به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، جمعی از دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه تربیت مدرس در بیانیهای خطاب به استادان و دانشجویان نخبه این دانشگاه اعلام کردند: آیا در فضایی سیاسی، امنیتی، ناعادلانه و غیرعلمی، در سایه سوءمدیریت، تبعیض و تفتیش عقاید! اساتید گرانسنگ و دانشجویان ساعی، توفیق تحصیل و کسب چنین دستاوردهای کلان و قابل احترامی را مییافتند؟
متن این بیانیه به شرح زیر است:
جمعی از دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه تربیت مدرس، با نظر به اجرای رسالت و ادای تکلیف دانشجویی خویش مبنی بر مطالبهگری برای اعاده و استیفای حقوق تضییع شده انسانی و نیز تذکر رعایت اخلاق، ادب و انصاف، در ابتدا به خویشتن و سپس به تمام دانشجویان و نخبگان جامعه دانشگاهی کشور، مطالبی را به استحضار دانشجویان و اساتید دانشگاه تربیت مدرس و مسئولان ارشد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری میرسانند.
به این امید که تا حد ممکن، عاری از هرگونه حب و بغض شخصی یا تسویه حساب سیاسی و حزبی باشد.
جامعه دانشگاهی کشور، این روزها شاهد انتشار مطلب بسیار عجیب و تأمّل برانگیزی، تحت عنوان «درخواست از وزیر علوم برای عزل رئیس دانشگاه تربیت مدرس» در رسانههای عمومی و خبرگزاریها است که توسط افراد کاملاً معلومالحالی – که اینروزها، امید وافر پیشین خویش مبنی بر تحصیل هر امتیازی از مسئولان و ریاست دانشگاه، نظیر جذب در دانشگاه تربیت مدرس را از دست دادهاند- به رشته تحریر درآمده است.
از آنجایی که بهاذعان صریح کاتب و توانمند این مطالب، آن نوشتار توسط افرادی که خویش را به اصطلاح نمایندگان دانشجویان در شورای دانشگاه تربیت مدرس به عنوان تنها نماد جمهوریت آن دانشگاه دانستهاند، به رشته کتابت درآمده است، اینک تنها با هدف ایجاد بستری مناسب برای انجام بحث و گفتگوی سالم به دور از هرگونه فرافکنی مذموم و نیز ارائه نقد منصفانه آن اظهارات و انتقاد صریح از نیتخوانیها و قضاوتهای سطحی و غیراصولی برخی دوستان و نیز بیان ادله مجمل بنا به اقتضائات نوشتار و نیز با نظر به رعایت ادب و احترام نسبت به عقیده و اندیشه مخالف، بیان نکات ذیل، ضروری به نظر میرسد:
اول آنکه چه شده است این فرهیختگان و نخبگان دانشگاهی و نمایندگان تمام دانشجویان! دانشگاه تربیت مدرس را که در این گیر و دار زمهریر زمستان و حرور تنور سهمخواهیها از دولت کریمه تدبیر و امید، احساس تکلیفی جانفرسا کردهاند و در این ایام که فضای تغییر و تحولات بنیادین بر تمام دانشگاههای کشور استیلا یافته است، به ندای وجدان خویش مبنی بر منتخب تمام دانشجویان بودن!، نماد جمهوریت بودن!، دومین شورایعالی تصمیمگیری بودن! و... گوش فرادادهاند؟!
آیا نتیجه شش سال زندگی دانشجویی! در درّةالتاج دانشگاهی کشور، همانا ادای دِین و تکلیف برای تنویر افکار عمومی و بیدارسازی جامعه دانشگاهی و شخص اوّل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در روزهای آرام کنونی و پس از گذر از بحران و حوادث غبارآلود و فتنهگون پیشین است؟
دوم آنکه چه شده است عدهای را که ندای ملکوتی "أین عمّار؟" و "هل من ناصر ینصرنی؟" امام حاضر(حفظهالله تعالی) را از پسِ فتنههای بزرگ زمان و از ورای ناملایمات گذشته دامنگیر جامعه دانشگاهی کشور، تنها و تنها در این ایّام خوشِ جلوس همقطاران و همفکرانشان بر مناصب اجرائی، به گوش جان نیوش کردهاند؟
حقیقتاً شرم باد جمعی نان به نرخ روز خور بیانصاف را از این همه تزویر و دورویی و ریا...
ای کاش این نمایندگان تمام دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس! قبل از انجام هر تکلیفی در راستای ادای دِین خویش به جامعه دانشگاهی کشور، لااقل گوشهای از ابتکارات، پیشنهادات، اقدامات و ارائه راهکارهای ثمربخش و مقتضی خویش برای رفع مشکلات و تنگناهای دانشجویان دانشگاه را در سالیان گذشته بیان میفرمودند تا حداقل جامعه دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس، به مداومت دغدغهمند و پیگیری مجدانه این عزیزان و در نهایت بیانیه رسالت آن شورا، آگاهی اجمالی یابد!
