به گزارش گروه فضای مجازی « خبرگزاری دانشجو»؛ روز 18 ژوئن 2013 یک مرسدس بنز در منطقه هالیوود بهناگاه از کنترل راننده خارج شده به یک درخت برخورد کرد. خودرو بلافاصله دچار آتشسوزی شده سپس چنان انفجار شدیدی رخ داد که موتور آن چند ده متر آنطرفتر پرتاب شد.
یکی از شاهدین عینی در گفتوگو با رسانهها اعلام کرد که هیچکس نمیتوانست به این خودرو نزدیک شود زیرا خودرو چندین بار دچار انفجار شد. این خودرو در تست کارخانه حتی در هنگام وقوع بدترین تصادفها نیز دچار آتشسوزی و پرتاب شدن موتور آن به چند ده متر آنطرفتر نمیشد.
راننده این خودرو روزنامهنگاری 33ساله بهنام مایکل هاستینگز بود که در نشریه رولینگ استون آمریکا به کار مشغول بود. وی در ژوئن 2010 با نگارش مقالهای با عنوان "ژنرال فراری" به افشای پشت پرده استراتژی ژنرال استنلی مککریستال در افغانستان پرداخت. وی حتی استهزای دولت اوباما توسط مککریستال را نیز به رسانهها درز داد، ماجرایی که در نهایت منجر به استعفای ژنرال شد.
چهار ماه پس از تصادف مشکوک این روزنامهنگار مستقل و علیرغم پوشش رسانهای بسیار ضعیف این حادثه، حقایق و مدارک بیشتری رخ مینمایند و سؤالات جدی و بیپاسخی را پدید میآورند: آیا هاستینگز به قتل رسیده بود؟ چهنوع تکنیکهای سایبری نامتعارفی احتمالاً مورد استفاده قرار گرفته بودند؟ و اینکه چهکسی احتمالاً مسئول این رویداد بود؟
تهدیدها، ترسها و دروغها
مقاله هاستینگز در رولینگ استون در حقیقت چیزی بیش از افشای رهبری نیروهای آمریکایی در افغانستان توسط ژنرال مککریستال و یا تمسخر فرمانده کل قوای نیروهای مسلح آمریکا بود.
در این مقاله به نقش ژنرال در "فرماندهی مشترک عملیاتهای ویژه" (JSOC) نیز پرداخته شده بود. این مقر فرماندهی یک واحد نخبه مخفی بود که عملیاتهای کشتار را بدون پاسخگویی در برابر دولت به انجام میرساند و مسئول کشتارهای وسیعی در عراق، افغانستان، پاکستان، سومالی و جاهای دیگر است.
هاستینگز ارائه گزارشها درباره نیمه تاریک عملیاتهای نظامی آمریکا ادامه داد، برای مثال گزارشی درباره نحوه اجرای عملیاتهای روانی در ارتش آمریکا روی سناتورهای کنگره که از مناطق جنگی بازدید میکردند بهمنظور اخذ بودجه بیشتر.
هاستینگز در کتاب سال 2012 با عنوان "اوپراتورها: داستان وحشتناک و ترسناک جنگ آمریکا در افغانستان" درباره تماس یکی از دستیاران ژنرال مککریستال نوشت. این دستیار به وی گفته بود: "اگر از آنچه مینویسی خوشمان نیایید تو را تعقیب کرده به قتل میرسانیم".
هاستینگز بعدها نوشت: "این تهدیدات مرا ناراحت نکرد. هر زمان درباره کسانی که مردم را به قتل میرسانند گزارشی مینویسم معمولاً یکی از آنها مرا به مرگ تهدید میکند".
اما این تهدیدات در روزها و دقایق پایانی زندگی هاستینگز تا بدین اندازه افزایش نیافته بودند.
بر اساس گزارش هفتهنامه "ال.ای. ویکلی"، تنها چند ساعت پیش از این تصادف مرگبار، "هاستینگز" از همسایه خود خواسته بود تا خودروی خود را به وی قرض دهد چرا که احتمال میداد سیستم کامپیوتری خودروی وی هک شده است.
پلیس لسآنجلس نیز بارها اعلام کرد که به هیچ توطئهای درباره این تصادف مشکوک نشده است. پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) نیز پس از مرگ هاستینگز تأیید کرد که این خبرنگار تحت هیچ بازجویی قرار نگرفته است.
اما این اظهارات در ماه سپتامبر کاملاً متناقض شد چرا که اسناد چاپ شده افبیآی که پس از درخواست قانون آزادی اطلاعات درخواست شده توسط شبکه خبری الجزیره منتشر شد، نشان داد هاستینگز در واقع تحت تحقیق و بازجویی پلیس درباره مصاحبه خود با یک سرباز آمریکایی بوده است. این سرباز در افغانستان دستگیر شده بود.
آیا این تصادف چیزی شبیه به ترور سایبری بود؟
ریچارد کلارک، رئیس سازمان مبارزه با تروریسم آمریکا در زمان ریاست جمهوری "بیل کلینتون" و "جورج دبلیو. بوش" دراینباره به هافینگتون پست گفت که تصادف هاستینگز شبیه به تصادفی است که با یک حمله سایبری به سیستم کامپیوتری خودرو صورت میگیرد.
منظور وی چه بود؟ بهگفته استفان سوج، یک استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه کالیفرنیا در سان دیگو، سیستم کامپیوتری هرگونه وسیله نقلیه مدرنی میتواند هک شود.
