به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، رژیم بحرین سال جدید (2014) را با جنایت، بازداشت و موارد بیشتری از نقض حقوق بشر آغاز کرد. رژیم حاکم با توسل به این شیوهها تلاش میکند صدای مردم را که خواهان تحول دموکراتیک در کشورشان هستند خاموش کند. در این گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران به حقایق پشت پرده قیام ملت بحرین از دیدی نزدیکتر مینگریم.
رژیم آل خلیفه در بازداشت و مجازات کردن معترضان تفاوتی بین کودکان و بزرگسالان قائل نیست. نیروهای امنیتی این رژیم در بازداشت شهروندان تفاوتی بین پزشکان، استادان دانشگاه و حتی زنان خانه دار قائل نیستند. مردم در بحرین هر لحظه انتظار دارند بدون تفهیم اتهام با حمله نیروهای امنیتی مواجه شوند. به شهروندان بحرین پس از بازداشت اعلام میشود که دادگاه آنها به تعویق افتاده است و باید در طول تحقیقات در زندان به سر برند. با شهروندان در زندانهای بحرین رفتارهای بسیار خشنی صورت میگیرد، به گونهای که صدمههای مختلف جسمی مانند شکستن دست یا پا به آنها وارد میشود یا تدابیری برای معالجه بیماریهای آنها صورت نمیگیرد که برخی اوقات حتی به مرز جان باختن میرسند.
در بحرین کودکان نیز به بهانههای مختلف مانند حضور در تظاهرات و سردادن شعارهایی علیه نظام حاکم زندانی میشوند. از نظر رژیم، فعالان سیاسی و غیر سیاسی یکسان هستند. اگر روزنامه نگار و خبرنگاری برای انعکاس و بیان واقعیتهای موجود در کشور تلاش کند، بیگمان، محکوم به زندان است. اقدام رژیم آل خلیفه در فراخوانی فعالان سیاسی به منظور ابطال شناسنامه آنها و تبعیدشان به کشورهای دیگر، یکی دیگر از جنبههای نقض حقوق بشر در بحرین است. استبدادیترین رفتار ممکن در بحرین، محروم کردن شهروندان و هم میهنان بحرینی از شناسنامۀ بحرینی و اعطای این شناسنامه به ارزانترین شیوه ممکن به بیگانگانی است که از کشورهای مختلف به بحرین آورده شدهاند.
در واقع باید گفت که رژیم آل خلیفه حقوق بشر و حقوق مذهبی و دینی را به رسمیت نمیشناسد. این اقدام را باید پیامی به سایر علمای بحرینی تلقی کرد و دانست که آنها نیز نفرات بعدی فهرست تبعید از کشور هستند و این نشان میدهد که رژیم آل خلیفه، رسما دشمنی با شیعیان بحرینی را در دستور کار قرار داده است و تخریب مساجد و حسینیههای شیعیان در همین راستا صورت میگیرد. رژیم آلخلیفه سعی میکند با این کار، محبوبیت خود را نزد سنیها بهبود بخشد در حالی که در بحرین همه امتیازات تنها از آن خاندان حاکم است و بقیه چه شیعه و چه سنی فقط شهروندان درجه دو و سه و چهار به شمار میروند.
رژیم آل خلیفه سعی میکند از طریق ادامه سرکوب دسته جمعی مردم، به انقلاب بحرین پایان دهد و مردم بحرین را وادار کند وابستگی کشورشان به عربستان سعودی را بپذیرند. این در حالی است که مردم بحرین باثباتتر از آن هستند که در برابر این گونه چالشها و موانع تسلیم شوند و حتی ارتش سعودی نیز نتوانست علیرغم همه دخالتهایی که در بحرین کرد، انقلاب بحرینیها را متوقف کند، تا جایی که این انقلاب با وجود بازداشت شدن 125 زن و دختر، همچنان ادامه دارد.
*** درجهبندی مردم بحرین و شکاف طبقاتی
رژیم کنونی حاکم بر بحرین قبایلی است و دموکراتیک و برآمده از رای مردم نیست. متاسفانه امروز در بحرین ما شاهد طبقه بندی مردم این کشور به شهروند درجه یک و شهروند درجه دو و درجه سه هستیم. درجه یکها به خانواده حاکم منتسب هستند. شهروندان درجه دو کسانی هستند که در ارتش و امثال آن از جمله وزارت کشور خدمت میکنند و سمتهای حساسی در اختیار ندارند. شهروندان درجه سه نیز کسانی هستند که از ورود به این دستگاهها منع میشوند. این تقسیم بندیها و شکاف طبقاتی ظالمانه در بحرین بحران افرین شده و مردم را به ستوه آورده است. از 24 وزیر کابینه بحرین تنها چهار نفر به گروههای شیعی منتسب هستند و این افراد نیز سمتهای کلیدی کابینه را ندارند. 12 عضو کابینه از افراد نزدیک به گروه حاکم در بحرین است بنابراین نیمی از کابینه در دست آل خلیفه در بحرین است. آنان سمتهای اصلی را در اختیار دارند. چهار نفر از آنان نیز که توسط نخست وزیر معرفی میشوند. شورای دفاعی بحرین متشکل از چهارده نفر است. مجموع این افراد از نزدیکان آل خلیفه هستند. فقط سه معاون وزیر در بحرین شیعه است. در کشوری که شیعیان 70 درصد از جمعیت آن را دارند تنها سه شیعه عضو کابینه هستند. هیچ شهروند شیعه در ارتش، وزارت کشور و دفاع بحرین خدمت نمیکند و تقریبا از فعالیت در آنها محرومند.
*** جرقه قیام بحرین چگونه زده شد؟
جرقه قیام بحرین در 14 فوریه 2011 زده شد و به قیام 14 فوریه نیز معروف شده است. این تاریخ 3 روز پس از برکناری حسنی مبارک دیکتاتور مصر است که از آن زمان تاکنون اعتراضات مردم بحرین علی رغم سرکوب شدید ادامه داشته است. وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم از نکات مهمی است که در این زمینه باید مورد توجه قرار داد. در بحرین وقتی از خیابانهای اصلی خارج شویم و به مسیرهای فرعی میرویم وارد روستاهای بحرین میشویم. در کشورهای دیگر خلیج فارس شاید روستا معنی نداشته باشد ولی اکثریت جمعیت بحرین در روستاهایی زندگی میکنند که به فاصله چند دقیقه از خیابانهای اصلی هستند که در واقع بیغولههایی هستند که نام روستا بر آنها نهاده شده است. جای تعجب است که در منطقه ثروتمند خلیج فارس شاهد چنین محلاتی هستیم که مردم در خانههای خشت و گلی زندگی میکنند. درصد بیکاری در بین جوانان بحرینی بسیار بالاست. بحرین اگرچه عضو شورای همکاری خلیج فارس است و در یک تصویر کلی ممکن است کشور ثروتمندی به نظر برسد، اما مردم فقیری دارد. ثروت مردم بحرین بین خاندان آل خلیفه تقسیم شده است.
درصد بالایی از زمینهای بحرین در اختیار ولیعهد و نخست وزیر بحرین است. بیش از 40 درصد مردم بحرین فاقد مسکن مناسب برای زندگی هستند.
نامیدن 14 فوریه به عنوان نقطه آغاز قیام مردم بحرین به این معنی نیست که پیش از آن مردم بحرین اعتراضی نداشتهاند. واقعیت این است که مردم بحرین از سال 1820 سرگرم مبارزه بودهاند. تا 1971 با انگلیسیها مبارزه میکردند و از آن زمان تا 2011 به صورت جسته و گریخته علیه آل خلیفه مبارزه کردهاند. اکثریت مردم بحرین در حاکمیت بحرین هیچگاه هیچ نقشی نداشتهاند و پستهای کلیدی حاکمیت همواره در اختیارخاندان آل خلیفه بوده است.
*** نقش انگلیس در شکنجه و اذیت و آزار انقلابیون بحرینی
نکته مهم در این زمینه نقش انگلیسیها است. انگلیسیها همواره یک مستشار عالی رتبه در منامه داشتهاند و الان هم دارند. در دهه 50 و 60 میلادی فردی به نام «بلگراف» به عنوان نماینده انگلیس در بحرین بود او خود را نخست وزیر شیخ میدانست و هیئت دولت زیر نظر بلگراف بود. یکی از خواستههای مهم مردم بحرین این بود که بلگراف بحرین را ترک کند. در اواخر دهه 60 که بلگراف که پیر شده بود از بحرین رفت. پس از استقلال بحرین هم نقش انگلیس بسیار پررنگ بوده است.
بعد از استقلال، افسر دیگری به نام هندرسون به بحرین آمد که سازمان امنیت بحرین زیر نظر او بود. یعنی رسما یک انگلیسی رئیس سازمان امنیت بحرین بود. بسیاری از کسانی که بین سالهای 1971 و 1999 شکنجه شدهاند به دست همین هندرسون انگلیسی شکنجه شدهاند. برخی از این افراد در برنامه «هاردتاک» بیبی سی حاضر شدهاند و عکس هندرسون را بعنوان شکنجه گر خود شناسایی کردهاند. در سال 1999 که ملک حمد قدرت را به دست میگیرد و مدعی اصلاحات میشود، هندرسون بحرین را ترک میکند. ولی در سال در 2011 یک افسر انگلیسی مجددا مامور سازماندهی پلیس بحرین میشود. این افسر انگلیسی «جان ییتس» است که در سال 2011 بخاطر رسوایی استراق سمع پلیس لندن و به خاطر همکاری با کمپانی رابرت مرداک از مسئولیتش برکنارشده بود. در آن رسوایی آنها چهار هزار نفر را شنود تلفنی میکردند از جمله خانواده سلطنتی انگلیس. بعد از افشای این مسئله و برکناری او، دولت بحرین او را استخدام کرد و هم اکنون پلیس بحرین زیر نظر این افسر انگلیسی اداره میشود.
***مسئله بحرین بسیار عمیقتر پیچیدهتر از خیزشهای عربی اخیر است
لذا مردم بحرین با حاکمیت آل خلیفه مشکلات اساسی دارند و اینگونه نیست که تصور کنیم با دیدن تحولات جهان عرب و تلاش آنها برای دستیابی به دموکراسی هوس کردند به تقلید از سایر اعراب دست به اعتراض بزنند. مسئله بحرین بسیار عمیقتر پیچیدهتر از خیزشهای عربی اخیر است. البته این خیزشها هم بنوبه خود الهام بخش مردم بحرین شد و وقتی مردم بحرین دیدند که در تونس و مصر دیکتاتورها سرنگون شدند، به حق مدعی شدند که مستحقتر از دیگر مردم کشورهای عربی برای انقلاب هستند. حتی از سوی غربیها نیز انقلاب مردم بحرین به عنوان طولانیترین و مسالمت آمیزترین انقلاب عربی معرفی میشود. علی رغم خشونت افراطی که آل خلیفه به خرج داده است و در گزارشهای بین المللی نیز منعکس شده است اصرار مردم و اپوزیسیون بحرین این است که به صورت مسالمت آمیز قیام خود را به پیش ببرند.
در فاصله 14 فوریه تا 13 مارس 2011، هر روز خیابانهای بحرین مملو از جمعیت 200، 300 هزار نفری مردم معترض بود. چنین جمعیتی در مقیاس جمعیت بحرین بسیار چشمگیر است. یعنی درصد مشارکت در اعتراضات بسیار بالاست. در میدان تحریر مصر، در نهایت دو میلیون نفر شرکت میکردند که با جمعیت مصر 80، 90میلیون نفری مصر باید سنجیده شود. در مقابل جمعیت 300 هزار نفری معترض بحرینی با کل جمعیت 600 هزار نفر بومی بحرین باید سنجیده شود. در طول آن یک ماه تقریبا خیابانهای اصلی بحرین در تصرف مردم بحرین بود. مذاکراتی بین ولیعهد بحرین و اپوزیسیون معتدل بحرین جریان داشت برای اینکه اصلاحاتی صورت بگیرد. خواسته اپوزیسیون بحرین این بود که نخست وزیر از کار برکنار شود. علاوه بر این، معترضین میخواستند که مجلس منتخب بر اساس سازوکار عادلانه انتخاباتی شکل بگیرد. چرا که در بحرین از سال 2001 انتخابات برگزار میشود ولی انتخابات مهندسی شدهای است که سازوکار این انتخابات اجازه نمیدهد که 70 درصد مردم جامعه بحرین که شیعه هستند بیش از 50 درصد از کرسیهای مجلس را کسب کنند. یکی از خواستههای مردم بحرین همین است که انتخابات عادلانه در بحرین برگزار شود و پادشاهی مشروطه در این کشور برقرار شود.
یک طرف این مذاکره ولیعهد بود و گروه سیاسی الوفاق که اصلیترین گروه اپوزیسیون به حساب میآید طرف مذاکره ولیعهد بود. خبرهای اولیه حاکی از نزدیک شدن موضع دو طرف به هم بوده و اعلام میشد که به زودی توافقاتی بین دو طرف انجام میشود. اتفاقا آمریکا نیز از مذاکرات بین و لیعهد و الوفاق حمایت میکردند. وزیر دفاع وقت امریکا رابرت گیتس هم در جریان مذاکرات میان دولت و مخالفان در منامه حضور داشت و به حاکمیت فشار میآورد که مطالبات حداقلی اپوزیسیون را بپذیرد و حتی از اقدامات حاکمیت به عنوان گامهای کودکانه نام برد و تاکید کرد که اقدامات مهمتری باید برای اصلاح در بحرین صورت گیرد.
«رابرت گیتس» 13 مارس 2011 بحرین را ترک کرد و روز بعد یعنی 14 مارس نیروهای سعودی وارد بحرین شدند. عربستان درست میگوید که در مورد اعزام نیرو به بحرین با آمریکا مشورت نکرده است. در واقع عربستان سعودی، آمریکا و دیگران را در مقابل عمل انجام شده قرار داد. حتی با حاکمیت بحرین نیز در این مورد مشورت نکردند. بعد از ورود به بحرین به دولت بحرین گفتند که اعلامیهای صادر کند و از عربستان درخواست کند که در قالب نیروهای «سپر جزیره» وارد بحرین شود.
بعد از آن 500 نیروی اماراتی هم به بحرین اعزام شد که گفته نشود فقط نیروهای عربستان به بحرین رفتهاند. اما این مسئله که ورود این نیروها در قالب ماموریت و اساسنامه سپر جزیره وارد بحرین شدهاند دروغ است چرا که سپر جزیره، که بعد از اشغال کویت شکل گرفت، ماموریتش محافظت از کشورهای عضو در مقابل حمله خارجی است. در بحرین حمله خارجی صورت نگرفته بود. اساسا آیا استفاده از نیروی نظامی و ارتش توسط دولت محلی بر اساس موازین بین المللی مجاز است که یک کشور خارجی هم به آن اضافه شود؟
*** منافع در هم تنیده امریکا با عربستان و سکوت کاخ سفید و شخص اوباما
آمریکا در مقابل این اقدام عربستان سکوت کرد. منافع در هم تنیده امریکا با عربستان در آن زمان فرصت به چالش کشیدن این حرکت ریاض را از کاخ سفید و شخص اوباما گرفت. میتوان گفت که عربستان با عصبیت با موضوع اعتراضات بحرین برخورد کردند و اجازه دخالت دیگران را نداد. سعودیها پس از سرنگونی بن علی در تونس و مبارک در مصر با امریکا وارد چالش شده و معتقدند که سیاستهای کاخ سفید موجب سرنگونی دوستان ریاض در کشورهای عربی خواهد شد. در این راستا شبه جزیره را خطر قرمز خود در رابطه خود با آمریکا قرار دادند. بر همین اساس عربستان ابتکار عمل در یمن و بحرین بدست گرفت و اجازه دخالت آمریکا را ندادند.
