یکی از کارویژههای دولتمردان بعد از روی کار آمدن؛ تلاش برای رفع فیلتر شبکههای اجتماعی خطرناک چون فیسبوک بوده است؛ غافل از آنکه این شبکهها چه آفتهای اجتماعی و فرهنگی برای جامعه دارد؛ این در حالی است که خود آمریکاییها از آفات شبکههای اجتماعی احساس خطر کرده و در حال تولید محتوای سینمایی برای روشنگری ذهنیت اجتماعی هستند. Disconnect (جدا ماندگی) آخرین محصولی است که آمریکاییها برای معرفی خطرات فیسبوک ساختهاند.
جامعه آمریکایی تفاوتهای بسیاری با جامعه ایرانی دارد که شاید سادهترین آنها از بین رفتن نهاد خانواده در آمریکا، روابط آزاد جنسی و... باشد؛ اما با این وجود فیسبوک امنیت اجتماعی همین جامعه بحران زده را نیز دچار مخاطره کرده است؛ چه آنکه «هنری الکس روبین» در «جدا ماندگی» تلاش میکند گوشهای از آن را به نمایش بگذارد.
امروز برای کاربران فعال شبکههای اجتماعی بویژه فیسبوک چند ویژگی: 1- مدیریت افکار جهانی با «فیسبوک» 2- فعالیتهای گسترده جاسوسی 3- ترویج فساد و فحشا و سست کردن بنیان خانواده در جوامع شرقی 4- اثرگذاری بر فرهنگ جوامع غیرآمریکایی حتی جوامع اروپایی 5- گسترش اصالت زندگی مجازی با ترویج و تعمیق اعتیاد به اینترنت 6- اثرگذرای بر دنیای حقیقی آشکار شده است.
«جدا ماندگی»، اثر اندیشناک هنری الکس روبین دربارهٔ اینکه در عصر الکترونیک و رسانههای اجتماعی چطور با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم، را ترسیم میکند. این فیلم متشکل است از سه داستان در یک قاب که بیشتر از طریق مفهوم و موقعیت مکانی به یکدیگر مرتبط هستند تا شخصیتهایشان (دو تن از شخصیتها با سرگردانی از داستان خودشان به داستان یکدیگر ورود و خروج میکنند) در بعضی جاها خسته کننده و بعضی دیگر فوق العاده است.
پیشتر ارتباطهای افراد در جهان واقعیت تعریف میشد و نزدیکی افراد به راحتی احساس میشد. ارتباطات حضوری همراه با شادی و غمهای واقعی و همچنین بدور از پنهان کاری و اطلاعات غلط و در شرایط زندگی واقعی حیا، عفاف و حجاب تعریف میشد؛ اما امروزه همه چیز متفاوت است. آدمها دوستان و عشاقی دارند که هرگز رو در رو ندیدهاند. دلداری میتواند به شکل یک پیام فوری ناشناس ظاهر شود. قلدری میتواند با کلیک روی دکمهٔ فرستادن انجام شود. روابط جنسی دو طرفه جز یک وبکم به چیزی احتیاج ندارد. و هنگامی که یک «دوست دختر» همفکر پیدا شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که او واقعاً همان کسی باشد که نشان میدهد.
میان سه شاخهٔ داستانی «جدا ماندگی»، آنکه از نظر احساسی از همه قویتر است مربوط به یک پسر تنهای دبیرستانی به نام بن بوید (جوناه بوبو) است که قربانی شوخی و مسخره بازیای میشود که دو نفر از همکلاسیهایش، جیسون (کالین فورد) و فرای (آواید برنستاین) سر او در میآورند. آنها به صورت آنلاین خودشان را جای دختری به نام جسیکا جا میزنند و با بن ارتباط برقرار میکنند. خیلی زود، بن گفتگوهای آنلاین پرمفهومی با این دختر برقرار میکند. جسیکا عکسی از اندام برهنهاش (عکسی تصادفی که توسط شکنجه گرانش انتخاب شده) برای او میفرستد و او را به چالش میکشد که همین عمل را متقابلاً انجام دهد. در نهایت غافلگیری جیسون و فرای، او این کار را میکند. واکنش آنها همانی است که انتظار میرود: این عکس را به همهٔ اعضای مدرسه ایمیل میکنند. ادامهٔ داستان روی والدین بن، ریچ (جیسون بیتمن) و لیدیا (هوپ دیویس) و واکنش آنها نسبت به وضعیت خطرناک پسرشان متمرکز میشود. ریچ از فاصلهٔ زیادی که میان او و پسرش وجود دارد آگاه میشود، اینکه او پسر ساکت و موبلندی را که سرمیز شام کنارش مینشیند، چقدر کم میشناسسد. این بخش به مشاهدهای بر روابط پدرها و پسرها تبدیل میشود و اینکه ارتباط میان آنها چقدر راحت ممکن است شکسته شود و از بین برود.
