زائران بیت الله الحرام به سفر معنوی حج منتشر میگردد.
** فرهنگ نیوز: ایده شکل گیری مناظره و تالیف کتاب مناظره شیخ و دکتر چگونه به وجود آمد؟
بنده در سال 1360 به عنوان ناظر و زباندان به مکه مشرف شدم. در آنجا متوجه شدم اصولی که برادران اهل تسنن بویژه عامه مردم به آن عمل میکنند مغایرتهای زیادی با مطالبی که در کتابهای خود اهل تسنن نیز موجود است دارد.
مثلا دیده میشد در هنگام نماز جماعت، همه مامومین در هرجای مدینه که هستند به امام جماعت مسجد النبی (ص) اقتدا میکردند. مثلا فردی که در مغازهاش بود با فاصله چند کیلومتر جلوتر از مسجد و امام جماعت اقتدا میکرد و جلوتر از امام رو به قبله قامت میبست و یا مردم دیگری که نمیرسیدند داخل مسجد بروند، همان پشت دیوار مسجد و جلوی امام جماعت اقتدا میکردند.
من وقتی با این افراد صحبت میکردم میدیدم اطلاع ندارند و میگویند از هرکجا میشود اقتدا کرد. در آن زمان بین علما هم بحثهایی در این رابطه بود و بنده از آن وقت به این فکر بودم که با این افراد صحبت کنم.
سال 1361 مجددا بنده را به عنوان زباندان به مکه رفتم، در آن زمان آقای قرائتی مسئول بعثه بودند. در آن سال برای من بیشتر روشن شد که واقعا عزیزان اهل تسنن نسبت به اصول اسلام درک و اطلاعات درستی ندارند. مثلا در ورودی مسجدالنبی (ص) ودرحال برگزاری جماعت، شرطهها هنگام نماز مشغول ورق بازی بودند!
در این سال بنده به مباحثات بیشتری با افراد مختلف پرداختم و موضوع برایم بیشتر روشن شد. بنابراین کم کم به این فکر افتادم که مطالعاتم را در این زمینه بیشتر نمایم.
سال 62 تا 66 برای تحصیلات فوق لیسانس و دکترا در انگلستان بودم. در این مدت زبان عربی و انگلیسی خود را تقویت نمودم.
پس از بازگشت از انگلستان مجددا شروع به مطالعه در زمینههای اسلامی نمودم و به چند سفر عمره مشرف شدم که در این سفرها چون به زبان انگلیسی و عربی مسلط شده بودم، خیلی راحتتر به بحث میپرداختم و به نقطه ضعفهای برادران اهل تسنن و اشکالاتی که در اعمال و اعتقاداتشان بود پی بردم و از آن به بعد به مناظره رسمی با آنها میپرداختم و با سند و مدرک خودشان، اشتباهات آنها را گوشزد میکردم.
پس از آن چند حج عمره و تمتع با کاروان اساتید مشرف شدم و در طی این سالها مباحثات زیادی انجام شد و خودم هم به این مباحثات علاقمند شدم.
تا اینکه چند سال پیش حدود سال 83-84 در پشت مقام ابراهیم با یک طلبه ازکشور موریتانی در حال بحث بودیم که یکی از شیخهای مراقب حرم که اخلاق تندی هم داشت به سراغ من آمد و با حالت دعوا گفت چه کار میکنی؟ به این چه میگویی؟ میگویی مهدی زنده است و هزار سال عمر کرده؟... و من پاسخ دادم، ما اصلا این بحثها را نمیکردیم. من مهندسم و ایشان شیخ است و داریم سوالات دینی از او میپرسیم، گفتم: این شیخ که نتوانست جواب ما را بدهد، شما اگر میتوانید جواب بدهید.
پرسید شما مهندس چی هستی؟ گفتم مهندس مکانیک، پرسید کجا درس خواندی؟ گفتم انگلستان، دکتری دارم؛ شروع کرد به انگلیسی صحبت کردن تا من را آزمایش کند.
گفتم حالا که ایشان نتوانست سوالات ما را جواب بدهد، شما جواب بده، این حضار هم انگلیسی متوجه میشوند.
