نظرسنجی از مردم اگر چه می تواند در پیشبرد تاکتیک و روش ها مناسب باشد ولی محک مناسبی برای تعیین استراتژی کلی نظام نمی تواند باشد.
گروه سیاسی«خبرگزاری دانشجو»، سجاد مصطفی پور؛جیمی کارتر،رئیس جمهور وقت آمریکا، پنج ماه پس از تصرف سفارت آمریکا توسط جوانان انقلابی ایران ، در اعتراض به قضیه گروگانگیری دیپلمات های سفارت، در 18 فروردین 1358 قطع رابطه سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد.این واکنش اگر چه به ظاهر در اعتراض به ماجرای سفارت بود ولی در واقع امر نشان دهنده تخاصم شدید آمریکایی ها از بروز یک انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه توسط کشوری که نقش ژاندرم منطقه در کانونی ترین منطقه جهان را ایفا می نمود، داشت.
نخستین واکنش رسمی جمهوری اسلامی ایران به اعلام خبر «قطع کلیه روابط آمریکا با ایران» سخنان حضرت امام (ره) در بیستم فروردین ماه 59 بود که فرمودند:
«اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپاخاسته برای رهایی خود از چنگال چپاولگران بینالمللی با یک چپاولگر عالمخوار همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است.»
تلاش های آمریکا پس از قطع رابطه با جمهوری اسلامی ایران بعد از 16 روز و با طراحی یک حمله نظامی(ماجرای طبس) شروع شد و به شکل های دیگر همچون تحریم های اقتصادی، نظامی، سیاسی و علمی ، کودتای نوژه ، جنگ تحمیلی با حمایت از عراق، ماجرای مک فارلین(ایران-کنترا) در سال 1365، حمله نظامی به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس (12 تیر 1367) ، طرح ریزی فتنه و دخالت در روند انتخابات ایران با کمک های مالی و ابزاری به اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، ادامه پیدا کرد.
پس از گذشت 34 سال از قطع رابطه آمریکا با ایران، و انتخاب حجت السلام و المسلمین روحانی به ریاست جمهوری ایران گمانه زنی ها برای بهبود رابطه بین دو کشور را بیش تر از پیش کرده است، به طوریکه نشست وزرای خارجه دو کشور در حاشیه مذاکرات 1+5 و گفت و گوی تلفنی دو رئیس جمهور حاکی از این امر می تواند باشد.
ولی آنچه بعد از این اتفاق قابل بحث بود بیان طرح ریزی یک نظرسنجی برای «رابطه ایران و آمریکا» از سوی رئیس جمهور بعد از جلسه هیئت دولت بود. مسئله اصلی اینجاست که آیا نظرسنجی می تواند محک مناسبی برای تعیین و تکلیف در مورد اختلاف 34 ساله بین دو کشور باشد؟ آیا نظر سنجی از مردم درباره مهم ترین موضوع سیاست خارجی با وجود جایگاه ولی فقیه در ایران می تواند صحیح و منطقی باشد؟
آنچه در نگاه اول به ذهن متبادر می شود این است که، نظر خواهی از مردم در موردسرنوشت کشور امری مهم و درست می تواند باشد ولی در مورد رابطه با آمریکا و اقدامات خصمانه این کشور در طول بیش از سه دهه، قدری باید تامل نمود و زمام امور را به دست افراد متخصص و متعهد که به خوبی از جنایت ها و برنامه های آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و همچنین مداخله هم جانبه در کشورهای دیگر که آن را به ناحق، حق طبیعی خویش می داند، سپرد. با نگاهی کوتاه به مواضع رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در مورد آمریکا در طول این سال ها می توان به چهره واقعی این کشور پی برد.
