به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»؛ از زمان آغاز انقلاب بحرین در 14 فوریه 2011 تاکنون بدون تردید قشر خبرنگاران و عکاسان از جمله طیفهایی بودهاند که از سرکوب رژیم آل خلیفه آسیب بسیار دیدهاند، پایگاه خبری «مرآه البحرین» در این خصوص به گفتوگو با شماری از این عکاسان و تصویربرداران نشسته و آنها نیز به تبیین و تشریح خاطرات خود در طول این سه سال پرداختهاند.
مرآه البحرین در اینباره مینویسد: عکاسان و تصویربرداران بحرینی از آغاز انقلاب بحرین تاکنون همواره تجهیزات عکاسی خود را بر دوش داشته و لحظات دشوار را با سرعت باد دنبال کردهاند، آنها شکارچیان لحظاتی هستند که هیچ وقت تکرار نمیشود و روایت داستانهای آنها دشوارتر و درناکتر است. زندگی خود را به خطر میاندازند تا جهانیان را از رخ دادهای بحرین آگاه کنند.
به همین خاطر نظام مستبد آل خلیفه با شدت بیشتری اقدام به سرکوب عکاسان و خبرنگاران بحرینی کرده است، چرا که آنها آنچه که رژیم مستبد در صدد از بین بردن آن است، را به صورت مستند ثبت میکنند.
احمد اسماعیل اولین شهید عکاس بحرینی
«احمد اسماعیل» (22 ساله) اولین شهید عکاس بحرینی بود که هنگام تصویر برداری از یکی از اعتراضات مردمی در منطقه «سلماباد» توسط دوربین شخصیاش، در معرض شلیک مستقیم گلوله هدف قرار گرفت و به شهادت رسید، این در حالی است که شماری دیگر از عکاسان بحرینی از زمان سرکوب انتفاضه بحرین در فوریه 2011 در زندانهای رژیم آل خلیفه در بازداشت قرار داشته و در معرض انواع آزارها و شکنجهها قرار گرفتهاند که البته در میان آنها تعدادی از عکاسان خبرگزاریهای بین المللی و دریافت کنندگان جوایز بین المللی در مسابقات جهانی عکاسی نیز دیده میشوند و تنها جرم آنها حمل دوربین و مستند سازی وقایع است.
شرایط عکاسان در حین شکار لحظات چگونه است؟ خطرات و تهدیداتی که با آن مواجه هستند چه چیزهایی است؟ دشوارترین تجارب آنها در حین عکاسی چه بوده است؟ این گزارش تلاش میکند، در گفتوگو با 11 عکاس بحرینی تجریه شخصیاشان در این زمینه را جویا شود و از آنها بخواهد، به این سوالات پاسخ دهند.
بالطبع تمام اسامی استفاده شده در این مطلب به دلایل امنیتی مستعار است.
حسن: در زمان عکاسی همواره در معرض شلیک مستقیم قرار دارم
«حسن» (23 ساله) عکاس مستقل که به هیچ گروه معارض بحرینی وابسته نیست، عکسهای خود را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند، برخی از این شبکهها متعلق به شخص او و برخی دیگر شبکههای رسمی مناطق مختلف است.
حسن تمایل زیادی به حضور در مراسم تشییع پیکر شهدا و راهپیماییها و اعتراضهای مردمی در مناطقی دارد که از سوی حکومت مناطق ناآرام نامیده شده است. لنز دوربین او احساسات چهرههای دردناک و مقاوم را به تصویر میکشد که در کنار پیکر شهدا میشکند و در صحنههای مقاومت و پایداری شجاعانه ملت بحرین، درخشندگی خاصی به خود میگیرد، دوربین او در مقابل این صحنهها با خشوع و فروتنی سر فرود میآورد.
حسن یک منطقه را به صورت مداوم تحت پوشش قرار میدهد، به همین خاطر در میان اهالی آن منطقه فردی شناخته شده است و نیاز به پوشاندن چهره خود در حین عکاسی ندارد. او از خطرناک بودن حضور در مناطقی که تظاهرات در آن برگزار میشود و مناطق نزدیک به درگیریها میگوید: این مناطق واقعا خطرناک هستند، زمانی که مشغول عکاسی هستم به صورت مداوم و مستقیم مورد هدف قرار دارم، همین باعث شده تا یقین حاصل کنم که هر کس دوربین به دست دارد به صورت عمدی و مستقیم سرکوب میشود. 5 بار با گلولههای شوزن زخمی شدهام، یک بار نیز به صورت عمدی و مستقیم به سمت من گاز اشکآور شلیک شد که به خاطر آن از ناحیه پا دچار شکستگی شدم، همچنین بارها در مناطق مختلف تحت تعقیب قرار گرفتهام.
