به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ چرا بیحجابی آمده است؛
قسمتی کوتاه از نامه امیرالمومنین(علیه السلام) به امام حسن مجتبی (علیه السلام) در نهج البلاغه:
پسرم هنگامى که دیدم سالیانى از من گذشت، و توانایى رو به کاستى رفت، به نوشتن وصیّت براى تو شتاب کردم، و ارزشهاى اخلاقى را براى تو بر شمردم. پیش از آنکه أجل فرا رسد، و رازهاى درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشى پدید آید چنانکه در جسمم پدید آمد، و پیش از آنکه خواهشها و دگرگونىهاى دنیا به تو هجوم آورند، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد، زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد، تا به استقبال کارهایى بروى که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیدهاند، و تو را از تلاش و یافتن بىنیاز ساختهاند، و آنچه از تجربیّات آنها نصیب ما شد، به تو هم رسیده، و برخى از تجربیّاتى که بر ما پنهان مانده بود براى شما روشن گردد. (نامه 31)
یا امیرالمومنین (ع)؛ ما در این کار شتاب نکردیم و نوجوانان و کودکانمان در حالی بزرگ میشوند که قلبشان را رها کردهایم که دشمن در کاشتن بذر کثیف اخلاقیات خویش و ارائه کردن نوع تربیت خودش بر ما پیشی بگیرد. دل آنها را سخت کند و عقلشان را مشغول چیز دیگری سازد...
امیر خوبی ها- همو که در شب شهادتش، همین بیحجابها در تضادی عجیب و غریب، قرآن بر سر میگیرند و خدا را به چهارده معصوم قسم میدهند- در نامه 31 نهج البلاغه یکی از بهترین راه کارهای تربیتی کودک و نوجوان را به همه نسلها ارائه کرده است و جالب اینکه غربیهای شیطان صفت که البته خودشان ابزار دست یهود هستند، به این قسمت از نامه بهترین پایبندی را داشتهاند...
دشمن اسلام، در تمامی زمینههایی که برای تربیت کودکان و نوجوانان ما با سبک زندگی غربی و حیوانی میتوانسته، کار کرده است. از ارائه محصول، مانند عروسک باربی و لوازم التحریر و...، تا ارائه الگو در کارتونهای جذاب، که همه آنها در نوع خود تخریبهای زیادی را روی کودکان و نوجوانان دارد. حتی برنامههای شبکههای ماهوارهای با روانشناسی دقیق و موثر، که نهایت آن غیرت زدایی و حیا زدایی از نسل در حال رشد ما هست.
اما کار ما را ببینید...
در کودستانها که آوازه آن مدت هاست در رسانهها منعکس شده است، آموزش موسیقی و رقص و اختلاط داده میشود، تلویزیون نیز امکان ندارد برنامهای بدون موزیک و رقاصی به کودکان ارائه کند. به مقاطع تحصیلی هم که میرسند، دریغ از یک سیر مطالعه درسی موثر و منسجم برای آموزش مبانی اسلامی مانند تقویت حیا و غیرت در کودکان و نوجوانان...
برنامههای فرهنگی و تربیتی با مبنای اسلامی نیز به صورت قانون نهادینه نشده است و گاهی، شاید مدرسهای با ذوق شخصی معلم یا مدیر این کارها را انجام دهند (مانند هدیه به خوش حجابها و...)
اما با همه اینها، تیر خلاص حیا و عفت و پاکدامنی در دوره دانشگاه به قلب جوانان ما اصابت میکند. دختر و پسر را در کنار هم به کلاس میفرستیم و انتظار داریم همین دختر و همین پسر در جامعه خودش را کنترل کند...!!!
همه مسیرها را اشتباه میآییم و وقتی همه مسیر به سمت انحراف باشد، کار قدرتمند قوه قهریه یا نیروی انتظامی نه تنها موثر نیست بلکه خود این حرکت میشود دفع حداکثری و جدا کردن دلها از نظام اسلامی...
به برخی از حواشی برخورد نیروی انتظامی با بیحجابها که نگاه کنید این را دقیقاً متوجه میشوید. به عنوان مثال زنی که پسر 10-12 سالهاش همراهش است و پلیس با او بر خورد میکند!!! آیا میتوان انتظار داشت این پسر که مادرش را بسیار دوست میدارد، در آینده یک جوان مسلمان و معتقد باشد؟ یا اینکه از هر کسی که منتصب به نظام اسلامی باشد، متنفر میشود؟!!!
به کار نیروی انتظامی خورده نمیگیریم، چون برخی از بیحجابها کار را به هنجار شکنی و قانون شکنی رساندهاند و چارهای جز برخورد با آنها نیست، اما یک سوال دارم که جوابش را از همه مسئولین فرهنگی و غیر فرهنگی میخواهم:
وقتی دشمن سالها برای از راه به در بردن بچههای ما کار ممتد و با برنامه میکند، چرا ما با داشتههایی مانند (ائمه اطهار، ماههای انسان ساز محرم و رمضان، عیدها و آیینهای اسلامی و گزینههای زیاد انسانی و تربیتی) و با استفاده از این موقعیتها، بچههایمان را زودتر و قبل از اینکه دلشان سخت شود و عقلشان معطوف چیز دیگری شود، تربیتشان نکنیم؟؟؟ چرا برنامه ریزی تربیت نسل مومن و متعهد را از دوران کودکستان و ابتدایی شروع نکنیم؟
یک دختر جوان حق دارد وقتی به علت بیحجابی جلویش را میگیرید، بگوید: وقتی بچهای آماده تربیت بودم، کجا بودید؟
کودکان و نوجوانان را خودمان تربیت کنیم وگرنه دشمن سال هاست برایشان برنامه ریزی کرده است...