به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، ملاله در 21 تیر 92 با حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک سخنرانی کرد. همچنین او در ماه مهر با خانواده باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا در کاخ سفید و با ملکه بریتانیا در کاخ باکینگهام دیدار کرد و جایزه آزادی اندیشه پارلمان اروپا موسوم به جایزه ساخاروف را دریافت کرد. چند روز بعد دولت کانادا اعلام کرد، نشان شهروند افتخاری به وی اعطا میکند. او همچنین مدرک افتخاری دانشگاه ادینبورگ انگلستان را نیز دریافت کرده است. یک روزنامه نگار هموطن ملاله، نگاهی انتقادی به این رویداد سیاسی-رسانهای داشته است.
رسانههای پاکستانی پر شدهاند از مقالات و دیدگاههای غربیان که ملاله را میستایند و خود نیز به خیل ستایندگان شجاعت و شگفتی آفرینیهای او پیوستهاند. رسانهها و نخست وزیر پاکستان از هیچ تلاشی برای جلب توجه ارباب خارجی خود فروگذار نمیکنند.
کار به آنجا کشیده که حتی با خواندن نام این دختر تب میکنی؛ مگر نه اینکه مشکل اصلی تحصیل دختران در سوات و باقی قسمتهای پاکستان میتواند ناشی از پذیرش سیاست جنگ واسطهای ایالات متحده با تروریسم باشد؟ جنگی که منجر به تشکیل گروه طالبان در پاکستان و مناقشات حول تحصیل دختران شد.
باید این نکته را روشن کنیم که غرب دلایل خود را برای ستودن او دارد؛ ملاله دانسته یا ندانسته ارزشها و نظریات غرب و در نتیجه برنامه عملیاتی آنها را ترویج میدهد. اما چطور تحصیل یا ترویج آن میتواند ترویج ارزشهای غربی باشد؟ پاسخ این پرسش مهم -که ما اغلب از خود نمیپرسیم- مطلق و یکسان نبودن معنای آموزش است. آموزش انتقال دانش یا حقایق از طریق یاد دادن خواندن و نوشتن نیست بلکه به معنای چگونگی و چرایی تفسیر این حقایق و استفاده از آنها برای شکل دهی دیدگاه جهانی دانش آموز است. آموزش غربی بر پایه دیدگاههای مادی گرایانه و سکولار که پذیرش و قدردانی از خداوند در آنها جایی ندارد استوار است.
آموزش غربی؛ ماتریالیسم بر پایه یک اقتصاد کاپیتالیستی استثماری؛ فردگرایی؛ استثناگرایی و خودخواهی با هدف نابودی اجتماعات سنتی مانند خانواده؛ قبایل و گروههای برادری و مذهبی را ترویج میکند. پایه دیگر این نوع آموزش انکار وجود هر منبع حقیقت دیگر جز ذهن انسان است. در دیدگاه غربیان، انسان بالاترین مرتبه وجود؛ ارباب هستی و قادر و مجاز به انجام هر آنچه که بخواهد؛ است. این دیدگاهها و نظریات؛ ماهرانه و غیرآشکار از طریق سیستم آموزش و کتب درسی غربی انتقال و ترویج پیدا میکنند.
ملاله میگوید که خواستار تحصیل دختران است. بسیار خوب؛ ولی باید در نظر داشت که با توجه به سیستم فعلی آموزش در پاکستان؛ پسران نیز به تحصیل با کیفیت -بر اساس دیدگاه جهانی سازگار با جامعه ما- نیاز دارند. ایرادی به خواسته دختران برای چنین تحصیلاتی وارد نیست و اگر روحانیون محافظهکار و طالبان با ممنوع کردن تحصیل زنان اسلام را بد نام ساختهاند؛ شرایط باید تغییر کند. مسلمانان میدانند که کتاب آسمانی ما قرآن به پیامبر و همه کسانی -چه مرد و چه زن- که میخواهند از دستورات الهی پیروی کنند میگوید که به نام خداوند بخوانند. در دورهای که اروپائیان برای یادگیری به مدرس میرفتند آموزش و تحصیل اصل و اساس عصر طلایی اسلام بود.
در حال حاضر مشکل بیشتر نوع آموزش است تا تحصیل پسران یا دختران. روش آموزشی غلط با نابود کردن کورکورانه سنن و انکار خداوند و حقیقت به پسران و مردان هم به اندازه دختران و زنان آسیب میزند. رسانههای ما باید بحث را بر این متمرکز کنند که ما خواستار چه نوع آموزشی هستیم؟ آیا آموزش روشنگرانه غربی که سازمانهای غیرانتفاعی غربی و لیبرالهای پاکستانی حامی و مبلغ آن هستند برای جامعه ما مناسب است؟
استفاده از دختر جوانی که هنوز چیز زیادی از دنیا نمیداند و تبدیل او به ابزاری برای فروش آموزش غربی به جامعه قبیلهای ما؛ یک حقه کثیف بازاریابی است. ملاله اولین بارهنگامی که 10 سال بیشتر نداشت برای نوشتن مطلب هفتگی در سرویس اردوی بی. بی. سی با نام مستعار گل ماکی انتخاب شد. اما چگونه؟
پدر او که خود صاحب یک مدرسه است دلش میخواست برای مدرسهاش محبوبیت بیشتری کسب کند. تا آنجایی که من از روزهای مدرسه به خاطر دارم والی سوات همواره در صدد گسترش و ارتقای اماکن آموزشی آن منطقه نسبت به سایر نقاط پاکستان بود و ما با حیرت به دبستانهای دولتی دخترانه و پسرانه و بچههای کوچک یونیفورم پوش که به شهرها و روستاهای توریستی دور و نزدیک رفت و آمد میکردند مینگریستیم؛ آن هم در دورهای که در بسیاری از مناطق پاکستان مدرسهای وجود نداشت.
در یکی از جلسات آن دوره کابینه پنجاب-غرب پاکستان؛ آقای عبدالحمید دشتی وزیر آموزش وقت به بهانه «عدم توانایی حکومت برای پرداخت چنین هزینههای تجملاتی» با اختصاص بودجه به آموزش کودکان مخالفت کرد؛ چون هدف اصلی در آن زمان حفاظت و ترویج سیستم فئودالی در پاکستان بود.
تشویق بیمعنی ملاله توسط به اصطلاح لیبرالهای ما و اصرار آنها به اینکه همه پاکستان در این امر یکصداست؛ دروغ دیگری بیش نیست. مردم بیتردید خواهان بهبودی او هستند اما حلقهای که پیرامون این مساله شکل یافت حتی در زادگاه خود وی نیز مورد مخالفت قرار گرفت و دختران سوات نامگذاری مدرسه به اسم او را رد کردند. مطالب متعددی در خصوص آسیب تشویق بیمورد کودکان نیز در رسانههای دموکراتیکی مانند تویتر و فیس بوک و وبلاگهای مختلف به چشم میخورد.
نکته دیگر کمرنگ جلوه دادن شجاعت دختران و خانوادههایی است که هر روز خطر مدرسه رفتن را به جان میخرند در سایه این ملاله گرایی است. آنها که به اینگونه روزانه در برابر تفاسیر غلط از دین و نظریات سخیف میایستند قهرمانان واقعی جامعه ما هستند. باشد که در دام این پروپاگاندای غربی که از طریق رسانهها مانند یک سلاح روانشناسانه مخرب عمل میکند نیفتیم. خداوند به کشور محبوب ما و مردم پاکستان برکت دهد!
روزنامهنگار پاکستانی، ترجمه و بازنشر مطلب از پراودای روسیه
منبع: اشاره