به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ دادگاه انقلاب اسلامی آمده است؛ «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» نخستین سرودی است که در جبهه موسیقی مستقیماً به نبرد با آمریکا برخواسته است؛ سرودی که به دلیل ویژگیهای منحصر به فردش، امروز به یک نوستالژی گفتمانی در سطوح فراملی بدل شده و معتبرترین برند جهانی موسیقی ضد آمریکایی است.
سرودی که 32 سال پیش به پیشنهاد امین امام خمینی (ره)، خط موسیقی ضد آمریکایی را شکست و جبهه جدیدی علیه استکبار گشود، خوانندهاش، هنوز پرافتخارترین مجاهد این جبهه است.
پیرمرد 70 سالهای که اگر پای صحبتهایش بنشینی (علیرغم همه بیمهریها) طوری از استواریاش بر آرمانهای انقلاب و مبارزه با استکبار جهانی حرف میزند که تو گویی هنوز در ابتدای راه جوانی است؛ اسفندیار قرهباغی مردی است که 13 آبان را بارها تکرار کرده است؛ او بیش از هزار سرود، برای انقلاب، جنگ و امام (ره) در روزهای سخت ساخته و هنوز هم خط مقدم جنگ در جبهه موسیقی را رها نکرده است.
«نفرین به تندیس آزادی» را بلافاصله در پاسخ به ترور شهید احمدیروشن و شهدای هستهای خواند؛ «تیر نمرود» را هم چندی پیش، برای مظلومیت شهدای هواپیمای مسافربری؛ او یکشنبه 12 آبان هم به فاصله تنها یک روز از رونمایی سرود «سازش نمیپذیریم»، از سرود دیگرش، «پایان شیطان» پرده برداشت و گفت که «ما سی و چند سال پیش، آمریکای امروز را رسوا کردهایم؛ آنچه در آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو به آمریکا نسبت دادهایم امروز به اثبات رسیده است.»
اسفندیار قرهباغی، مظهر «لا اله» در موسیقی انقلاب اسلامی است و چه خوب است که در این ایام، این «لا الهترین روز انقلاب»، این مجاهد پیر عرصه پیکار با شیطان بزرگ و مردی در مبارزه همیشگی با آمریکا، تکریم شود؛ او مصداق اتم این پیام امام خمینی است: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم، اسلام ائمه هدی علیهم السلام، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد.
هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد، و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.
هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است، هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است.
هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت میبرند؛ تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در رأس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد؛ هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بیدغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیدهاند.»
و چه تکریمی از این بالاتر که هنرش مصداق همان چیزی است که حضرت روح الله گفت: «مورد قبول قرآن است.»
زنده باد شعار مرگ برآمريکا وکساني که اين شعا را زنده نگه ميدارند.