به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ چند روز پیش توسط ارتش لبنان تأیید شد و به فاصله کوتاهی بعد از آنکه تلاش های عربستان سعودی برای تحویل گرفتن وی از لبنان به شکست انجامید، خبر مرگش در بیمارستان نظامی در لبنان توسط رسانه های وابسته به عربستان منتشر شد. بیماری وی ناراحتی کلیه و انجام دیالیز عنوان شده است.
نشانه های فراوانی وجود دارد که الماجد، ارتباط مستقیمی با مقامهای رسمی عربستان سعودی داشته است و با حمایت از دلارهای نفتی، بخشی از مأموریت جنگ علیه محور مقاومت در سوریه و لبنان برعهده این عنصر سعودی قرار داشته است.
تقریباً رهبری همه گروه های تروریستی که در جای جای جهان اسلام از افغانستان دیروز تا پاکستان و سوریه و عراق برای آنچه حکومت اسلامی خوانده می شود، برعهده تروریستهای سعودی قراردارد. در همین گروه هم، الماجد، سومین تبعه سعودی است که عهده دار فرماندهی گردانهای عبدا... عزام شده بود. هیچ کس انکار نمی کند که پشتیبانی سنگین مالی این گروهکها تنها از منابع نفتی قابل تأمین است.
تا به حال کسی به این پرسش پاسخ نداده است که تکفیری هایی که گاه هزاران کیلومتر دورتر از خانه و زادگاه خود برای برقراری حکومت و اجرای آنچه احکام اسلام می خوانند، دست به آدم کشی می زنند، چرا کشور و زادگاه خود را برای این امر مقدس انتخاب نمی کنند؟ چرا بن لادن باید افغانستان را برای ایجاد امارت اسلامی انتخاب کند و دیگران عراق و شام را؟
ماجرا آن است که برنامه ریزی حکومتی برای دور کردن این افراد از سرزمین مادری و صدور تروریسم به خارج مرزها حقیقتی انکار ناپذیر است.
در این میان مرگ رهبر گروهک تروریستی حمله کننده به سفارت ایران در بیروت در حالی صورت گرفت که رسانه ها پیش از این از رشوه بزرگ سه میلیارد دلاری عربستان برای در اختیار گرفتن وی خبر داده بودند.
بخشی از شکست عربستان برای بازگرداندن الماجد از لبنان، به مسأله ای حیثیتی برای ارتش لبنان مربوط می شود. شاید اگر گناه بزرگ الماجد، تنها انجام عملیات تروریستی علیه سفارت ایران در بیروت بود، وسوسه سه میلیارد دلاری سعودی ها کارگر می افتاد، اما این تروریست شناخته شده، پیش از این بارها اقتدار ارتش لبنان را به چالش کشیده بود بنا بر این هرگونه تعلل برای حفاظت از او یا سپردنش به عربستان هم غرور ملی لبنانی ها را جریحه دار می ساخت وهم اقتدار ارتش را زیر سؤال می برد. از این رو ختم ماجرا به صورتی که اعلام شده، ضمن جلوگیری از کنار رفتن پرده ها از مقابل حامیان اصلی تروریستها، برای همه طرفها به جز حقیقت، بهره هایی داشته است.
در حمله ارتش لبنان به خودرو حامل الماجد، یک تبعه دیگر سعودی که گویا شناسنامه جعلی سوری همراه داشته، نیز بازداشت شده است؛ کسی که رسانه ها احتمال می دهند فرزند بندر بن سلطان رئیس دستگاه امنیتی سعودی باشد. با این وجود، هنوز کسی هویت واقعی این فرد را آشکار نساخته است و اگر اخبار رسانه ها درست باشد، هرگز کسی از این راز باخبر نخواهد شد.
بازداشتن حامیان اصلی تروریستها در سوریه و لبنان و عراق از ادامه این جنایات نیاز به عزمی جهانی دارد. برای جمهوری اسلامی که در میانه این آتش قرار گرفته است، بخصوص برای دستگاه دیپلماسی ایران این موضوع از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
قضیه آنقدر مهم هست که دستگاه دیپلماسی کشورمان به سیاست تروریست پروری بعضی همسایگان اعتراض جدی کند. همانطور که لازم است نسبت به سیاست دوگانه آمریکایی ها و کشورهای غربی دربرابر تروریسم، موضعی شفاف گرفته شود.
منبع: قدس