به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، در دوران جنگ سرد، استفاده از ابزاری به نام «تفکرات سلفی» برای ضربه زدن به بلوک شرق در دستور کار آمریکا قرار گرفت. آنچه این فرصت را در اختیار آمریکاییها قرار میداد ظهور پدیده تکفیر به عنوان یک ابزار سیاسی بود. نکته مهمتر آنکه این پدیده در تقابل یک حکومت شرقگرا در مصر خود را نشان داده بود.
وقتی شوروی در یک اشتباه تاریخی دست به اشغال افغانستان زد، تفکرات سلفی – تکفیری صادر شده از پاکستان به افغانستان و کمکهای استخبارات ارتش پاکستان به کمک آمریکاییها آمد تا دردسرهای زیادی برای اشغالگران روس پدید آورند.
از این دوران با همکاری استخبارات ارتش پاکستان، ثروت شیوخ سعودی و دولت آمریکا طالبان پا به عرصه وجود میگذارد. «آصف علی زرداری»، رئیسجمهور سابق پاکستان و همسر «بینظیر بوتو»، سیاستمدار مقتول پاکستانی در جلسهای خصوص اذعان کرده بود که طالبان، گذشته مشترک آمریکا و پاکستان است.
پس از آنکه طالبان در افغانستان قدرت را در دست گرفت، دولت کلینتون در آمریکا به دلایلی از آن استقبال کرد. اولا طالبان بهنوعی ساخته دست آمریکا بود و واشنگتن توان معامله با آن را داشت؛ ثانیا، طالبان میتوانست یک عامل محدود کننده برای روسها در آسیای مرکزی و جنوبی باشد و اجازه ندهد روسیه رهیده از کمونیسم نفوذ خود را در این مناطق گسترش دهد. ثالثا، طالبان میتوانست امنیت خطوط انتقال گاز آسیای میانه به جنوب را وابسته به اراده آمریکا کند.
با این حال با روی کار آمدن نومحافظهکاران در آمریکا و تغییر رویکردها در کاخ سفید، طالبان بهراحتی به دستمایه بازی سیاسی سران واشنگتن تبدیل شد و از عرصه حکومت افغانستان حذف گردید. طالبانی که تا دیروز حافظ منافع آمریکا بود به یکباره به نماد دشمن بدل شد و برای مقابله با سلاحهای کهنه سربازانش، ارتش مدرن آمریکا افغانستان را اشغال کرد. ارتش آمریکا بعضا برای از بین بردن چادرهای 10 دلاری افغانها، موشکهای 2 میلیون دلاری هم به کار برد.
طالبان تا زمانی که به کار آمریکاییها میآمد مورد استفاده آنها قرار گرفت و پس از آن نیز به دشمنی تبدیل شد که راه هرگونه جنایتی را برای کاخ سفید باز میکرد و هر توحشی را توجیه میکند.
منبع: مشرق