به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اسلام به مسئله جمعیت هم در جهت سعادت بشر نگاه می کند بنابراین هم از بعد کمی و هم کیفی به این موضوع توجه دارد و بر افزایش جمعیت کیفی تأکید می کند. امام صادقعلیهالسلام میفرمایند: «هر کس از ترس تنگ دستی و عائله مندی ازدواج را ترک کند، به خدا بدگمان است.» و باز میفرمایند: زن و فرزندان، روزیشان را با خودشان می آورند. در تاریخ داریم که «بَکربن صالح» نزد امام موسی بن جعفرعلیهالسلام آمد و گفت: پنج سال است که از فرزندآوری اجتناب میکنم؛ زیرا از روزی دادن به آن عاجزم. امام فرمودند: شما بچه بیاور، خداوند روزیاش را میرساند. از این آیات و روایات به دست می آید که اسلام بر افزایش جمعیت تاکید دارد البته همواره رشد و کمال جامعه اسلامی و پیشرفت مادی و معنوی آن اصلی مسلم در حاکمیت اسلامی بوده وهست.
* بحران بن بست ایدئولوژیک
ایجاد آمادگی و القای انگیزه مقابله با مسلمانان در میان بافت عمومی جامعه غربی، در شرایطی که در سراسر جهان و از جمله سرزمینهای غربی، بروز نوعی رجعت به معنا و معنویت و میل به قبول اسلام به معنای آیین رهایی بخش دیده میشود. آن هم در عصری که بحران بن بست ایدئولوژیک، عموم جوامع را در شرایط انفعالی فرو برده است و جوامع غربی با فساد اخلاقی، بحران هویت و از هم پاشیدگی خانوادهها دست و پنجه نرم میکنند. بنابراین کشورهای مستکبر و در راس آنها آمریکا و اسرائیل را بر آن داشته است که از طریق فرهنگ، ایران اسلامی را به مقابله با دین اسلام بپردازند.
* میزان و ترکیب جمعیت در جهان و هر نوع تغییر پیرامون آن باید تامین کننده امنیت ملی آمریکا باشد
جنگ جمعیتی با گستره عظیمی که طی دههای اخیر در سطح جهان اجرا میشود نتیجه سیاستگذاری و فرماندهی مراکز متعددی از سوی سردمدران جهانی، در رأس آنها آمریکاست. «دکترین امنیت ملی امریکا»، نقشه راه و مبنای تصمیم گیری این پروژه جهانی است.
بر اساس این دکترین، میزان و ترکیب جمعیت در جهان و هر نوع تغییر پیرامون آن باید تامین کننده امنیت ملی آمریکا باشد و اجرای دقیقش بر عهده سازمانها و مراکز مهم بین المللی زیر نطر پنتاگون است. سازمان ملل، صلیب سرخ، سازمان یونیسف، بهداشت جهانی کشاورزی و تغذیه بین المللی فائو، صندوق بین المللی پول و صندوق جمعیت از جمله سازمانهای تحت مدیریت پنتاگون هستند.
* افزایش جمعیت عامل قطعی موفقیت ملتها
طبق قول صریح نمایندگان کنگره امریکا، ایران دشمن اول آنها محسوب میشود و طبق بیانات رسمی و علنی رئیس جمهور آمریکا در جهت خشکاندن ریشه ملت ایران، تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند. زیرا آمریکا متوجه شده است که اگر سطح تکنولوژی و علم به ویژه در زمینه نظامی در کشورهای دیگر رشد یابد و با آنها مساوی شود، افزایش جمعیت عامل قطعی موفقیت ملتها خواهد بود.
سیاستهای خارجی دکترین امنیت ملی آمریکا از طریق سیاسی، اجتماعی و مهمتر از همه از طریق فرهنگی برنامههایی را در پیش گرفته است تا بتواند جلوی رشد کشورهای مسلمان و به ویژه کشور مقتدر ایران اسلامی را بگیرد.
طرح توسعه دموکراسی و آزادی و حقوق بشر به ویژه برای زنان و جذب آنها به بازار کار و اشتغال از مهمترین برنامههای این سیاست مستکبرانه است.
* تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشهای جوامع اسلامی
تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشهای جوامع در حال توسعه به ویژه مسلمانان اساسیترین طرح سیاست دکترین امنیت ملی آمریکا است که دارای مفادی به شرح ذیل میباشد.
- تاکید بر اهمیت منافع مادی و حاکمیت اقتصاد بر برنامه ریزیهای اجتماعی
- تضعیف و تزلزل در ارزشهای اساسی و اخلاق عمومی جامعه
- تاکید بر اهمیت منافع فردی بر خانوادگی و اجتماعی
- گسترش سیطره فردگرایی و لذت طلبی
- حاکمیت اومانیسم و نفی دین در فرهنگ عمومی جامعه
* تغییر سبک زندگی مطابق مدل و سبک زندگی غربی
آمریکا با مدیریت رژیم صهیونیستی این تحولات فرهنگی متضاد با دین مبین اسلام را با عنوان آزادی و استقلال زن و رشد اجتماعی او و رسیدن به قدرت و امکانات و تغییر سبک زندگی مطابق مدل وسبک زندگی غربی از طریق شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، ترویج و توسعه کلاسهای عرفان کاذب و انتشار کتابهای علوم انسانی غربی ترویج میدهند.