شیخ قبول کرد و نشست اما نتوانست سوالات را جواب دهد و گفت این سوالاتی که میپرسید را من نمیتوانم جواب بدهم و باید یک عالم بزرگ به آنها جواب دهد. اگر موافق باشید من بعد از نماز مغرب یکی از علما را میآورم تا با شما بحث کند. من به اطرافیانم به انگلیسی و عربی گفتم آقایان شما شاهد باشید اگر ایشان برنگشت یعنی برای این سوالات ما جوابی ندارد. به شیخ گفتم اگر شما جوابی ندارید، من برای این سوالات جواب دارم؛ شیخ گفت نه ما حتما میآییم. اما در نتیجه دیگر آن شیخ برنگشت و من به حضار گفتم دیدید برای سوالات ما جوابی نداشتند.
در جمع حضار چند نفر از طلبههای ایرانی که از طرف بعثه آمده بودند نیز حاضر بودند و این مناظرات را برای مسئول علمی بعثه نقل کرده بودند.
در پی این اتفاق آیت الله هادوی تهرانی که آن موقع مسئول علمی بعثه مقام معظم رهبری در حج بودند، از من خواستند با توجه به استقبال طلبهها از نوع مناظرات، روش مناظره را برای استفاده آنان به نگارش دربیاورم. از حدود سال 86 که بنده وارد بعثه شدم، کار روتین ما مرتبط به این امور بود و اصرار زیادی برای نگارش روش مناظرات توسط دوستان صورت گرفت.
با توجه به اینکه نگارش روش ورود به بحث و مناظره و... کار زیادی میبرد، برای ملموستر شدن این روشها، این کار را به صورت عملی انجام دادم، به این صورت که مناظراتی که در طول چندین دفعه با افراد مختلف و در موضوعات متفاوت در سفرهای حج صورت گرفته بود را به رشته تحریر درآوردم که جمع آوری و نگارش این مطالب حدود 2 سال به طول انجامید.
ویژگی خاصی که این مناظرات داشت این بود که هیچ سندی از شیعه در آن نیست و همه استنادها به کتابهای معتبر خود اهل تسنن صورت گرفته است و از داخل کتابهای خودشان مکتب اهل بیتعلیهمالسلام را اثبات کردیم.
* آخرین کتابی که آیت الله خوشوقت (ره) خواند
* یکی از طلبهها در بعثه به بنده گفت من شاگرد آیت الله خوشوقت بودم. ایشان یک بار فرمودند یک مهندسی که متدین است کتابی نوشته به نام «مناظره دکتر و شیخ» که خوب است همه طلبهها و اساتید آن را بخوانند.
ظاهرا «آخرین کتابی که ایشان خواندند این کتاب بود و هنوز روی میزشان مانده است.
خوشبختانه استقبال خوبی از این کتاب در حوزههای علمیه و مجامع دینی شد که در حدود یک سال 12 نوبت چاپ صورت گرفت.
ائمه جمعه سراسر کشور هم از این کتاب استقبال کردند و حتی در برخی مراسم مذهبی به جای توزیع غذا این کتاب را توزیع کردهاند و الحمدلله استقبال خوبی از این کتاب شد.
البته من فکر میکنم این خواسته خود اهل بیتعلیهمالسلام هم بوده و ما فقط وسیلهای در این راه بودهایم.
* در طی این مناظرات همانطور که در کتاب هم ذکر شده شاهد شیعه شدن تعدادی از برادران اهل تسنن هم بودهایم که یکی از این دفعات مقارن با شب عید غدیر بود.
** فرهنگ نیوز: به نظر شما روش مقابله با جریان تکفیری چگونه است و چه نسبتی با وحدت بین شیعه و سنی دارد؟
یکی از زمینههای مهم مطرح شده در این کتاب این است که یک سند هم از شیعه نیاوردهایم؛ یعنی گفتهایم ما یکی هستیم و اگر ما پیرو مکتب اهل بیتعلیهمالسلام هستیم به اسناد ما در کتابهای اهل تسنن است.
