به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ قیام الله آمده است؛ مهران مدیری بیشک یکی از چهرههای مهم تأثیرگذار در فضای فرهنگی کشور است، تأثیرگذاری که بیش از همه چیز مدیون قریب به 2 دهه در اختیار داشتن آنتن تلویزیون در شبکه 2 و بهترین ساعات شبکه 3 است، شهرتی که موجب شده اسباب کشی او به شبکه خانگی رسانههای تصویری همان محبوبیت را به همراه داشته باشد.
طنز مهران مدیری چند ویژگی اساسی دارد: طنزسازی منقطع او و بررسی تکهکلامها و نکات مختلف از ادبیات مردم، رسانهها و سیاسیون، رعایت چارچوبهای سیاسی که موجب شده مهران مدیری با مشکلی در طول این سالها مواجه نشود مثل پرداختن به نقد رسانههای بیگانه، استفاده از تم تاریخی و نوستالژیهایی مثل روستا که موجب شده جذابیتهای دیگری وارد کارهای مدیری شود، فضای ضد زن و خانواده و محوریت روابط مردان با هم.
*شوخی کردم از نمای نزدیک
شوخی کردم در این بین علاوه بر بعضی ویژگیهای فوقالذکر که در بعضی از آنها دچار ضعف و تکرار شده مثل بررسی مسائل و تکه کلامهای مردم و رسانهها به شدت متأثر از خندهبازار است، منتها فضای شبکه خانگی رسانههای تصویری دست او را در مورد بعضی محدودیتها باز گذاشته است همچنین این کار به شدت متأثر از حضور هنرپیشههای آن است، تکثر چهره به سبک اخراجیها به شدت در تبلیغات و خودکار نمایان است، تا حدی که هر آیتم به نحوی با چهرهای عجین است که او برای آنچهره هم تیتراژ خاص را به صورت کاریکاتوری از آن کاراکتر طراحی کرده است. این تکثر فقط در چهرهها نیست، در آیتمها هم هست به نوعی با کشکولی از آیتمهای کارهای پیشین مدیری و خندهبازار مواجهیم که البته به شدت محصول کپیبرداری از خندهبازار و بعضی برنامههای ماهوارهای است.
راستگویی، تبلیغات بزرگنمایی و کوچکنمایی شده صدا و سیمایی در مورد وضعیت غرب، تهاجم فرهنگی و وضعیت اقتصادی با تکه وام دادن ایران به بانک جهانی، بعضی از نقدهای مهران مدیری است. موسیقیهای بین آیتمها با حرکات خاص نوازندگان نیز ویژگی دیگر کار است. البته در کنار آن شبکههای ضدانقلاب هم نقد میشوند. گرچه در قسمت اول و دوم این کار، هنوز از اتاق خواب و خوابیدن مردان اثری نیست اما ضدیت با زن و خانواده کماکان در میان است، در آیتمهای مختلف با مشکلات خانوادگی و طلاق و اختلاف روبهرو هستیم.
در مجموع مهران مدیری هم دارد به تکرار و تقلید میرسد، هم از خلاقیت فاصله میگیرد، اما باز هم با باقی طنزپردازان صرفاً سرگرمی محور و فکاهی فاصلههایی دارد.
*معضلاتی از طنزهای ایرانی
مهمترین معضل در طنز دوگانهای امید و یأس و مرزگذاری بین نقد و تخریب است؛ از یک سو در طنز ناچار به نقد شرایط موجود هستیم و از سوی دیگر بین نقد افراد و تخریب اساس سیستم هنوز به تفکیک روشنی نرسیدهایم. موازی همین مسائل، ماهوارهها هم برنامههایی در طنز مسئولین به نمایش میگذارند، که اثر طنزهای ساخت و آنها بعضاً به تداخل میرسد؛ از سوی دیگر مثلاً نقد شبکههای ضد انقلاب در دستور کار است ولی ضدیت با خانواده و ضد زن بودن در کارهاست. از سویی تکرار معضل جدی است، مثلاً دکتر سلام در چندین برنامه تلویزیونی و اینترنتی مشابه در حال تکرار است. سرگرمی محوری نیز بر بسیاری طنزهای به ویژه صدا وسیمایی بر محتوا محوری چربیده است.