داستان شماره 2 با یک گزارشگر تلویزیونی جذاب به نام نینا دانهم (آندره آ رایزبورو) آغاز میشود که وارد یک چت روم خصوصی مربوط به روابط جنسی میشود که طرف مقابلش کایل (ماکس تیرو)، فردی است که اندام برهنهٔ خود را از طریق وب کم به نمایش میگذارد. وقتی نینا ادعا میکند که به جای چشم چرانی از اندام برهنهٔ او فقط میخواهد با او حرف بزند، کایل گیج میشود. نینا با سرهم کردن داستانی مبنی بر اینکه میخواهد برای سردبیر روزنامهاش روی این نوع سبک زندگی تحقیق کند، از کایل میخواهد با یک مصاحبهٔ تصویری موافقت کند (البته با چهرهٔ شطرنجی و صدای تغییر یافته). با اینکه کایل در ابتدا تمایلی به این کار ندارد، با باور به اینکه نینا به او و آیندهاش اهمیت میدهد، به تدریج با این مصاحبه موافقت میکند. وقتی این مصاحبه روی آنتن میرود و در معرض تماشای عموم قرار میگیرد، اف. بی. آی وارد معرکه میشود و داستان در این باره میشود که چه کسی از چه کسی سوءاستفاده میکند و اینکه آیا نیت برفرض خیر نینا به سادگی همه چیز را برای یک پسر بیخانمان بدتر کرده است یا خیر.
در نهایت با زن و شوهری به نام درک و سیندی هال (الکساندر اسکارسگارد و پائولا پتون) آشنا میشویم، زوجی که به دلیل از دست دادن فرزند پسر نوپایشان فلج شدهاند و در بهت به سر میبرند. زن سعی میکند با مرد ارتباط برقرار کند اما او پاسخی نمیدهد. پناهگاه او قماربازی آن لاین است. و پناهگاه زن یک گروه گفتگوی آنلاین حمایتی، جایی که او با مردی ناشناس (مایکل نیکویست) آشنا میشود که دارد با مرگ همسرش کنار میآید. از طریق همین ارتباط شبکههای اجتماعی تمام اطلاعات شخصی این زوج با یک بدافزار دزدیده میشود و حسابهای بانکی آنها خالی میشود و با اعتبار آنها وام گرفته میشود. هنگامی که اوراق هویت خانوادهٔ هال دزدیده میشود، درک یک کارآگاه (فرانک گریلو) استخدام میکند تا مقصر را پیدا کند. سپس، بعد از اینکه میفهمند پلیس بدون مدرک و شواهد موثق وارد عمل نمیشود، خودش و سیندی سوار ماشین میشوند و به سمت نشانی کسی که گفته میشود سارق مدارک است میرانند تا با او روبرو شوند.
قویترین این سه داستان همانی است که به ارتباطات غیر واقعی در محیط مجازی و آثار آن میپردازد. داستان در پرورش چند شخصیت خود و زوایای مختلف آنها خوب عمل میکند و روش آسان شرورسازی شخصیت قلدر را در پیش نمیگیرد. در واقع عنصری تلخ در گفتگوهای آنلاین میان بن و جسیکا وجود دارد که دومی چیزهایی را از زندگی واقعی خود جیسون میگیرد (مرگ مادرش، روش دیکتاتوری پدرش) و آنها را به نیمهٔ زنانهٔ وجود خودش نسبت میدهد. خود واقعی پسر و خود مجازی (جسیکا) نماینگر اختلالات شخصیتی است که در اثر استفاده از شبکههای اجتماعی هر روز بیشتر و بیشتر میشود و حتی در قسمتهایی از فیلم نشان داده میشود که وی در نقش جدید خود فرو رفته و دختر بودنش را باور کرده است.