تجربه خطرناکتر حسن اجبار به پرش از طبقه سوم به منظور فرار از دست تعقیب نیروهای مزدور رژیم در یکی از اعتراضات بود، وی میگوید: همچنان درد و کوفتگی از آن روز از بدنش مرتفع نشده، ولی خدا را شکر میکنم که توانستم خودم را از دست آنها نجات دهم.
این تمام ماجرا نیست، یک بار نزدیک بود که حسن به دست نیروهای ضد شورش رژیم آل خلیفه بیفتد. یک روز عصر در یک یکی از راهپیماییها، نیروهای ضد شورش به صورت غافلگیرانه به ما حمله کردند و ما نتوانستیم پیش از رسیدن آنها فرار کنیم، بنابراین من دستگیر شدم، ولی به لطف خداوند توانستم فرار کنم، یک بار دیگر توسط خودروهای زرهی نیروهای ضد شورش تحت تعقیب قرار گرفتم که در این مورد نیز توانستم فرار کنم ولی لنز دوربینم شکست.
علی: پرش دیوار به دیوار
«علی» (37 ساله) یکی دیگر از عکاسان مستقل بحرینی است که معمولا تصاویر خود را در شبکههای اجتماعی به اسم خود منتشر میکند. علی برخی تصاویر خود را به طرفهای حقوقی و پایگاههای خبری از جمله «مرأه البحرین» ارسال میکند، او دوست ندارد با شبکههای بی نام و نشان همکاری کند.
علی به حضور در تشییع پیکر شهدا و راهپیماییها و فعالیتهای ائتلاف بزرگ 14 فوریه و همچنین برخی راهپیماییها در روستاهایی که حوادث خاص و غیر عادی اعتراضی در آنها جریان دارد، بسیار علاقهمند است.
علی علاقه زیادی به شکار لحظههایی دارد که حامل پیام و احساس خاصی در مراسم تشییع پیکر شهداست، از جمله اندوه آمیخته با خشم در چهره اهالی تشییع کنندگان، مشتهای گره کرده که شعارهای آتشین سر میدهند، پلاکاردها، پارچه نوشتهها و تصاویری که مردم خواستههای خود را روی آن نوشتهاند. فعالیت او بر مستندسازی تجاوزات و عملیات سرکوب مردمی توسط نیروهای امنیتی و نظامی آل خلیفه متمرکز است. علی عاشق تصاویری است که در آن پرچم بحرین با لباس هماهنگ با رنگ آن نقش بسته است و بر این باور است که زنان هنر خاصی در نشان دادن این هماهنگی رنگی و ملی دارند.
وی معتقد است که باید حداقل امنیت 40 درصدی برای عکاسی فراهم باشد. در صورتی که این نسبت از امنیت وجود نداشته باشد، باید به سرعت عکاسی کرده و محل را ترک یا از دیدهها پنهان شد، یک صحنه از چند ثانیه تجاوز نمیکند و برخی صحنهها هرگز تکرار نمیشود.
علی تمایلی به پوشاندن چهره خود ندارد، ولی اجازه تصویر برداری از صورتش را نمیدهد. با این وجود او آمادگی پرداخت بهای آن را دارد و در اینباره میگوید: تحت هر شرایطی عکاسی میکنم، فعالیت من غیر قانونی و ممنوع نیست، به عنوان یک عکاس این حق من است که عکس گرفته و آنها را منتشر کنم، من آماده پرداخت بهای آن هستم حتی اگر به خاطر این کار بازداشت شوم.
