کد خبر:۲۶۶۴۷۷

کاش برج میلاد در تهران نبود + عکس

برجی که شهروندان تهرانی دوستش ندارند و شاعران تهرانی این چنین وصفش می‌کنند بی‌تو تهران چیست؟ آیا از بلندی دیده‌ای؟ // آسمانی تیره، برجی کج، دماوندی کثیف! بله، حتی شاعران تهرانی هم برج میلاد را دوست ندارند و سازه‌ای که بنا بود نماد تهران باشد را تبدیل به نمادی برای ناخوشی‌های مردم تهران کرده‌اند.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»،برج میلاد تهران را خیلی‌ها می‌شناسند چه آن‌ها که دوستش دارند چه آن‌ها که دوستش ندارند. برج میلاد از معدود المانهای شهری تهران است که باید گفت شروعش حاصل یک بی‌تدبیری شهری بوده و البته اتمامش حاصل تدبیرمدیریت شهری وقت؛ اما با این همه نه تنها ارزش افزوده‌ای برای تهران نداشت که این روز‌ها مدیریت شهری تلاش می‌کند به هرتقدیری شده با انواع و اقسام برنامه ریزیهای مرتبط و غیرمرتبط این برج را که قراربود «نماد» تهران شود و نشد را زنده و پویا نگه دارد.


برج میلاد که قرار بود یک برج مخابراتی باشد در روزگاری متولد شد که اساساً کارکرد بر جهایی از این دست به عنوان عوامل مخابراتی به پایان رسیده بود؛ از سوی دیگر طرح کلّی این برج به گونه‌ای بود که بدنه آن هیچ کارکرد اقامتی یا مسکونی و اداری_نظیر برجهای بلندمرتبه دنیا_ نداشت و صرفا یک سازه بلند بتونی نازیبا بود که تا ارتفاع حدود 250 متری بدون هیچ کاربردی بالا می‌رفت. اما طراحان آن بدون توجه به هزینه گزافی که که باید صرف ساخت این برج می‌شد صرفا با دلخوشی داشتن یک «‌ترین» در تهران، ساخت آن را کلید زدند و همین شد که برج میلاد پس از شروع ساختش و در روزگاری که امواج مخابراتی و تلویزیونی نه از فراز برج‌ها که از میان شاخکهای ماهواره‌ها ارسال می‌شدند؛ با از دست دادن کارکرد اصلی خود و نیز نبود انگیزه جدی در مدیران وقت تهران، نیمه کاره‌‌ رها شد و چونان میخی نخراشیده به چهره تهران چنگ می‌انداخت.

 

 


اگر چه همت قالیباف درسالهای میانی مدیریتش بر تهران باعث شد این پروژه همچون پروژه‌های بسیار دیگر شهرداری تهران به اتمام برسد و دراختیار شهروندان قرارگیرد اما برج میلادی که حالا تکمیل شده بود و تلاش می‌کرد به ضرب و زور تبلیغات و گردن فرازی، جای نمادهای دیگر شهر تهران را بگیرد نه تنها موفق به این کارنشد بلکه اندک اندک به برجی که چندان هم محبوب قلوب نیست تبدیل شد.

 

این‌ها فقط شاهدی بر این مدعاست که عدم مطالعه در ایجاد یک پروژه با کارکرد نامتعادل حتی با تلاش مدیران ومهندسان بعدی برای اتمام و بهره برداری نمی‌تواند «اصل» پروژه را از گزند انحراف و کژّی برهاند.

 


برج میلاد تهران مصداق کامل چنین پروژه‌ای است که روی دست تهران ماند و اگرچه با تلاش قابل تقدیر شهرداری تهران تکمیل و به چرخه خدمات رسانی شهری تهران افزوده شد اما هیچ‌گاه چیزی نشد که گمانمی رفت؛ حتی امروز هم که تلاش می‌شود به مدد برگزاری برنامه‌های فرهنگی و تفریحی در برج و برگزاری مصاحبه‌های تلویزیونی و رادیویی یا برپایی نجمعات مذهبی در سراهای مختلف آن و حتی کشاندن مردم برای دیدن دلفین‌ها و جانوران دیگر، این برج را جهانی کرد باید گفت برج میلاد چنین ظرفیتی ندارد.

 

مجموع این فعالیت‌ها باعث شده است تا برج میلاد به یک فرهنگسرای کمی مدرن تبدیل شود، اما درنحوه اداره این برج- فرهنگسرا نیز آنچنان که باید خلاقیت و سلیقه به خرج نمی‌رود تا «بهره برداری» آن را قابل قبول سازد به گونه‌ای که این روز‌ها شاهدیم در بهره برداری از برج میلاد حاشیه بر متن غلبه یافته است.

 

به همین دلایل میلاد برجی می‌شود مانده روی دست تهران و مدیریت شهری آن، برجی که دوستش نداریم اما مجبوریم تحملش کنیم. کاش پیشینان ما وقتی که می‌خواستند این برج را طراحی کنند به این فکر می‌کردند که پسینیانشان هم آیا مایل به داشتن آن هستند یا خیر؟

 

منبع: تعامل

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار