کد خبر:۲۶۸۴۰۲
وبلاگ حقیقت محض

دهلیزی برای گذشتن

بهروز شعیبی در زمانی که بیشتر فیلم‌های اجتماعی معاصر در ایران، قانون قصاص را به چالش می‌کشند، و تازیانه‌ نقد خود را بی‌رحمانه بر پیکر شریعت می‌تازانند، ‌ از زاویه‌ای متفاوت به این مسئله می‌نگرد.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وبلاگ حقیقت محض نوشت؛ فیلم دهلیز را اگر هنوز ندیده‌اید توصیه می‌کنم زود‌تر ببینید؛ نخستین فیلم بلند بهروز شعیبی، انصافاً کار خوبی از آب درآمده است، و این به هیچ وجه نمی‌تواند تصادفی باشد.

 

فیلم از نظر ساخت نسبت به فیلم‌های ایرانی دیگر هم‌تراز خود از کیفیت قابل قبولی برخوردار است؛ داستانی منسجم و ریتمی ملایم و فکر شده، موجب شده است دیدن فیلم اصلاً خسته‌کننده نباشد؛ استفاده محدود و به جا از عناصر طنز، و معماگونگی معقول و محدود ابتدای فیلم، آن را به کام بیننده شیرین ساخته است؛ اما این‌ها تنها شرط لازم برای نمره‌ قبولی گرفتن شعیبی در کارگردانی اثرش هستند و نه شرط کافی.

 

مضمون فیلم مضمونی است به غایت اخلاقی؛ بهروز شعیبی در زمانه‌ای که بیشتر فیلم‌های اجتماعی معاصر در ایران، قانون قصاص را به چالش می‌کشند، ‌ و تازیانه‌ نقد خود را بی‌رحمانه بر پیکر شریعت می‌تازانند، ‌ از زاویه‌ای متفاوت به‌‌ همان مسئله می‌نگرد.

 

او با تأکید بر حقانیت ولی دم در طلب قصاص، این بار از زاویه‌ پسندیده بودن بخشش از منظر دین مبین اسلام به این پدیده نگریسته است و بدین ترتیب توانسته است به سهم خود و در حد نقش‌آفرینی یک فیلم خلاف جریان، جلوی این موجب تخریبی چندین و چندساله بایستد.

 

فیلم به دشواری بخشیدن اشاره می‌کند؛ به دهلیزی که وقتی واردش می‌شوی تاریک است، اما وقتی از آن خارج می‌شوی به یک حیاط زیبا و پرنور وارد می‌شوی؛ دهلیز فیلمی است درباره‌ عبور از این تاریکی به آن روشنایی. شعیبی در این فیلم به خوبی توانسته است زشتی دعوا را به تصویر بکشد؛ نبخشیدن را تقبیح کند؛ فهمیدن خطا را به تصویر بکشد؛ و نهایتاً زیبایی بخشیدن را در اشک مادری که زبانش از رنج از دست دادن فرزند از تکلم بازمانده به تصویر بکشد.

 

بازی درخشان رضا عطاران، که این بار اصلاً نقشش طنز نیست؛ بازی درخشان محمدرضا شیرخانلو که با آن زبان زدن منحصر به‌ فرد و درخشش بی‌نظیرش، صحنه‌های طنز نمکین و جذابی را برای بیننده به همراه آورده است؛ و حتی بازی روان و باورپذیر هانیه توسلی، ‌ همگی دست به دست هم داده تا فیلم دهلیز بتواند پیام خود را به نیکی در ذهن مخاطب جا بیندازد.

 

شعیبی محصول نسلی از فیلم‌سازان ایران است که باور دارند کار فرهنگی، ‌ باید پیام خود را غیرمستقیم و در لفافه‌ هنر به ذهن مخاطب برساند؛ نسلی که مدت‌هاست با سینمای فرهنگی فرمایشی مخالف است.

با فیلم‌هایی که با بودجه‌های خاص ساخته می‌شوند و نتیجه‌ فرهنگی خوبی هم به همراه ندارند می‌جنگند و معتقدند سینمای مذهبی باید از درون سینما رشد کند؛ این فیلم علاوه بر تعلقش به شعیبی، متعلق است به افرادی چون حاتمی‌کیا و می‌رکریمی و امثالهم.

 

شعیبی نه تنها نشان داد یک فیلم ارزشی می‌تواند پیام‌های سالم و ارزش‌مدار را به ذهن مخاطب القاء کند، بلکه اثبات کرد با چنین فیلم‌هایی و بدون استفاده از عناصر افراطی جذابیت سینما، یعنی خشونت، مسائل جنسی، و طنز کم‌مایه‌، ‌ مخاطب را به تماشای فیلم کشاند و فیلم قابل دفاعی به گیشه‌ سینما عرضه کرد.

 

شاهکار دیگر شعیبی، ساختن فیلمی بود که هیچ نکته‌ اخلاقی منفی یا شبهه‌ناکی نمی‌توان به آن وارد کرد؛ در این فیلم، شخصیت‌های مثبت، بدون اینکه تظاهری در کار باشد، انسان‌های مذهبی و متدینی به نظر می‌رسند، و شخصیت‌های خاکستری فیلم بیشتر پوشش و ظاهری نظیر عامه‌ جامعه دارند.

 

مشخص است که شعیبی به تمام این جوانب فیلم دقت کرده است و بدین جهت فیلم‌های او حتی از کسانی چون حاتمی‌کیا نیز پیشی گرفته است.

 

در پایان بار دیگر توصیه می‌کنم این فیلم را ببینید؛ فیلمی که به نظر من نماینده‌ واقعی سینمای ایران می‌تواند باشد؛ فیلمی است مانند دهلیز و نه فیلمی همچون گذشته...

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار