کد خبر:۲۷۷۲۷۱
اعوانی در نشست معرفی عرفان اصیل شیعی:

ولایت اصل عرفان است / عرفان کاذب با وحی ارتباط ندارد

چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: عرفان کاذب با وحی ارتباط ندارد اشکال از ماست که عرفان حقیقی را معرفی نکردیم و به همین دلیل به جای آن عرفان کاذب آمده است.

به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو» نشست اول از سلسله نشست‌های نیاز انسان به عرفان با عنوان معرفی عرفان اصیل شیعی عصر امروز با حضور دکتر غلامرضا اعوانی چهره ماندگار فلسفه در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.


اعوانی با بیان مطالعات خود در عرفان اسلام و ادیان دیگر گفت: نتیجه مطالعات من این بود که هر دین و وحی الهی با عرفان ارتباط دارد عرفان درست دلیل حقانیت دین است و دین فاقد عرفان که باطن نداشته باشدساخته دست بشر است.


وی افزود: از غرب و مطالعات شرق‌شناسی شبه‌ای رسیده که عرفان اسلامی از هند و عرفان مسیحی از بودا آمده است که این ادعاها نادرست است.


وی با اشاره به تعاریف مختلفی که از عرفان وجود دارد گفت: یکی از این تعاریف این است که عرفان وسیله تقرب به خداست در حدیث آمده خدا هیچ ولی را جاهل قرار نداده است.ولایت از ریشه ولی به معنای نزدیکی می‌آید این وسیله تقرب به خداست ووقتی به درجه قرب رسید می‌گویم ولی است پس یک تعرف عرفان معرفتی است که از ولایت می‌آید.


اعوانی گونه دیگر تعریف فلسفه را راه قرب از طریق نوافل دانست و اظهار داشت: پیامبر به همه اوامر خدا عمل می‌کرد واین‌گونه نبود که تنها به آنچه که بر او فرض است عمل کند هنگامی که ایشان نماز شب می‌خواند پاهایشان ورم می‌کردو در پاسخ به سوال اصحاب برای این کار می‌گفت باید عبد شکرگذاری برای پروردگار باشم پس باید فرد در فرایض به کمال برسد و سپس نوافل را انجام دهد به وسیله انجام نوافل وجود انسان وجود الهی می‌شود البته ما وجود الهی هستیم اما خودمان از این مسئله غفلت داریم پس عرفان راه قرب و سلوک است.


چهره ماندگار فلسفه تعریف دیگر عرفان را اقتدای به حضرت رسول دانست و ابراز داشت: در آیه‌ای قرآن آمده است که بگو ای پیامبر اگر خدا را دوست دارید از من پیامبر اطاعت کنید تا به مقام محبوب بودن نزد خدا برسید و خدا محب شما شود پیامبر حبیب‌الله است یعنی در حب خدا تمام است تمام ائمه ما نیز در اتباع از پیامبر، تمام بودند و اتباع از ایشان را به صورت کامل انجام داده‌اند.


وی معنای دیگر عرفان را تخلق به اخلاق الهی عنوان کرد و یادآور شد؛ خدا پیامبر را به دلیل خلق عظیم او ستوده است و دین بدون اخلاق دین نیست تخلق به این معناست که خداوند همه اسماء را به انسان تعلیم کرد و او را مظهر همه اسماء قرار داد که این بهترین تعریف از انسان است و متخلق به این معناست که اسمای که در ما به‌صورت بالقوه وجود دارد را به بالفعل تبدیل کنیم.


اعوانی علم وراثت را از دیگر معنای عرفان دانست و خاطرنشان کرد: پیامبر در حدیثی فرمودند علما وراثه انبیا هستند در فقه کسی وارث می‌شود که نهایت قرب را به متوفی داشته باشد. از پیامبر نیز کسی ارث می برد که نهایت قرب را به او دارد علم دراست وقتی اعتبار دارد که به علم وراثت و علم انبیا بینجامد که علم وراثت در عرفان است.


چهره ماندگار فلسفه نوع دیگر عرفان را این گونه تشریح کرد که چه نوع علمی دارید قرآن پر از حکمت الهی است و هر حکمتی که در هر جایی وجود دارد لب و لباب آن در قرآن هست مثلا خداوند مراتب علم را در سه کلمه علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین بیان کرده است علم‌الیقین مانند شنیدن است، عین‌الیقین به معنای دیدن است که تا نباشد شنیدنی وجود ندارد و حق‌الیقین علم تحقیقی است و به کسی که در این مرتبه قرار داشته باشد محقق می‌گویند یعنی کسی که به مرتبه حق‌الیقین رسیده است. مثلا در مورد فضیلت زیاد بحث می‌شود اما دین از ما تحقق فضیلت را می‌خواهد و کسی که فضایل در ذات او محقق شود عصمت پیدا می‌کند.