سوج در ادامه توضیح داد که تمام کامپیوترها در یک ماشین توسط یکی از اجزا به یکدیگر متصل هستند و در نتیجه میتوان از طریق یک شبکه سلولی به مکالمات درون ماشین گوش داد و یا هرچیز دیگری مانند گاز و ترمز را کنترل کرد.
پس از این تصادف آتشین، بقایای سوخته هاستینگز بهسرعت سوزانده شد، اما قبل از آن پزشکی قانونی لسآنجلس در گزارشی که منتشر کرد اعلام کرد که این خبرنگار مقداری متامفتامین و ماری جوانا در خودروی خود حمل میکرده است. رسانهها نیز مشتاقانه با جریان سازی در صدد آن بودند که هاستینگز را جوان بااستعداد دیگری نشان دهند که درپی افتادن در دام اعتیاد بهشکل غمانگیزی زندگی خود را به پایان رسانده است.
لارا لوگان، خبرنگار و مدیر شبکه خبری سیبیاس مدت کوتاهی پس از استعفای اجباری ژنرال مک کریستال، گفت: مایکل هاستینگز هرگز به کشور خود آنگونه که مک کریستال خدمت کرده است، خدمت نکرد.
همانطور که اویگور در ادامه توضیح داد، همه شرکتهای بزرگ رسانهای برای گرفتن قرارداد از سوی دولت آمریکا درصدد این جریانسازی بودند.
در چهار ماه گذشته، در بحبوحه تنش بر سر جاسوسی دولت و گسترش تعقیب خبرچینها، بسیاری بر این باور هستند که مرگ هاستینگز محصول یک توطئه با مشارکت سیا، سازمان امنیت ملی، افبیآی یا دیگر آژانسهای فدرال بود. چیزی که کمتر مورد بررسی قرار گرفت این بود که احتمالاً هستینگز توسط پیمانکاران خصوصی به قتل رسیده است.
حتی پس از اینکه پیمانکاران خصوصی امنیتی مرتکب جرائم بزرگ در خارج از کشور میشوند، باز همان شرکتها بدون پاسخگویی به جنایات خود همچنان به دریافت قراردادهای بدون مناقصه از دولت ایالات متحده مشغول هستند.
در همین زمینه هالیبرتون میلیونها دلار به دولت هزینه تحمیل کرده است و اریک پرینس پایهگذار شرکت بلکواتر به قتل متهم شده و از راهاندازی یک جنگ صلیبی علیه مسلمانان از طریق شرکت خود سخن گفته است.
این اینفوگرافی نشان میدهد که پس از حادثه 11 سپتامبر دولت آمریکا نزدیک به 3.3 تریلیون دلار برای شرکتهای خصوصی نظامی هزینه کرده است. اما چیزی که فراتر از این دلارها و جنایتهایی که این شرکتها مرتکب شدهاند است، این حس فراگیر است که این شرکتها در طول یک دهه گذشته نفوذ خود را با سیاستگذاریهای نظامی و خارجی آمریکا تحکیم بخشیدهاند.
این سؤال که مرگ هاستینگز که هنوز درباره آن توضیح داده نشده است این سؤال را به ذهن متبادر میکند که این شرکتهای خصوصی نظامی ممکن است جنگ را به داخل خاک آمریکا بیاورند تا مطمئن شوند که مسائل پشت پرده دیده نخواهند شد.
اویگور گفت که تعداد زیادی شرکتهای خصوصی وجود دارد که از افرادی مثل هاستینگز خوششان نمیآید. آیا آنها با گرفتن قانون به دستهای خود خواهند گفت، خوب، اگر ما برای کشتن مردم در عراق و افغانستان استخدام شدهایم، پس چرا آنها را نکشیم؟ آیا آنها این کار را انجام میدهند؟ من هیچ نظری ندارم.
در جستوجوی واقعیتها
تمامی دوستان و آشنایانی که هاستینگز را میشناختند میگویند، که وی بسیار آرام رانندگی میکرد دقیقاً مثل مادربزرگها، یکی از همرزمان هاستینگز یک هفته پس از تصادف وی در مصاحبه فاکسنیوز گفت که او دوستان و خانواده زیادی داشت که بسیار به آنها اهمیت میداد، او زندگی خوبی برای زنده ماندن داشت، هیچ دلیلی نداشت که وی کنترل خود را از دست بدهد و تصادف کند.
در آخرین مقاله هاستینگز که در بازفید (BuzzFeed) وی رهبران حزب دموکرات را از جمله رئیس جمهور اوباما، جان کری، وزیر خارجه و کارل لوین رئیس کمیته خدمات نیروهای مسلح سنا بهدلیل حمایت از برنامههای جاسوسی داخلی در دوران بوش مورد انتقاد قرار داده بود.
یکی از بهیادماندهترین نوشتههای هاستینگز این است؛ هنگامی که برای توده مخاطبان مینویسد هر حقیقت را در جملهای قرار دهید. همانطور که واقعیتها نشان میدهد، این حقیقت پشت سر مرگ هاستینگز اینکه آیا او عمداً کشته شد و توسط چهکسی یک داستان خطرناکتر، بزرگتر و گستردهتری برای آمریکاییهایی که قصد نوشتن حقیقت را دارند، ایجاد میکند.
منبع» تسنیم