این مهم است که ما بدانیم که مکتب اهل بیتعلیهمالسلام در بین کتابهای اهل تسنن موجود است و این اصلا چیز جدیدی نیست.
** تائید مذهب شیعه توسط عالم وهابیت
آقای حمدان الغامدی که به عنوان یکی از اساتید برجسته دانشگاهام القرای مکه وهابیت شناخته شده و جایگاه علمی مانند شهید مطهری درایران دارد، یکبار برای بحث و مناظره دعوت کرده بودند. در انتهای بحث ایشان گفت شما با اینکه یک مهندس فنی هستید چطور این اطلاعات خوب را دارید؟ گفتم: من از ابتدا شیعه بودم اما هیچگاه فکر نمیکردم که شما هم اینقدر شیعه را تائید کنید و من از بین کتابهای اهل تسنن عقاید شیعیام تقویت شد و اکنون دیگر تردیدی در آن راه پیدا نمیکند.
الغامدی گفت: دکتر از شما میخواهم این موضوع را جایی نگویید؛ و من پاسخ دادم: من این را همه جا خواهم گفت تا مردم بدانند که شیعه در کتابهای اهل تسنن بسیار معروفتر از کتابهای خودمان است.
* نکته دیگر اینکه این تکفیریها یک فرقه کاملا ساختگی و آمریکایی است و در حقیقت اسلام آمریکایی است که ترکیبی است از وهابیت و خواستههای آمریکا و رژیم صهیونیستی و موساد که از هیچ اصولی پیروی نمیکند و اینها حتی وهابی هم نیستند؛ چون وهابیت هم از یک اصولی پیروی میکند اما اینها هیچ اصولی ندارند و به هیچ چیز مقید نیستند.
وقتی این فتواهای غیر شرعی را میدهند مانند جهاد نکاح و شیخ آنها میگوید من زن خودم را برای جهاد نکاح به سوریه میفرستم کاملا مشخص است که اینها به هیچ چیز اعتقاد ندارند.
** ایستادگی احمدینژاد و حزب الله لبنان موجب اتحاد شیعه و سنی
* یک بار ساعت 2. 5 نصف شب در حال دیدن شبکه نیل مصر بودم، دیدم رئیس دانشگاه الازهر، دکتر احمد طیب که الان مفتی الازهر است درباره شیعه وسنی صحبت میکرد. فکر کردم حتما بر ضد شیعه صحبت میکند اما دقت کردم و دیدم بحث خیلی خوب پیش میرود.
- خبرنگاری سوال کرد آیا به نطر شما عقاید شیعه مشکل ندارد؟
شیخ طیب جواب داد: نه چه مشکلی دارند، 50 سال پیش شیخ شلتوت فتوا داده است که شیعه مذهب پنجم اسلام و مانند مذاهب دیگر است.
- خبرنگار گفت: فرزندان ما در حال شیعه شدن هستند چه باید بکنیم؟
شیخ جواب داد: خوب بشوند مگر کسی از مذهب حنفی با مالکی برود ما اشکالی به او میگیریم؟ خوب اینها هم از مذهب چهارم به مذهب پنجم رفتهاند.
- خبرنگار پرسید شیعیان با ما درحال قوم و خویشی هستند و با فرزندان ما ازدواج میکنند.
شیخ جواب داد: چه اشکالی دارد، بین مذاهب ازدواج آزاد است.
- خبرنگار گفت: میگویند شیعیان قرآنشان فرق میکند.
شیخ طیب پاسخ داد: این حرفها خرافه پیرزنها است. قرآن شیعیان با ما هیچ فرقی ندارد و حتی رسم الخطشان نیز مانند قرآن ما است.
- خبرنگار گفت: 23 روحانی از یک کشور (عربستان) فتوا دادهاند که شیعیان کافرند، رافضی هستند.
شیخ گفت: برای مسلمین جهان فقط الازهر میتواند فتوا دهد و فتوای آنها اعتباری ندارد.