او همانند دیگر عکاسان مورد هدف قرار گرفته است، علی میگوید: بارها با مواد منفجره سی فور هدف قرار گرفتهام، 14 فوریه دو بار گلوله ساچمهای به سمت من شلیک شد، در تشییع پیکر شهید «حسین الجزیری» نزدیک بود، هدف قرار گیرم، در یکی از تظاهراتها در منطقه «مقابه» تحت تعقیب قرار گرفتم، آنها به منزل ما یورش آوردند، ولی به خاطر آشنایی با همسایهها و اهالی محل از دیوار آنها بالا رفته و به ساختمان کناری رفتم و برای سومین بار بود که توانستم فرار کنم، ولی دوربینم شکست. همان روز با تلاش یک خودرو امنیتی برای زیر گرفتن من غافلگیر شدم، ولی توانستم با ورود به یک کوچه فرعی که امکان ورود خودرو به آن وجود نداشت، خودم را نجات دهم.
دشوارترین موقعیت علی زمانی بود که مزدوران منزلی که وی به همراه معترضین در آنها مخفی شده بود، را محاصره کردند. این منزل هیچ راه فراری نداشت و نیروهای رژیم آل خلیفه نیز در خارج منزل کمین کرده بودند، وی میگوید: منزل مملو از معترضین بود، ما دو ساعت کامل در این منزل محاصره بودیم و نمیدانستیم که آنها به داخل یورش خواهند آورد یا نه، لحظات بسیار دشوار و طولانی بر من گذشت، هنگام اذان مغرب آنها اطراف منزل را ترک کردند و ما توانستیم خارج شوم.
محمد: عناصر آل خلیفه پای مرا با چرخهای خودرو زیر گرفتند
«محمد» (24 ساله) عکاس مستقلی است که تصاویر خود را به صورت شخصی در پایگاههای شبکههای اجتماعلی قرار میدهد و آنها را برای جمعیت «الوفاق»، بزرگترین جمعیت معارض بحرینی نیز ارسال میکند.
محمد علاقه زیادی به حضور در تشکلها و فعالیتهای جوانان بحرینی در مناطقی دارد که اعتراضات مردمی در آنها برگزار میشود. وی بر این باور است که این فعالیتها توسط رسانهها به خوبی پوشش داده نمیشود. محمد با ابراز شگفتی از تنوع اقشار مختلف شرکت کننده در راهپیماییهای اعتراضی در مناطق مختلف بحرین میگوید: از اینکه در یک راهپیمایی شاهد حضور کودکان، نوجوانان و افراد سالخورده هستم، شگفت زده میشوم.
وی فعالیت خود را بر عکاسی از اعتراضهای مردمی روستای خود متمرکز کرده است، ولی در مناطق دیگر نیز حضور مییابد. محمد زمانی که به عکاسی از مناطق دیگر میرود، با اهالی این مناطق با مشکل مواجه نمیشود؛ ولی آنها به او گوشزد میکنند که تصاویر راهپیماییها به صورت مستقیم از صورت آنها نباشد تا عناصر سرکوب رژیم آل خلیفه، با شناسایی آنها اقدام به سرکوب و بازداشتاشان نکنند.
محمد در جریان پوشش شماری از درگیریها در موقعیتهای خطرناکی قرار گرفته است و حتی یک بار هم به صورت مستقیم با بمبهای صوتی هدف قرار گرفت که به شیشه خودرو او اصابت کرد و محمد نیز اقدام به انتشار تصاویر این تجاوز کرد.
محمد یک بار دیگر تحت تعقیب قرار گرفت و نیروهای آل خلیفه تلاش کردند او را زیر بگیرند. عناصر آل خلیفه پای مرا با چرخهای خودرو خود زیر گرفتند، ولی موفق به فرار شدم. بار سوم در حالی که محمد مشغول عکاسی از یکی از راهپیماییها در خودرو شخصی خود بود، یک خودرو معمولی که داخل آن عناصر مزدور با لباس غیر نظامی حضور داشتند، وی را متوقف کرده و تلفن همراهش را به سرقت بردند و از او خواستند که در صورت تمایل به باز پس گرفتن آن به دنبال آنها برود.
او میگوید: آخرین بار بعد از تحت تعقیب گرفتن به همراه معترضین بازداشت شدم و به شدت مورد شکنجه و ضرب و جرح قرار گرفتم، اگر دخالت زنان نبود و مرا از دست این نیروها نمیگرفتند، هم اکنون در زندان بودم و خدا میداند که چه اتهامی علیه من مطرح میشد.
احمد: بیش از 100 ترکش از گلولههای خوشهای وارد بدنم شد
اولین باری که «احمد» عکاس (26 ساله) مورد تعرض قرار گرفت روز 17 فوریه بود، زمانی که نیروهای آل خلیفه برای اولین بار استفاده از زور و قدرت اقدام به متفرق کردن تحصن کنندگان میدان «اللؤلؤه» منامه کردند.