*چه باید کرد؟
طنز ایرانی باید روی اشکالات افراد تمرکز کند، نه سیستم اگر هم به سیستم میپردازد به ریشههای ناکارآمدی ساختارها باید توجه کند؛ این اشکالسنجی نباید به نشان دادن حماقت یا اشکال مبنایی مسئولین ایرانی بپردازد، چه اینکه تلویزیونهای ضد انقلاب نظیر منوتو، بیبیسی و صدای آمریکا چنین میکند. میتوان سادگی، ندانستن، نتوانستن یا نخواستن یک مسئول را نشان داد اما عیب را در او منحصر کرد.
طنز ایرانی احتیاج به امید دارد؛ نباید به یکجا همه سیستم را تیره نشان داد؛ طنز ایرانی باید از سرگرمی و فکاهی به سمت طنز حرکت کند. ویدیوگرافیکهای برنامه ثریا نمونه خوبی از محتوا محوری طنز و عدم تنزل آن به سرگرمی است؛ البته نه به آن غنای محتوایی که با تأکید روی فرهنگ عمومی احتیاج به بازتولید دارد؛ طنز فاخر ماندنی است و سرگرمی مثل قطعات رایج موسیقی پاپ و راک و جاز که هر جایش را بشنوی خیلی فرقی ندارد، به تکرار میرسد.
طنز ایرانی باید به سراغ فرهنگ عمومی برود، موارد مسئلهدار فرهنگ عمومی و سبک زندگی مثل فرهنگ کار باید محور قرار بگیرد (سوالهای رهبری در مورد سبک زندگی، الگو و نمونه انتخاب مسائل فرهنگ عمومی است). لازمه این مسئله مطالعه عمیق و مردمنگاری و تحلیل گفتمان مسئولین و سیاسیون است. توجه به دغدغهها و زندگی مردم طنز را مردمی میکند؛ تجربه سریال پایتخت نشانه اقبال مردمی به پرداخته شدن به زندگی و دغدغه مسائل آنها با لحن طنز ضمن حفظ درون مایه جدی بود همچنین استقبال از سریال مدیرکل با وجود خارجی بودن به دلیل دست گذاشتن روی مسائل واقعی مردم موید دیگری برای این مسئله است.
طنز ایرانی باید مسائل معطوف به پیشرفت و خلقیات منطقی مقابل آن در مردم و مسئولان و ساختارها را مورد توجه قرار دهد.
طنز ایرانی نباید فراموش کند که ما دشمنانی داریم، به ویژه نظام سلطه باید از دل اقدامات واقعی و تناقضات رفتاری نظام سلطه و دل بستگان داخلی آن به دنبال طنز باشد؛ غربزدگی در وجه غیرشعاریاش نمونه خوبی است، مثلاً طنزهای علیرضا در مورد چگونه روشنفکر شویم در شبکههای اجتماعی الگوی خوبی است. یا به صورت نمونه پرداختن به لوازم التحریر غربی نیز میتواند مورد تمسخر واقع شود.
طنز ایرانی میتواند به سراغ گنجینههای تاریخی طنز رفته و با برگرفتن محتوا و نه قالب آنها را به زبان روز بازتولید کند؛ قلم طنز بعضی نویسندگان ایرانی مثل سیدحسن حسینی، نصرآباد قابلیت بازتولید دارد.
طنز ایرانی باید به جای بالا بردن میزان تولید، مراحل نویسندگی و موضوعیابی را بیشتر کند، حتی به تناوب در طنزسازی برسیم. حتی شبکههای ضد انقلاب برای به تکرار نرسیدن و عادی نشدن برنامههای طنز خود را به تناوب پخش و تعطیل میکنند.
طنز ایرانی باید از خلاقیت خود مخاطبین استفاده کند و در فرآیندی تعاملی طبع شوخ ایرانی را با جمع آوری ایده و قالب به کار بگیرد، زبانی که هم پ ن پ میآورد هم با آن مقابله میکند، هم مملکته داریم میآورد هم آن را خز میکند. هم روحانی مچکریم میآورد هم آن را به مسئلهای لوث مبدل میکند، بسیار پویاست. میتوان از آسیبهای فرهنگ عامه و بازتولید بیهدف آن برکنار ماند و هم از آن بهره جست.