- خبرنگار گفت: پس این اختلافاتی که بین شیعه و سنی مطرح میکنند چیست؟
شیخ پاسخ داد: این اختلافات سیاست خارجی است و میخواهد بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازد.
- خبرنگار گفت من یک سوال جدی دارم: شیعیان که ابوبکر و عمر را قبول ندارند، چگونه میگویید اینها مسلمان هستند؟
شیخ طیب گفت: بله قبول ندارند، اما مگر اعتقاد به ابوبکر و عمر جزو اصول دین اسلام است؟
قصه ابوبکر و عمر یک قصه تاریخی است و تاریخ به اصول اعتقادات ربطی ندارد.
- خبرنگار که از این جواب جا خورده بود گفت: شیعیان یک ایراد دارند آن هم اینکه میگویند امام زمانشان از 1000 سال پیش هنوز زنده است.
شیخ پاسخ داد: خوب ممکن است، چرا ممکن نباشد، ولی دلیلی ندارد ما اعتقاد آنان را داشته باشیم.
- خبرنگار پرسید: آیا ممکن است کودک 8 ساله امام باشد؟ شیعیان معتقدند کودک 8 ساله امام شده است.
شیخ گفت: وقتی یک طفل در گهواره پیغمبر بشود اینکه یک کودک 8 ساله هم امام باشد عجیب نیست، هرچند ممکن است ما به عنوان اهل تسنن این اعتقاد را قبول نداشته باشیم؛ اما این موضوع به اسلام آنها صدمهای نمیزند و آنها مسلمانند.
* این مناظره برای من بسیار جالب بود و تلاش کردم تا با شیخ طیب تماس برقرار کرده و از او تشکر کنم. در تماس تلفنی به او گفتم شما بهترین دفاع را از شیعیان کردید و اگر یک روحانی شیعه آنجا بود شاید اینگونه دفاع نمیکرد و حداقل ملاحظههایی میکرد اما شما حتی اعتقاد به ابوبکر و عمر را هم از اسلام جدا کردید. که تشکر کرد.
* به احمد طیب گفتم خیلی جالب است، چرا شما اصلا وارد این بحث شدهاید؟
شیخ طیب گفت: وقتی که آقای احمدینژاد رئیس جمهور شما اینطور محکم جلوی آمریکا ایستادگی کرد و توانست در بحث انرژی هستهای آمریکا را به زانو درآورد، از این طرف هم سید حسن نصرالله و حزب الله هم جلوی رژیم صهیونیستی ایستادند و کمر اسرائیل را در جنگ 33 روزه شکستند، من دیدم که اینها افتخار اسلام است و آمریکا و دوستانش میخواهند اینها را کار شیعه تندرو معرفی کنند و بگوید شیعه هم مسلمان نیست و رافضی است و این افتخار را از جهان اسلام دور کنند؛ بنابراین برای اینکه جوانان ما احساس غرور بکنند که این افتخارات متعلق به اسلام است، 8 برنامه در تلویزیون برگزار کردم تا بگویم شیعه مسلمان است و شیعه با ما هیچ فرقی ندارد و مذهب پنجم اسلام است.
* وقتی مفتی الازهر شیعیان را مسلمان میداند و به این خوبی از شیعه دفاع میکند، این تکفیریها قطعا سنی نیستند. شما ببینید این تکفیریها فقط شیعه را نمیکشند و مثلا در سوریه افراد اهل تسنن که توسط تکفیریها کشته میشود تعدادشان نسبت به شیعهها بسیار بیشتر است.
مثلا در مناطق سنی نشین سوریه ببینید، منطقه داریّا در سوریه که پایگاه تکفیریها بود و با خاک آنجا را یکسان کردند، شاید 50 نفر شیعه نداشت؛ اما همه مردم را کشتند و منطقه را نابود کردند.
اتفاقا به مناطق شیعه نشین مانند زینبیه نتوانستند ورود چندانی پیدا کنند و با دفاع شیعیان مواجه شدند و بیشتر از دور با خمپاره به این مناطق حمله میکنند.
