به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان آمده است؛
اما این زامبیهای مسلمان نما کیستند و از کجا سر بر میآورند؟
منشاء این گروههای تروریستی را باید در مجاهدین افغانی جستجو کرد که بر علیه اشغالگران شوروی میجنگیدند. هرچند آمریکا شاید عامل اصلی پدید آمدن این جریان نباشد اما به همراه پاکستان و عربستان سعودی، مهمترین عامل تسلیح و تجهیز آن بود.
در جنگهای مختلف، نیروهای چریکی به عنوان یک نیروی مقاوم و مخفی مطرح بودند که عملیاتهای ایذائی آنها دشمن را متحمل خساراتی هرچند جزیی میکرد. اما منطقه غرب آسیا در دهههای اخیر شاهد سلاح جدیدی بود: نیروهای مقاومت اسلامی.
پس از تشکیل دولت غاصب صهیونیستی با مساعدت بریطانیا، این دولت وحشی برای گسترش سرزمین خود اقدام به کشتار و ارعاب نمود و فقط به سرزمین فلسطین بسنده نکرده، کل کشورهای منطقه را مورد تهاجم یا تهدید قرار داد. وقتی ارتشهای عربی به سبب برخی ضعفها و برخی کارشکنیها در مقابل این رژیم غاصب شکست خوردند، مجبور به پذیرش صلح یا آتش بس شدند. لبنان در آن زمان هنوز مورد هجوم اسراییل قرار نگرفته بود. امام موسی صدر بارها دولت لبنان را به تقویت ارتش و آموزش نظامی مرزنشینان جنوب فراخواند. او معتقد بود قبل از آنکه دشمن کشور را اشغال کند و سپس مجبور به تشکیل گروههای مقاومت شویم، باید گروه مقاومت تشکیل دهیم تا مانع هجوم دشمن شویم. وی با تشکیل حرکت امل و با اقدامات دیگر مانند سخنرانی و روشنگری، جامعهٔ مقاومی در لبنان بوجود آورد که برای اولین بار در جنگهای اعراب و اسراییل موفق شدند جلوی حرکت ارتش رژیم صهیونیستی را سد کنند. رزمندگان حرکت امل در درگیری خلده توانستند صدمات زیادی به ارتش مهاجم وارد کرده و وی را از حرکت باز دارند. پس از ربوده شدن امام موسی صدر و وقوع انقلاب اسلامی در ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آموزش هستههای پراکنده جوانان مقاوم لبنان پرداخت. مجموعهای که تشکیل شد تا به امروز همواره پیشرفت کرده و تبدیل به سلاحی قدرتمند و نوظهور شده است بطوریکه تعجب و شگفتی تحلیلگران نظامی شرق و غرب را برانگیخته و دشمن صهیونیستی را مجبور کرده دست از وحشیگری و تجاوز بکشد. این سلاح جدید، دیگر در قالب گروههای چریکی نمیگنجد و تحلیلگران نظامی آنرا ارتشی قدرتمند ولی کوچک تلقی میکنند. با مشاهده قدرت و بازدهی این سلاح جدید، آمریکا هم درپی آن برآمد تا برای مقابله با آن، سلاحی مثل آنرا بسازد. لذا از گروههای القاعده استفاده کرد و تلاش نمود عامل اساسی سلاح جدید، یعنی شهادت طلبی را توسط سعودیهای وهابی و افکار منحرف آنها به القاعده وارد کند. سلاح جدید که باید آنرا نسخهٔ پیشرفتهٔ القاعده بنامیم تبدیل شده است به ارتشی از انسانهای بیمغز که تابع فرمان مافوق خود هستند و از هیچ جنایتی ابایی ندارند.
تفاوت نیروی مقاومت اسلامی با زامبیهای تکفیری
اصولا نیروهای مقاومت برای دفاع از سرزمین خود به وجود آمدند و جهاد آنان، برگرفته از عقیده و ایمان آنان است. اما نیروهای تکفیری، تقریبا موجودات مفلوک و بیفکری هستند که به امید لقمهای نان و چند حور العین، مثل روبوت توسط وهابیها کنترل میشوند. نیروهای مقاومت اسلامی هرکدام در عرف نظامی افسر عالیرتبه و خبره به حساب میآیند اما زامبیهای تکفیری تنها یک بمب متحرک محسوب میشوند.
نیروهای مقاومت همیشه سختترین ضربات را به نیروهای نظامی دشمن زدهاند حال آنکه سلاح جدید آمریکا به واقع مانند یک زامبی کور و نادان است و مردم بیگناه را هدف قرار میدهد و زندگی و حیات را نابود میکند.
سلاح مقاومت قادر به مقابله با نخبهترین و قویترین کماندوهای اسراییلی است و چنان رعبی در دل آنها دارد که مسئولان نظامی و سیاسی رژیم غاصب را سردرگم کرده است؛ با وجود اینکه این کماندوها به بهترین اسلحه و تجهیزات و تکنولوژی مجهز هستند. اما زامبیها یا صریحا ادعا میکنند که با اسراییل دوست هستند یا خود را قادر به مقابله با اسراییل نمیدانند.
بیعرضگی سلاح جدید (که من آنرا القاعده2 یا زامبی 2 مینامم) تمامی نقشههای استکبار را به هم ریخت. آنها مجبور شدند خودشان وارد ماجرا شوند و به سوریه نیرو بفرستند. اما با اقدامات مقاومت و پشتیبانی محکم روسیه، این اقدام آنان هم با شکست مواجه شد. لذا پروژه سلاح زامبی2 کاملا شکست خورده تلقی شده و زامبیها به حال خود رها شدهاند تا توسط ارتش سوریه کشته شوند و خطری برای کشورهای سازندهٔ پروژه نداشته باشند. برای همین فکر میکنم این کپی کاری آمریکا از سلاح مقاومت، نوعی کپی کاری چینی بوده و اصلا نتوانسته سلاحی مانند سلاح مقاومت تولید کند.