وی میگوید: «بیش از 100 ترکش از گلولههای خوشهای وارد بدنم شد».
زمانی که احمد اقدام به عکاسی میکند، به منظور حفظ جان خویش و عدم شناسایی و بازداشت توسط نیروهای آل خلیفه صورت خود را میپوشاند، با این وجود وی میگوید: در 21 ژانویه سال 2012 میلادی در مراسم تشییع و خاکسپاری شهید «محمد خمیس الخنیزی» در منطقه «جد حفص» بازداشت شدم و مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. تنها جرم من حمل دوربین بود، به خاطر ضرب و شتم شرایط جسمانی من وخیم شد و در بیمارستان نظامی «القلعه» 9 روز بستری شدم.
طبق گزارش پزشکی بیمارستان، زانوی چپم دچار شکستگی شده و جممجهام نیز آسیب دیده است. آنها دوربینم را شکستند. این سومین دوربینی است که از دست میدهم. وی در 4 اکتبر 2012 به پایگاه بازجوییها احضار و تهدید شد.
احمد در تمام اعتراضات و راهپیماییهای مردمی با مجوز و بدون مجوز حضور دارد و مناطق مختلف را تحت پوشش قرار میدهد و تصاویر مقاومت مردمی را در میان معترضین و نیروهای امنیتی به ثبت میرساند.
وی معتقد است که نوعی نگرانی در میان معترضین نسبت به عکاس ناآشنا برای آنها وجود دارد، به ویژه افرادی که صورت خود را میپوشانند تا شناخته نشوند.
احمد میگوید: به ذکر اتفاقی که در یکی از خیابانها برایم رخ داد، بسنده خواهم کرد. سه نفر از معترضین دور من جمع شده و به صورت محترمانه خواستار برداشتن پوشش صورتم شدند تا نسبت به من اطمینان حاصل کنند، یکی از آنها با دیدن چهره من غافلگیر شد، چرا که وی مرا می شناخت.
عبدالله: با شکستن درب منزل به داخل آن یورش آوردند و مرا دنبال کردند
«عبدلله» (19 ساله) عکاس مستقل بحرینی که تصاویر خود را با همکاری طرفهای مختلف در پایگاههای شبکه اجتماعی منتشر میکند. او در راهپیماییها و تجمعات سیاسی و تشییع پیکر شهدا و راهپیماییهای گسترده شرکت میکند، صحنههای منحصر به فردی که امکان تکرار ندارد، برای او مهم است.
وی تاکید میکند: یک عکاس در اثنای درگیریهای با خطرات زیادی از جمله حمله مستقیم مزدوران رژیم و تعقیب مواجه است.
عبدالله چهره خود را فقط در تجمعیات بدون مجوز میپوشاند و معتقد است که معترضین نسبت به عکس گرفتن از چهره افراد حساسیت دارند و نسبت به حوادث انقلاب نگران هستند. جوانان خیابان منتهی به یکی از میدانها را بسته بودند و من از آن تصویر برداری میکردم، پیش از اینکه جوانان خیابان را به طور کامل ببندند، مزدوران رژیم آل خلیفه از راه رسیدند و یورش به معترضین را شروع کردند، در حالی که در دستم یک دوربین حرفهای داشتم، فرار کردم، ولی آنها نزدیک من بودند و توانستند منزلی که تلاش کردم، در آن مخفی شوم، را شناسایی کنند، آنها به این منزل حمله کرده و با شکستن درب منزل وارد آن شدند، خوشبختانه در این لحظه توانستم مخفی شده و سپس فرار کنم، ولی آنها جوانانی که در خارج از منزل قرار داشتند، را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
عباس: مرا تهدید کرده و مورد ضرب شتم قرار دادند
«عباس» (23 ساله) عکاس خبرگزاری بدون مجوز از هیئت نظارت بر مطبوعات است. در مراسم تشییع پیکر شهدا و راهپیماییهای مردمی و درگیریهای شبانه در منطقه خود حضور دارد.