این دو پرونده تحت مدیریت عربستان به پیش برده میشود و در بحرین با نیروی نظامی و در یمن تحت عنوان ابتکار شورای همکاری خلیج فارس یک انقلاب بسیار زیبا را منحرف کردند و عربستان به گروههای وابسته خود در یمن دستور داد که با یکدیگر درگیر شوند و علی عبدالله صالح و خانواده الاحمر وارد جنگ داخلی شدند و در نهایت عربستان سعودی تحت پوشش شورای همکاری وارد عمل شد و تا امروز هیچ اتفاقی در یمن در جهت استقرار نظام جدید رخ نداده است.
*** سناریوهای پیش روی بحرین
در آغاز سال 2013 «ملک حمد» از مخالفین خواسته است که وارد گفتگو شوند. گفتگوها از 10 فوریه شروع شده اما نه ترکیب گفتگوها و نه دستور کار این مذاکرات حاکی از این نیست که حاکمیت بحرین به دنبال اقدامی جدی است. بحرین در حال حاضر دو سناریو بیشتر پیش روی خود ندارد. سناریوی اول این است که حاکمیت بحرین با اپوزیسیون معتدل و قانونی و در راس آنها الوفاق وارد توافق و تعامل شود و امید داشته باشد که این اپوزیسیون معتدل بتواند جامعه و دیگر مخالفان را قانع کنند و توافق با آنها منجر به آرام شدن اوضاع سیاسی و فروکش کردن اعتراضها شود. این خطر هم برای بحرین وجود دارد و در غرب هم این مسئله گوشزد میشود که گروههای اپوزیسیون قانونی و معتدل به تدریج محبوبیت خود را از دست میدهند و گروههایی که خواستار سرنگونی آل خلیفه هستند و قائل به پادشاهی مشروطه نیستد محبوبیتشان افزایش مییابد. رهبران این گروهها در زندان هستند و حرکتی تحت عنوان 14 فوریه ایجاد شده که اکثر تظاهرات و اعتراضات را 14 فوریه انجام میدهد. حرکت 14 فوریه در جامعه بحرین به مرور محبوبتر میشود و غربیها به آل خلیفه گوشزد میکنند که اگر بر سر پادشاهی مشروطه با مخالفین معتدل و قانونی توافق نکند، دیگر کسی در اپوزیسیون باقی نخواهد ماند که بتواند با او توافق کند.
سناریوی دوم پیش روی بحرین، تبدیل بحرین به «غزه دوم» است. آنچه مسلم است این است مردم بحرین عقب نخواهند نشست. دوسال است که در غیاب سازمانهای حقوق بشری و دور از چشم رسانهها سرکوب شدهاند و انواع و اقسام روشهای خشن از جمله شکنجه را تحمل کردهاند و چیزی برای از دست دادن ندارند. در واقع کسانی که امروز در مقابل حاکمیت بحرین هستند مردم پابرهنهای هستند که هیچگاه هیچ سهمی در حاکمیت بحرین نداشتهاند و از همه حقوق مدنی خود محروم بودهاند.
مردم بحرین از سال 1820 در حال مقاومت بودهاند و هیچگاه این مقاومت خاموش نشده است. از سال 2011 و پس از به راه افتادن موج انقلابهای عربی شکل جدیدی پیدا کرده است و روز به روز گستردهتر شده است. هیچ شیعه بحرینی امروز احساس نمیکند که تحت حاکمیت آل خلیفه میتواند زندگی مطلوب و عادلانهای داشته باشد. بنابراین با توجه به مطالبی که ذکر شد آیا میتوان میزان مظلومیت ملت بحران را سنجید؟
منبع: باشگاه خبرنگاران