چرا که در غیر اینصورت، هر انسانی حق دارد که چنین اقدامات ناگهانی و نادری را تفسیر به عدم صداقت و نیز غرضورزی شخصی، حزبی و سیاسی کند.
چهارم اینکه تذکر این حقیقت نیز هماره از اوجب واجبات است که نخستین تکلیف و رسالت انبیاء و اولیاءالله را باید تلاش برای رهایی خَلق از رقیّت هوی، تقلید و تمسّک کورکورانه به سنن مردهریگ گذشتگان و اعطای نعمت حریّت و آزادگی به پیروان حقیقی خویش- که حیات بشر بدون آن فاقد هر معنی شریف است، دانست.
این آزادی از وهم و تقلید جاهلانه، موجب اعتلای زندگانی بشری و رخنمون آثار مطلوب آن نظیر علم، معرفت، اخلاق و شرف انسانی میشود که این مقام، مقدّمات رهایی آدمی از تصرّف و استیلای شهوات ناپسند و نابسامانی فکر را فراهم میآورد و بس...
متأسفانه، مطلب سراسر تهمت و افترای ناروای آن عزیزان، مملو از گزارههایی است که قلم حاضر، از بیان و بازگوکردنشان، شرمسار و پریشانخاطر است، چرا که تمام آنها تنها بر مبنای پارهای از شایعات و اتهامات بیمورد و اثباتنشده نسبت به شخص شخیص ریاست دانشگاه تربیت مدرس بیان شده است.
به عنوان نمونه و با یک نگاه گذرا به مطلع تمام بندهای ذکر شده در آن نوشتار، به واژههایی با بار کاملاً منفی و بهدور از انصاف، نظیر «دیدگاه ناعادلانه، غیرعلمی و سیاسی در...»، «دیدگاه غیرمنصفانه در...»، «تبعیض در...»، «استفاده از اصطلاحات رکیک...»، «بیتوجهی به...»، «تظاهر به...»، «فرصتطلبی...» «ناکارآمدی...»، «امنیّتی بودن...»، «تفتیش...»، «برخورد سلیقهای»، «غیرمحترمانه و بهدور از احترام...»، «عدم استفاده از...»، «سوء استفاده از...»، «بهرهبرداری سیاسی از...»، «دستور عزل...»، ممانعت از...»، مواجه خواهیم شد!
با کمال احترام، تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل...!
از جانبی ذکر این نکته نیز الزامی است که آن عزیزان، با هدف اقناع حداکثری مخاطب، عبارت "ضمناً نمایندگان دانشجویان، آمادگی خود را برای مستندسازی هر یک از موارد مذکور اعلام میدارند" را در فرجام نوشتار خویش بیان کردهاند که یقیناً مقصود ایشان از مستندسازی، ارائه مستندات متقن است!
در فرجام سخن، با نظر به اینکه در این مقال، مجال بیان مصادیق آشکار و درخور تقدیر رشد و پیشرفت چشمگیر دانشگاه تربیت مدرس در حوزههای گوناگون علمی، فرهنگی، هنری و... در دوران چهار ساله مدیریت بیژن رنجبر نیست، تنها با ذکر این حقیقت که کسب تمام موفقیتها و پیشرفتهای چندین و چندساله درّةالتاج دانشگاهی کشور، مرهون همت و ممارست شایانذکر جمیع اساتید، دانشجویان و خدمتگزاران صدیق و خدوم نظام مقدس جمهوری اسلامی در آن دانشگاه بودهاست، لذا برای استحضار جامعه نخبگانی کشور، در ادامه تنها به گوشهای از این دستاوردها و موفقیتها اشاره خواهد شد، بدان امید که مقبول طبع مردم صاحبنظر شود:
کسب رتبه علمی 423، در میان بیش از 3200 دانشگاه برتر دنیا و پیوستن به جمع 500 دانشگاه تراز اول دنیا، و نیز ورود به جرگه یکدرصد برتر دانشگاههای دنیا در زمینه شیمی، طبق رتبهبندی معتبر اعلام شده از سوی دانشگاه لایدن هلند کسب مقام دوم علمی دانشگاه در میان دانشگاههای جامع کشور، در سه سال متوالی کسب مقام نخست در زمینه بیوتکنولوژی در میان دانشگاههای کشور، کسب مقام دوم در رشتهی نانوتکنولوژی، در دو سال پیاپی سیر صعودی و رشد آشکار کمی و کیفی تولید مقالات علمی دانشگاه و انتشار آنها در مجلات معتبر داخلی و خارجی، رشد چشمگیر ارتباط دانشگاه با صنعت کشور و افزایش درآمدهای مکتسبه دانشگاه از این امر از موفقیتهای چند سال اخیر دانشگاه تربیت مدرس است.
سؤال نهایی از نمایندگان دانشجویان در شورای دانشگاه تربیت مدرس این است که آیا در فضایی سیاسی، امنیتی، ناعادلانه و غیرعلمی، در سایه سوءمدیریت، تبعیض و تفتیش عقاید!، اساتید گرانسنگ و دانشجویان ساعی، توفیق تحصیل و کسب چنین دستاوردهای کلان و قابل احترامی را مییافتند.