مثلا شما ببیندی این امام جماعتهای بزرگ سوریه که توسط تکفیریها کشته شدند شیعه بودند؟ یا آیا آقای حسون که مفتی بزرگ سوریه است، شیعه است که دائما علیه اینها حرف میزند؟
لذا از برآیند کلی عملکرد این گروههای تکفیری میتوان فهمید که اینها، کاملا آمریکایی و بیدین بودن آنها مشخص است.
این نکته را هم باید دقت کرد که این افرادی که از نقاط مختلفی مانند اروپا، عربستان و چچن و... به عنوان جعلی جهاد به سوریه میآورند، اینها هم هیچکدام عقاید درستی ندارند و برای جهاد نمیآیند بلکه اینها انسانهای فقیری هستند که با وعده پول به این کار میپردازند. به اینها مبالغی جهت خانوادهشان میدهند و میگویند اگر کشته شوید هم به بهشت میروید. بسیاری از اینها جوانانی هستند که حتی ممکن است به بلوغ هم نرسیده باشند و انسانهای عاقل و متدینی در بین این گروهها وجود ندارد.
البته تاریخ نشان داده است که همه این کارها در نهایت دامن خود آمریکا را زودتر از بقیه خواهد گرفت، شما نتیجه حمایت از صدام را ببینید، نتیجه طالبان در افغانستان را ببینید؛ همه اینها در نتیجه به ضرر خود آمریکا تمام شده است.
در حال حاضر حتی عربستان هم که حمایتهای مختلفی از این تکفیریها میکرد، متوجه اشتباه خود شده است و مفتی اعظم آنها آقای آل شیخ وقتی از وی درباره جهاد در سوریه فتوا خواستند، گفته بود هرکس در کشور خودش باید جهاد کند و لازم نیست کشور دیگری برود؛ چون متوجه شدهاند که این به ضرر خودشان تمام میشود.
** فرهنگ نیوز: با توجه به تاکید مقام معظم رهبری بر موضوع وحدت اسلامی، در مقابل افراطیگریها چگونه باید برخورد کرد؟
مشکل عمدهای که در این زمیه است، افراطیهایی هستند که در شیعه خود را جا کردهاند مانند آقای الهیاری در آن شبکه تلویزیونی یا افراد دیگر؛ اینها قطعا انسانهای وابستهای هستند و در وابسته بودن اینها هیچ جای شکی وجود ندارد. حالا این وابستگی ممکن است دانسته باشد و یا نادانسته.
بنابراین وظیفه شیعه این است که در این رابطه افشاگری کند و نشان بدهد که اینهایی که افراطیگری میکنند واقعا شیعه نیستند و یا انسانهای وابسته و دست نشاندهای هستند.
از آن طرف هم شیعیان نباید تحت تاثیر افکاری مثل القاعده قرار بگیرند و آنها را سنی بدانند چو واقعا اینها دست نشانده هستند.
شیعیان باید به نظرات علمای واقعی اهل تسنن دقت کنند؛ مانند آقای احمد طیب مفتی الازهر، مفتیهای خوب و بزرگ پاکستان که حضرت امام خمینی (ره) را رهبر مسلمین کل جهان میدانستند، مفتی هند، بنگلادش و حتی مفتیهای ترکیه.
بنابراین اگر به این موارد دقت کنیم متوجه میشویم که فریب نباید خورد، تفرقه همان چیزی است که دشمنان ما به دنبال آن هستند که گفتهاند «تفرقه بینداز و حکومت کن». ما باید دقت کنیم که هرکجا خواستند بین شیعه و سنی تفرقه بیاندازند به آن دامن نزنیم و بگوییم تفرقه انداز نه شیعه است و نه سنی و کاری کنیم که این تفرقهها را افشاء کنیم.
بنابراین ما هیچگونه برخوردی با اهل تسنن نداریم، بلکه آنها را برادران خود میدانیم و به فتوای امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب در مکه و مدینه پشت سر آنها نماز هم میخوانیم. همانگونه که امام صادقعلیهالسلام فرمودند که «هرکس با اهل سنت، در صف اوّل آنها نماز بگزارد، مانند کسى است که پشت سر رسول اللّهصلیاللهعلیهوآلهوسلم در صف اوّل نماز گزارده است» (1) و چنین ثوابی دارد.