اعوانی نوع دیگر عرفان را مقامات مختلفی که در دین وجود دارد دانست و داشت:‌در دین مقامات مختلفی مانند اسلام‌آوردن، ایمان‌ آوردن، تقوی و احسان وجود دارد مقام احسان بالاترین درجه ایمان است وبه این معناست که خدا را طوری عبادت کنید که باور داشته باشی تو را می‌بیند در مرتبه اسلام شریعت مطرح است و ایمان نیز به اصول دین مربوط می‌شود.

 

رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران تصفیه و تزکیه وجود را نوع دیگری از عرفان دانست و گفت: قرآن درآیه‌ای تزکیه را فلاح می‌داند که فلاح به‌معنای تزکیه نفس از پلیدی‌هاست. پیامبر اکرم نیز در این رابطه فرمود دشمن‌ترین دشمنان تو نفسی است که میان دو پهلوی توست.


اعوانی معرفت نفس وخودشناسی را یکی دیگر از ابعاد عرفان برشمرد و اظهار داشت: معرفت نفس و خودشناسی کلید همه معرفت‌هاست اگر ما همه معرفت‌ها را بدانیم اما به خودشناسی نرسیم هیچ فایده‌ای ندارد. قرآن نیز فرمود مانند کسانی نباشید خدا را فراموش کردند و خداوندکاری کرد که آنها خودشان را فراموش کنند.
 

وی افزود: چیزی که در شیعه وجود دارد مسئله ولایت‌ است ولایت اساس اعتقادی تشییع است و برای عرفا نیز اصل است و در واقع ولایت اصل عرفان می‌باشد. همه عرفا و شیعیان حضرت علی (ع) را سرسلسله اولیاء محمدی (ص) و صاحب ولایت مطلقه می‌دانند مثلا عطار در کتاب تذکره‌اولیا می‌گوید امر ولایت مطلقه از اهل بیت است بنابراین این کتاب را به اسم امام جعفر صادق آغاز می‌کنم و به اسم امام محمدباقر به پایان می‌رسانم.


اعوانی در ادامه خاطرنشان کرد: ابن‌عربی نیز وصف‌های بسیاری در خصوص حضرت علی (ع) دارد او درفتوحات مکه در عقاید خواسته خود واقعه غدیرخم را بیان می‌کند او درباره حضرت مهدی (عج)هم می‌گوید مهدی صاحب‌الزمان از عترت حضرت رسول و جد او حسین‌ابن علی (ع) است و همچنین اشعاری در وصف حضرت مهدی می‌گوید.


وی افزود: ولایت گاهی معنای اعتقادی و گاهی معنای سلوکی دارد عرفای شیعه به معنای واقعی عارف هستند و از نظر سلوکی نیز پابه پای ائمه رفته‌اند.
 

چهره ماندگار فلسفه با بیان اینکه ما در ایران وارث حکمت علوی هستیم بیان داشت: ایران جای حکمت اسلامی، قرآنی و برهانی است و سعی شده بین برهان، قرآن و عرفان وحدتی در نظر گرفته شود که این مسئله درهیچ کجای دنیا وجود ندارد حکمت الهی در ایران بروز کرد اما در جاهای دیگر به دلیل نفوذ مذهب اشعری این حکمت نتوانست ظهور و بروز پیدا کند در ایران بین این سه حکمت برهانی، قرآنی و عرفانی تلفیق ایجاد شد که این کار از زمان ابن‌سینا آغاز گشت.


وی خاطرنشان کرد: در کشور ما حکمت به حکمت متعالی نزدیک‌تر شده است امام خمینی در نامه خود به گرواچوف گفت: که سهروردی، ابن‌عربی و ملاصدرا را بخواند.


رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه عرفان کاذب با وحی ارتباط ندارد اظهار داشت: اشکال از ماست که عرفان حقیقی را معرفی نکردیم و به همین دلیل به جای آن عرفان کاذب آمده است مردم نسبت به چیزی که آنها را از آن منع کنی حریص هستند باید دپارتمان ادیان در دانشگاه‌های ما قوی باشد در امریکا دپارتمان ادیان بسیار قوی است اما ضعیف‌ترین مطالعات درباره فرهنگ‌ها و ادیان را عالم اسلام دارد که این باعث ضعف علوم انسانی و راه‌یافتن عرفان‌های کاذب شده است.


وی افزود: لازم است که عرفان درست را معرفی کنیم و بشناسانیم اکنون جریانی ضد حکمت و عرفان وجود دارد مثلا آیت الله حسن‌زاده آملی می‌گفت مجبور شده درس فصوص را تعطیل کند به این دلیل که با سنگ شیشه‌های کلاس را می‌شکستند وقتی امام به گرواچوف گفت ابن عربی را بخوان چرا در کشور ما نباید موقعیتی وجود داشته باشد که این مطالب مطرح شود.

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار