به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ افاضات عقل کل آمده است؛ زنجیره انسانی تشکیل داده بودند تا به چند کشوری که خودشان را جامعه جهانی مینامیدند ثابت کنند که اجازه نخواهند داد حق مسلم هستهای را از آنها بگیرند؛ کیک زرد چند متری درست میکردند تا کام مردمی را که مرحله به مرحله در دفاع از پیشرفتهای هستهای همگام بودند شیرین کنند.
این ملت؛ کوچک و بزرگ و پیر و جوانش با انرژی هستهای خاطره دارند؛ لازم نبود فیزیک هستهای خوانده باشند تا از غنی سازی اورانیوم دفاع کنند همین که غیرت خونشان غنی بود کافی بود تا آنها را به صحنه بیاورد و با مشتهای گره کرده فریاد بزنند «انرژی هستهای حق مسلم ماست.»
انرژی هستهای برای این ملت فقط یک انرژی نیست که منتظر باشند چند مگاوات برق برایشان تولید کند و اگر نباشد سوخت جایگزینش را مصرف کنند؛ انرژی هستهای نماد غرور ایرانیهاست و این را چند وقتی است که رسانههای خارجی نیز فهمیدهاند آنجا که نشریه آمریکایی فارن پالسی اذعان کرد برنامه هستهای ایران جلوهای از غرور و اصول نظام ایران است که قابل عقب نشینی نیست و روحانی نیز نمیتواند همانند سال 2003 برنامه هستهای ایران را تعلیق کند.
اما انرژی هستهای ایران یک فرق اساسی دیگر نیز با تمام انرژیهای هستهای دنیا دارد؛ اگر تا چند سال پیش بعضیها ساده اندیشانه میگفتند کوتاه بیایید و از هستهای دست بکشید؛ امروز هر که بخواهد چنین حرفی بزند اول باید در چشمان علی و آرمیتا زل بزند و بعد اگر غیرتش اجازه داد حرفش را تکرار کند.
این انرژی با خون مقدس شهید عجین شده است و کدام کشوری را سراغ دارید که انرژی هستهایاش رنگ و بوی شهید به خود گرفته باشد.
دیگر وقتی اسم هستهای را میشنویم فقط چند گرم اورانیوم و تعدادی سانتریفیوژ در ذهنمان تداعی نمیشود؛ هستهای شده است نماد غیرت و غرورمان در پاسداری از خون چند شهید؛ شهدایی که سازمان جاسوسی اسرائیل آنها را بیش از ما میشناخت.
آن زمان که ما فکر میکردیم با پذیرش تعلیق داوطلبانه و اجرای پروتکل الحاقی اتفاق خاصی جز اعتمادسازی برای چند کشور غربی رخ نمیدهد که آن هم رخ نداد؛ اسرائیل بازرسان آژانس را تخلیه اطلاعاتی میکرد تا آمار مغزهای هستهای ایران را به دست آورد، هرچند بازرسان آنقدرها دقت نداشتند تا به نتانیاهو بگویند رضایینژاد شلوار جین هم میپوشد اما با دقت تمام گفته بودند که رضایینژاد و احمدی روشن دو تن از مغزهای هستهای ایراناند.
و حالا در مذاکرات اخیر میگویند «ما توافق کردیم درباره جزئیات صحبت نکنیم!» جزئیاتی که گروه 1+5 که ترجیح دادهاند آن را 3+3 بنامند در جریان آن هستند و در پایان مذاکرات شاید مسابقهای بوده است بین اینکه کاترین اشتون، اول جزئیات را به نتانیاهو بگوید یا نماینده آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه!
جزئیاتی که صاحبان اصلی انرژی هستهای از آن خبر ندارند اما نتانیاهو جزء به جزئش را میداند؛ جزئیاتی که خبرگزاریهای خارجی ذوق کرده بودند از اینکه طرفین برای اولین بار در طی سالهای گذشته به زبان انگلیسی آن را بر زبان جاری کردهاند! درست است که ما ملت صبوری هستیم اما هنوز ایمانمان بر باد نرفته است و مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود.
پس فکر اینکه دوباره بخواهید پروتکل الحاقی را اجرا کنید از سر بیرون کنید؛ ایران در گذشته به مدت 2 سال به طور داوطلبانه پروتکل الحاقی را اجرا کرد و به بازرسان آژانس انرژی اتمی اجازه داد که حتی فراتر از الزامات این پروتکل از تأسیسات هستهای ایران بازرسی کنند.
اگر بنا به اعتمادسازی از طریق پروتکل الحاقی بود به قدر کافی فرصت داشتند اعتماد سازی کنند اما اگر بهانه چیز دیگری است ما دوباره قرار نیست بر سر اعتمادسازی با دشمنی که همیشه غیرقابل اعتماد بوده است بهترین جوانانمان را در معرض ترورهای برنامهریزی شده اسرائیل قرار دهیم.