عباس به ندرت درگیریهای خارج منطقه خود را پوشش میدهد. او میگوید: تنها در موارد نادر در درگیریها و فعالیتهای خارج منطقه خود شرکت میکنم و دلیلش این است که مجوز عکاسی از هیئت مطبوعات ندارم. اگر توسط نیروهای امنیتی دستگیر شوم، به عنوان فرد خاطی و ناقض قانون بازداشت میشوم و چه بسا اتهاماتی بیاساس علیه من مطرح و تجهیزات عکاسیام مصادره شود.
فعالیتهای عباس بر موارد تجاوزات علیه تظاهر کنندگان متمرکز است. عباس در درگیریها به منظور حفظ خود در برابر شلیک گاز اشکآور از ماسک استفاده میکند.
وی بر این باور است که معترضین به حضور اصحاب رسانه و عکاسان در اعتراضات و فعالیتهای توجه ویژهای دارند، مردم بحرین احساس میکنند که انقلاب آنها به شدت توسط رسانهها بایکوت میشود، به همین خاطر آنها از حضور اصحاب رسانه استقبال میکنند، ولی زمانی که تمرکز آن بر چهره افراد است، شک و تردیدهایی را در میان آنها به وجود میآورد. از این رو عباس زمانی که به منطقه دیگر میرود تمایل دارد که همراه با یک شخص معروف و قابل اعتماد باشد، تا مردم احساس امنیت کنند.
عباس بارها مورد هدف قرار گرفته و دو بار هم با گلوله ساچمهای زخمی شده است، عناصر مزدور رژیم به او حمله کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده و تهدید کردهاند.
حبیب: همیشه باید آماده فرار هستم
«حبیب» (21 ساله) عکاس مستقل بحرینی که در فعالیتها بدون مجوز شرکت میکند، وی میگوید: حضور در راهپیماییهای بدون مجوز باعث هدف قرار دادن طرف و شلیک مستقیم و تعقیب توسط نیروهای رژیم میشود.
حبیب به هنگام عکاسی از راهپیماییهای مردمی صورت خود را میپوشاند، او بارها تحت تعقیب قرار گرفته است و همیشه باید آماده فرار از دستگیری و نجات خویش باشد. حبیب با شلیک مستقیم گاز اشکآور مورد هدف قرار گرفته است و دشوارترین لحظات او حمله غافلگیرانه مزدوران از یک کوچه به سمت وی بود، معترضین به شدت تحت تعقیب قرار میگیرند، ولی او توانسته است با تلاش فراوان فرار کند.
آدم: بارها در آستانه شلیک مستقیم سلاح (سی فور) قرار گرفتم
«آدم» 21 ساله عکاس مستقل بحرینی، با شرکت در اعتراضات مردمی و پوشش آنها تصاویر خود را از طریق فیس بوک به شبکههای اجتماعی ارسال میکند، همچنین تصاویر خود را در پایگاه جهانی دیموتکس منتشر میکند و اخیرا برخی تصاویر خود را به جمعیت معارض بحرینی الوفاق و پایگاه خبری مرآه البحرین ارسال کرده است.
وی علاقه زیادی به حضور در لحظات درگیری دارد و به سرعت لحظات درگیری میان معترضین و عناصر رژیم و صحنههای مقاومت معترضین در برابر گازهای سمی و و اشکآور و تصاویر زنان و کودکان معترض را منتشر میکند.
آدم با سوالاتی از طرف تظاهرکنندگان در برخی مناطق مواجه میشود، چرا که وی نقاب به صورت میزند. آدم میگوید: آنها میخواهند مطمئن شوند، کسی که از آنها عکس میگیرد، با آنهاست یا علیه آنها.
او میافزاید: یک بار برای از میان بردن شک و تردیدها مجبور شدم تا چهره خود را به شخص معروف و مورد اعتماد معترضین نشان دهم، او نیز به معارصان بحرینی گفت که از بابت حضور من اصلا نگران نباشند.
آدم میگوید: بارها در آستانه شلیک مستقیم سلاح (سی فور) از ناحیه سر و پا قرار گفتهام.
وی میافزاید: مثل دیگر عکاسان بحرینی بارها توسط گلولههای تحریم شده بین المللی ساچمهای و همچنین گاز اشکآور، تعرض و تعقیب قرار گرفتم تا جایی که مجبور شدم در حالی که دوربین در دستم بود از بالای دیوار منازل بپرم.