** فرهنگ نیوز: بهترین و خاصترین خاطره از سفرهای حج که مشرف شدید چه بوده است؟
من با مفتی بورسای ترکیه (محلی که امام خمینی در آنجا تبعید بودند) چند جلسه مناظره داشتم و بعد از آن مباحثات ایشان پذیرفت که مکتب اهل بیت (ع) اسلام واقعی است و به من گفت: من 70 سال اعتقادات دیگری داشتم و حالا همه اعتقادات پیشینم متزلزل و سست شده است و کمک کنید تا من بیشتر با مکتب اهل بیت آشنا شوم. من هم ایشان را به مرحوم علامه عسگری جهت راهنمایی و هدایت بیشتر معرفی کردم.
* مبلغ وهابیت تبدیل به مبلغ مکتب اهل بیتعلیهمالسلام شد
یک نفر با دوستان ما آشنا شده بود و برای صحبت پیش من آمده بود، که بعدا فهمیدیم آن فرد از مبلغان وهابیت بود و برای کار کردن روی اعتقادات ما آماده بود.
چند جلسه با ایشان مباحثه داشتیم و در هرجلسه افراد متفاوتی را با خود میآورد، تا یکبار آخر شب تماس گرفت و گفت من میخواهم امشب حتما شما را ببینم، پذیرفتم و هنگامی که دیدار کردیم گفت من امشب باید شما را میدیدم چون فردا باید به نیجریه بروم، گفت: آمدهام تا به چیزی اقرار کنم و آن هم این است که من 23 سال مبلغ وهابیت در نیجریه بودم. سمتهای مختلفی هم در برخی سازمانها مثل یونسکو داشت اما تا آن موقع فقط به ما گفته بود که استاد دانشگاه است.
در ادامه گفت: من امشب آمدم تا اقرار کنم که وهابیت باطل است و با صحبتهایی که با شما داشتیم متوجه شدم مکتب اهل بیتعلیهمالسلام مکتب حق است و اسلام واقعی و صراط مستقیم است.
هر جلسه هم که افراد مختلفی با من میآمدند، این افراد شیخهای ما بودند و من میدیدم که پاسخی برای حرفهای شما ندارند و حتی یکبار یکی از شیخهایمان خودش را به خواب زد تا جواب شما را ندهد. بعد از این ماجرا برای اینکه مطمئن شوم که راست میگوید او را به ایران دعوت کردم و با هزینه خودش به ایران آمد و هنوز هم با من در ارتباط است.
این مبلغ پیشین وهابیت در انتها به من گفت، من 23 سال مبلغ وهابیت بودم اما ازین به بعد میخوام مبلغ مکتب اهل بیتعلیهمالسلام باشم.
** فرهنگ نیوز: چه توصیههایی برای افرادی که برای اولین بار به حج مشرف میشوند مخصوصا جوانان دارید؟
توصیهام این است که جوانان حتما کتاب حج دکتر شریعتی را بخوانند. مختصر مطالعاتی هم راجع به فلسفه حج داشته باشند که مقداری هم در بستههای فرهنگی حجاج موجود است.
برای اینکه در مدینه و مکه با شبههای مواجه نشوند هم میتوانند کتاب «مناظره دکتر و شیخ» را مطالعه نمایند.
همچنین سعی کنند به جای پرداختن بیش از اندازه به دقت در عمل، ضمن اینکه به کیفیت اعمال دقت دارند با فلسفه آنها نیز آشنا شوند تا اعمالشان دارای روح باشد و حقیقتا هم مورد قبول واقع شود.
حتما هم دقت نمایند تا وقتشان تلف نشود، درست است که طول سفر یک ماه است اما سعی کنند سفرشان بیشتر جنبههای عبادی و فکری داشته باشد نه گردشگری. همچنین سعی نمایند تا آنجا که برایشان مقدور است نمازها را در مسجدالحرام و مسجدالنبی اقامه نمایند.
منبع: فرهنگ نیوز