به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در قسمت پیشین با اشاره به تئوری شناخت اجتماعی «باندورا»، گفتیم که پیامهای رسانهای به تنهایی برای بینندگان به عنوان یک منبع عظیم و تاثیرگذار برای دستیابی به دانش جنسی و شایستگی فردی به شمار میروند؛ لذا نوع پیامی که این رسانهها ارائه میدهند بر توسعه انتظارات از جنس مخالف، نقشها و رفتارهای او، استانداردهای ارزیابی فردی و باورهای تاثیر گذاری فردی، کاملا موثرند.
در نهایت به این نتیجه رسیدیم که دوران بلوغ یک از دورانهای بسیار مهم زندگی انسان است که در آن توسعه شخصیتی افراد وارد مرحلهای جدید میشود و در طی این دوران؛ افراد، بسیار تحت تاثیر رفتارهای جامعه پیرامون خود هستند.
در آخرین قسمت از سری خبرهای تحلیلی رسانهها و ذائقه سازی در نوجوانان به این مهم میپردازیم که چگونه پیامهای تولیدات رسانهای باعث میشود که بلوغ اجتماعی و روانشناسی در این رده سنی بسیار زودتر از بلوغ فیزیکی صورت پذیرد، سپس در انتها به جایگاه شبکههای اجتماعی در بروز این معضل اشاره خواهیم نمود.
بدن هر انسان بر اساس روال طبیعیای که طی میکند وابسته به هر شرایط محیطی، آب و هوایی و نوع جامعهای که در آن قرار میگیرد در زمان خاص خود به بلوغ خواهد رسید.
همانطور که گفته شد عوامل بسیاری بر بلوغ فرد تاثیرگذار است؛ یعنی دو فرد همسن که در دو منطقه متفاوت، یکی کوهستانی و دیگری بیابانی زندگی میکنند ممکن است در دو زمان متفاوت به بلوغ جسمی برسند؛ ولی با ورود رسانهها و نوع تولیداتی که برای قشر نوجوانان و جوان ارائه میدهند، این بلوغ، در زمینههای روانشناختی و جامعهشناختی، قابل هدایت و یکسانسازی است و حتی میتواند بسیار زودتر از بلوغ جسمی صورتپذیرد.
دو محقق به نامهای «موریسون» و «کرگمن» در تحقیقات خود به این نکته تاکید میکنند که تکنولوژیهای رسانهای جدید، راه و روش مردم در یادگیری و سرگرمشدن را تغییر دادهاند. به گفته آنها این تکنولوژیها روند خصوصیسازی فعالیتهای اجتماعیای که قبلا در خارج از خانه انجام میشد را تسریع میبخشند.
در علوم اجتماعی مبحثی وجود دارد که به بررسی نحوه یادگیری انسان از وسایل ارتباط جمعی پرداخته است؛ ذهن و روان انسان مهمترین عامل در این نوع یادگیری است. «بلوغ روانشناختی» نتیجه این نوع یاد گیری است و در سدههای اخیر خصوصا دهه اول قرن 21، نسل انسان دچار معضلات این پدیده شده است.
بلوغ روانشناختی پدیدهای است که به سبب گسترش وسایل ارتباط جمعی در بین جوامع مختلف بشری، انسان امروزه را به خود گرفتار کرده است. در درسترس بودن انواع مفاهیم نادرست برای سنین مختلف در بسترهای گوناگونی همچون رسانههای مطبوع، صوتی و تصویری و اخیرا شبکههای اجتماعی؛ باعث شده است اقشار مختلف سنی، خصوصا نوجوانان زودتر از موعد مقرر و پیش از رسیدن به بلوغ فیزیکی دچار این پدیده شوند.
رسیدن به بلوغ روانشناختی پیش از بلوغ فیزیکی و جسمی، اثرات منفی و معضلات جامعهشناختی بسیاری را به دنبال دارد. والدین بسیاری از کودکان و نوجوانان نیز به وجود این معضل آگاه نبوده و سیر طبیعی زندگی و بلوغ فردی را برای فرزندانشان متصورند.
آنها زمانی به وجود جنبههای مخرب این پدیده پیمیبرند که اثرات منفی آن را در رفتارهای فرزندانشان و تعاملات فردی و اجتماعیشان مشاهده کنند. «گرینفیلد» و «سابراهمانیام» روانشناسانی هستند که هر دو در سال 2008 به طور ویژه بر روی تاثیرات استفاده از رسانههای جمعی خصوصا شبکههای اجتماعی در اخلاق فردی کودکان و نوجوانان تحقیق گستردهای را انجام دادهاند؛ آنها در تحقیق خود چنین نتیجه گرفتهاند: «برای جوانان امروزی مرز دنیای مجازی و فیزیکی به طور روزافزون محوتر و محوتر میشود و به طور طبیعی آنها تکنولوژیهای رسانهای را به عنوان متغیرهای اجتماعی مهم در زندگی خود در نظر گرفتهاند. از جنبه روانشناختی، دنیای مجازی و فیزیکی برای آنها کاملا با یکدیگر مرتبطند؛ برای نوجوانان و جوانان، فضای مجازی بستری برای توسعه اندیشههایشان در فضای فیزیکی است.»
دکتر «لری رُزِن» محقق موسسه روانشناسی آمریکا (APA) در مورد تاثیر رسانه، خصوصا شبکههای اجتماعی بر انسان چنین میگوید: «نوجوانانی که استفاده مداوم از شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک دارند دچار تمایلات خودشیفتگی میشوند و بزرگسالانی که اعتیاد به این شبکه و نمونههای مشابه آن دارند دچار اختلالات روانی همچون رفتارهای ضد اجتماعی، ترس و گرایشات تهاجمی خواهند شد.»
مجموع شواهد ارائه شده، ما را بر آن میدارد تا به فرزندانمان که در این قشر سنی قرار دارند توجهی خاص داشته باشیم و با کنترل کردن فعالیتهای آنلاین آنها بتوانیم تعاملی درست و عقلانی با آنها برقرار نماییم. چرا که، حساس بودن فرزندان در این سن نیازمند رفتاری سنجیده، حساب شده و از روی درک عمیق و آگاهی بالا از جانب والدین است.
منبع: گرداب