حسین: از دستگیری، بازداشت و زخمی شدن با گلوله ساچمهای در امان نبودم
«حسین» عکاس 38 ساله بحرینی یکی از خبرگزاریها، به خاطر ماهیت شغلاش علاقه زیادی به پوشش تمام حوادث سیاسی اعم از اعتراضات، تظاهرات، درگیریها و کنفرانسهای مطبوعاتی دارد. حسین توجه خاصی به عکاسی از شرایط زنان معترض بحرینی در انقلاب این کشور دارد، شاید همین مسئله باعث ایجاد حساسیتهایی از طرف برخی اهالی در قبال او شده است؛ چرا که برخی از آنها در تلاش بودند، او را از عکاسی از عزاداری زنان برای نزدیکان خود که در اعتراضات جان باخته بودند، منع کنند؛ ولی اکثر این اشخاص که در صدد ممانعت از فعالیت وی بودند، از نزدیکان افراد قربانی نبودند.
او نسبت خطراتی که با آن مواجه است، را متوسط میداند و دلیل آن را در این میداند که او مجوز رسمی برای عکاسی از تمام اعتراضات و درگیریها را دارد. ولی در عین حال میگوید که درصد خطر با حضور در میان درگیریهای تشدید میشود، حسین اعتراضات مردمی را در مناطق مختلف پوشش میدهد و معترضین با احترام زیادی با او رفتار میکنند.
علی رغم اینکه حسین مجوز رسمی عکاسی برای مطبوعات را دارد، ولی از بازداشت و دستگیری توسط پلیس رژیم بحرین در اثنای پوشش برخی اعتراضات و درگیریهای در امان نبوده و بارها با گلولههای ساچمهای مجروح شده است.
با قنداق اسلحه او مورد ضرب و شتم قرار داده و دوربین را سرقت کردند
در میان عکاسان انقلاب بحرین یک دختر جوان بحرینی نیز دیده میشود. او در جریان پوشش یکی از راهپیماییهای بدون مجوز مردمی، با قنداق اسلحه توسط عناصر مزدور آل خلیفه، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. عناصر مزدور آل خلیفه پیش از دخالت «محمد التل»، یکی از فعالان و پدر یکی از شهدای انقلاب، برای نجات وی، اقدام به محاصره و سرقت دوربین وی کردند و دوربین وی را پس ربودن به وی عودت نداند.
شهید محمود العرادی برای نجات من جان خود را به خطر انداخت
«أمل» 39 ساله یکی دیگر از عکاسان مستقل زن بحرینی است که به خاطر عکاسی در یکی از اعتراضات مردمی توسط گلوله پلاستیکی از ناحیه پا زخمی شد. وی همچنین در جریان حمله به یکی از راهپیماییهای مسالمت آمیز ائتلاف 14 فوریه، توسط گلوله ساچمهای زخمی شد. علاقه زیادی به حضور در تمام فعالیتها و اعتراضات مردمی چه با مجوز و چه بدون مجوز دارد، صحنههایی که نشان دهنده مسالمت آمیز بودن اعتراضات ملت مظلوم بحرین است، او را به خود جذب میکند.
دشوارترین موقعیتی که أمل در آن قرار گرفته است، در جریان تشییع پیکر شهید «عید علی الشیخ» در سال 2012 بود. او در اینباره میگوید: در جریان این راهپیمایی یک نفر در مقابل چشمانم مجروح شد و من تلاش کردم، او را بلند کنم، ولی ناگهان توسط گاز اشک آور دچار اختناق شدم، در این اثنا برخی جوانان معترض که از ترس سرکوب و شلیک مستقیم گریخته بودند، مجبور شدند مرا کمک کنند. واقعا نگران این بودم که این جوانان به خاطر من بازداشت شوند، دشوارترین و دردناکترین لحظه زمانی بود که متوجه شدم، شهید «محمود العرادی» که جان خود را به خاطر من به خطر انداخته، در یک حادثه مشکوک در ماه آگوست به شهادت رسیده است.
عکاسان و شکارچیان لحظات با چنین خطراتی مواجه هستند، از تهدید به بازداشت گرفته تا شلیک مستقیم و زیر گرفته شدن، اختناق و پرش از دیوارها ولی هیچ کدام از این اقدامات نمیتواند اراده محکم آنها را تضعیف کند، آنها تلاش میکنند تا صحنه اعتراضات مردمی را با تصاویر خود ثبت کنند و گاهی اوقات جان آنها بهای این تصاویر است.
منبع: تسنیم