ارتباط زن خبرنگار و کایل اگرچه در قالب یک مستند خبری روایت میشود اما بیانگر یک حقیقت تلخ و شیوع آن در جامعه آمریکایی است. داستان «رابطهٔ جنسی از طریق دوربین» که امروز یک معظل اجتماعی غربی است، بوضوح در این فیلم نشان داده میشود و عواقب و خطرات آن نیز به تصویر کشیده میشود.
اگرچه این موضوع به صراحت در فیلم نشان داده نمیشود اما در پس زمینه وقایع و روند این قصه مشخص است که کایل و هم خانههای وی در «خانه فساد» ثمرات خانوادههای بیبنیان آمریکایی، فرار از خانه و حتی خانوادههای تک والدینی غربی هستند که بدلیل نبود پشتوانه حمایتی خانواده وارد این فضا شدهاند.
«هنری الکس روبین» خود بر این امر واقف است و در این داستان از قول خبرنگار این سؤال را میپرسد که آیا برای یک پسر 15 سالهٔ از خانه فراری بهتر است در نیویورک بیخانمان بماند یا با از تن در آوردن لباسهایش، جایی گرم و شکمی پر و توانایی کسب درآمد به دست بیاورد؟
در پس زمینه اتفاقات افتاده برای درک و سیندی این حقیقت آشکار است که در سبک زندگی غربی، حتی یک زن و شوهر هم درک متقابلی از یکدیگر ندارند و نمیتوانند با یکدیگر تعامل کنند و در نهایت به شبکههای اجتماعی پناه میبرند. این موضوع آنجایی نمایانتر میشود که شبکههای اجتماعی فاصله را بین زن و شوهر بیشتر میکند و حتی سیندی (زن داستان) ترجیح میدهد دردهای زندگیاش را در شبکه اجتماعی با مردی غریبه که هیچشناختی از او ندارد به اشتراک بگذارد؛ بجای آنکه آن را با همسر خود تقسیم کند.
همه افراد داستان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را معتمدتر از نزدیکترین افراد اطراف خود میدانند و اعتمادشان به افراد ناشناس شبکههای اجتماعی منجر به لطمه خوردن آنها میشود؛ همچنین این فیلم تولید شخصیت مجازی و سوءاستفاده از این طریق را به وضوح نمایش میدهد.
رابین در متصل کردن داستانها به یکدیگر و پررنگ کردن شباهتهای موضوعی آنها موفق عمل میکند. استفادهٔ او از زیرنویس برای گفتگوهای آنلاین تأکید میکند که دنیای بیصدای کلمات روی صفحه چقدر در ارتباطات اهمیت پیدا کرده که این نیز از جمله غرق شدن در فضای مجازی و دوری از دنیای واقعی است.
کارگردان این فیلم گوشهای از آفتهای دنیای مجازی بطور عام و شبکههای اجتماعی بصورت خاص را در یک جامعه آمریکایی که به لحاظ گسستگی خانوادگی با عنوان جامعه بیبنیان از آن یاد میشود؛ ترسیم کرده است. البته این آفتها در شبکههای اجتماعی خلاصه نمیشود چنانچه آسیبهای چت روومها در خانوادههای غربی باعث شد یاهوو که بزرگترین چت رومها را داشت اقدام به بستن آنها کند. حال باید دقت کرد شبکههای اجتماعی در جامعه سنتی-دینی ایرانی که در آن حیا، عفاف، حجاب، روابط خانوادگی و... با اهمیت است چه تاثیرات سوئی خواهد گذاشت.
اگرچه علت اصلی دفاع دولتمردان تدبیر و امید؛ «تقویت و گسترش آرای اجتماعی» و «شبکه سازی حمایتی به نفع دولت» و جلوگیری از ریزش آرا در انتخابات بعدی است و این مساله در نظر نظریه پردازان دولت تدبیر و امید جز با یارگیری مدرن محقق نمیشود و از سویی نوع نگاه تئورسینهای این جریان به پیشرفت و توسعه که تعامل با غرب و غربی شدن تعریف شده است اما آنان توجهی به مخاطرات این شبکههای اجتماعی ندارند، آفاتی که جامعه آمریکایی را از پا درآورده است چه رسد به جامعه دینی ایرانی!
قابل ذکر است طبق گزارشات قوه قضاییه در سال جاری بیشتر درخواستهای طلاق بدلیل اختلافات بوجود آمده بر اثر استفاده از شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، wechat و... ارائه شده است.
نویسنده: میکائیل دیانی
منبع: وطن آنلاین