ایشان در مورد مذاکره با آمریکا در دیدار با جمعی از معلمان و کارگران در 12/02/1369 می فرمایند:
«مذاکره، یعنى چه؟ صرف اینکه شما بروید با امریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل مىشود؟ اینطورى که نیست. مذاکره در عرف سیاسى، یعنى معامله. مذاکره با امریکا، یعنى معامله با امریکا. معامله، یعنى داد و ستد؛ یعنى چیزى بگیر، چیزى بده. تو از انقلاب اسلامى، به امریکا چه مىخواهى بدهى، تا چیزى از او بگیرى؟ آن چیزى که شما مىخواهید به امریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزى بگیرید، چیست؟ ما چه مىتوانیم به امریکا بدهیم؟ او از ما چه مىخواهد؟ آیا مىدانید که او چه مىخواهد؟»
همچنین مقام معظم رهبری در بیانات خطبه های نماز جمعه در 26/10/1376 در مورد قطع رابطه آمریکا با ایران می فرمایند:
«قطع رابطهى ما با امریکا،نتیجهى رفتار و وضع طبیعى استکبار امریکایى است؛ در واقع، نتیجهى مظلومیت ملت ایران است. حرف دوم این است که مذاکره با امریکا، هیچ فایدهاى براى ملت ایران ندارد. حرف سوم این است که مذاکره و رابطه با امریکا، براى ملت ایران ضرر دارد.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در موضع گیری به رویدادهای اخیر نیویورک و مباحث پیش آمده بین ایران و آمریکا در مراسم تحلیف و اعطاى سردوشى دانشجویان دانشگاههاى افسرى ارتش جمهورى اسلامى ایران فرمودند:
«به تلاش و تحرّک دیپلماسى هم چه در این قضایاى سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم. البتّه برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسى ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریکایىها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادى نداریم. ما دولت ایالات متّحدهى آمریکا را دولتى غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتى خودبرتربین،دولتی غیر منطقی و عهدشکن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبکهى صهیونیسم بین المللی می دانیم»
مع الوصف، هر حرکت و اعمال تاکتیکی نباید به استراتژی اصلی نظام در مقابل استکبار خدشه ای وارد نماید و در این مسیر به نظر می رسد نظرسنجی از مردم اگر چه می تواند در پیشبرد تاکتیک و روش ها مناسب باشد ولی محک مناسبی برای تعیین استراتژی کلی نظام نمی تواند باشد. اگر چه مردم پایه های اصلی نظام اسلامی هستند ولی در موارد این چنین بهتر است به ولی فقیه خویش مراجعه کنند. چرا که در چنین موضوعی، بینش سیاسی بالا و شناخت اهداف و انگیزه های حریف اصل اساسی می باشد. اگر چه، دشمنی آمریکا در طول 34 سال آنچنان واضح و مبرهن بوده است که هر انسان آزاده ای در مقابل این مستکبر زمان دست دوستی دراز نمی کند چه برسد به ملت آگاه و بصیر ایران اسلامی، که همواره در کوران حوادث شعار «مرگ بر آمریکا» اصل لایتغییر برایشان بوده است.
در پایان باید گفت، اختلاف ایران و آمریکا، یک تقابل گفتمانی است.گفتمان اسلامی در مقابل لیبرال دموکراسی، که علی رغم حفظ منافع ملی، دیپلمات ها بایستی از اندیشه و تفکر ملت خویش دفاع کنند. عزت و اقتدار ایران اسلامی در منطقه و جهان برگرفته از روحیه استکبارستیزی و مقاومت مدبرانه در مقابل زیاده خواهی غربی ها به رهبری آمریکاست. چگونه می شود مهم ترین مسئله امنیت ملی و سیاست خارجی کشور را به نظر سنجی که می تواند با سوگیری های زیادی همراه باشد گذاشت؟ آیا توصیه ها و رهنمودهای امام راحل و رهبر فرزانه انقلاب در رابطه با آمریکا برای ما حجت شرعی نیست؟ آیا بهتر نیست دولت یازدهم به جای استفاده از روش های پوپولیستی که نشانه ناتوانی در انجام امور است، با تحرک دیپلماتیک در عرصه سیاست خارجی و بهره گیری از تاکتیک های مختلف در پیشبرد منافع ملی با حفظ اصول و ارزش ها عمل نماید؟
جمله آخر واقعا محشر يود.احسنت به جوانان انقلابي