* فشار اقتصادی و توسعه فرهنگ مصرف گرایی و تجمل زدگی
آنان از طریق فشار اقتصادی از یک سو و توسعه فرهنگ مصرف گرایی و تجمل زدگی از سویی دیگر و نیز ایجاد احساس عدم رضایت از وضع و امکانات موجود؛ با این تاکید که تعداد فرزندان مانع آرامش و رفاه هستند، با تکیه بر تبلیغات و سیاستهای جمعیتی سازمان ملل با ترویج تفکرات اومانیستی راه رسیدن به رشد اجتماعی و اقتصادی در جامعه را در کاهش جمعیت میدانند.
برنامه آنان از طریق بهداشتی نیز اینگونه است که با وجود تحریمهای ناجوانمردانه داروهای حیاتی، ابزار کنترل جمعیت به وفور و در دسترس همگان قرار میگیرد و در مورد داروها و ابزارهای جلو دارنده هیچگونه محدودیت و تحریمی را قائل نمیشوند.
* فرهنگ ماندگاری که با نگاه سکولار و انسان محور به زندگی مینگرد نه نگاه دینی و خدا محور
فرزند آوری حاصل نگرش افراد به فرزند و زندگی است؛ برخی با نگاهی الهی به خانواده مینگرند و فرزند را موهبتی الهی میبینند و او را مایه خیر و برکت میدانند. اما برخی دیگر، زندگی و تشکیل خانواده را صرفا فرصتی برای تأمین نیازهای نفسانی و شخصی خود میدانند، به همین دلیل تا جایی که فرزند آوری، خواسته های مادی و غیر مادی آنها را تأمین کند مورد توجه است اما هر جا با منافع آنان استکاک داشته باشد، فرزند را مزاحم آزادی و آسایش خود میدانند.
اجرای سیاستهای کاهش جمعیت در ایران از دهه 70 به بعد که به کاهش شدید و آبشاری جمعیت ما انجامید، میل به فرزند آوری را در میان مردم به شدت کاهش داد وآن را به یک فرهنگ ماندگار تبدیل کرد. بنابراین عامل اصلی در این امر، تغییر فرهنگ است که نتیجه تبلیغات وسیع و اجرای سیاستهای جمعیتی در دودهه اخیر است.
عامل دیگر، تغییر سبک زندگی است که متاسفانه عموم خانوادهها با امواج مدرنیته به سبک دیگری از زندگی روی آوردهاند و آن را پذیرفتهاند. سبکی که حاصل نگاه سکولار و انسان محور به زندگی است نه نگاه دینی و خدا محور. در این نگاه که هر چیزی با سود مادیاش سنجیده میشود، فرزند جایی در زندگی ندارد. عموماً فرزند اول را برای پاسخ به نیاز فطری و تجربه شیرین ابتدای زندگی میآورند و برخی فرزند دوم را هم برای جور شدن جنس فرزندان تحمل میکنند و اکثراً هم به همان یک فرزند اکتفا میکنند.
همین سبک زندگی سبب شده است نرخ باروری کل در ایران از 6. 5 نوزاد زنده برای هر زن در سال 1365به 1. 8 در سال 1385 و طبق آمار سازمان ملل در سال 1390 به 1. 6 رسیده است. علاوه بر این دو عامل، اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی مانند افزایش شهرنشینی، ارتقاء سواد زنان و تمایل آنان به اشتغال را دارا میباشند.
آنچه که مایه تاسف است آن است که اگر ملت ایران و به خصوص قشر جوان با بصیرت و آگاهی و به پشتوانه آموزههای اسلام ناب محمدیصلیاللهوعلیهوآلهوسلم با این تهدیدات فرهنگی به مبارزه نپردازد، میانه سنی کشور ما که در سال 2000 میلادی حدود 22 سال بوده است، در سال 2010 به 27 سال و در سال 2013 به حدود 28 سال رسیده است و پیش بینی میشود در سال 2025 میانه سنی جمعیت ایران به 36 سال برسد. یعنی نصف جمعیت کشور بالای 36 سال و نصف دیگر آن پایین 36 سال خواهد بود و همچنین در سال 2050 میلادی یا 1430 هجری شمسی میانه سنی در ایران به 47 سال خواهد رسید؛ یعنی حدود 10 سال بیشتر از میانه سنی جهان، زیرا میانه سنی در آن سال در جهان حدود 38 سال خواهد بود.
و این زنگ خطر آن قدر جدی و قابل تامل است که نهادهای زیربط درباره تحدید نسل چارهای بیاندیشند و با تمام توان و با بهره گیری از دانشمندان و صاحب نظران آگاه و متدین در سطح جامعه موجی از آگاهی و بصیرت فرهنگی را آغاز نمایند.
منبع: فرهنگ نیوز