به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»،
ـ سلام آقای شاخوی خاخوی خولان! اول از همه کمی درباره خودتان بگویید. اصلاً چطور شد که شاهد هولوکاست شدید؟
ـ سلام. پاسخ سوال خیلی واضح است به این دلیل که بنده خودم یکی از قربانیان هولوکاست در اردوگاههای آلمان هیتلری بودم.
ـ چه جالب!
ـ بله، نگاه کنید این تاولی که نوک انگشت من زده، مال همان موقعها و همان کوره های آدمپزی است.
ـ ممکن است برای ما ماجرا را کمی بیشتر تعریف کنید.
‹در میان هق هق گریه›: «راستش هیتلر همین جوری از ما بدش میآمد و چون آدم بیرحمی بود، از جمعیت یک میلیونی یهودیان اروپا، شش میلیون نفر را در کوره های آدمپزی انداخت تا خوب بپزند و روغنشان دربیاید و از روغن آنها صابون، تاید، کرم، پودر، عطر، ادکلن، گاز برای مصرف در کپسول پیکنیک و خیلی چیزهای دیگر درست کند.
ـ یعنی فقط شش میلیون یهودی را سوزاند؟
ـ آره، ما که آنجا بودیم کسی دیگر را ندیدیم.
ـ پس جنگ جهانی دوم میان هیتلر و یهودیها بود؟
ـ دقیقاً.
ـ بعد چه شد؟
ـ بقیه اینقدر ترسیدند که پا به فرار گذاشتند و آمدند در یک جای خیلی دور دور که اسمش فلسطین بود، قایم شدند که دست نازی ها بهشان نرسد.
ـ خُب حالا که سالها از جنگ میگذرد، نمیخواهید به شهر و خانه تان برگردید؟
ـ مگر جنگ تمام شده؟
ـ بله سالهاست.
- ما این را نمیدانستیم، ولی به هر حال ما اینقدر از هیتلر و دار و دستهاش متنفریم که حاضر نیستیم ریختشان را ببینیم. نه، اصرار نکنید. ما به آنجا برنمیگردیم. ما آنها را جریمه کردیم برای اینکه ادب شوند. قرار شده آنها تا هفتصد پشتشان به ما غرامت بپردازند. آخر سوزاندن شش میلیون آدم که شوخی نیست.
ـ اِ... راستش یک سؤال دارم که خجالت میکشم بپرسم.
ـ بپرس جانم خجالت ندارد.
ـ شما در بعضی از مقالهها و کتابهایتان تعداد سوخته ها را کمتر از این مقدار بیان کردهاید؟
ـ خُب در آن زمان امکانات نبود. هرچه زمان میگذرد، ابعاد این جنایت بیشتر آشکار میشود. دلیل دوم ما هم این است که بالاخره آن زنها و مردهایی که سوزانده شدهاند، اگر بودند حالا کُلی بچه و نوه و نتیجه داشتند.
ـ خُب چرا یک تحقیق دقیق، علمی و جامع نمیکنید تا همه ابعاد این فاجعه مشخص شود؟
با شنیدن این سوال صورت ایشان مثل لبو قرمز شد و داد و بیداد کرد که از اولش هم میدانستم که شما جاسوس گشتاپو هستید. بیرحمها، نازیها، نئونازیها، تروریستها، بنلادنها، سنگدلها، جنایتکارها و....
ما هم که دیدیم اوضاع قمر در عقرب است، دفتر و دستکمان را برداشتیم و پا به فرار گذاشتیم.
منبع: صفحه طنز هفتهنامه 9دی